پرش به محتوا

جریان اسلام‌گرایی سنی در لبنان (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شخصیتها' به 'شخصیت‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'بزرگترین' به 'بزرگ‌ترین')
جز (جایگزینی متن - 'شخصیتها' به 'شخصیت‌ها')
خط ۶۸: خط ۶۸:
ترور حریری و عقب‌نشینی نیروهای سوری از لبنان در آوریل ۲۰۰۵ دو عامل اصلی افزایش قدرت چشمگیر سلفیها هستند که سال‌ها توسط نیروهای مذکور سرکوب می‌شدند. آنها نهتنها به رسم خود مبنیبر عدم مشارکت در انتخابات پایان دادند و «حسن الشهال» یک شخصیت سلفی معروف در شمال لبنان برای عضویت در پارلمان نامزد گردید، بلکه نیروهای خود را برای تقویت المستقبل بسیج نمودند. سلفیها متأثر از مرگ حریری و به خاطر نفرت عمیق از سوریه، طرفداران خود را تشویق به رأی دادن به فهرست سعد حریری نمودند که در آن حتی نفراتی از «حزب نیروهای لبنانی» (القوات اللبنانیه) حزب مسیحی افراطی به رهبری [[سمیر جعجع]] حضور داشتند. مهمترین نتیجه انتخابات این بود که حسن الشهال به پارلمان راه نیافت (سلفیها حریری را به او ترجیح دادند) و فهرست حریری ۲۸ کرسی شمال را از آن خود نمود. سلفیها از این راه توانسته‌اند در زمان بروز تنشهای سیاسی و فرقه ای دایره نفوذ خود را گسترش دهند.
ترور حریری و عقب‌نشینی نیروهای سوری از لبنان در آوریل ۲۰۰۵ دو عامل اصلی افزایش قدرت چشمگیر سلفیها هستند که سال‌ها توسط نیروهای مذکور سرکوب می‌شدند. آنها نهتنها به رسم خود مبنیبر عدم مشارکت در انتخابات پایان دادند و «حسن الشهال» یک شخصیت سلفی معروف در شمال لبنان برای عضویت در پارلمان نامزد گردید، بلکه نیروهای خود را برای تقویت المستقبل بسیج نمودند. سلفیها متأثر از مرگ حریری و به خاطر نفرت عمیق از سوریه، طرفداران خود را تشویق به رأی دادن به فهرست سعد حریری نمودند که در آن حتی نفراتی از «حزب نیروهای لبنانی» (القوات اللبنانیه) حزب مسیحی افراطی به رهبری [[سمیر جعجع]] حضور داشتند. مهمترین نتیجه انتخابات این بود که حسن الشهال به پارلمان راه نیافت (سلفیها حریری را به او ترجیح دادند) و فهرست حریری ۲۸ کرسی شمال را از آن خود نمود. سلفیها از این راه توانسته‌اند در زمان بروز تنشهای سیاسی و فرقه ای دایره نفوذ خود را گسترش دهند.


در حال حاضر یکی از شخصیتهای مهم سلفیگری در شمال لبنان یعنی داعی الاسلام الشهال، جنبش سلفی را چهره ناب اسلام می‌نامد. او به گفته خودش برنامه یا دیدگاهی سیاسی برای لبنان ندارد و تنها به دنبال گسترش دعوت در جامعه است. داعی الاسلام هدف خود را ازطریق مدارس مذهبی، سازمان‌های خیریه، موسسات مذهبی و یک رادیو دنبال می‌کند که تحت هیچگونه نظارت دولتی قرار ندارند. حتی مدارس مذهبی آنها توسط «دارالفتوا» کنترل نمی‌گردد.
در حال حاضر یکی از شخصیت‌های مهم سلفیگری در شمال لبنان یعنی داعی الاسلام الشهال، جنبش سلفی را چهره ناب اسلام می‌نامد. او به گفته خودش برنامه یا دیدگاهی سیاسی برای لبنان ندارد و تنها به دنبال گسترش دعوت در جامعه است. داعی الاسلام هدف خود را ازطریق مدارس مذهبی، سازمان‌های خیریه، موسسات مذهبی و یک رادیو دنبال می‌کند که تحت هیچگونه نظارت دولتی قرار ندارند. حتی مدارس مذهبی آنها توسط «دارالفتوا» کنترل نمی‌گردد.


