confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
منصور به خاطر سکونت [[راوندیه]] (هواداران [[ابومسلم خراسانی]]) در هاشمیه اقامت در این شهر را به مصلحت خویش نمیدید و هم چنین به خاطر [[شیعیان]] و [[محبان اهل بیت (علیه السلام)]] در [[كوفه|کوفه]]، انتقال خلافت به این شهر بزرگ اسلامی را ناخوش مىدانست و بدین جهت در صدد ساختن شهری جدید برآمد. وی در سال 145 قمری ساختن شهر [[بغداد]] را آغاز کرد. | منصور به خاطر سکونت [[راوندیه]] (هواداران [[ابومسلم خراسانی]]) در هاشمیه اقامت در این شهر را به مصلحت خویش نمیدید و هم چنین به خاطر [[شیعیان]] و [[محبان اهل بیت (علیه السلام)]] در [[كوفه|کوفه]]، انتقال خلافت به این شهر بزرگ اسلامی را ناخوش مىدانست و بدین جهت در صدد ساختن شهری جدید برآمد. وی در سال 145 قمری ساختن شهر [[بغداد]] را آغاز کرد. | ||
=منصور عباسی (منصور دوانقی)= | == منصور عباسی (منصور دوانقی) == | ||
عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن [[عبدالمطلب]] در سال ۹۵ق. در حمیمه متولد شد. <ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۲ق، ص۲۷۷</ref> مادرش کنیزی از نژاد بربر بود و [[سلامه]] نام داشت. کنیهاش [[ابوجعفر]] و لقبش منصور بود. <ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۲ق، ص۲۷۷؛ زرکلی، الاعلام، ۱۹۹۲م، ج۴، ص۱۱۷</ref> | عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن [[عبدالمطلب]] در سال ۹۵ق. در حمیمه متولد شد. <ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۲ق، ص۲۷۷</ref> مادرش کنیزی از نژاد بربر بود و [[سلامه]] نام داشت. کنیهاش [[ابوجعفر]] و لقبش منصور بود. <ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۲ق، ص۲۷۷؛ زرکلی، الاعلام، ۱۹۹۲م، ج۴، ص۱۱۷</ref> | ||
در جریان [[جنبش عباسیان]] برای به دست گرفتن خلافت، [[ابراهیم امام]]، [[سفاح]] را با وجود آنکه از منصور کوچکتر بود جانشین خود و نامزد تصدی خلافت قرار داد؛ زیرا مادر منصور [[کنیز]] بود. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۳۸۲</ref> بدین سبب منصور به ولیعهدی برگزیده شد. منصور در زمان خلافت برادرش سفاح، استاندار جزیره (شمال عراق)، [[ارمنستان]] و [[آذربایجان]] بود. <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، نشر اساطیر، ج۲، ص۳۵۸</ref> | در جریان [[جنبش عباسیان]] برای به دست گرفتن خلافت، [[ابراهیم امام]]، [[سفاح]] را با وجود آنکه از منصور کوچکتر بود جانشین خود و نامزد تصدی خلافت قرار داد؛ زیرا مادر منصور [[کنیز]] بود. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۳۸۲</ref> بدین سبب منصور به ولیعهدی برگزیده شد. منصور در زمان خلافت برادرش سفاح، استاندار جزیره (شمال عراق)، [[ارمنستان]] و [[آذربایجان]] بود. <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، نشر اساطیر، ج۲، ص۳۵۸</ref> | ||
=جنایات هولناک منصور= | == جنایات هولناک منصور == | ||
