پرش به محتوا

مبانی اعتقادی جریان‌های تکفیری (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' انها ' به ' آنها '
جز (جایگزینی متن - ' انکه' به ' آنکه')
جز (جایگزینی متن - ' انها ' به ' آنها ')
خط ۷: خط ۷:
استاد جعفر سبحانی به نقل از سبکی در کتاب طبقات الشافعیه و از ابن کثیر در البدایة والنهایة در زمینه فتنه بزرگی که بین برخی از پیروان مذاهب حنفی و حنبلی و شافعی درسال554 هجری اتفاق افتاد می‌گوید:
استاد جعفر سبحانی به نقل از سبکی در کتاب طبقات الشافعیه و از ابن کثیر در البدایة والنهایة در زمینه فتنه بزرگی که بین برخی از پیروان مذاهب حنفی و حنبلی و شافعی درسال554 هجری اتفاق افتاد می‌گوید:


فتنه‌های بزرگی که بین پیروان مذاهب حنفی و شافعی اتفاق افتاد دراثر اتش انها بسیاری از مردم از بین رفته و مراکز کسب و نیز مدارس سوزانده شد و تعداد کشته‌های پیروان مذهب شافعی بیشتر بود البته اینان بعد از مدتی بر پیروان مذهب حنفی پیروز شده ودر انتقام گرفتن از انها اسراف نمودند. این واقعه در سال 554 هجری اتفاق افتاد. شبیه این فتنه بین پیروان مذاهب شافعی و حنبلی اتفاق افتاد بگونه‌ای که حکومت وقت با قدرت نظامی اش جهت دفع آن دخالت نمود که در اینجا نیز کشتار زیادی اتفاق افتاد و مساکن و مراکز کسب در اصفهان سوزانده شد. حوادث مشابهی نیز بین پیروان این مذاهب در بغداد و دمشق اتفاق افتاد و هر گروه در صدد تکفیر دیگری بود برخی می‌گفتند هر کس حنبلی نباشد مسلمان نیست دیگری که مخالف مذهب حنبلی بود همین حکم را علیه او صادر می‌کرد و کلمات و نسبتهای ناروائی به علماء و فضلاء صورت می‌گرفت1
فتنه‌های بزرگی که بین پیروان مذاهب حنفی و شافعی اتفاق افتاد دراثر اتش آنها بسیاری از مردم از بین رفته و مراکز کسب و نیز مدارس سوزانده شد و تعداد کشته‌های پیروان مذهب شافعی بیشتر بود البته اینان بعد از مدتی بر پیروان مذهب حنفی پیروز شده ودر انتقام گرفتن از آنها اسراف نمودند. این واقعه در سال 554 هجری اتفاق افتاد. شبیه این فتنه بین پیروان مذاهب شافعی و حنبلی اتفاق افتاد بگونه‌ای که حکومت وقت با قدرت نظامی اش جهت دفع آن دخالت نمود که در اینجا نیز کشتار زیادی اتفاق افتاد و مساکن و مراکز کسب در اصفهان سوزانده شد. حوادث مشابهی نیز بین پیروان این مذاهب در بغداد و دمشق اتفاق افتاد و هر گروه در صدد تکفیر دیگری بود برخی می‌گفتند هر کس حنبلی نباشد مسلمان نیست دیگری که مخالف مذهب حنبلی بود همین حکم را علیه او صادر می‌کرد و کلمات و نسبتهای ناروائی به علماء و فضلاء صورت می‌گرفت1


    
    
ایشان در کتاب دیگرشان، (فی ظل أصول الإسلام) از سبکی، در زمینه تکفیر حنابله نسبت به اشاعره نقل می‌کند:
ایشان در کتاب دیگرشان، (فی ظل أصول الإسلام) از سبکی، در زمینه تکفیر حنابله نسبت به اشاعره نقل می‌کند:


این فتنه که شراره اش گسترش یافته و آثار خسارت بار آن طولانی گردید تمامی خراسان و شام و حجاز و عراق را در بر گرفت و به اوج خودش رسید. حنبلی‌ها در ناسزا گویی به اشاعره از اهل سنت از همه توان و امکاناتشان بهره می‌بردند براحتی در مجامع عمومی انها را لعن می‌کردند و موقعیت ابوالحسن اشعری همانند علی بن ابیطالب در زمان بنی امیه شده بود که مورد لعن و نفرین قرار می‌گرفت.2
این فتنه که شراره اش گسترش یافته و آثار خسارت بار آن طولانی گردید تمامی خراسان و شام و حجاز و عراق را در بر گرفت و به اوج خودش رسید. حنبلی‌ها در ناسزا گویی به اشاعره از اهل سنت از همه توان و امکاناتشان بهره می‌بردند براحتی در مجامع عمومی آنها را لعن می‌کردند و موقعیت ابوالحسن اشعری همانند علی بن ابیطالب در زمان بنی امیه شده بود که مورد لعن و نفرین قرار می‌گرفت.2


مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی می‌نویسد:
مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی می‌نویسد:
خط ۱۹: خط ۱۹:
ایشان در ادامه نقل می‌کند:
ایشان در ادامه نقل می‌کند:
تعصبات جاهلانه بین حنفی‌ها و شافعی‌ها باعث بروز جنگهای زیادی شد که در تمام این جنگها شافعی‌ها برغم نفرات اندک شان پیروز می‌شدند4
تعصبات جاهلانه بین حنفی‌ها و شافعی‌ها باعث بروز جنگهای زیادی شد که در تمام این جنگها شافعی‌ها برغم نفرات اندک شان پیروز می‌شدند4
ایشان ضمن رد حدیث اختلاف علماء امتی رحمه به طعنه می‌گوید:از مظاهر این رحمت تکثیر این مذاهب است که موجب خسارت‌های زیادی به وحدت مسلمانها وارد شده است چنانکه ابن حاتم حنبلی می‌گوید: هرکس حنبلی نباشد مسلمان نیست و ابوبکر المقری حکم به کفر همه حنبلی‌ها نموده و ملاعلی قاری نیز گفته است بین حنفی‌ها مشهور است هرگاه شخصی حنفی به مذهب شافعی بگرود باید تنبیه شود ولی اگر یک شافعی به مذهب حنفی بگرود بدو خلعت پوشانده شود و قاضی دمشق حنفی گفته است: اگر قدرت یابم حکم به لزوم گرفتن جزیه از شافعی‌ها را بجهت کفرشان صادر می‌کردم و مظفر طوسی شافعی می‌کوید:اگر قدرت یابم حکم به کفر تمامی حنبلی‌ها نموده و دستور به گرفتن جزیه از انها می‌کردم.5  
ایشان ضمن رد حدیث اختلاف علماء امتی رحمه به طعنه می‌گوید:از مظاهر این رحمت تکثیر این مذاهب است که موجب خسارت‌های زیادی به وحدت مسلمانها وارد شده است چنانکه ابن حاتم حنبلی می‌گوید: هرکس حنبلی نباشد مسلمان نیست و ابوبکر المقری حکم به کفر همه حنبلی‌ها نموده و ملاعلی قاری نیز گفته است بین حنفی‌ها مشهور است هرگاه شخصی حنفی به مذهب شافعی بگرود باید تنبیه شود ولی اگر یک شافعی به مذهب حنفی بگرود بدو خلعت پوشانده شود و قاضی دمشق حنفی گفته است: اگر قدرت یابم حکم به لزوم گرفتن جزیه از شافعی‌ها را بجهت کفرشان صادر می‌کردم و مظفر طوسی شافعی می‌کوید:اگر قدرت یابم حکم به کفر تمامی حنبلی‌ها نموده و دستور به گرفتن جزیه از آنها می‌کردم.5  


در زمینه اختلاف و منازعه بین شوافع وأحناف سخن صاحب مغنی جالب و قابل تأمل است:
در زمینه اختلاف و منازعه بین شوافع وأحناف سخن صاحب مغنی جالب و قابل تأمل است:
خط ۴۳: خط ۴۳:
با این حال ماجرا ادامه یافت و آتش این اختلاف تند بعد از یک قرن بار دیگر به چشم صفویه رفت زیرا افغانان با بهانه فتوای علمای اهل سنّت مکه به ایران حمله کردند و در سال 1135 ـ 1134 صفویه را از میان بردند11
با این حال ماجرا ادامه یافت و آتش این اختلاف تند بعد از یک قرن بار دیگر به چشم صفویه رفت زیرا افغانان با بهانه فتوای علمای اهل سنّت مکه به ایران حمله کردند و در سال 1135 ـ 1134 صفویه را از میان بردند11


بعد از سیر تاریخی در منازعات مذهبی بین جریان‌های تکفیری اینک به تحلیل و بررسی عوامل بروز انها می‌پردازیم:  
بعد از سیر تاریخی در منازعات مذهبی بین جریان‌های تکفیری اینک به تحلیل و بررسی عوامل بروز آنها می‌پردازیم:  


در یک تحلیل کلی باید گفت قطع نظر از نقش عوامل سیاسی و جریان‌ها ی استکباری در پیدایش برخی فرقه‌های مذهبی نظیر وهابیت و بهاییت که توسط ا ستعمارپیر انگلیس بوجود امد یکی از عوامل پیدایش چنین جریان‌های افراطی راباید جهالت و کج اندیشی در آموزه‌های دینی دانست در تبیین این نکته مهم می‌توان به مذ هب خوا رج در عهد امام علی ع اشاره کردسران این مذهب مبنای حرکت تند و افراطی خویش را احیای دو اصل امر بمعروف و نهی از منکر قرار دادند شهید مطهری در این زمینه می‌گوید:
در یک تحلیل کلی باید گفت قطع نظر از نقش عوامل سیاسی و جریان‌ها ی استکباری در پیدایش برخی فرقه‌های مذهبی نظیر وهابیت و بهاییت که توسط ا ستعمارپیر انگلیس بوجود امد یکی از عوامل پیدایش چنین جریان‌های افراطی راباید جهالت و کج اندیشی در آموزه‌های دینی دانست در تبیین این نکته مهم می‌توان به مذ هب خوا رج در عهد امام علی ع اشاره کردسران این مذهب مبنای حرکت تند و افراطی خویش را احیای دو اصل امر بمعروف و نهی از منکر قرار دادند شهید مطهری در این زمینه می‌گوید:
علت تاسیس حزب خوارج احیای یک سنت اسلامی بود اما عدم بصیرت انها را بدین جا کشانید که آیات قرآن را غلط تفسیر کنند12  
علت تاسیس حزب خوارج احیای یک سنت اسلامی بود اما عدم بصیرت آنها را بدین جا کشانید که آیات قرآن را غلط تفسیر کنند12  


کج اندیشی اینان در عدم فهم درست این اصل مهم اسلامی از آن‌جا نشات می‌گرفت که اینان بین احکام تعبدی و توصلی آن فرق نگذاشته و معتقد بودند که تمامی احکام اسلام می‌بایست بدون چون و چرا اجرا گرددبهمین دلیل در اجرای امربمعروف و نهی از منکر که مبتنی بر شرائطی نظیر احتمال تاثیر و یا عدم ایجاد مفسده است به هیچ شرطی پایبند نبودند در حالی که گرچه بیشتر احکام اسلام تعبدی است اما امربمعروف و نهی از منکر تعبدی محض نیست بدین معنا که لازم است در اجرای آن رعایت مصا لح و مفاسد را نمود اما خوارج می‌گفتند این دو اصل هم تعبدی محض است و مطلقا باید آن را اجرا نمود از اینرو با علم به اینکه هیج اثر مفیدی بر آن بار نمی‌شود
کج اندیشی اینان در عدم فهم درست این اصل مهم اسلامی از آن‌جا نشات می‌گرفت که اینان بین احکام تعبدی و توصلی آن فرق نگذاشته و معتقد بودند که تمامی احکام اسلام می‌بایست بدون چون و چرا اجرا گرددبهمین دلیل در اجرای امربمعروف و نهی از منکر که مبتنی بر شرائطی نظیر احتمال تاثیر و یا عدم ایجاد مفسده است به هیچ شرطی پایبند نبودند در حالی که گرچه بیشتر احکام اسلام تعبدی است اما امربمعروف و نهی از منکر تعبدی محض نیست بدین معنا که لازم است در اجرای آن رعایت مصا لح و مفاسد را نمود اما خوارج می‌گفتند این دو اصل هم تعبدی محض است و مطلقا باید آن را اجرا نمود از اینرو با علم به اینکه هیج اثر مفیدی بر آن بار نمی‌شود
خط ۵۲: خط ۵۲:
   