اگرچه سلفیهای سنتی نظیر داعی الاسلام دوست دارند که نشان دهند علاقه ای به سیاست ندارند اما سخنان آنان با واقعیت همخوانی ندارد. آنها همانند دیگران بسیار درگیر سیاست هستند و به همینخاطر از قطبی شدن فضایسیاسی لبنان در چند سال گذشته در امان نمانده‌اند. این سلفی‌ها آشکارا به حمایت از جریان ۱۴ مارس پرداخته و در قلب تنشهای فزاینده ای طایفه ای و مذهبی بین شیعه و سنی در لبنان جای گرفته‌اند.
اگرچه سلفیهای سنتی نظیر داعی الاسلام دوست دارند که نشان دهند علاقه ای به سیاست ندارند اما سخنان آنان با واقعیت همخوانی ندارد. آنها همانند دیگران بسیار درگیر سیاست هستند و به همینخاطر از قطبی شدن فضایسیاسی لبنان در چند سال گذشته در امان نمانده‌اند. این سلفی‌ها آشکارا به حمایت از جریان ۱۴ مارس پرداخته و در قلب تنشهای فزاینده ای طایفه ای و مذهبی بین شیعه و سنی در لبنان جای گرفته‌اند.
خط ۷۴: خط ۷۴:
=== سلفی‌های اصلاح‌طلب ===
=== سلفی‌های اصلاح‌طلب ===


پیکره انجمن‌هایی که سازنده جنبش سلفی در شمال لبنان هستند، یکپارچه نیست و گروه‌های سلفی متفاوتی در این جنبش حضور دارند. درحالیکه شخصیتهای سلفی چون الشهال سعی دارند که منکر وجود انشعاب در جنبش سلفیگری شوند اما به نظر می‌رسد که نوعی جنبش سلفی اصلاحطلب درحال ظهور است که هنور در مراحل آغازین می‌باشد. این جنبش، متشکل از کارشناسان و واعظان جوان، اعلام کرده که دیدگاه‌های سنتی سلفیگری دربارهٔ دو موضوع مهم را قبول ندارد: رویکرد آنان درقبال شیعه و حزب‌الله و روابط با المستقبل.
پیکره انجمن‌هایی که سازنده جنبش سلفی در شمال لبنان هستند، یکپارچه نیست و گروه‌های سلفی متفاوتی در این جنبش حضور دارند. درحالیکه شخصیت‌های سلفی چون الشهال سعی دارند که منکر وجود انشعاب در جنبش سلفیگری شوند اما به نظر می‌رسد که نوعی جنبش سلفی اصلاحطلب درحال ظهور است که هنور در مراحل آغازین می‌باشد. این جنبش، متشکل از کارشناسان و واعظان جوان، اعلام کرده که دیدگاه‌های سنتی سلفیگری دربارهٔ دو موضوع مهم را قبول ندارد: رویکرد آنان درقبال شیعه و حزب‌الله و روابط با المستقبل.


«[[شیخ محمد الخدر]]» یکی از این شخصیتهای اصلاحطلب سلفی است. او مدیر سازمانی به نام «مجمع اسلامیلبنان برای گفت وگو و دعوت» است. شیخ محمد منتقد جدی وضعیت کنونی جنبش اسلامگرای لبنان می‌باشد و تلاش می‌کند تا زمینه مشترکی را برای رسیدن به یک دیدگاه و برنامه اسلامی مشترک پیدا کند. او جنبشهای اسلامگرای اهل سنت لبنان را بازیچه دست نیروهای سکولار یا آنهایی که اهدافشان با واقعیت بسیار متفاوت است می‌داند و معتقد است که سلفیگری سنتی اگرچه پیروانی در بین جوانان دارد اما نتوانسته به عنوان یک جنبش اسلامی دیدگاهی شفاف برای تغییر اجتماعی و سیاسی ارائه دهد و آن را هدایت نماید.
«[[شیخ محمد الخدر]]» یکی از این شخصیت‌های اصلاحطلب سلفی است. او مدیر سازمانی به نام «مجمع اسلامیلبنان برای گفت وگو و دعوت» است. شیخ محمد منتقد جدی وضعیت کنونی جنبش اسلامگرای لبنان می‌باشد و تلاش می‌کند تا زمینه مشترکی را برای رسیدن به یک دیدگاه و برنامه اسلامی مشترک پیدا کند. او جنبشهای اسلامگرای اهل سنت لبنان را بازیچه دست نیروهای سکولار یا آنهایی که اهدافشان با واقعیت بسیار متفاوت است می‌داند و معتقد است که سلفیگری سنتی اگرچه پیروانی در بین جوانان دارد اما نتوانسته به عنوان یک جنبش اسلامی دیدگاهی شفاف برای تغییر اجتماعی و سیاسی ارائه دهد و آن را هدایت نماید.


[[شیخ محمد مروج]] نوعی سلفیگری است که جامعه چند مذهبی ای چون جامعه لبنان آن را می‌پذیرد. چالش جدی فراروی شیخ محمد و دیگر سلفیهای اصلاحطلب تغییر درک و دیدگاه‌های پیروانشان است که دچار جمود مذهبی می‌باشند. به گفته او اگرچه سلفیگری تفاوتهای اعتقادی با شیعه دارد اما علمای سلفی شیعیان را مرتد نخوانده‌اند. شیخ محمد بزرگ‌ترین تهدید فراروی لبنان را هژمونی آمریکا و اسرائیل می‌داند که در تلاش برای تغییر هویت و فرهنگ منطقه هستند. او خود را در جبهه مشترک با حزب‌الله برمی‌شمارد اما از ترس سلفیهای سنتی حاضر به اعلام آشکار این مطلب نیست.
[[شیخ محمد مروج]] نوعی سلفیگری است که جامعه چند مذهبی ای چون جامعه لبنان آن را می‌پذیرد. چالش جدی فراروی شیخ محمد و دیگر سلفیهای اصلاحطلب تغییر درک و دیدگاه‌های پیروانشان است که دچار جمود مذهبی می‌باشند. به گفته او اگرچه سلفیگری تفاوتهای اعتقادی با شیعه دارد اما علمای سلفی شیعیان را مرتد نخوانده‌اند. شیخ محمد بزرگ‌ترین تهدید فراروی لبنان را هژمونی آمریکا و اسرائیل می‌داند که در تلاش برای تغییر هویت و فرهنگ منطقه هستند. او خود را در جبهه مشترک با حزب‌الله برمی‌شمارد اما از ترس سلفیهای سنتی حاضر به اعلام آشکار این مطلب نیست.
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
=== جندالشام ===
=== جندالشام ===


