confirmed، مدیران
۳۶٬۹۷۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
این ترجمه، بنا بر ناقصه بودن کان است. احتمال تصحیف و زیادتی کلمه اسود علاوه بر آن که مشکل را حل نمیکند، با ملاحظه نسخ متعدد کتاب مردود است، البته اگر دلیلی بیابیم که به هنگام بنای کعبه، حجرالأسود در محل حجر اسماعیل مدفون بود، و پس از استخراج آن توسط ابراهیم، در رکن اسود (شرقی) قرار داده شد اختلافی بین کلام مسعودی با دیگران به وجود نمیآمد; چه آن که در آن صورت معنای کلام وی اینگونه میشد: اسماعیل در همان جایی که قبلا حجر الأسود بود ـ یعنی حِجْر ـ دفن گردید لیکن دلیلی بر این سخن یافت نشد، در این مورد آنچه که از روایات استفاده میشود، دو امر است: | این ترجمه، بنا بر ناقصه بودن کان است. احتمال تصحیف و زیادتی کلمه اسود علاوه بر آن که مشکل را حل نمیکند، با ملاحظه نسخ متعدد کتاب مردود است، البته اگر دلیلی بیابیم که به هنگام بنای کعبه، حجرالأسود در محل حجر اسماعیل مدفون بود، و پس از استخراج آن توسط ابراهیم، در رکن اسود (شرقی) قرار داده شد اختلافی بین کلام مسعودی با دیگران به وجود نمیآمد; چه آن که در آن صورت معنای کلام وی اینگونه میشد: اسماعیل در همان جایی که قبلا حجر الأسود بود ـ یعنی حِجْر ـ دفن گردید لیکن دلیلی بر این سخن یافت نشد، در این مورد آنچه که از روایات استفاده میشود، دو امر است: | ||
# بر طبق نقل از [[علل الشرائع]] از [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین(علیه السلام)]] ابراهیم بواسطه [[وحی الهی]] و با کمک فرزندش اسماعیل، [[حجرالاسود]] را از کوه [[ابو قبیس]] استخراج کرد<ref>بحارالانوار، ج 99، ص 217، ح 1</ref>. | # بر طبق نقل از [[علل الشرائع]] از [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین(علیه السلام)]] ابراهیم بواسطه [[وحی |وحی الهی]] و با کمک فرزندش اسماعیل، [[حجرالاسود]] را از کوه [[ابو قبیس]] استخراج کرد<ref>بحارالانوار، ج 99، ص 217، ح 1</ref>. | ||
# | # | ||
# بر حسب نقل تفسیر [[علی بن ابراهیم قمی]]، اسماعل حجرالأسود را از ذی طوی نقل داده و بعد از بالا رفتن به آسمان، ابراهیم آن را اخذ کرد<ref>تفسیر القمی، ج 1، ص 62، از او بحارالانوار ج 99، ص 38، ح 15</ref> بنابراین، آن توجیه کار ساز نیست. | # بر حسب نقل تفسیر [[علی بن ابراهیم قمی]]، اسماعل حجرالأسود را از ذی طوی نقل داده و بعد از بالا رفتن به آسمان، ابراهیم آن را اخذ کرد<ref>تفسیر القمی، ج 1، ص 62، از او بحارالانوار ج 99، ص 38، ح 15</ref> بنابراین، آن توجیه کار ساز نیست. |