۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می آورد' به 'میآورد') |
جز (جایگزینی متن - 'عالی رتبه' به 'عالیرتبه') |
||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
مرحوم سید یزدی در مقابله با لشکرکشی متفقین (روس، انگلیس، فرانسه و ...) به متصرفات دولت عثمانی، از جمله عراق و سوریه، از هیچ کوششی دریغ نکرد؛ وی در صحن حرم علی«علیهالسلام» در نجف به منبر رفت و خطبهای آتشین بر ضد استعمار ایراد کرد و مسلمین را به ستیز با اشغال گران فراخواند. پس از آن نیز همه جا، با ارسال نامهها و تلگرافها و صدور احکام جهاد و صرف وجوهات، مجاهدان را یاری داد و افزون بر این، فرزند بزرگ و فاضل خویش سید محمد را که بسیاری از مردم، به مرجعیت او پس از پدر، چشم دوخته بودند به نمایندگی خویش به جبهه رزم فرستاد که شرح جانفشانیها و حماسه آفرینیهای آن فقیه وارسته، خود تفصیلی جداگانه دارد و داستان آن، جز با مرگ مشکوک فرزند و نماز پدر بر جنازه وی در صحن حرم علی «علیهالسلام» پایان نمیگیرد.<br> | مرحوم سید یزدی در مقابله با لشکرکشی متفقین (روس، انگلیس، فرانسه و ...) به متصرفات دولت عثمانی، از جمله عراق و سوریه، از هیچ کوششی دریغ نکرد؛ وی در صحن حرم علی«علیهالسلام» در نجف به منبر رفت و خطبهای آتشین بر ضد استعمار ایراد کرد و مسلمین را به ستیز با اشغال گران فراخواند. پس از آن نیز همه جا، با ارسال نامهها و تلگرافها و صدور احکام جهاد و صرف وجوهات، مجاهدان را یاری داد و افزون بر این، فرزند بزرگ و فاضل خویش سید محمد را که بسیاری از مردم، به مرجعیت او پس از پدر، چشم دوخته بودند به نمایندگی خویش به جبهه رزم فرستاد که شرح جانفشانیها و حماسه آفرینیهای آن فقیه وارسته، خود تفصیلی جداگانه دارد و داستان آن، جز با مرگ مشکوک فرزند و نماز پدر بر جنازه وی در صحن حرم علی «علیهالسلام» پایان نمیگیرد.<br> | ||
معروف است که انگلیسیها، در بحبوحه جنگ با مسلمین در عراق، یکی از مقامات | معروف است که انگلیسیها، در بحبوحه جنگ با مسلمین در عراق، یکی از مقامات عالیرتبه خویش را نزد سید محمد فرستادند و با تهدید و تطمیع، به او پیشنهاد دادند که چنان چه شخص او از معرکه کناره گیرد، مناصب حساس حکومت عراق را پس از اشغال آن توسط انگلیسیها برای همیشه در اختیار او و اولادش قرار خواهند داد.<br> | ||
سید محمد پیشنهاد مزبور را که انگلیسیها در ازای آن بهایی گزاف میپرداختند قاطعانه رد کرد و پس از آن، شبانه به نجف آمد و پدر خویش را از ماجرا باخبر ساخت، ولی مرحوم صاحب عروه، پس از شنیدن خبر، با حالتی طبیعی که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است، به وی فرمود: | سید محمد پیشنهاد مزبور را که انگلیسیها در ازای آن بهایی گزاف میپرداختند قاطعانه رد کرد و پس از آن، شبانه به نجف آمد و پدر خویش را از ماجرا باخبر ساخت، ولی مرحوم صاحب عروه، پس از شنیدن خبر، با حالتی طبیعی که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است، به وی فرمود: |