این گروه کار خود را به عنوان یکی از شاخه‌های عصبه الانصار آغاز کرد. درواقع پس از آنکه عصبه النور یکی از اعضای خود را که سه نظامی لبنانی را کشته بودند به ارتش لبنان تحویل داد، یک گروه از آن جدا شد و نام خود را جندالشام گذاشت. نام جندالشام از نام یک اردوگاه آموزشی در افغانستان گرفته شده که ابومصعب الزرقاوی سال ۱۹۹۹ آن را تأسیس کرد و اعضایی از بلاد شام (لبنان، سوریه، اردن و فلسطین) در آن حضور داشتند. پایگاه اصلیگروه مذکور اردوگاه عین الحلوه است و در همین اردوگاه توسط «محمد احمد شرقیه» «معروف به ابویوسف» تأسیس گردید و سپس ریاست آن به ابودجانه (رهبر جماعه الضنیه با نام حقیقی اسامه الشهابی) منتقل شد. جندالشام خشونت را ابزار تغییر دانسته و تمام اعضای کنونی دولت و ارتش را کافر اعلام نموده‌است. این گروه بعد از اشغال عراق توسط آمریکا فعالیت خود را علنی نمود و پس از ترور حریری در سال ۲۰۰۵ گفته شد که مسئولیت ترور را برعهده گرفته‌است. در همین ارتباط یک نوار ویدئویی پخش شد که طی آن یک فرد مسئولیت ترور را برعهده گرفت که به گفته دستگاه‌های اطلاعاتی لبنان این فرد فلسطینی بود و «احمد ابوعدس» نام داشت. جندالشام به اتهام برنامه‌ریزی برایعملیات انفجاری علیه منافع آمریکا و ایجاد تشکیلات تروریستی در اردن تحت پیگرد دستگاه‌های دولتی این کشور است. این گروه بنیادگرای سلفی سابقه تهدید به ترور شخصیتهای برجسته شیعه لبنان از جمله «[[نبیه بری]]»، «[[عبدالامیر قبلان]]»، «[[علامه سید محمد حسین فضل الله|سیدمحمدحسین فضل‌الله]]»، «[[محمد رعد]]»، «[[محمد یزبک]]»، «[[شیخ نبیل قاووق]]» و «[[سیدعلی الامین]]» را در کارنامه خود دارد.
این گروه کار خود را به عنوان یکی از شاخه‌های عصبه الانصار آغاز کرد. درواقع پس از آنکه عصبه النور یکی از اعضای خود را که سه نظامی لبنانی را کشته بودند به ارتش لبنان تحویل داد، یک گروه از آن جدا شد و نام خود را جندالشام گذاشت. نام جندالشام از نام یک اردوگاه آموزشی در افغانستان گرفته شده که ابومصعب الزرقاوی سال ۱۹۹۹ آن را تأسیس کرد و اعضایی از بلاد شام (لبنان، سوریه، اردن و فلسطین) در آن حضور داشتند. پایگاه اصلیگروه مذکور اردوگاه عین الحلوه است و در همین اردوگاه توسط «محمد احمد شرقیه» «معروف به ابویوسف» تأسیس گردید و سپس ریاست آن به ابودجانه (رهبر جماعه الضنیه با نام حقیقی اسامه الشهابی) منتقل شد. جندالشام خشونت را ابزار تغییر دانسته و تمام اعضای کنونی دولت و ارتش را کافر اعلام نموده‌است. این گروه بعد از اشغال عراق توسط آمریکا فعالیت خود را علنی نمود و پس از ترور حریری در سال ۲۰۰۵ گفته شد که مسئولیت ترور را برعهده گرفته‌است. در همین ارتباط یک نوار ویدئویی پخش شد که طی آن یک فرد مسئولیت ترور را برعهده گرفت که به گفته دستگاه‌های اطلاعاتی لبنان این فرد فلسطینی بود و «احمد ابوعدس» نام داشت. جندالشام به اتهام برنامه‌ریزی برایعملیات انفجاری علیه منافع آمریکا و ایجاد تشکیلات تروریستی در اردن تحت پیگرد دستگاه‌های دولتی این کشور است. این گروه بنیادگرای سلفی سابقه تهدید به ترور شخصیت‌های برجسته شیعه لبنان از جمله «[[نبیه بری]]»، «[[عبدالامیر قبلان]]»، «[[علامه سید محمد حسین فضل الله|سیدمحمدحسین فضل‌الله]]»، «[[محمد رعد]]»، «[[محمد یزبک]]»، «[[شیخ نبیل قاووق]]» و «[[سیدعلی الامین]]» را در کارنامه خود دارد.


=== فتح الاسلام ===
=== فتح الاسلام ===
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
=== القاعده در لبنان ===
=== القاعده در لبنان ===


القاعده از مدتها پیش لبنان را به عنوان محل مناسبی برای عضوگیری و دریافت کمکهای لجستیک درنظر گرفته‌است. بااین وجود سال ۲۰۰۵ را باید نقطه عطفی در نقش القاعده در لبنان دانست. در این سال چندین تحول فعالیت گروه‌های الهام گرفته از القاعده را مد توجه قرار داد. نخست اینکه ترور حریری وجود یک خلأ امنیتی گسترده در لبنان را به نمایش گذاشت. دوم اینکه فشار نیروهای آمریکایی علیه نیروهای القاعده در لبنان به خصوص عناصر عرب این گروه را وادار کرد تا به فکر جای دیگری باشند و لبنان برای این کار مناسب بود. سوم اینکه خیزش موج فرقهگرایی در منطقه برخی از گروه‌های سنی را به این فکر انداخت تا خواستار کمک القاعده شوند. در این سال بیانیه‌هایی با امضای القاعده در لبنان منتشر گردید که تهدید به کشتن شخصیتهای شیعه می‌کردند. هرچند صحت وابستگی این بیانیه‌ها به القاعده محل تردید است و به گفته یک کارشناس لبنانی در زمینه نیروهای سلفی، نام القاعده حربه ای است که بسیاری از گروه‌های ناشناخته محلی و حتی سازمان‌های جاسوسی خود را در ورای آن مخفی می‌سازند تا به اهداف مشخص سیاسی و حتی افزایش تنش بین شیعه و سنی در لبنان دست یابند.
القاعده از مدتها پیش لبنان را به عنوان محل مناسبی برای عضوگیری و دریافت کمکهای لجستیک درنظر گرفته‌است. بااین وجود سال ۲۰۰۵ را باید نقطه عطفی در نقش القاعده در لبنان دانست. در این سال چندین تحول فعالیت گروه‌های الهام گرفته از القاعده را مد توجه قرار داد. نخست اینکه ترور حریری وجود یک خلأ امنیتی گسترده در لبنان را به نمایش گذاشت. دوم اینکه فشار نیروهای آمریکایی علیه نیروهای القاعده در لبنان به خصوص عناصر عرب این گروه را وادار کرد تا به فکر جای دیگری باشند و لبنان برای این کار مناسب بود. سوم اینکه خیزش موج فرقهگرایی در منطقه برخی از گروه‌های سنی را به این فکر انداخت تا خواستار کمک القاعده شوند. در این سال بیانیه‌هایی با امضای القاعده در لبنان منتشر گردید که تهدید به کشتن شخصیت‌های شیعه می‌کردند. هرچند صحت وابستگی این بیانیه‌ها به القاعده محل تردید است و به گفته یک کارشناس لبنانی در زمینه نیروهای سلفی، نام القاعده حربه ای است که بسیاری از گروه‌های ناشناخته محلی و حتی سازمان‌های جاسوسی خود را در ورای آن مخفی می‌سازند تا به اهداف مشخص سیاسی و حتی افزایش تنش بین شیعه و سنی در لبنان دست یابند.


