۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'گرایشها' به 'گرایشها') |
||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
3- "فطرت انسانی مهمترین و عمیقترین ساختار در وجود انسان است و بدون آن، انسان هویت خود را از دست میدهد و تبدیل به سیستمی میشود که نمیتوان از حقوق، رشد اجتماعی، حرکت عادلانه، اخلاقیات و حتی حضور تمدنی او سخن به میان آورد. | 3- "فطرت انسانی مهمترین و عمیقترین ساختار در وجود انسان است و بدون آن، انسان هویت خود را از دست میدهد و تبدیل به سیستمی میشود که نمیتوان از حقوق، رشد اجتماعی، حرکت عادلانه، اخلاقیات و حتی حضور تمدنی او سخن به میان آورد. | ||
4- "دین با ریشه داشتن در سرچشمه فطرت، کاملترین دستوری است که آفریدگار انسان برای تحقق تکامل هماهنگ و متناسب مادی و معنوی وی در نظر گرفته و این تنها دین است که میتواند این روند ثبات هویتی و شخصیتی و نیز آرامش و اطمینان قلبی و امید سرشار به آینده را به او ببخشد و دشواریها و تضادهای بزرگ اجتماعی از جمله تضاد دائمی میان (خودخواهی و خودپرستی) و (کار مفید برای جامعه و فراموش نمودن خویشتن در این راه) و نیز تناقض موجود میان | 4- "دین با ریشه داشتن در سرچشمه فطرت، کاملترین دستوری است که آفریدگار انسان برای تحقق تکامل هماهنگ و متناسب مادی و معنوی وی در نظر گرفته و این تنها دین است که میتواند این روند ثبات هویتی و شخصیتی و نیز آرامش و اطمینان قلبی و امید سرشار به آینده را به او ببخشد و دشواریها و تضادهای بزرگ اجتماعی از جمله تضاد دائمی میان (خودخواهی و خودپرستی) و (کار مفید برای جامعه و فراموش نمودن خویشتن در این راه) و نیز تناقض موجود میان گرایشهای الحادی و گرایشهای مؤمنانه مفرط به امور نسبی و آنچه که شرک نامیده میشود را حل کند. | ||
وقتی به همه این دادهها – و حقایق بزرگ توجه کنیم، درک خواهیم کرد که زن به مثابه انسان، محور توسعه و از ارکان اساسی آن است و هر روند توسعه ای تنها هنگامی میتواند با خود و ادعای خود صادق باشد که حس انسانی و فطری در وجود زن را تکامل بخشد و موقعیت انسانی و طبیعی او را به وی عطا کند و هر گونه عنصر ایجاد کننده تبعیض انسانی میان زن و مرد را بر طرف سازد و در این عرصه نقش انسانی برابری به وی عطا کند و از این نیروی سازنده انسانی به بهترین روش به سود کل جامعه بهرهبرداری نماید. | وقتی به همه این دادهها – و حقایق بزرگ توجه کنیم، درک خواهیم کرد که زن به مثابه انسان، محور توسعه و از ارکان اساسی آن است و هر روند توسعه ای تنها هنگامی میتواند با خود و ادعای خود صادق باشد که حس انسانی و فطری در وجود زن را تکامل بخشد و موقعیت انسانی و طبیعی او را به وی عطا کند و هر گونه عنصر ایجاد کننده تبعیض انسانی میان زن و مرد را بر طرف سازد و در این عرصه نقش انسانی برابری به وی عطا کند و از این نیروی سازنده انسانی به بهترین روش به سود کل جامعه بهرهبرداری نماید. |