پرش به محتوا

بررسی ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می شویم' به 'می‌شویم'
جز (جایگزینی متن - 'میکرد' به 'می‌کرد')
جز (جایگزینی متن - 'می شویم' به 'می‌شویم')
خط ۲۵۸: خط ۲۵۸:
«مراد من از هرمنوتیک قرآن، بحث‌ها و موضوعات و مسائلی است که ضرورت دارد ما تکلیفمان را با آنها روشن کنیم تا بتوانیم امروز بگوییم چگونه می‌توانیم کتاب و سنت را تفسیر کنیم.
«مراد من از هرمنوتیک قرآن، بحث‌ها و موضوعات و مسائلی است که ضرورت دارد ما تکلیفمان را با آنها روشن کنیم تا بتوانیم امروز بگوییم چگونه می‌توانیم کتاب و سنت را تفسیر کنیم.
نقد عقل به وسیله کانت نشان داد ساختار و نظمی‌که ما از جهان به دست می آوریم به فنومن‌ها مربوط است نه جهان فی نفسه. این طور نیست که مستقیم صورتی از جهان در ذهن ما می‌آید و ما جهان را فهم می‌کنیم؛ فنومن هست که ما با آن مواجه هستیم؛ یعنی ما آن گونه که جهان می‌نماید آن را فهم می‌کنیم نه آن طور که هست.
نقد عقل به وسیله کانت نشان داد ساختار و نظمی‌که ما از جهان به دست می آوریم به فنومن‌ها مربوط است نه جهان فی نفسه. این طور نیست که مستقیم صورتی از جهان در ذهن ما می‌آید و ما جهان را فهم می‌کنیم؛ فنومن هست که ما با آن مواجه هستیم؛ یعنی ما آن گونه که جهان می‌نماید آن را فهم می‌کنیم نه آن طور که هست.
. دانش درباره جهان خارج از ذهن آغاز می‌شود. در ذهن ما چهارچوب‌هایی هست که وقتی ما با جهان مواجه می شویم جهان را در آن چهارچوب‌ها می فهمیم». ممکن است بپرسید که ارتباط این دیدگاه کانت با بحث هرمنوتیک چیست.
. دانش درباره جهان خارج از ذهن آغاز می‌شود. در ذهن ما چهارچوب‌هایی هست که وقتی ما با جهان مواجه می‌شویم جهان را در آن چهارچوب‌ها می فهمیم». ممکن است بپرسید که ارتباط این دیدگاه کانت با بحث هرمنوتیک چیست.


سابقا تصور می شد که فهم متون به وسیله فهم کلمات آن متن بلافاصله وارد ذهن می‌شود، اما با طرح دیدگاه کانت، این سؤال پیش آمد که آیا فهم متون هم از ذهن آغاز می‌شود؛ یعنی مقدمات، علائق، جهت‌گیری‌ها، پیش دانسته‌ها و پیش فهم‌هایی در ذهن هست که با فرد با آنها به سراغ متن می‌رود. اصلا اگر آدمی ذهنی تهی از اینها داشته باشد، نمی‌تواند سراغ متن برود. نقطه شروع فهمیدن و بعد تفسیر کردن یا فهمیدن و در عین حال تفسیر کردن از ذهن آغاز می‌شود. این گونه بود که پای ذهن به بحث فهم متون وارد شد.
سابقا تصور می شد که فهم متون به وسیله فهم کلمات آن متن بلافاصله وارد ذهن می‌شود، اما با طرح دیدگاه کانت، این سؤال پیش آمد که آیا فهم متون هم از ذهن آغاز می‌شود؛ یعنی مقدمات، علائق، جهت‌گیری‌ها، پیش دانسته‌ها و پیش فهم‌هایی در ذهن هست که با فرد با آنها به سراغ متن می‌رود. اصلا اگر آدمی ذهنی تهی از اینها داشته باشد، نمی‌تواند سراغ متن برود. نقطه شروع فهمیدن و بعد تفسیر کردن یا فهمیدن و در عین حال تفسیر کردن از ذهن آغاز می‌شود. این گونه بود که پای ذهن به بحث فهم متون وارد شد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش