confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
|}<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج 1، ص277، بطون قریش</ref> | |}<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج 1، ص277، بطون قریش</ref> | ||
ابوالحکم عمرو بن هشام بن مغیره مخزومی مشهور به «ابوجهل» از اشراف قریش و از مشرکان معروف مکه بود که به تجارت اشتغال داشت. وی گرچه از قریش است، اما عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه) نیست؛ زیرا پدر گرامی [[حضرت محمد (ص)|رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه)]] [[عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم]] است. بنابراین پیامیر اسلام (صلی الله علیه) از تیره بنیهاشم و ابوجهل از تیره بنی مخزوم است <ref> ابن سعد، الطبقاتالکبری، ترجمه، ج 7، ص 413</ref> که دو تیره و دو ریشه متفاوت هستد و ابوجهل نمیتواند عموی پیامیر اسلام (صلی الله علیه) باشد. | ابوالحکم عمرو بن هشام بن مغیره مخزومی مشهور به «ابوجهل» از اشراف قریش و از مشرکان معروف مکه بود که به تجارت اشتغال داشت. وی گرچه از قریش است، اما عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه) نیست؛ زیرا پدر گرامی [[حضرت محمد (ص)|رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه)]] [[عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم]] است. بنابراین پیامیر اسلام (صلی الله علیه) از تیره بنیهاشم و ابوجهل از تیره بنی مخزوم است<ref> ابن سعد، الطبقاتالکبری، ترجمه، ج 7، ص 413</ref> که دو تیره و دو ریشه متفاوت هستد و ابوجهل نمیتواند عموی پیامیر اسلام (صلی الله علیه) باشد. | ||
== ملقبشدن به ابوجهل == | == ملقبشدن به ابوجهل == | ||
زیرکی و هوشیاری او در آن عصر سبب شد تا برخلاف سنت عرب جاهلی که عضویت در دار الندوه را برای غیر بنیقصی به ۴۰ سالگی مشروط کرده | زیرکی و هوشیاری او در آن عصر سبب شد تا برخلاف سنت عرب جاهلی که عضویت در دار الندوه را برای غیر بنیقصی به ۴۰ سالگی مشروط کرده بود<ref> اخبار مکه، ج۲، ص۲۵۳</ref>، در نوجوانی<ref>عیون الاخبار، ج۱، ص۳۳۳</ref> یا حدود ۳۰ سالگی<ref>الاشتقاق، ص۱۵۵</ref> عضو آن شورا شود<ref>عیون الاخبار، ج۱، ص۳۳۳؛ الاشتقاق، ص۱۵۵</ref>. شاید به همین سبب قریش وی را [[ابوالحکم]] میخواند. بعدها [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] از او با کنیه ابوجهل یاد کرد<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۱</ref>. | ||
== تحریک مشرکان به دشمنی با اسلام == | == تحریک مشرکان به دشمنی با اسلام == | ||
ابوجهل، مشرکان را بر ضد پیامبر (صلی الله علیه) تحریک کرده، میگفت: [[محمد]] در [[یثرب|یثرب]] فرود آمده؛ پیش قراولان خویش را فرستاده و میخواهد اموالتان را بگیرد؛ بپرهیزید از این که دنبالهرو او باشید یا به او نزدیک شوید. به خدا سوگند! با او ساحرانی است که هرگز ندیدهام و هیچ یک از [[اصحاب]] وی را مشاهده نکردهام، جز این که با شیاطین همراه بود | ابوجهل، مشرکان را بر ضد پیامبر (صلی الله علیه) تحریک کرده، میگفت: [[محمد]] در [[یثرب|یثرب]] فرود آمده؛ پیش قراولان خویش را فرستاده و میخواهد اموالتان را بگیرد؛ بپرهیزید از این که دنبالهرو او باشید یا به او نزدیک شوید. به خدا سوگند! با او ساحرانی است که هرگز ندیدهام و هیچ یک از [[اصحاب]] وی را مشاهده نکردهام، جز این که با شیاطین همراه بود<ref>ابن کثیر، ج3، ص211</ref>! | ||
او با این سخنان آتش جنگ بدر را شعلهور ساخت و بخشی از مخارج آن را بر عهده گرفت. [[خداوند]] در این زمینه میفرماید: «إنّ الَّذینَ کَفروا یُنفِقونَ أمولهُم لیَصدّوا عَن سَبیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقونَها ثمَّ تکونُ عَلَیهِمحسرَةً ثمَّ یُغلَبون وَالّذین کفَروا إلی جَهنَّم یُحشَرون»؛ کافران، اموالشان را برای بازداشتن از راه خدا خرج میکنند. بزودی خرجش خواهند کرد؛ آنگاه مایه حسرت آنان میشود و سرانجام، مغلوب میگردند و کافران را در جهنم گرد | او با این سخنان آتش جنگ بدر را شعلهور ساخت و بخشی از مخارج آن را بر عهده گرفت. [[خداوند]] در این زمینه میفرماید: «إنّ الَّذینَ کَفروا یُنفِقونَ أمولهُم لیَصدّوا عَن سَبیلِ اللّهِ فَسَیُنفِقونَها ثمَّ تکونُ عَلَیهِمحسرَةً ثمَّ یُغلَبون وَالّذین کفَروا إلی جَهنَّم یُحشَرون»؛ کافران، اموالشان را برای بازداشتن از راه خدا خرج میکنند. بزودی خرجش خواهند کرد؛ آنگاه مایه حسرت آنان میشود و سرانجام، مغلوب میگردند و کافران را در جهنم گرد میآورند<ref>سوره انفال/8، 36</ref> ». واحدی، از [[کلبی]] نقل میکند که آیه، درباره دوازده تن از اطعام کنندگان روز بدر نازل شد که یکی از آنان ابوجهل بود<ref>اسباب النزول، ص195</ref>؛ همو که ده شتر خویش را در آن واقعه نحر کرد<ref>یعقوبی، ج2، ص45</ref>. | ||
ابوجهل در همین جنگ کشته و درباره او و دیگر کشتگان بدر نازل شد: «وَلَو تَری إذ یَتوَفَّی الّذینَ کَفروا المَلئکةُ یَضرِبونَ وجوهَهم و أدبرَهم و ذوقوا عَذابَ | ابوجهل در همین جنگ کشته و درباره او و دیگر کشتگان بدر نازل شد: «وَلَو تَری إذ یَتوَفَّی الّذینَ کَفروا المَلئکةُ یَضرِبونَ وجوهَهم و أدبرَهم و ذوقوا عَذابَ الحَریقِ<ref>آیه 50 سوره انفال/ 8</ref>»؛ اگر بدانی آنگاه که فرشتگان جان کافران را میگیرند و بر چهرهها و پشتهایشان میکوبند و میگویند: عذاب آتش را بچشید<ref>جامعالبیان، مج6، ج10، ص30؛ مجمعالبیان، ج4، ص846</ref>. | ||
== مرگ == | == مرگ == | ||
این نبرد به شکست مکیان انجامید | این نبرد به شکست مکیان انجامید<ref>المغازی، ج۱، ص۵۳؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۶۱۷</ref>. در آن ابوجهل که فرماندهی سپاه مشرکان را بر عهده داشت، به دست دو جوان کم سال انصاری به نام معاذ بن عمرو و معاذ بن عفراء یا عوف و معوذ بن عفراء از پای درآمد. هنگامی که هنوز رمقی در تن داشت [[عبدالله بن مسعود]] سر او را از تن جدا کرد<ref>المغازی، ج۱، ص۹۱؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۷، ۲۸۱</ref>. | ||
وی را با دیگر کشتگان در [[چاه بدر]] دفن کردند | وی را با دیگر کشتگان در [[چاه بدر]] دفن کردند<ref>البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۹۲-۲۹۳</ref>. مفسران آیه ۵۰ [[سوره انفال]] را در شأن ابوجهل و دیگر کشتگان بدر دانستهاند: {وَلَو تَرَی إِذ یتَوَفَّی الَّذِینَ کفَرُوا المَلائِکةُ یضرِبُونَ وُجُوهَهُم وَأَدبَارَهُم وَذُوقُوا عَذَابَ الحَرِیقِ}؛ «اگر ببینی آنگاه که فرشتگان جان کافران را میستانند، بر چهره و پشت آنان میزنند و گویند: عذاب سوزان را بچشید<ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۳۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۴۶</ref>!» | ||
پیامبر که منتظر شنیدن خبر هلاک ابوجهل بود و او را سردسته پیشوایان کفر و [[فرعون]] امت | پیامبر که منتظر شنیدن خبر هلاک ابوجهل بود و او را سردسته پیشوایان کفر و [[فرعون]] امت میدانست<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۱</ref>، با شنیدن این خبر خدا را بر تحقق وعدهاش سپاس گفت<ref>المغازی، ج۱، ص۹۱</ref>. ابوجهل هنگام کشته شدن ۷۰ سال داشت<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۰</ref>. مفسران از او ذیل آیه ۵۵ سوره فرقان، آیه ۱۵ سوره لیل نیز سخن گفته و وی را از مصداقهای کافران<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۱۸؛ الدر المنثور، ج۵، ص۷۴</ref> و اهل شقاوت<ref>الکشاف، ج۴، ص۷۶۴</ref> دانستهاند. | ||
== پانویس == | == پانویس == |