۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می برند' به 'میبرند') |
جز (جایگزینی متن - 'می آورد' به 'میآورد') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
تعلیمات او در آغاز پذیرفته نشد. آدمیان سخت دل بودند و زردشت نیاز به پشت گرمی خدا داشت. پس از این که دوران کشف و شهود به پایان رسید و الهام کامل شد، دیوان که در پی نابودی او بودند، با الهام های دروغین به اغوای او پرداختند تا او را به ستایش خود و از میان بردن دین، ترغیب کنند. اما همه ی اینها بیهوده بود. زرتشت در دین پابرجا و در بر خواندن دعاهای مقدس ثابت قدم و نسبت به انجام دادن مناسک زرتشتی مؤمن بود. او نمونه و راهنمای راستینی است برای همه پیروان خویش در آزمون ها و اغواهایی که برای آنان پیش میآید. | تعلیمات او در آغاز پذیرفته نشد. آدمیان سخت دل بودند و زردشت نیاز به پشت گرمی خدا داشت. پس از این که دوران کشف و شهود به پایان رسید و الهام کامل شد، دیوان که در پی نابودی او بودند، با الهام های دروغین به اغوای او پرداختند تا او را به ستایش خود و از میان بردن دین، ترغیب کنند. اما همه ی اینها بیهوده بود. زرتشت در دین پابرجا و در بر خواندن دعاهای مقدس ثابت قدم و نسبت به انجام دادن مناسک زرتشتی مؤمن بود. او نمونه و راهنمای راستینی است برای همه پیروان خویش در آزمون ها و اغواهایی که برای آنان پیش میآید. | ||
زرتشتیان مانند بیشتر پیروان سنتهای دینی دیگر، معتقدند که این پیامبر بزرگی در اجرای وظائف دینی، خصوصا در مورد نخستین کسانی که آنان را به دین خود در | زرتشتیان مانند بیشتر پیروان سنتهای دینی دیگر، معتقدند که این پیامبر بزرگی در اجرای وظائف دینی، خصوصا در مورد نخستین کسانی که آنان را به دین خود در میآورده، از پشتیبانی خدا برخوردار بوده است. تجلیات خدا در اعمال [[معجزه]]آمیز این معلم موجب جلب پیروان می شد. | ||
وقتی زرتشت نخستین پیروان خود را یافت، به راهنمایی خدا به قصر شاه ویشتاسپَه (گشتاسب) رفت تا شاید او را نیز به دین خود در آورد. دربار سلطنتی مرکز خرافات و جادوگری و بدگمانی بود. دانایان دربار سه روز تمام با زرتشت به جدل پرداختند، اما چون مهارت پیامبر در شناخت اندیشههای شاه، بر گشتاسب مؤثر افتاد، رهبران دینی بدکار و حسود توطئه ای علیه او ترتیب دادند و زرتشت به عنوان پیشگویی که با مردگان سر و کار دارد، به زندان افتاد. آنگاه معجزه ای اتفاق افتاد؛ اسب سیاه محبوب شاه بیمار گشت و چهار دست و پایش در شکمش جمع شد، به طوری که نمیتوانست حرکت کند. | وقتی زرتشت نخستین پیروان خود را یافت، به راهنمایی خدا به قصر شاه ویشتاسپَه (گشتاسب) رفت تا شاید او را نیز به دین خود در آورد. دربار سلطنتی مرکز خرافات و جادوگری و بدگمانی بود. دانایان دربار سه روز تمام با زرتشت به جدل پرداختند، اما چون مهارت پیامبر در شناخت اندیشههای شاه، بر گشتاسب مؤثر افتاد، رهبران دینی بدکار و حسود توطئه ای علیه او ترتیب دادند و زرتشت به عنوان پیشگویی که با مردگان سر و کار دارد، به زندان افتاد. آنگاه معجزه ای اتفاق افتاد؛ اسب سیاه محبوب شاه بیمار گشت و چهار دست و پایش در شکمش جمع شد، به طوری که نمیتوانست حرکت کند. |