در سال ۲۰۰۶ افراد متعددی به جرم ارتباط با القاعده دستگیر شدند. درحالحاضر ۲۵۰ نفر در زندانهای لبنان به خصوص زندان «رومیه» حضور دارند که به گروه‌های سلفی شبیه القاعده یا همان سلفیهای جهادی تعلق دارند. با این وجود باز نمی‌توان این دستگیریها را نشان حضور القاعده در لبنان عنوان کرد. به گفته اشرف ریفی، مدیرکل نیروهای امنیتی داخلی لبنان، آنچه در لبنان وجود دارد القاعده جعلی است. ریفی، از نزدیکان سعد حریری، روابط خوبی با سلفیهای لبنان دارد. او حتی در درگیری بین نیروهای امنیتی و فتح الاسلام تلاش کرد تا شخصیتهای سلفی را به میانجیگری وادارد. به گفته یکی از این افراد نه فتح الاسلام و نه نیروهای امنیتی دوست نداشتند که وارد درگیری علیه یکدیگر شوند، اما برخی از اعضای فتح الاسلام این درگیری را به دو طرف تحمیل نمودند. به اعتقاد بسیاری روابط نزدیک نیروهای امنیتی داخلی با بسیاری از رهبران سلفی باید از بروز حوادثی چون درگیری نهرالبارد جلوگیری می‌کرده‌اما چنین اتفاقی روی نداده‌است.
در سال ۲۰۰۶ افراد متعددی به جرم ارتباط با القاعده دستگیر شدند. درحالحاضر ۲۵۰ نفر در زندانهای لبنان به خصوص زندان «رومیه» حضور دارند که به گروه‌های سلفی شبیه القاعده یا همان سلفیهای جهادی تعلق دارند. با این وجود باز نمی‌توان این دستگیریها را نشان حضور القاعده در لبنان عنوان کرد. به گفته اشرف ریفی، مدیرکل نیروهای امنیتی داخلی لبنان، آنچه در لبنان وجود دارد القاعده جعلی است. ریفی، از نزدیکان سعد حریری، روابط خوبی با سلفیهای لبنان دارد. او حتی در درگیری بین نیروهای امنیتی و فتح الاسلام تلاش کرد تا شخصیت‌های سلفی را به میانجیگری وادارد. به گفته یکی از این افراد نه فتح الاسلام و نه نیروهای امنیتی دوست نداشتند که وارد درگیری علیه یکدیگر شوند، اما برخی از اعضای فتح الاسلام این درگیری را به دو طرف تحمیل نمودند. به اعتقاد بسیاری روابط نزدیک نیروهای امنیتی داخلی با بسیاری از رهبران سلفی باید از بروز حوادثی چون درگیری نهرالبارد جلوگیری می‌کرده‌اما چنین اتفاقی روی نداده‌است.


== خطر افراطی شدن و بروز تنش مذهبی طایفه ای ==
== خطر افراطی شدن و بروز تنش مذهبی طایفه ای ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش