۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زبان ها' به 'زبانها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=نسب= | =نسب= | ||
هو السید عبدالکریم بن السید حسین بن السید حسن بن السید عبدالکریم بن السید إسماعیل الولیانی بن السید محمد النودهی بن بابا علی الوندرینة بن السید بابا رسول الکبیر بن السید عبدالسید بن السید عبدالرسول بن السید قلندر بن السید عبدالسید بن السید عیسى الأحدب بن السید حسین بن السید با یزید بن السید عبدالکریم الأول بن السید عیسى البرزنجی بن السید بابا علی الهمدانی بن السید یوسف الهمدانی بن السید محمد المنصور بن السید عبدالعزیز بن السید عبدالله بن السید إسماعیل المحدث بن [[ | هو السید عبدالکریم بن السید حسین بن السید حسن بن السید عبدالکریم بن السید إسماعیل الولیانی بن السید محمد النودهی بن بابا علی الوندرینة بن السید بابا رسول الکبیر بن السید عبدالسید بن السید عبدالرسول بن السید قلندر بن السید عبدالسید بن السید عیسى الأحدب بن السید حسین بن السید با یزید بن السید عبدالکریم الأول بن السید عیسى البرزنجی بن السید بابا علی الهمدانی بن السید یوسف الهمدانی بن السید محمد المنصور بن السید عبدالعزیز بن السید عبدالله بن السید إسماعیل المحدث بن [[موسی بن جعفر (کاظم)|الإمام موسى الکاظم]] بن [[جعفر بن محمد (صادق)|الإمام جعفر الصادق]] بن [[محمد بن علی (باقر العلوم)|الإمام محمدالباقر]] بن [[علی بن الحسین (زین العابدین)|الإمام علی زینالعابدین]] بن [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین]] بن [[علی بن ابی طالب|الإمام علی بن أبیطالب]] و[[فاطمه بنت محمد (زهرا) | ||
|فاطمة الزهراء]] بنت النبی [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد]] (ص). | |||
=لقب= | =لقب= | ||
لقبی است که به او و کسنزانیان دادهاند، کلمه ای کردی به معنای «کسی از آن خبر ندارد.» این لقب را به این دلیل به این شیخ دادهاند که چهار سال در یکی از | لقبی است که به او و کسنزانیان دادهاند، کلمه ای کردی به معنای «کسی از آن خبر ندارد.» این لقب را به این دلیل به این شیخ دادهاند که چهار سال در یکی از کوههای قره داغ به تنهایی از مردم جدا شده و زندگی میکرد. | ||
منطقهای بود در حومه شهر سلیمانیه و وقتی از شیخ سؤال میشد میگفت «کاسنزان» یعنی کسی نمیداند. و پس از بازگشت از کوه این لقب بر سر زبانها افتاد | منطقهای بود در حومه شهر سلیمانیه و وقتی از شیخ سؤال میشد میگفت «کاسنزان» یعنی کسی نمیداند. و پس از بازگشت از کوه این لقب بر سر زبانها افتاد | ||
و شد علامت طریقه [[قادریه]] کسنزانی و منظور از لقب شاه الکسنزان یعنی سلطان الغیب است<ref>موسوعة الكسنزان فيما اصطلح عليه اهل التصوف والعرفان – ج1 – مادة (الهمزة – أ م ل)</ref>. | و شد علامت طریقه [[قادریه]] کسنزانی و منظور از لقب شاه الکسنزان یعنی سلطان الغیب است<ref>موسوعة الكسنزان فيما اصطلح عليه اهل التصوف والعرفان – ج1 – مادة (الهمزة – أ م ل)</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[رده:تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده:صوفیه]] |