confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''حَجّاج بن یوسف ثَقَفی''' امیر [[حجاز]] و [[عراق]] در دوره [[عبدالملک بن مروان]] است که برای شکست دادن [[عبدالله بن زبیر]]، [[مسجدالحرام]] را محاصره و بخشی از [[کعبه]] را با منجنیق تخریب کرده و به آتش کشید. او در سال ۷۴ق. یک سال پس از تخریب، [[خانه خدا]] را به شکل پیش از بازسازی آن توسط عبدالله بن زبیر بازگرداند. | '''حَجّاج بن یوسف ثَقَفی''' امیر [[حجاز]] و [[عراق]] در دوره [[عبدالملک بن مروان]] است که برای شکست دادن [[عبدالله بن زبیر]]، [[مسجدالحرام]] را محاصره و بخشی از [[کعبه]] را با منجنیق تخریب کرده و به آتش کشید. او در سال ۷۴ق. یک سال پس از تخریب، [[خانه خدا]] را به شکل پیش از بازسازی آن توسط عبدالله بن زبیر بازگرداند. | ||
از [[حجاج]] با تعابیر خونریز، ستمگر و کینهجو یادشده است. او [[مدینه]] را به جهت مخالفت مردم آن با عبدالملک آلودهترین شهرها دانسته و احترام مردم به منبر و قبر [[حضرت محمد(صلی الله علیه)]] را به سخره گرفته است. | از [[حجاج]] با تعابیر خونریز، ستمگر و کینهجو یادشده است. او [[مدینه]] را به جهت مخالفت مردم آن با عبدالملک آلودهترین شهرها دانسته و احترام مردم به منبر و قبر [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد(صلی الله علیه)]] را به سخره گرفته است. | ||
حجاج بن یوسف در سال ۹۵ق. در حالی که تعادل روحیاش را از دست داده بود به سبب بیماری خوره یا سل و بیخوابی در شهر واسط مُرد و در همان جا دفن شد. | حجاج بن یوسف در سال ۹۵ق. در حالی که تعادل روحیاش را از دست داده بود به سبب بیماری خوره یا سل و بیخوابی در شهر واسط مُرد و در همان جا دفن شد. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
حجاج بن یوسف بن حکم <ref>المنتظم، ج6، ص336</ref> از قبیله ثقیف طائف،<ref>انساب الاشراف، ج13، ص352</ref> و مکنّی به ابومحمد <ref>البدء و التاریخ، ج6، ص28؛ الکامل، ج4، ص585؛ البدایه و النهایه، ج9، ص117</ref> است. مادرش فارعه دختر هَمام بن عروة بن مسعود ثقفی است <ref>انساب الاشراف، ج13، ص353، 407</ref> که پیش از ازدواج با یوسف همسر حارث بن کلده ثقفی <ref>مروج الذهب، ج3، ص125؛ البدایه و النهایه، ج9، ص118</ref> حکیم عرب و به قولی همسر مغیرة بن شعبه ثقفی بوده است. <ref>الاغانی، ج6، ص418؛ البدایه و النهایه، ج9، ص118</ref> | حجاج بن یوسف بن حکم <ref>المنتظم، ج6، ص336</ref> از قبیله ثقیف طائف،<ref>انساب الاشراف، ج13، ص352</ref> و مکنّی به ابومحمد <ref>البدء و التاریخ، ج6، ص28؛ الکامل، ج4، ص585؛ البدایه و النهایه، ج9، ص117</ref> است. مادرش فارعه دختر هَمام بن عروة بن مسعود ثقفی است <ref>انساب الاشراف، ج13، ص353، 407</ref> که پیش از ازدواج با یوسف همسر حارث بن کلده ثقفی <ref>مروج الذهب، ج3، ص125؛ البدایه و النهایه، ج9، ص118</ref> حکیم عرب و به قولی همسر مغیرة بن شعبه ثقفی بوده است. <ref>الاغانی، ج6، ص418؛ البدایه و النهایه، ج9، ص118</ref> | ||
یوسف پدر حجاج بر پایه برخی گزارشها نزد [[عبدالملک بن | یوسف پدر حجاج بر پایه برخی گزارشها نزد [[عبدالملک بن مروان]] (۶۵–۸۵ق) [[اموی]] از مقام و منزلتی برخوردار و حکمرانی مناطقی را از سوی او عهدهدار بود. <ref>البدایه و النهایه، ج9، ص119</ref> | ||
== حجاج بن یوسف که بود == | == حجاج بن یوسف که بود == | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
=== منجنیق بستن کعبه === | === منجنیق بستن کعبه === | ||
عبدالملک پس از تصرف [[عراق]]، [[حجاج]] را از [[کوفه]] در رأس سپاهی که بیشتر آن از مردم [[شام]] بودند، برای سرکوبی عبداللّهبن زبیر روانه حجاز کرد. <ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۰۴و212و242وج12 ص331</ref> در جمادی الاولی ۷۲، حجاج کوفه را ترک کرد و در شعبان همان سال وارد طائف شد و در آنجا اردو زد. <ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۷۴ـ۱۷۵</ref> ظاهرا" دلیل این کار آن بود که وی در آغاز مأمور بود به [[مکه]] و [[مسجدالحرام]] تعرض نکند. <ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۰</ref> پس از یک یا دو ماه اقامت در طائف و درگیریهای جزئی با لشکریان عبداللّهبن زبیر در [[عرفات]] و در پی رسیدن نیروهای کمکی درخواستی و کسب اجازه از خلیفه اموی وی راهی مکه شد و از اول ذیقعده ۷۲ شهر را به مدت هفت یا نُه ماه محاصره و کعبه را با منجنیق سنگباران کرد. | عبدالملک پس از تصرف [[عراق]]، [[حجاج]] را از [[کوفه]] در رأس سپاهی که بیشتر آن از مردم [[شام]] بودند، برای سرکوبی عبداللّهبن زبیر روانه حجاز کرد. <ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۰۴و212و242وج12 ص331</ref> در جمادی الاولی ۷۲، حجاج کوفه را ترک کرد و در شعبان همان سال وارد طائف شد و در آنجا اردو زد. <ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۷۴ـ۱۷۵</ref> ظاهرا" دلیل این کار آن بود که وی در آغاز مأمور بود به [[مکه]] و [[مسجدالحرام]] تعرض نکند. <ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۰</ref> پس از یک یا دو ماه اقامت در طائف و درگیریهای جزئی با لشکریان عبداللّهبن زبیر در [[عرفات]] و در پی رسیدن نیروهای کمکی درخواستی و کسب اجازه از خلیفه اموی وی راهی مکه شد و از اول ذیقعده ۷۲ شهر را به مدت هفت یا نُه ماه محاصره و کعبه را با منجنیق سنگباران کرد. | ||
=== گفتار و کردار کفر آمیز === | === گفتار و کردار کفر آمیز === | ||
برخی از گفتارها و کردارهای حجاج نمود عینی کفرگویی و کافر بودن اوست، از جمله قصد وی برای قدم گذاشتن روی [[مقام ابراهیم]].<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۵، ص۱۱۳</ref> توهین به [[مرقد]] و [[منبر]] [[پیامبر اکرم]] و شهر [[مدینه]]، به تأخیرانداختن نماز <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۴، ص۱۵۹</ref> <ref>مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۳۵۱] [عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۸۲۹</ref> توصیه کردن برخلاف سفارشهای [[حضرت رسول]]، <ref>عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۸۷</ref> حسود دانستن [[حضرت سلیمان]]، <ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۱۶۱</ref> برتر شمردن خلیفه اموی از فرشتگان و پیامبران و رسول خدا <ref>احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۴۸۱و507 و613 انساب الاشراف</ref> و اطاعت از خود را از اطاعت خدا واجبتر دانستن <ref>عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۵ـ ۱۶</ref> و فضیلت شمردن دشنام دادن به آلعلی (علیه السلام) از آن جمله میباشد. <ref>مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۵۲</ref> | برخی از گفتارها و کردارهای حجاج نمود عینی کفرگویی و کافر بودن اوست، از جمله قصد وی برای قدم گذاشتن روی [[مقام ابراهیم]].<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۵، ص۱۱۳</ref> توهین به [[مرقد]] و [[منبر]] [[پیامبر اکرم]] و شهر [[مدینه]]، به تأخیرانداختن نماز <ref>ابنسعد، الطبقات الکبری (بیروت)، ج۴، ص۱۵۹</ref> <ref>مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۳۵۱] [عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۲، ص۸۲۹</ref> توصیه کردن برخلاف سفارشهای [[حضرت رسول]]، <ref>عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۳۸۷</ref> حسود دانستن [[حضرت سلیمان]]، <ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۲، ص۱۶۱</ref> برتر شمردن خلیفه اموی از فرشتگان و پیامبران و رسول خدا <ref>احمدبن یحیی بلاذری، ج۶، ص۴۸۱و507 و613 انساب الاشراف</ref> و اطاعت از خود را از اطاعت خدا واجبتر دانستن <ref>عمروبن عمر جاحظ، البیان و التبیین، ج۳، ص۱۵ـ ۱۶</ref> و فضیلت شمردن دشنام دادن به آلعلی (علیه السلام) از آن جمله میباشد. <ref>مسعودی، مروج (بیروت)، ج۳، ص۳۵۲</ref> | ||
== دشمنی با شیعیان == | == دشمنی با شیعیان == | ||
حجاج کینه شدیدی از [[امام علی(علیه السلام)]] و دیگر [[اهلبیت]] داشت، از این رو کینه آن حضرت را ترویج <ref>الغارات، ج2، ص842-843؛ مروج الذهب، ج3، ص144</ref> و مردم را به [[لعن]] و [[تبری]] از وی فرا میخواند. <ref>المعرفة والتاریخ، ج2، ص617؛ انساب الاشراف، ج2، ص181</ref> بر پایه گزارشی در تعمیراتی که در زمان او در کاخ حکمرانی کوفه انجام میشد جسدی پیدا شد. حجاج به گمان این که آن جسد امام علی(علیه السلام) است، خواست آن را بر دار کشد؛ ولی به توصیه برخی از مشاورانش از این کار منصرف شد. <ref> انساب الاشراف، ج2، ص509</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر(علیه السلام)]]، شنیدن کلمه [[زندیق]] برای حجاج بسیار بهتر از این بود که کلمه شیعه علی را بشنود. <ref>شرح نهجالبلاغه، ج11، ص46</ref> حجاج اصحاب امام علی(علیه السلام) را به شهادت میرساند. <ref> الارشاد، ج1، ص328</ref> | حجاج کینه شدیدی از [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه السلام)]] و دیگر [[اهلبیت]] داشت، از این رو کینه آن حضرت را ترویج <ref>الغارات، ج2، ص842-843؛ مروج الذهب، ج3، ص144</ref> و مردم را به [[لعن]] و [[تبری]] از وی فرا میخواند. <ref>المعرفة والتاریخ، ج2، ص617؛ انساب الاشراف، ج2، ص181</ref> بر پایه گزارشی در تعمیراتی که در زمان او در کاخ حکمرانی کوفه انجام میشد جسدی پیدا شد. حجاج به گمان این که آن جسد امام علی(علیه السلام) است، خواست آن را بر دار کشد؛ ولی به توصیه برخی از مشاورانش از این کار منصرف شد. <ref> انساب الاشراف، ج2، ص509</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر(علیه السلام)]]، شنیدن کلمه [[زندیق]] برای حجاج بسیار بهتر از این بود که کلمه شیعه علی را بشنود. <ref>شرح نهجالبلاغه، ج11، ص46</ref> حجاج اصحاب امام علی(علیه السلام) را به شهادت میرساند. <ref> الارشاد، ج1، ص328</ref> | ||
== مرگ حجاج ثقفی == | == مرگ حجاج ثقفی == |