   
شهیدمطهری در زمینه تنگ نظری خوارج واینکه آنان اسلام و مسلمانی در محدوده اندیشه‌های خویش مى‌دانستند می‌فرماید:  
شهیدمطهری در زمینه تنگ نظری خوارج واینکه آنان اسلام و مسلمانی در محدوده اندیشه‌های خویش مى‌دانستند می‌فرماید:  
مثلا می‌گفتند مرتکب گناه کبیره کافر است و مستحق خلود در اتش بنابر‌این جز عده معدودی از بشر بقیه مخلد در اتش هستند.....درحالی که پیامبر ص جانی را سیاست می‌کرد و بر جنازه ا و نماز می‌خواند اگر ارتکاب کبیره موجب کفر بود بر جنازه انها نماز نمی‌خواند زیرا بر جنازه کافر نماز خواندن جای زنیست و قرآن از آن نهی کرده است شراب خور ر احدزد و دست دزد ر ا برید....اما اسمشان را از اسامی مسلمانان بیرون نبرد 14
مثلا می‌گفتند مرتکب گناه کبیره کافر است و مستحق خلود در اتش بنابر‌این جز عده معدودی از بشر بقیه مخلد در اتش هستند.....درحالی که پیامبر ص جانی را سیاست می‌کرد و بر جنازه ا و نماز می‌خواند اگر ارتکاب کبیره موجب کفر بود بر جنازه آنها نماز نمی‌خواند زیرا بر جنازه کافر نماز خواندن جای زنیست و قرآن از آن نهی کرده است شراب خور ر احدزد و دست دزد ر ا برید....اما اسمشان را از اسامی مسلمانان بیرون نبرد 14


خصیصه دیگری که می‌توان انرا مهمتر از عامل اول دانست تفکیک اینان بین تدین و تعقل بود براین اساس بین ظاهر قرآن و محتوای آن تمییز و تفاوت قائل نشده و درنتیجه براحتی فریب مکارانی نظیر معاویه را در جنگ صفین و ماجرای حکمیت خوردند در تایید وجود این خصیصه برای خوارج و سایر گروه‌های تکفیری باید گفت هر گاه به مبانی و ادله اینان مراجعه گردد بخوبی روشن می‌گردد که بیشترین تمسک آنان به اخبا رو روایات ویه ظواهر آیات قرآن کریم می‌باشد در حالی که هرگاه درایت و تعقل در آیات و روایات را شیوه خویش قرار می‌دادند به چنین بیمار ی خطرناکی مبتلا نمی‌شدند  
خصیصه دیگری که می‌توان انرا مهمتر از عامل اول دانست تفکیک اینان بین تدین و تعقل بود براین اساس بین ظاهر قرآن و محتوای آن تمییز و تفاوت قائل نشده و درنتیجه براحتی فریب مکارانی نظیر معاویه را در جنگ صفین و ماجرای حکمیت خوردند در تایید وجود این خصیصه برای خوارج و سایر گروه‌های تکفیری باید گفت هر گاه به مبانی و ادله اینان مراجعه گردد بخوبی روشن می‌گردد که بیشترین تمسک آنان به اخبا رو روایات ویه ظواهر آیات قرآن کریم می‌باشد در حالی که هرگاه درایت و تعقل در آیات و روایات را شیوه خویش قرار می‌دادند به چنین بیمار ی خطرناکی مبتلا نمی‌شدند  
خط ۷۷: خط ۷۷:
== نقد و بررسی ==
== نقد و بررسی ==


بعد از بیان روایات مذکور اینک به نقد و بررسی انها می‌پردازیم:
بعد از بیان روایات مذکور اینک به نقد و بررسی آنها می‌پردازیم:


   
   
1-ضعف سندی
1-ضعف سندی


احادیث رفض بر اساس اعتراف عالمان بزرگ اهل سنت از موضوعات و مجعولات بوده و قابل استناد نمی‌باشد بعلاوه آنکه در سلسله سند انها افرادی قرار گرفته‌اند که در کتب رجالی اهل سنت ضعیف شمرده شده‌اند د ر اینجا گفتار برخی از عالمان اهل سنت ر ا در زمینه غیر قابل استناد بودن احادیث رفض بیان می‌کنیم  
احادیث رفض بر اساس اعتراف عالمان بزرگ اهل سنت از موضوعات و مجعولات بوده و قابل استناد نمی‌باشد بعلاوه آنکه در سلسله سند آنها افرادی قرار گرفته‌اند که در کتب رجالی اهل سنت ضعیف شمرده شده‌اند د ر اینجا گفتار برخی از عالمان اهل سنت ر ا در زمینه غیر قابل استناد بودن احادیث رفض بیان می‌کنیم  
1- حدیث اول: محمد بن علی بن میمون، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعدالتغلبی. حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید، عن حصین بن عبدالرحمن، عن أبی عبدالرحمن السلمی. عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون. قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم؟ قال: یقرضونک بما لیس فیک ویطعنون على أصحابی ویشتمونهم.21
1- حدیث اول: محمد بن علی بن میمون، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعدالتغلبی. حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید، عن حصین بن عبدالرحمن، عن أبی عبدالرحمن السلمی. عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون. قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم؟ قال: یقرضونک بما لیس فیک ویطعنون على أصحابی ویشتمونهم.21


خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
إسناده ضعیف، الحجاج بن تمیم ضعیف. وعمران بن زید وهو التغلبی کما فی " التقریب ". وسائر رجاله ثقات رجال مسلم، وإسماعیل بن سالم هو الصائغ البغدادی. والحدیث أخرجه أبو یعلى (2 / 673) من طریق أخرى عن عمران بن زید به. وقال الهیثمی (10 / 22): " رواه أبو یعلى، والبزار، والطبرانی، ورجاله وثقوا، وفی بعضهم خلاف " 28.  
إسناده ضعیف، الحجاج بن تمیم ضعیف. وعمران بن زید وهو التغلبی کما فی " التقریب ". وسائر رجاله ثقات رجال مسلم، وإسماعیل بن سالم هو الصائغ البغدادی. والحدیث أخرجه أبو یعلى (2 / 673) من طریق أخرى عن عمران بن زید به. وقال الهیثمی (10 / 22): " رواه أبو یعلى، والبزار، والطبرانی، ورجاله وثقوا، وفی بعضهم خلاف " 28.  


همانگونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته‌اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل انها اختلاف است که دراینصورت نیز حدیث مقبول نخواهد بود اگر در مورد یکی از روات بین علمای رجال در توثیق و عدم آن اختلا ف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است در این زمینه سید حسین رجا - مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة می‌نویسد:
همانگونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته‌اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل آنها اختلاف است که دراینصورت نیز حدیث مقبول نخواهد بود اگر در مورد یکی از روات بین علمای رجال در توثیق و عدم آن اختلا ف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است در این زمینه سید حسین رجا - مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة می‌نویسد:
إذا اختلف علماء الرجال فی رجال السند فجرح بعضهم زیدا وعدله آخرون یقدم الجرح على التعدیل وهذا هو الصحیح الذی علیه الجمهور وکما جاء فی التدریب على التقریب ما ملخصه إذا اجتمع فی الراوی جرح مفسر وتعدیل فالجرح مقدم ولو زاد عدد المعدل  
إذا اختلف علماء الرجال فی رجال السند فجرح بعضهم زیدا وعدله آخرون یقدم الجرح على التعدیل وهذا هو الصحیح الذی علیه الجمهور وکما جاء فی التدریب على التقریب ما ملخصه إذا اجتمع فی الراوی جرح مفسر وتعدیل فالجرح مقدم ولو زاد عدد المعدل  
ایشان در علت تقدیم قول جارح می‌نویسد:.لأن مع الجارح زیادة علم لم یطلع علیها المعدل، ولأنه مصدق للمعدل فیما أخبر به من ظاهر حاله إلا أنه یخبر عن أمر باطن خفی عنه، وقید الفقهاء ذلک بما لم یقل المعدل عرفت السبب الذی ذکره الجارح ولکنه تاب وحسنت حاله فإنه حینئذ یقدم المعدل31.
ایشان در علت تقدیم قول جارح می‌نویسد:.لأن مع الجارح زیادة علم لم یطلع علیها المعدل، ولأنه مصدق للمعدل فیما أخبر به من ظاهر حاله إلا أنه یخبر عن أمر باطن خفی عنه، وقید الفقهاء ذلک بما لم یقل المعدل عرفت السبب الذی ذکره الجارح ولکنه تاب وحسنت حاله فإنه حینئذ یقدم المعدل31.
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
- ضعف متنی و دلالتی
- ضعف متنی و دلالتی


بر فرض صحت اسناد روایات مذکور را بپذیریم اشکالات فراوان متنی و دلالتی بر آن وارد است که در اینجا برخی از انها را بیان می‌کنیم:  
بر فرض صحت اسناد روایات مذکور را بپذیریم اشکالات فراوان متنی و دلالتی بر آن وارد است که در اینجا برخی از آنها را بیان می‌کنیم:  


1- در مفهوم سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنا براموزه‌های قرآن کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قرآن کریم ذکرشده است و خداوندمتعال خود عده‌ای را نظیر ظالمین و نیزکسانی را که موجب اذیت او و پیامبرش می‌گردند را لعن نموده است بنابر‌این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به انها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به انها را  
1- در مفهوم سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنا براموزه‌های قرآن کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قرآن کریم ذکرشده است و خداوندمتعال خود عده‌ای را نظیر ظالمین و نیزکسانی را که موجب اذیت او و پیامبرش می‌گردند را لعن نموده است بنابر‌این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به آنها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به آنها را  
2- روایات رفض چند طائفه هستند که مضامین برخی ازانها با یکدیگر قابل جمع نیستند –در برخی از این روایات امده است که فرقه رافضه در ا خر الزمان پیدا می‌شوند:  
2- روایات رفض چند طائفه هستند که مضامین برخی ازانها با یکدیگر قابل جمع نیستند –در برخی از این روایات امده است که فرقه رافضه در ا خر الزمان پیدا می‌شوند:  
عن ابن عباس قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون45
عن ابن عباس قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون45
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:


بعد از بیان سه طائفه از روایات مذکور می‌گوییم  
بعد از بیان سه طائفه از روایات مذکور می‌گوییم  
اولا برفرض روایت دوم و سوم قابل جمع باشد هیچکدام از انها با روایت اول قابل جمع نیست  
اولا برفرض روایت دوم و سوم قابل جمع باشد هیچکدام از آنها با روایت اول قابل جمع نیست  
ثانیا بر اساس روایت اول زمان پیدایش رافضه در اخر الزمان می‌باشد در حالی که مصدا ق بارز این گروه که از نظر شما شیعه می‌باشد از همان قرن اول هجری وجود داشته است  
ثانیا بر اساس روایت اول زمان پیدایش رافضه در اخر الزمان می‌باشد در حالی که مصدا ق بارز این گروه که از نظر شما شیعه می‌باشد از همان قرن اول هجری وجود داشته است  
ثالثا در متن روایات مذکور امده است که از مشخصه‌های رافضه آن است که ا سلام را رها می‌کنند:یرفضون الاسلام ایا پیروان مذهب امامیه و شیعیان اثنی عشری که همه عشقشان به اسلام و قرآن و اهلبیت پیامبر ص بوده و عقائدشان را از شخصیت‌های بی‌نظیری همانند امام باقر و امام صادق ع می‌گیرند می‌تواند مصداق رافضه در این روایات باشد اگر اینان رافضی هستند پس نسبت به کسانی که از شاگردان این امامان همانند ابوحنیفه و مالک بن انس تبعیت می‌کنند چه می‌گویید ایا اینان نیز را فضی و تارک اسلام هستند
ثالثا در متن روایات مذکور امده است که از مشخصه‌های رافضه آن است که ا سلام را رها می‌کنند:یرفضون الاسلام ایا پیروان مذهب امامیه و شیعیان اثنی عشری که همه عشقشان به اسلام و قرآن و اهلبیت پیامبر ص بوده و عقائدشان را از شخصیت‌های بی‌نظیری همانند امام باقر و امام صادق ع می‌گیرند می‌تواند مصداق رافضه در این روایات باشد اگر اینان رافضی هستند پس نسبت به کسانی که از شاگردان این امامان همانند ابوحنیفه و مالک بن انس تبعیت می‌کنند چه می‌گویید ایا اینان نیز را فضی و تارک اسلام هستند
3- بین صدر و ذیل این روایات تهافت و ناهماهنگی زیا دی وجود دارد در تبیین این نکته مهم باید گفت مفاد روایات رفض این است که سب به برخی از صحابه موجب شرک و کفر است در اینجا این سئوال مطرح می‌گردد که چه ارتباطی بین شرک و کفر وسب ا ینان است شرک امری است که به توحید اعتقادی انسان لطمه می‌زند و مشرک در عرض خدای متعال خدایان دیگری را قرار می‌دهد در حالی که سب و لعن به برخی از صحابه ارتباطی به شرک ندارد چون این امور از از مسائل فرعی بوده و تاثیری در ایما ن انسان به توحید ندارد به عبارت دیگر بین اعتقاد انسان به توحید و لعن به برخی از صحابه که به اجتهاد قائلین به آن مستحق لعن و نفرین هستند تناقضی وجود نداشته و هر دو انها با یکدیگر قابل جمع هستند حتی نعوذبالله اگر کسی به پیامبر ص جسارت کند گر چه موجب کفر او خواهد بود اما نمی‌توان ا و را مشرک دانست
3- بین صدر و ذیل این روایات تهافت و ناهماهنگی زیا دی وجود دارد در تبیین این نکته مهم باید گفت مفاد روایات رفض این است که سب به برخی از صحابه موجب شرک و کفر است در اینجا این سئوال مطرح می‌گردد که چه ارتباطی بین شرک و کفر وسب ا ینان است شرک امری است که به توحید اعتقادی انسان لطمه می‌زند و مشرک در عرض خدای متعال خدایان دیگری را قرار می‌دهد در حالی که سب و لعن به برخی از صحابه ارتباطی به شرک ندارد چون این امور از از مسائل فرعی بوده و تاثیری در ایما ن انسان به توحید ندارد به عبارت دیگر بین اعتقاد انسان به توحید و لعن به برخی از صحابه که به اجتهاد قائلین به آن مستحق لعن و نفرین هستند تناقضی وجود نداشته و هر دو آنها با یکدیگر قابل جمع هستند حتی نعوذبالله اگر کسی به پیامبر ص جسارت کند گر چه موجب کفر او خواهد بود اما نمی‌توان ا و را مشرک دانست
4- چگونه ممکن است سب و لعن برخی ازصحابه موجب کفر گردد مگر اعتقاد به صحابه جزیی از ارکان دین است که انکار آن موجب کفروشرک باشد. غزالی در الاقتصاد فی الاعتقاد ص261 دراینکه ایا انکار خلافت شیخین موجب کفراست یا خیرمی‌گوید:اعلم آن للناس فی الصحابه و الخلفا اسراف فی اطراف فمن مبالغ فی الثنا حتی یدعی العصمه للائمه و منهم منهجهم علی الطعن یطلق اللسان بذم الصحابه فلا تکونن من الفریقین و اسلک طریق الاقتصاد فی الاعتقاد48  
4- چگونه ممکن است سب و لعن برخی ازصحابه موجب کفر گردد مگر اعتقاد به صحابه جزیی از ارکان دین است که انکار آن موجب کفروشرک باشد. غزالی در الاقتصاد فی الاعتقاد ص261 دراینکه ایا انکار خلافت شیخین موجب کفراست یا خیرمی‌گوید:اعلم آن للناس فی الصحابه و الخلفا اسراف فی اطراف فمن مبالغ فی الثنا حتی یدعی العصمه للائمه و منهم منهجهم علی الطعن یطلق اللسان بذم الصحابه فلا تکونن من الفریقین و اسلک طریق الاقتصاد فی الاعتقاد48  


خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
من ترک التکذیب الصریح و لکن ینکر اصلا من اصول الشرعیات المعلومه بالتواتر من رسول الله ص.....فهذا ینبغی آن یحکم بکفره لانه مکذب ولکنه محترز عن التصریح....و انه لو انکر وجود ابی‌بکر و خلافته لم یلزم تکفیره لانه لیس تکذیبا فی اصل من اصول الدین مما یجب التصدیق به بخلاف الحج و الصلا ه و ارکان الاسلام و لسنانکفره لمخالفه الاجماع ص271
من ترک التکذیب الصریح و لکن ینکر اصلا من اصول الشرعیات المعلومه بالتواتر من رسول الله ص.....فهذا ینبغی آن یحکم بکفره لانه مکذب ولکنه محترز عن التصریح....و انه لو انکر وجود ابی‌بکر و خلافته لم یلزم تکفیره لانه لیس تکذیبا فی اصل من اصول الدین مما یجب التصدیق به بخلاف الحج و الصلا ه و ارکان الاسلام و لسنانکفره لمخالفه الاجماع ص271
اگر کسی اصلی از اصول قطعی اسلام راانکار کند اگرچه این انکار با صراحت نباشد کافر شمرده می‌شود....و اگر کسی وجود ابوبکر یا خلافت او را انکار کند نمی‌توان حکم به کفر او نمود چون او اصلی از اصول دین را انکار ننموده است.  
اگر کسی اصلی از اصول قطعی اسلام راانکار کند اگرچه این انکار با صراحت نباشد کافر شمرده می‌شود....و اگر کسی وجود ابوبکر یا خلافت او را انکار کند نمی‌توان حکم به کفر او نمود چون او اصلی از اصول دین را انکار ننموده است.  
5- نکته دیگر آنکه باید دید معنای رفض و رافضی در روایات مذکور چیست؟ ایا مراد از انها طائفه غلات هستند یا مراد از انها کسانی هستند که زیر بار خلافت شیخین نرفته ویا مراد از رافضه شیعیان و پیروان اهلبیت ع هستند؟  
5- نکته دیگر آنکه باید دید معنای رفض و رافضی در روایات مذکور چیست؟ ایا مراد از آنها طائفه غلات هستند یا مراد از آنها کسانی هستند که زیر بار خلافت شیخین نرفته ویا مراد از رافضه شیعیان و پیروان اهلبیت ع هستند؟  


مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 255 در این زمینه تحقیق جامعی کرده و می‌گوید  
مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 255 در این زمینه تحقیق جامعی کرده و می‌گوید  
خط ۱۸۱: خط ۱۸۱:


ایشان می‌نویسد: اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند:  
ایشان می‌نویسد: اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند:  
گروه اول: غلات نسبت به اهل بیت ع که مصداق بارز اینان فرقه خطابیه هستند براساس گفتار بزرگان شیعه نظیر سید شرف الدین اینان کافر بوده وامامان شیعه پیروانشان ر ا از انها تحذیر کرده‌اند.
گروه اول: غلات نسبت به اهل بیت ع که مصداق بارز اینان فرقه خطابیه هستند براساس گفتار بزرگان شیعه نظیر سید شرف الدین اینان کافر بوده وامامان شیعه پیروانشان ر ا از آنها تحذیر کرده‌اند.
الثانیة الغلاة فی آل معاویة بن أبی سفیان: ونمثل لهذه الفرقة (بالیزیدیة) کما جاء على لسان عبدالوهاب عبداللطیف الأستاذ المساعد بکلیة أصول الدین بجامعة الأزهر الشریف...
الثانیة الغلاة فی آل معاویة بن أبی سفیان: ونمثل لهذه الفرقة (بالیزیدیة) کما جاء على لسان عبدالوهاب عبداللطیف الأستاذ المساعد بکلیة أصول الدین بجامعة الأزهر الشریف...
گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز آن فرقه یزیدیه هستند.  
گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز آن فرقه یزیدیه هستند.  
خط ۲۶۷: خط ۲۶۷:
1- ینکه ادعا می‌کنید بر اساس قرآن کریم خداوند از مهاجرین و انصار راضی است گرچه سخنی درست است ا ما ناتمام است چون دقت در این آیات بیانگر آن است که این رضایت مشروط به عدم النکث است و خداوند متعال همین صحابه را تهدید می‌کند که در صور ت نقض بیعت شدیدا مواخذه خواهند شد:  
1- ینکه ادعا می‌کنید بر اساس قرآن کریم خداوند از مهاجرین و انصار راضی است گرچه سخنی درست است ا ما ناتمام است چون دقت در این آیات بیانگر آن است که این رضایت مشروط به عدم النکث است و خداوند متعال همین صحابه را تهدید می‌کند که در صور ت نقض بیعت شدیدا مواخذه خواهند شد:  


2-چگونه اصحا ب پیامبرص رامعصوم میدانید در حالی که انها نیزبشری عادی بودندصحابی بودن که موجب عصمت نمی‌شود همه می‌دانیم که در بین یاران پیامبرص افرادی بودند که در قرآن کریم از انها بعنوان منافق یاد شده است که سوره منافقو ن برخی از اوصاف انها را بیان می‌کند درحالی که عنوان صحابی برانها صدق می‌کند.  
2-چگونه اصحا ب پیامبرص رامعصوم میدانید در حالی که آنها نیزبشری عادی بودندصحابی بودن که موجب عصمت نمی‌شود همه می‌دانیم که در بین یاران پیامبرص افرادی بودند که در قرآن کریم از آنها بعنوان منافق یاد شده است که سوره منافقو ن برخی از اوصاف آنها را بیان می‌کند درحالی که عنوان صحابی برانها صدق می‌کند.  
3-چگونه عقل می‌تواند بپذیرد که 12هزار نفر به صرف صحابی بودن عادل بود ه و تا پایان عمر به همان عدالت باشند مگرصحابی بودن چه خاصیتی دارد که انسان را تا اخر عمربیمه می‌کند؟ - چگونه تمامی اصحاب را عادل می‌دانید درحالی که برخی از انها یکدیگر را تکفیر کرده و حتی به قتل رسانده‌اند؟
3-چگونه عقل می‌تواند بپذیرد که 12هزار نفر به صرف صحابی بودن عادل بود ه و تا پایان عمر به همان عدالت باشند مگرصحابی بودن چه خاصیتی دارد که انسان را تا اخر عمربیمه می‌کند؟ - چگونه تمامی اصحاب را عادل می‌دانید درحالی که برخی از آنها یکدیگر را تکفیر کرده و حتی به قتل رسانده‌اند؟


چند سئوال از جریان‌های تکفیری تروریستی و سران وهابیت:
چند سئوال از جریان‌های تکفیری تروریستی و سران وهابیت:
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش