۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسانها') |
جز (جایگزینی متن - 'بنیانگذار' به 'بنیانگذار') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
=شباهت بکتاشیه با قلندریه و حیدریه= | =شباهت بکتاشیه با قلندریه و حیدریه= | ||
بکتاشیه در آداب و اعمال با قلندریه نیز شباهتهایی دارند؛ همچون چهار ضرب (تراشیدن موهای سر و ریش و سِبلَت و ابرو) که از شعارهای قلندریه بوده و خلیل وحدتی دده بابا (متوفی ۱۰۶۰) در ترجیع بندی در مدح حاجی بکتاش این عمل را به وی نسبت داده است. در ولایت نامه (مناقب حاجی بکتاش) نیز از آدابی چون تراشیدن موی مریدان به هنگام بیعت سخن رفته است. اگر قطب الدین حیدر که در سنت بکتاشیان معروف است، همان قطب الدین حیدر (متوفی ۶۱۸) | بکتاشیه در آداب و اعمال با قلندریه نیز شباهتهایی دارند؛ همچون چهار ضرب (تراشیدن موهای سر و ریش و سِبلَت و ابرو) که از شعارهای قلندریه بوده و خلیل وحدتی دده بابا (متوفی ۱۰۶۰) در ترجیع بندی در مدح حاجی بکتاش این عمل را به وی نسبت داده است. در ولایت نامه (مناقب حاجی بکتاش) نیز از آدابی چون تراشیدن موی مریدان به هنگام بیعت سخن رفته است. اگر قطب الدین حیدر که در سنت بکتاشیان معروف است، همان قطب الدین حیدر (متوفی ۶۱۸) بنیانگذار طریقت حیدریه باشد، معلوم میشود که بکتاشیه با طریقت حیدریه نیز بی ارتباط نبوده است. از مناقب خواجه جهان و نتیجه جان (منسوب به واحدی در ۹۲۹)، نیز به وضوح بر میآید که ابدالان، قلندریان، حیدریان، جامیان، ادهمیان و شمسیان از نظر عقیده، سنّت و هیئت ظاهری به بکتاشیان بسیار شبیه بودهاند <ref>عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلال الدّین: زندگانی، ج۱، ص۱۱۸، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref><ref>عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلال الدّین: زندگانی، ج۱، ص۲۴۵ـ۲۴۶، فلسفه، آثار و گزیده ای از آنها، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref><ref>عبدالباقی گولپینارلی، مولانا جلال الدّین: زندگانی، ج۱، ص۳۸۲، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها، ترجمه و توضیحات توفیق سبحانی، تهران ۱۳۶۳ ش.</ref><ref>توفیق سبحانی و قاسم انصاری، «حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه»، ج۱، ص۵۲۰ـ ۵۲۲، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه تبریز)، سال ۲۸، ش ۱۲۰ (زمستان ۱۳۵۵).</ref> | ||
بنابراین، حاجی بکتاش پیرو آیین و اصول ساده بابایی بود که تداوم ملامتیه خراسان است و بکتاشیه به مرور وارث عقاید مشترک تمامی این فرقههای شیعیِ باطنی شد و با عقاید حروفیه نیز درآمیخت. <ref>وین ووسینیچ، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۱۵۵، ترجمه سهیل آذری، تهران ۱۳۴۶ ش.</ref><ref>محمد امین ریاحی، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، ج۱، ص۱۳۵، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref> | بنابراین، حاجی بکتاش پیرو آیین و اصول ساده بابایی بود که تداوم ملامتیه خراسان است و بکتاشیه به مرور وارث عقاید مشترک تمامی این فرقههای شیعیِ باطنی شد و با عقاید حروفیه نیز درآمیخت. <ref>وین ووسینیچ، تاریخ امپراتوری عثمانی، ج۱، ص۱۵۵، ترجمه سهیل آذری، تهران ۱۳۴۶ ش.</ref><ref>محمد امین ریاحی، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، ج۱، ص۱۳۵، تهران ۱۳۶۹ ش.</ref> | ||