[[منصور دوانیقی]] در سال ١٥٨ ه. ق از دنیا رفت. او در سالها یا ماههای آخر عمر کلیدهای یکی از خزانههایش را به عروسش همسر [[مهدی عباسی]] به نام <big>ریطه</big> سپرد و به او وصیّت کرد که تا زنده هستم آن خزانه را باز نکن و بعد از من با حضور خلیفهی من (مهدی عبّاسی) آن را باز کن. | [[منصور دوانیقی]] در سال ١٥٨ ه. ق از دنیا رفت. او در سالها یا ماههای آخر عمر کلیدهای یکی از خزانههایش را به عروسش همسر [[مهدی عباسی]] به نام <big>ریطه</big> سپرد و به او وصیّت کرد که تا زنده هستم آن خزانه را باز نکن و بعد از من با حضور خلیفهی من (مهدی عبّاسی) آن را باز کن. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۶: | ||
منصور عباسی با این [[وصیت]] میخواست، پسرش را بر ضدّ [[علویان]] تحریک کند و به او بگوید که اگر میخواهی در سلطنت باقی باشی، همین سیاست خشن را نسبت به [[امامان]]، اهل بیت(علیه السلام) و منسوبان آنها اختیار کن. <ref>الائمة الاثنی عشر (هاشم معروف)، ص ٣٢٤ و ٣٢٥</ref> | منصور عباسی با این [[وصیت]] میخواست، پسرش را بر ضدّ [[علویان]] تحریک کند و به او بگوید که اگر میخواهی در سلطنت باقی باشی، همین سیاست خشن را نسبت به [[امامان]]، اهل بیت(علیه السلام) و منسوبان آنها اختیار کن. <ref>الائمة الاثنی عشر (هاشم معروف)، ص ٣٢٤ و ٣٢٥</ref> | ||
=رفتار منصور با امام صادق = | == رفتار منصور با امام صادق == | ||
اولین کسی که [[امام جعفر صادق|امام ششم]] را <big>ملقب به صادق</big> نمود، منصور بود، زیرا پیشگویی آن حضرت را دربارهی سلطنت خود صحیح یافت و همچنین محمد و ابراهیم دو فرزند عبدالله بن حسن را ـ که حضرت صادق خبر داده بودند منصور میکشد ـ منصور کشت و صدق گفتار آن حضرت روشن گردید. <ref> شیعه و زمامداران خودسر، محمد جواد مغنیه، ترجمه مصطفی زمانی، ص۲۷۸٫</ref> | اولین کسی که [[امام جعفر صادق|امام ششم]] را <big>ملقب به صادق</big> نمود، منصور بود، زیرا پیشگویی آن حضرت را دربارهی سلطنت خود صحیح یافت و همچنین محمد و ابراهیم دو فرزند عبدالله بن حسن را ـ که حضرت صادق خبر داده بودند منصور میکشد ـ منصور کشت و صدق گفتار آن حضرت روشن گردید. <ref> شیعه و زمامداران خودسر، محمد جواد مغنیه، ترجمه مصطفی زمانی، ص۲۷۸٫</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۵: | ||
«… در میان شما علویان بعد از [[رسول خدا]]، بهتر و برتر از علی بن الحسین نیامده که او، از جد تو بهتر بود و بعد از او، در میان شما بهتر از محمد بن علی نبود. که او هم بهتر از پدر تو بود و نه مانندی برای فرزندش جعفر صادق بود، که او هم از تو بهتر بوده و هست». <ref>فراهانی، ولی الله، قانعی، سعید، زندگانی چهارده معصوم، بهار ۱۳۸۷، ص۴۷۳٫</ref> | «… در میان شما علویان بعد از [[رسول خدا]]، بهتر و برتر از علی بن الحسین نیامده که او، از جد تو بهتر بود و بعد از او، در میان شما بهتر از محمد بن علی نبود. که او هم بهتر از پدر تو بود و نه مانندی برای فرزندش جعفر صادق بود، که او هم از تو بهتر بوده و هست». <ref>فراهانی، ولی الله، قانعی، سعید، زندگانی چهارده معصوم، بهار ۱۳۸۷، ص۴۷۳٫</ref> | ||
=رفتار منصور عباسی با مردم= | == رفتار منصور عباسی با مردم == | ||
مردمی که در دوران حکومت فشار و اختناق [[امویان]]، در نهایت سختی و گرفتاری زندگی میکردند و برای سرنگونی آن رنجهای فراوان کشیدند، امیدوار بودند با روی کار آمدن عباسیان وضع بهتری پیدا کرده و به رفاه و آسایش دست یابند، ولی این پندار و خوابی بیش نبود. | مردمی که در دوران حکومت فشار و اختناق [[امویان]]، در نهایت سختی و گرفتاری زندگی میکردند و برای سرنگونی آن رنجهای فراوان کشیدند، امیدوار بودند با روی کار آمدن عباسیان وضع بهتری پیدا کرده و به رفاه و آسایش دست یابند، ولی این پندار و خوابی بیش نبود. | ||
خط ۶۲: | خط ۵۸: | ||
«روزی عموی منصور به وی گفت: تو چنان با عقوبت و خشونت به مردم هجوم آوردهای که انگار کلمه <big>عفو</big> به گوش تو نخورده است! وی پاسخ داد: هنوز استخوانهای [[بنی مروان]] نپوسیده و شمشیرهای آل ابیطالب در غلاف نرفته است، و ما در میان مردمی به سر میبریم که دیروز، ما را اشخاص عادی میدیدند و امروز خلیفه، بنابراین هیبت ما جز با فراموشی عفو و به کارگیری عقوبت، در دلها جا نمیگیرد». <ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۹۴٫</ref> | «روزی عموی منصور به وی گفت: تو چنان با عقوبت و خشونت به مردم هجوم آوردهای که انگار کلمه <big>عفو</big> به گوش تو نخورده است! وی پاسخ داد: هنوز استخوانهای [[بنی مروان]] نپوسیده و شمشیرهای آل ابیطالب در غلاف نرفته است، و ما در میان مردمی به سر میبریم که دیروز، ما را اشخاص عادی میدیدند و امروز خلیفه، بنابراین هیبت ما جز با فراموشی عفو و به کارگیری عقوبت، در دلها جا نمیگیرد». <ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۹۴٫</ref> | ||
=ساختن شهر بغداد بدستور منصور عباسی= | == ساختن شهر بغداد بدستور منصور عباسی == | ||
منصور به خاطر سکونت [[راوندیه|راوندیه]] (هواداران ابومسلم خراسانی) در هاشمیه، اقامت در این شهر را به مصلحت خویش نمیدید و هم چنین به خاطر شیعیان و محبان [[اهل بیت (علیه السلام)|اهل بیت (علیه السلام)]] در کوفه، انتقال خلافت به این شهر بزرگ اسلامی را ناخوش مىدانست و بدین جهت، در صدد ساختن شهری جدید برآمد. | منصور به خاطر سکونت [[راوندیه|راوندیه]] (هواداران ابومسلم خراسانی) در هاشمیه، اقامت در این شهر را به مصلحت خویش نمیدید و هم چنین به خاطر شیعیان و محبان [[اهل بیت (علیه السلام)|اهل بیت (علیه السلام)]] در کوفه، انتقال خلافت به این شهر بزرگ اسلامی را ناخوش مىدانست و بدین جهت، در صدد ساختن شهری جدید برآمد. | ||
وی در سال 145 قمری، ساختن شهر بغداد را آغاز کرد و پس از آمادگی نسبی آن، خلافتش را بدان مکان، منتقل نمود و از آن پس، بغداد دارالخلافه عباسیان گردید. <ref> تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 283</ref> | وی در سال 145 قمری، ساختن شهر بغداد را آغاز کرد و پس از آمادگی نسبی آن، خلافتش را بدان مکان، منتقل نمود و از آن پس، بغداد دارالخلافه عباسیان گردید. <ref> تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 283</ref> | ||
=هلاکت منصور عباسی= | == هلاکت منصور عباسی == | ||
منصور دوانقی، پس از بیست و دو سال خلافت، در ششم ذی حجّه سال 158قمری، در بازگشت از [[حج|مراسم حج]]، در مکانی به نام بئر میمون بر اثر بیماری سوء هاضمه که مدتها بدان مبتلا بود به هلاکت رسید و جنازهاش را به [[مکه|مکه معظمه]] حمل کرده و در آن جا به خاک سپردند. <ref>تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 319</ref> | منصور دوانقی، پس از بیست و دو سال خلافت، در ششم ذی حجّه سال 158قمری، در بازگشت از [[حج|مراسم حج]]، در مکانی به نام بئر میمون بر اثر بیماری سوء هاضمه که مدتها بدان مبتلا بود به هلاکت رسید و جنازهاش را به [[مکه|مکه معظمه]] حمل کرده و در آن جا به خاک سپردند. <ref>تاریخ ابن خلدون، ج 2، ص 319</ref> | ||