۲۱٬۹۲۴
ویرایش
جز (←قصیدۀ لامیه) |
|||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
ترجمه: «هان آیا هیچ کوردلی، نگران اندیشه خویش هست؟ و هیچ روی از حق تافتهای پس از تبهکاری به سوی حق باز میگردد» | ترجمه: «هان آیا هیچ کوردلی، نگران اندیشه خویش هست؟ و هیچ روی از حق تافتهای پس از تبهکاری به سوی حق باز میگردد» | ||
«ابوالفرج» در صفحۀ ۱۲۶ جلد ۲ «اغانی» به اسناد خود از «ابوبکر خضرمی» روایت کرده است که گفت: در ایام تشریق در «مِنی» از ابی جعفر محمّد بن علی علیهالسلام برای کمیت اجازه شرفیابی خواستم و حضرت اجازه داد؛ کمیت به او گفت: قربانت گردم، در ستایش شما شعری سرودهام که دوست دارم برایتان بخوانم. فرمود: در این روزهای مشخّص شده و شماره شده، به یاد خدا باش. کمیت استدعای خویش را از سر گرفت. ابوجعفر فرمود: بخوان! کمیت قصیده را خواند و به اینجا رسید که: | «ابوالفرج» در صفحۀ ۱۲۶ جلد ۲ «اغانی» به اسناد خود از «ابوبکر خضرمی» روایت کرده است که گفت: در ایام تشریق در «مِنی» از ابی جعفر محمّد بن علی علیهالسلام برای کمیت اجازه شرفیابی خواستم و حضرت اجازه داد؛ کمیت به او گفت: قربانت گردم، در ستایش شما شعری سرودهام که دوست دارم برایتان بخوانم. فرمود: در این روزهای مشخّص شده و شماره شده، به یاد خدا باش. کمیت استدعای خویش را از سر گرفت. ابوجعفر فرمود: بخوان! کمیت قصیده را خواند و به اینجا رسید که: | ||
{ | |||
{{شعر}}{{ب|یصیب به الرّامون عن قوس غیرهم|فیا آخر اسدی له الغی اوّل}}{{پایان شعر}} | |||
| یصیب به الرّامون عن قوس غیرهم | |||
ترجمه: «تیراندازان، با کمان دیگری ([[یزید]]) به سوی او ([[امام حسین|حسینعلیهالسلام]]) تیر میاندازند وای بر آن آخری که زمینۀ تبهکاری را اولی برای او فراهم آورد». | ترجمه: «تیراندازان، با کمان دیگری ([[یزید]]) به سوی او ([[امام حسین|حسینعلیهالسلام]]) تیر میاندازند وای بر آن آخری که زمینۀ تبهکاری را اولی برای او فراهم آورد». | ||
«ابی جعفر» دستها را به آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! کمیت را بیامرز!<ref>همان، ج ۴، ص ۲۰-۲۱.</ref>. | «ابی جعفر» دستها را به آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! کمیت را بیامرز!<ref>همان، ج ۴، ص ۲۰-۲۱.</ref>. |