پرش به محتوا

تعدد مذاهب و مسأله تقریب و وحدت اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' کرده ای' به ' کرده‌ای'
جز (جایگزینی متن - 'برجسته ای' به 'برجسته‌ای')
جز (جایگزینی متن - ' کرده ای' به ' کرده‌ای')
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
از این روست که ما همگان را فرا می‌خوانیم تا با الهام از روح قرآن که حتی در بحث و جدل با کفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت می‌کند و به پیامبرش خطاب کرده که به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «کفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل کنند.
از این روست که ما همگان را فرا می‌خوانیم تا با الهام از روح قرآن که حتی در بحث و جدل با کفار حقیقی نیز به منطق و برخورد عملی دعوت می‌کند و به پیامبرش خطاب کرده که به آنان بگوید: «وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلی هُدیً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛ و در حقیقت یا ما یا شما بر هدایت یا گمراهی آشکاریم» (سبا/24) مسئله را به جای «کفر و ایمان» به «درست و نادرست» (صواب و خطا) تبدیل کنند.
== عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر ==
== عدم نکوهش نسبت به پیامدهای یک نظر ==
این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز می‌کند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، در‌این‌باره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت کرده ایم که همواره مناقشاتی را دنبال کنیم که بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تکفیر و اتهام به بدعت گذاری مطرح می‌شود، حال آن که چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد.
این منطقی است که انسان در برابر نظری که ابراز می‌کند پاسخ گو باشد و در نهایت دقت و تأمل، در‌این‌باره با وی مناقشه شود، ولی ما عادت کرده‌ایم که همواره مناقشاتی را دنبال کنیم که بر پیامدهای رأی مبتنی است و در نتیجه، تکفیر و اتهام به بدعت گذاری مطرح می‌شود، حال آن که چه بسا صاحب رأی، خود چنان پیامد یا ملازمتی را قبول نداشته باشد.


برای مثال، برخی که به [[حسن و قبح عقلی]] ایمان دارند، کسانی را که بدان ایمان ندارند در شمار افرادی قلمداد می‌کنند که در ایمان به صدق و راستی پیامبر تردید نموده‌اند؛ با این استدلال که آن چه احتمال دروغ گویی پیامبر معجزه آور را ردّ می‌کند، حکم عقل به قبح انجام معجزه از سوی دروغ گو است و اگر ما هر گونه تقبیح عقلی را رد کنیم در واقع باب ایمان به نبوّت را بسته ایم. در مورد مسئله اطاعت از خداوند متعال نیز همین استدلال را می‌کنند؛ آن چه ما را ملزم به اطاعت از پروردگار می‌کند، چیزی جز حکم عقل نیست.
برای مثال، برخی که به [[حسن و قبح عقلی]] ایمان دارند، کسانی را که بدان ایمان ندارند در شمار افرادی قلمداد می‌کنند که در ایمان به صدق و راستی پیامبر تردید نموده‌اند؛ با این استدلال که آن چه احتمال دروغ گویی پیامبر معجزه آور را ردّ می‌کند، حکم عقل به قبح انجام معجزه از سوی دروغ گو است و اگر ما هر گونه تقبیح عقلی را رد کنیم در واقع باب ایمان به نبوّت را بسته ایم. در مورد مسئله اطاعت از خداوند متعال نیز همین استدلال را می‌کنند؛ آن چه ما را ملزم به اطاعت از پروردگار می‌کند، چیزی جز حکم عقل نیست.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش