۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'انسان شناسی' به 'انسانشناسی') |
||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۷: | ||
آنچه تحت عنوان امور ثابت و پایدار در این تعریف بیان شد پر واضح است، که برآمده از مفهوم حق است که قبلاً شرح آن گذشته است، اینکه از حقوق بشر به عنوان امر مشترک در بین همه انسانها یاد شده است، نیز بی دلیل نیست چرا که از منظر اسلام؛ همانطور که قبلاً ذکرش رفت؛ انسان ماهیتی دارد مرکب از فطرت و طبیعت که در همه بشر مشترک است و اینکه در نهایت این تعریف اشاره به این شده است که این حق را خالق انسان در آغاز تولد برای او قرار داده است به دلیل دفع این شبهه مقدر است که ممکن است مطرح شود که در بحث حقوق بشر و طبیعی و فطری کاری با خالق آن نداریم و بعد از آن را بررسی میکنیم. چه اینکه بدون این قید این اشتباه ممکن است رخ دهد که این حقوق را طبیعت به بشر داده است حال آنکه طبیعت خود مخلوق است و از خود چیزی ندارد تا بتواند به دیگری عطا کند.<ref>جوادی آملی، تفسیر انسان به انسان، قم: اسراء 1385، ص240</ref> | آنچه تحت عنوان امور ثابت و پایدار در این تعریف بیان شد پر واضح است، که برآمده از مفهوم حق است که قبلاً شرح آن گذشته است، اینکه از حقوق بشر به عنوان امر مشترک در بین همه انسانها یاد شده است، نیز بی دلیل نیست چرا که از منظر اسلام؛ همانطور که قبلاً ذکرش رفت؛ انسان ماهیتی دارد مرکب از فطرت و طبیعت که در همه بشر مشترک است و اینکه در نهایت این تعریف اشاره به این شده است که این حق را خالق انسان در آغاز تولد برای او قرار داده است به دلیل دفع این شبهه مقدر است که ممکن است مطرح شود که در بحث حقوق بشر و طبیعی و فطری کاری با خالق آن نداریم و بعد از آن را بررسی میکنیم. چه اینکه بدون این قید این اشتباه ممکن است رخ دهد که این حقوق را طبیعت به بشر داده است حال آنکه طبیعت خود مخلوق است و از خود چیزی ندارد تا بتواند به دیگری عطا کند.<ref>جوادی آملی، تفسیر انسان به انسان، قم: اسراء 1385، ص240</ref> | ||
با عنایت به آنچه از مفهوم حق و | با عنایت به آنچه از مفهوم حق و انسانشناسی و تعریف حقوق بشر بیان شد، حال باید قضاوت کرد که آیا با صرف تدوین قرارداد میتوان برای بشر حقی را مطرح کرد و باید و نباید و تکلیفی متوجه او کرد یا اینکه تعیین این بایدها و نبایدها باید ریشه در آن هستها داشته باشد تا بتوان به آن نام حق بشر را داد؟ و آیا خود انسان این توان را دارد که این هستها را بشناسد و بر اساس آن بایدها و نبایدها و حقوق خویش را تعیین کند؟ یا اینکه هستی آفرین و انسان آفرین است که این صلاحیت را دارد؟ و آیا وی که صالح است این حق و حقوق را تعیین کرده است یا خیر؟ | ||
پر واضح است، که تعیین حقوق از منظر اسلام وظیفه صاحب شریعت است و در قرآن کریم و سنت رسولصلیاللهعلیهوآلهوسلم حقوق انسانی به صورت مشروح آمده است.<ref>شعرانی، ابوالحسن(1298ق.)، دائره المعارف لغات قرآن مجید، قم: نشر طوبی، اسلامیه، 1298ق. ، ص84</ref> پس طرفدار و عهدهدار حقوق بشر فقط قرآن مجید است، که منطق وحی است و جوامع روائی از نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و بحار و کافی و دیگر اصول و مسندهای اسلامی همه از شؤون و شعوب قرآن بوده و به یک معنی قرآن متنزلاند.<ref>تفسیر انسان به انسان، قم: اسراءحسنزادهآملی، 1369، صص 112-110</ref> | پر واضح است، که تعیین حقوق از منظر اسلام وظیفه صاحب شریعت است و در قرآن کریم و سنت رسولصلیاللهعلیهوآلهوسلم حقوق انسانی به صورت مشروح آمده است.<ref>شعرانی، ابوالحسن(1298ق.)، دائره المعارف لغات قرآن مجید، قم: نشر طوبی، اسلامیه، 1298ق. ، ص84</ref> پس طرفدار و عهدهدار حقوق بشر فقط قرآن مجید است، که منطق وحی است و جوامع روائی از نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و بحار و کافی و دیگر اصول و مسندهای اسلامی همه از شؤون و شعوب قرآن بوده و به یک معنی قرآن متنزلاند.<ref>تفسیر انسان به انسان، قم: اسراءحسنزادهآملی، 1369، صص 112-110</ref> |