۸۸٬۱۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغه') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
ابراهیم سرور قبیله نخع و یکه تاز آنان <ref>امین؛ محسن؛ اعیان الشیعه، چاپ اول1983،ج2،ص200</ref> از فرماندهان شریف و با سیادتی بود که به شجاعت و تدبیر مشهور بود. <ref>ذهبی؛ تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، چاپ دوم، 1993، ج5، ص344</ref> بسیاری از مورخان او را در شجاعت ستودهاند. <ref> بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، ج6، ص389 و تاریخ الطبری، پیشین، ج6، ص19 و مسکویه، ابوعلی؛ تجارت الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، ج2، ص148</ref> و از قهرمانیها و شجاعتهایش در میدان جنگ که به مانند صاعقه بی امان بر قلب دشمن میتاخت و از یمین و یسار از کشته پشته میساخت با شگفتی یاد کرده، سخنها گفتهاند. | ابراهیم سرور قبیله نخع و یکه تاز آنان <ref>امین؛ محسن؛ اعیان الشیعه، چاپ اول1983،ج2،ص200</ref> از فرماندهان شریف و با سیادتی بود که به شجاعت و تدبیر مشهور بود. <ref>ذهبی؛ تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، چاپ دوم، 1993، ج5، ص344</ref> بسیاری از مورخان او را در شجاعت ستودهاند. <ref> بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، ج6، ص389 و تاریخ الطبری، پیشین، ج6، ص19 و مسکویه، ابوعلی؛ تجارت الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، ج2، ص148</ref> و از قهرمانیها و شجاعتهایش در میدان جنگ که به مانند صاعقه بی امان بر قلب دشمن میتاخت و از یمین و یسار از کشته پشته میساخت با شگفتی یاد کرده، سخنها گفتهاند. | ||
از دیگر مواردی که مورخان در وصف شجاعتش گفتهاند، حضور او در جنگ صفین است. او با وجود آن که نوجوانی کم سن و سال بود، در این جنگ حضور یافت و در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) و پدرش مالک اشتر رشادتها از خود نشان داد. <ref>منقری، نصر بن مزاحم؛ وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ص441 و ابن ابی الحدید؛ شرح | از دیگر مواردی که مورخان در وصف شجاعتش گفتهاند، حضور او در جنگ صفین است. او با وجود آن که نوجوانی کم سن و سال بود، در این جنگ حضور یافت و در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) و پدرش مالک اشتر رشادتها از خود نشان داد. <ref>منقری، نصر بن مزاحم؛ وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، ص441 و ابن ابی الحدید؛ شرح نهجالبلاغه، ج8، ص81</ref> | ||
ابراهیم نه تنها در شجاعت و شهامت؛ بلکه در سخاوت و جوانمردی و [[ایمان]] و [[اخلاق]] و محبت به [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت(علیه السلام)]] نیز برترین مردم [[عراق]] بود. <ref>اعیان الشیعه، پیشین، ص200</ref> | ابراهیم نه تنها در شجاعت و شهامت؛ بلکه در سخاوت و جوانمردی و [[ایمان]] و [[اخلاق]] و محبت به [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهلبیت(علیه السلام)]] نیز برترین مردم [[عراق]] بود. <ref>اعیان الشیعه، پیشین، ص200</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
در اواخر قیام مختار دشمن میان مختار وابراهیم اختلاف افکند. این حیله دشمن موجب شد که میان ابراهیم و مختار جدایی وفاصله ایجاد شده و گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی ورزید و حتی گفته شده به نامههای مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیهاش از قوای مصعب توجهی نکرده نزد او باز نگشت. همین کنارهگیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبیر از یک سو و [[عبدالملک مروان]] از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پر نفوذ و مدیر بود را با خود همراه سازند. | در اواخر قیام مختار دشمن میان مختار وابراهیم اختلاف افکند. این حیله دشمن موجب شد که میان ابراهیم و مختار جدایی وفاصله ایجاد شده و گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی ورزید و حتی گفته شده به نامههای مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیهاش از قوای مصعب توجهی نکرده نزد او باز نگشت. همین کنارهگیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبیر از یک سو و [[عبدالملک مروان]] از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پر نفوذ و مدیر بود را با خود همراه سازند. | ||
از این رو مصعب نامهای به ابراهیم نوشته به او وعده داد که در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد امارت مناطق شمالی عراق را به او میسپارد. نامه مشابهی نیز از سوی [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک مروان]] خلیفه اموی [[شام]] به دست ابراهیم رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود. پس نامهای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقر حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد. سرانجام ابراهیم در سال 72 هجری در پی شکست لشکر عراق از سپاهیان عبدالملک مروان که برای تصرف عراق به جنگ [[مصعب بن عمیر]] فرستاده شده بودند در 13 جمادی الاولی در سن چهل سالگی <ref>البته این سن با توجه به روایت منقری و ابن ابی الحدید که او را با وجود سن کمش، یکی از حاضرین در جنگ صفین میدانند بعید به نظر میرسد. وقعة صفین، پیشین، ص441 و شرح | از این رو مصعب نامهای به ابراهیم نوشته به او وعده داد که در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد امارت مناطق شمالی عراق را به او میسپارد. نامه مشابهی نیز از سوی [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک مروان]] خلیفه اموی [[شام]] به دست ابراهیم رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود. پس نامهای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقر حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد. سرانجام ابراهیم در سال 72 هجری در پی شکست لشکر عراق از سپاهیان عبدالملک مروان که برای تصرف عراق به جنگ [[مصعب بن عمیر]] فرستاده شده بودند در 13 جمادی الاولی در سن چهل سالگی <ref>البته این سن با توجه به روایت منقری و ابن ابی الحدید که او را با وجود سن کمش، یکی از حاضرین در جنگ صفین میدانند بعید به نظر میرسد. وقعة صفین، پیشین، ص441 و شرح نهجالبلاغه، پیشین، ص81</ref> کشته شد <ref> انساب الاشراف، پیشین، ج7، ص91 و الکامل، پیشین، ج4، ص326 و تجارب الامم، پیشین، ص236</ref> و نزدیک [[سامراء]] به خاک سپرده شد. <ref>زرکلی، خیرالدین؛ 1986، ج1، ص58</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |