۵٬۵۶۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
}} | }} | ||
'''ابوجعفر محمد بن علی بن شهرآشوب بن ابونصر بن ابوالجیش''' مازندرانی ملقب به رشیدالدین و عزالدین و مشهور به | '''ابوجعفر محمد بن علی بن شهرآشوب بن ابونصر بن ابوالجیش''' مازندرانی ملقب به رشیدالدین و عزالدین و مشهور به «ابنِ شهرآشوب ساروی مازندرانی» دانشمند [[مسلمان]] و یکی از مروج [[مذهب تشیع]] است که در صده چهارم و پنجم [[هجری]] زندگی میکرد. | ||
هرچند برخی او را [[عراقی]] دانسته بودند اما محققان [[علوم دینی]] با تکیه بر نسبت سَرَوی که به این [[مفسر]] [[محدث]] [[ادیب]] و [[فقیه]] بزرگ [[شیعه]] همچنین به پدر و جدش داده شده اصالت این خاندان را از شهر [[ساری]] [[مازندران]] دانستهاند. | هرچند برخی او را [[عراقی]] دانسته بودند اما محققان [[علوم دینی]] با تکیه بر نسبت سَرَوی که به این [[مفسر]] [[محدث]] [[ادیب]] و [[فقیه]] بزرگ [[شیعه]] همچنین به پدر و جدش داده شده اصالت این خاندان را از شهر [[ساری]] [[مازندران]] دانستهاند. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
== در محضر مفاخر دانشمندان شیعه و سنی == | == در محضر مفاخر دانشمندان شیعه و سنی == | ||
ابن شهرآشوب در آموختن علم خود را محدود به علمای یک فرقه و مذهب ننمود. با اینکه در تراجم ایشان را پس از شیخ طوسی به | ابن شهرآشوب در آموختن علم خود را محدود به علمای یک فرقه و مذهب ننمود. با اینکه در تراجم ایشان را پس از شیخ طوسی به شیخ الطایفه معروف نمودهاند و او را محیی و مروج فرهنگ شیعی و فرهنگ اهل بیت: دانستهاند؛ اما در آموختن، خود را محدود به علمای شیعه ننمود؛ بلکه اِبایی نداشت از اینکه در محضر علمای عامه ([[اهل سنت]]) نیز زانوی ادب بزند و تلمّذ نماید. تقریباً نیمی از اساتید وی از علمای طراز اول عامه بودند؛ افرادی چون: زمخشری [[صاحب کشاف]] و.... | ||
همچنین خود را محدود به یک یا دو استاد ننمود؛ بلکه تلاش نمود تا از اکثر علمای بزرگ عصر خود (یعنی نیمه اول قرن ششم) استفاده نماید؛ و از آنها در [[روایت]] آثارشان اجازه دریافت کند؛ تا آنجا که بعضی از تذکره ها تعداد اساتید وی را به 27 تن می رسانند<ref>مفاخر اسلام، علی دوانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چ اول، 1363، ج3، ص499.</ref>. این تلاش پی گیر ابن شهرآشوب بود که وی را دانشمند و سخنوری بزرگ که مورد قبول عامه و خاصه بود، ساخت. | همچنین خود را محدود به یک یا دو استاد ننمود؛ بلکه تلاش نمود تا از اکثر علمای بزرگ عصر خود (یعنی نیمه اول قرن ششم) استفاده نماید؛ و از آنها در [[روایت]] آثارشان اجازه دریافت کند؛ تا آنجا که بعضی از تذکره ها تعداد اساتید وی را به 27 تن می رسانند<ref>مفاخر اسلام، علی دوانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چ اول، 1363، ج3، ص499.</ref>. این تلاش پی گیر ابن شهرآشوب بود که وی را دانشمند و سخنوری بزرگ که مورد قبول عامه و خاصه بود، ساخت. |