پرش به محتوا

نیاز به تفسیر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' ایات ' به ' آیات '
جز (جایگزینی متن - ' انها ' به ' آنها ')
جز (جایگزینی متن - ' ایات ' به ' آیات ')
خط ۱۸: خط ۱۸:
همانگونه که در عصر رسالت مردم به تفسیر قرآن نیاز داشتند در اعصار بعد این نیاز بدلیل آنکه مجموعه روایات تفسیری و تاویلی بدست ما نرسیده است تشدید گردید.
همانگونه که در عصر رسالت مردم به تفسیر قرآن نیاز داشتند در اعصار بعد این نیاز بدلیل آنکه مجموعه روایات تفسیری و تاویلی بدست ما نرسیده است تشدید گردید.


نتیجه آنکه از منظر زرکشی نیاز مسلمانان به تفسیر قرآن امری لازم است بعلاوه آنکه مراد از تفسیر قرآن تبیین مفردات، ترکیبات و ارتباط ایات با یکدیگر و درک لطائف ان بوده که با تدبر در ایات، مراجعه به کتب لغت و نیز مراجعه به روایات حاصل می‌شود.  
نتیجه آنکه از منظر زرکشی نیاز مسلمانان به تفسیر قرآن امری لازم است بعلاوه آنکه مراد از تفسیر قرآن تبیین مفردات، ترکیبات و ارتباط آیات با یکدیگر و درک لطائف ان بوده که با تدبر در ایات، مراجعه به کتب لغت و نیز مراجعه به روایات حاصل می‌شود.  
==2- محمد بن صالح بن محمد العثیمین (معاصر) ==  
==2- محمد بن صالح بن محمد العثیمین (معاصر) ==  


ایشان در کتاب:" أصول فی التفسیر "یادگیری تفسیر قرآن را امری لازم دانسته و دلائلی از ایات، روایات و نیز سیره صحابه را در اثبات ان ذکر می‌کند.  
ایشان در کتاب:" أصول فی التفسیر "یادگیری تفسیر قرآن را امری لازم دانسته و دلائلی از ایات، روایات و نیز سیره صحابه را در اثبات ان ذکر می‌کند.  


ایشان در وجوب یادگیری تفسیربا استناد به ایات قرآنی می‌نویسد:  
ایشان در وجوب یادگیری تفسیربا استناد به آیات قرآنی می‌نویسد:  


وتعلم التفسیر واجب لقوله تعالی: (کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) (صّ:29) ولقوله تعالی: (أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا)<ref>محمد:24</ref>
وتعلم التفسیر واجب لقوله تعالی: (کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) (صّ:29) ولقوله تعالی: (أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا)<ref>محمد:24</ref>


ایشان در تبیین دلالت ایه نخست- کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ... -: بر لزوم تعلم تفسیر قرآن می‌نویسد:  
ایشان در تبیین دلالت ایه نخست- کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ... -: بر لزوم تعلم تفسیر قرآن می‌نویسد:  
مفاد ایه مذکور ان است که حکمت نزول قرآن تدبر در ایات جهت متاثر شدن از ان می‌باشد بنابراین بدون تدبردر ایات و فهم دقیق آنها هدف مذکور از نزول محقق نمی‌گردد. <ref>أصول فی التفسیر ص 21-22وجه الدلالة من الآیة الأولی أن الله تعالی بین أن الحکمة من إنزال هذا القرآن المبارک؛ أن یتدبر الناس آیاته، ویتعظوا بما فیها والتدبر هو التأمل فی الألفاظ للوصول إلی معانیها، فإذا لم یکن ذلک، فاتت الحکمة من إنزال القرآن، وصار مجرد ألفاظ لا تأثیر لها ولأنه لا یمکن الاتعاظ بما فی القرآن بدون فهم معانیه.</ref>
مفاد ایه مذکور ان است که حکمت نزول قرآن تدبر در آیات جهت متاثر شدن از ان می‌باشد بنابراین بدون تدبردر آیات و فهم دقیق آنها هدف مذکور از نزول محقق نمی‌گردد. <ref>أصول فی التفسیر ص 21-22وجه الدلالة من الآیة الأولی أن الله تعالی بین أن الحکمة من إنزال هذا القرآن المبارک؛ أن یتدبر الناس آیاته، ویتعظوا بما فیها والتدبر هو التأمل فی الألفاظ للوصول إلی معانیها، فإذا لم یکن ذلک، فاتت الحکمة من إنزال القرآن، وصار مجرد ألفاظ لا تأثیر لها ولأنه لا یمکن الاتعاظ بما فی القرآن بدون فهم معانیه.</ref>


ایشان در بیان دلالت ایه دوم - أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ - نسبت به لزوم تعلم تفسیر می‌نویسد:  
ایشان در بیان دلالت ایه دوم - أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ - نسبت به لزوم تعلم تفسیر می‌نویسد:  
درایه مذکورخداوند متعال کسانی را که ازتدبر در ایات فاصله می گیرند مورد سرزنش قرار داده و قلوب انان را بجهت آنکه بوسیله قفلها و زنجیرهای جهالت مسدود گردیده است محروم از نیل به برکات قرآن می‌داند. <ref>همان: ووجه الدلالة من الآیة الثانیة أن الله تعالی وبخ أولئک الذین لا یتدبرون القرآن، وأشار إلی أن ذلک من الإقفال علی قلوبهم، وعدم وصول الخیر إلیها </ref>
درایه مذکورخداوند متعال کسانی را که ازتدبر در آیات فاصله می گیرند مورد سرزنش قرار داده و قلوب انان را بجهت آنکه بوسیله قفلها و زنجیرهای جهالت مسدود گردیده است محروم از نیل به برکات قرآن می‌داند. <ref>همان: ووجه الدلالة من الآیة الثانیة أن الله تعالی وبخ أولئک الذین لا یتدبرون القرآن، وأشار إلی أن ذلک من الإقفال علی قلوبهم، وعدم وصول الخیر إلیها </ref>


ایشان در زمینه سیره سلف - صحابه و تابعین – در اهمیت دادن به تفسیر قرآن می‌نویسد:  
ایشان در زمینه سیره سلف - صحابه و تابعین – در اهمیت دادن به تفسیر قرآن می‌نویسد:  
خط ۳۷: خط ۳۷:
سیره سلف بر این بود که در جهت اموزش و یادگیری الفاظ و معانی قرآن اقدام می‌کردند چون عمل به قرآن بدون فهم مراد الهی ممکن نیست.
سیره سلف بر این بود که در جهت اموزش و یادگیری الفاظ و معانی قرآن اقدام می‌کردند چون عمل به قرآن بدون فهم مراد الهی ممکن نیست.


انگاه در زمینه سیره نبوی در تعلیم قرآن به مسلمانان از برخی صحابه نقل می‌کند که یادگیری انان از قرآن بدینگونه بود که نخست تفسیر و معانی ده ایه را بخوبی از پیامبر اموخته و تا زمانی که اموزش های علمی و عملی نسبت به ان را به اتمام نمی‌رساندند اقدام به تعلیم ایات دیگر نمی‌کردند. <ref>همان: وکان سلف الأمة علی تلک الطریقة الواجبة، یتعلمون القرآن ألفاظه ومعانیه؛ لأنهم بذلک یتمکنون من العمل بالقرآن علی مراد الله به فإن العمل بما لا یعرف معناه غیر ممکن ....أنهم کانوا إذا تعلموا من النبی صلی الله علیه وسلم عشر آیات، لم یجاوزوها، حتی یتعلموا ما فیها من العلم والعمل، قالوا: فتعلمنا القرآن والعلم والعمل جمیعا</ref>  
انگاه در زمینه سیره نبوی در تعلیم قرآن به مسلمانان از برخی صحابه نقل می‌کند که یادگیری انان از قرآن بدینگونه بود که نخست تفسیر و معانی ده ایه را بخوبی از پیامبر اموخته و تا زمانی که اموزش های علمی و عملی نسبت به ان را به اتمام نمی‌رساندند اقدام به تعلیم آیات دیگر نمی‌کردند. <ref>همان: وکان سلف الأمة علی تلک الطریقة الواجبة، یتعلمون القرآن ألفاظه ومعانیه؛ لأنهم بذلک یتمکنون من العمل بالقرآن علی مراد الله به فإن العمل بما لا یعرف معناه غیر ممکن ....أنهم کانوا إذا تعلموا من النبی صلی الله علیه وسلم عشر آیات، لم یجاوزوها، حتی یتعلموا ما فیها من العلم والعمل، قالوا: فتعلمنا القرآن والعلم والعمل جمیعا</ref>  


ایشان در ادامه از ابن تیمیه نیز نقل می‌کند که تفسیر قرآن را از مصادیق عهد الهی بر عالمان دینی می‌دانست:  
ایشان در ادامه از ابن تیمیه نیز نقل می‌کند که تفسیر قرآن را از مصادیق عهد الهی بر عالمان دینی می‌دانست:  
خط ۴۵: خط ۴۵:
علامه طباطبائی در کتاب "القرآن فی الاسلام" تحت عنوان "کیف یتقبل القرآن التفسیر ؟" به این سئوال مهم پاسخ داده است.  
علامه طباطبائی در کتاب "القرآن فی الاسلام" تحت عنوان "کیف یتقبل القرآن التفسیر ؟" به این سئوال مهم پاسخ داده است.  


ایشان نیز همانند سایر اعلام دینی تفسیر قرآن را امری لازم دانسته اما معتقد است که برترین شیوه تفسیر قرآن مراجعه به قرآن و تدبر در ایات ان می‌باشد ایشان معتقد است حتی اهل بیت ع نیز بهمین طریق به تفسیر قرآن پرداخته و انرا به دیگران اموزش داده‌اند. بدلیل آنکه وقتی قرآن خود را نور، ضیاء، تبیانا لکل شئی و ... معرفی نموده است.
ایشان نیز همانند سایر اعلام دینی تفسیر قرآن را امری لازم دانسته اما معتقد است که برترین شیوه تفسیر قرآن مراجعه به قرآن و تدبر در آیات ان می‌باشد ایشان معتقد است حتی اهل بیت ع نیز بهمین طریق به تفسیر قرآن پرداخته و انرا به دیگران اموزش داده‌اند. بدلیل آنکه وقتی قرآن خود را نور، ضیاء، تبیانا لکل شئی و ... معرفی نموده است.


بدیهی است چنین کتابی نیاز به شرح و تبیین از خارج را نخواهد داشت چون قرآن، در درون خود احسن التفاسیر را داراست. بنابر‌این مفسر قرآن کسی است که با قدرت تدبر و تعمقش در ایات قرآن به فهم ایات و ارتباط آنها با یکدیگر نائل شده و در تبیین بیشتر آنها اقدام می‌کند.  
بدیهی است چنین کتابی نیاز به شرح و تبیین از خارج را نخواهد داشت چون قرآن، در درون خود احسن التفاسیر را داراست. بنابر‌این مفسر قرآن کسی است که با قدرت تدبر و تعمقش در آیات قرآن به فهم آیات و ارتباط آنها با یکدیگر نائل شده و در تبیین بیشتر آنها اقدام می‌کند.  


در اینجا بخش‌هائی از کلام علامه را در مسائل مطرح شده بیان می‌کنیم:  
در اینجا بخش‌هائی از کلام علامه را در مسائل مطرح شده بیان می‌کنیم:  
خط ۵۷: خط ۵۷:
ایشان استغناء قرآن در تفسیر، به اموری خارج از قرآن را لازمه ایاتی نظیر ایه: أفلا یتدبرون القرآن و...نیزدانسته ودر رد سخن کسانی که تفسیر قرآن را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قرآن می‌دانند می‌نویسد:  
ایشان استغناء قرآن در تفسیر، به اموری خارج از قرآن را لازمه ایاتی نظیر ایه: أفلا یتدبرون القرآن و...نیزدانسته ودر رد سخن کسانی که تفسیر قرآن را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قرآن می‌دانند می‌نویسد:  


اگر چنین بود- بشری بودن قرآن - قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده می شد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقرآن مرتفع می‌گردد. بعلاوه بر اساس ایه مذکور لازمه نیاز قرآن در تبیین مقاصدش به اموردیگر نظیر کلام پیامبر ص، حجت الهی بر کفار به اتمام نمی‌رسید بدلیل آنکه در موارد احتمال ناهماهنگی در ایات قرآن نمی‌توان کافران را- بدلیل عدم اعتقادشان به عصمت پیامبر ص- به تفسیر ان حضرت ارجاع داد.<ref>همان: ...یقول محتجا علی أنه لیس من کلام البشر: (أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا. لیس فیه أی اختلاف، ولو وجد فیه اختلاف بالنظرة البدائیة یرتفع بالتدبر فی القرآن نفسه ومثل هذا الکتاب لو احتاج فی بیان مقاصده إلی شئ آخر لم تتم به الحجة، لأنه لو فرض أن أحد الکفار وجد اختلافا فی شئ من القرآن لا یرتفع من طریق الدلالة اللفظیة للآیات لم یقنع برفعه من طرق أخری، کأن یقول النبی مثلا یرتفع بکذا وکذا، ذلک لأن هذا الکافر لا یعتقد بصدق النبی ونبوته وعصمته، فلم یتنازل لقوله ودعاواه </ref>  
اگر چنین بود- بشری بودن قرآن - قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده می شد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقرآن مرتفع می‌گردد. بعلاوه بر اساس ایه مذکور لازمه نیاز قرآن در تبیین مقاصدش به اموردیگر نظیر کلام پیامبر ص، حجت الهی بر کفار به اتمام نمی‌رسید بدلیل آنکه در موارد احتمال ناهماهنگی در آیات قرآن نمی‌توان کافران را- بدلیل عدم اعتقادشان به عصمت پیامبر ص- به تفسیر ان حضرت ارجاع داد.<ref>همان: ...یقول محتجا علی أنه لیس من کلام البشر: (أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا. لیس فیه أی اختلاف، ولو وجد فیه اختلاف بالنظرة البدائیة یرتفع بالتدبر فی القرآن نفسه ومثل هذا الکتاب لو احتاج فی بیان مقاصده إلی شئ آخر لم تتم به الحجة، لأنه لو فرض أن أحد الکفار وجد اختلافا فی شئ من القرآن لا یرتفع من طریق الدلالة اللفظیة للآیات لم یقنع برفعه من طرق أخری، کأن یقول النبی مثلا یرتفع بکذا وکذا، ذلک لأن هذا الکافر لا یعتقد بصدق النبی ونبوته وعصمته، فلم یتنازل لقوله ودعاواه </ref>  


ایشان در مقام نتیجه‌گیری از مباحث شان می‌فرماید:
ایشان در مقام نتیجه‌گیری از مباحث شان می‌فرماید:


تفسیر واقعی قرآن بمعنای ان است که باتدبر در ایات ان و ارجاع ایات به یکدیگر به معانی حقیقی ان دست یابیم.<ref>همان: النتیجة التی توصلنا إلیها فی الفصل الماضی هی أن التفسیر الواقعی للقرآن هو التفسیر الذی ینبع من التدبر فی الآیات الکریمة وضم بعضها إلی بعض</ref>
تفسیر واقعی قرآن بمعنای ان است که باتدبر در آیات ان و ارجاع آیات به یکدیگر به معانی حقیقی ان دست یابیم.<ref>همان: النتیجة التی توصلنا إلیها فی الفصل الماضی هی أن التفسیر الواقعی للقرآن هو التفسیر الذی ینبع من التدبر فی الآیات الکریمة وضم بعضها إلی بعض</ref>


بنابراین از منظر علامه طباطبائی ره تفسیر قرآن بمعنای تبیین برخی از ایات بوسیله ایات دیگر است که این امر نیز با تدبر و تفکر عمیق در متن قرآن توسط مفسر قرآن صورت نمی‌گیرد .از اینرو مفهوم این سخن که قرآن نیاز به تفسیر دارد ان است که قرآن نیاز به تدبر و تعمق عمیق دارد و مفسر قرآن با غور و غواصی در ایات قرآن به معانی لطیف و عمیق ان دست می یابد.
بنابراین از منظر علامه طباطبائی ره تفسیر قرآن بمعنای تبیین برخی از آیات بوسیله آیات دیگر است که این امر نیز با تدبر و تفکر عمیق در متن قرآن توسط مفسر قرآن صورت نمی‌گیرد .از اینرو مفهوم این سخن که قرآن نیاز به تفسیر دارد ان است که قرآن نیاز به تدبر و تعمق عمیق دارد و مفسر قرآن با غور و غواصی در آیات قرآن به معانی لطیف و عمیق ان دست می یابد.


در مقایسه دیدگاه علامه با دیگران باید گفت: نگاه ایشان در مساله لزوم نیاز مسلمین به تفسیر قرآن با دیگر محققان علوم قرآنی هماهنگ بوده هر چند نسبت به روش تفسیر قرآن بینشان تفاوتهائی وجود دارد که در ادامه مباحث به ان خواهیم پرداخت.  
در مقایسه دیدگاه علامه با دیگران باید گفت: نگاه ایشان در مساله لزوم نیاز مسلمین به تفسیر قرآن با دیگر محققان علوم قرآنی هماهنگ بوده هر چند نسبت به روش تفسیر قرآن بینشان تفاوتهائی وجود دارد که در ادامه مباحث به ان خواهیم پرداخت.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۶۳۸

ویرایش