پرش به محتوا

زید بن حارثه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام'
جز (جایگزینی متن - 'بنی هاشم' به 'بنی‌هاشم')
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
خط ۲۱: خط ۲۱:
|}
|}
</div>
</div>
'''زَیدُبن حارِثَه''' که نام کاملش '''زید بن حارثه بن شراحیل کلبی''' پسر حارثه غلام [[حضرت خدیجه سلام الله علیها|حضرت خدیجه(سلام الله علیه)]] بود. پسر خوانده [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] است که پس از [[علی بن ابی طالب|علی بن ابی‌طالب(علیه السلام)]] (اولین ایمان آورنده به [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه]])) و حضرت خدیجه(سلام الله علیه)، [[ایمان]] آورد و با آن حضرت [[نماز]] خواند. او نخستین [[مسلمانان]] و تنها [[صحابی]] که نامش در [[قرآن]] آمده است. وی فرماندهی [[جنگ موته]] را بر عهده داشت و در همین جنگ به [[شهادت]] رسید. مزار او و دیگر شهدای موته در [[اردن]] زیارتگاه مسلمانان است.
'''زَیدُبن حارِثَه''' که نام کاملش '''زید بن حارثه بن شراحیل کلبی''' پسر حارثه غلام [[حضرت خدیجه سلام الله علیها|حضرت خدیجه(سلام الله علیه)]] بود. پسر خوانده [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] است که پس از [[علی بن ابی طالب|علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام)]] (اولین ایمان آورنده به [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه]])) و حضرت خدیجه(سلام الله علیه)، [[ایمان]] آورد و با آن حضرت [[نماز]] خواند. او نخستین [[مسلمانان]] و تنها [[صحابی]] که نامش در [[قرآن]] آمده است. وی فرماندهی [[جنگ موته]] را بر عهده داشت و در همین جنگ به [[شهادت]] رسید. مزار او و دیگر شهدای موته در [[اردن]] زیارتگاه مسلمانان است.


== زید بن حارثه سومین مسلمان ==
== زید بن حارثه سومین مسلمان ==
زیدبن حارثه بن شرحبیل کلبی، از صحابه پیامبر خدا(صلی الله علیه) و دومین مردی است که پس از [[امام علی|امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)]] اسلام آورد. او از بردگانی بود که به دست [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] آزاد شد. [[پیامبر خدا]] او را بسیار دوست داشت و به پسر خواندگی خویش برگزیده بود. وی در بیشتر جنگ‌های زمان پیامبر خدا(صلی الله علیه) شرکت داشت. بنابر قولی، در نه [[غزوه]] حاضر بوده است و گاه، او مسئولیت فرماندهی لشکر [[اسلام]] را بر دوش داشت. او به سبب علاقه بسیار به پیامبر، همواره در کنار آن حضرت بود و از وجود مبارک رسول خدا(صلی الله علیه) مراقبت می‌کرد. آورده‌اند هنگام مسافرت [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] به طایف، وقتی که به تحریک بزرگان طایف، جوانان و اراذل و اوباش به حضرت سنگ می‌زدند، زید از آن حضرت دفاع می‌کرد. او خود را سپر پیامبر کرده بود و سنگ‌ها به بدن وی می‌خورد. به این ترتیب، نمی‌گذاشت آسیب جدی بر بدن حضرت وارد شود<ref> محمدبن سعد، طبقات الکبری، ج1، ص212.</ref>. او تنها صحابه [[حضرت محمد (ص)|رسول اکرم(صلی الله علیه)]] به شمار می‌آید که نامش در [[قرآن کریم]] آمده است<ref>احزاب (35)، 37.</ref>.
زیدبن حارثه بن شرحبیل کلبی، از صحابه پیامبر خدا(صلی الله علیه) و دومین مردی است که پس از [[امام علی|امام علی بن ابی طالب(علیه‌السلام)]] اسلام آورد. او از بردگانی بود که به دست [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] آزاد شد. [[پیامبر خدا]] او را بسیار دوست داشت و به پسر خواندگی خویش برگزیده بود. وی در بیشتر جنگ‌های زمان پیامبر خدا(صلی الله علیه) شرکت داشت. بنابر قولی، در نه [[غزوه]] حاضر بوده است و گاه، او مسئولیت فرماندهی لشکر [[اسلام]] را بر دوش داشت. او به سبب علاقه بسیار به پیامبر، همواره در کنار آن حضرت بود و از وجود مبارک رسول خدا(صلی الله علیه) مراقبت می‌کرد. آورده‌اند هنگام مسافرت [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه)]] به طایف، وقتی که به تحریک بزرگان طایف، جوانان و اراذل و اوباش به حضرت سنگ می‌زدند، زید از آن حضرت دفاع می‌کرد. او خود را سپر پیامبر کرده بود و سنگ‌ها به بدن وی می‌خورد. به این ترتیب، نمی‌گذاشت آسیب جدی بر بدن حضرت وارد شود<ref> محمدبن سعد، طبقات الکبری، ج1، ص212.</ref>. او تنها صحابه [[حضرت محمد (ص)|رسول اکرم(صلی الله علیه)]] به شمار می‌آید که نامش در [[قرآن کریم]] آمده است<ref>احزاب (35)، 37.</ref>.


== اسارت و بردگی زید ==
== اسارت و بردگی زید ==
در دوران [[جاهلیت]]، در جنگ میان دو کشور یا دو قبیله، قوم پیروز، افزون بر آنکه همه اموال به دست آمده را غارت می‌کرد، همه افراد دستگیر شده را با نام بَرده به کار می‌گرفت. همچنین اگر صلاح می‌دید، آنان را می‌فروخت. زیدبن حارثه، در کودکی همراه با مادرش به دیدن بستگانشان رفت. در آن زمان، طایفه «بنی‌قین» که با خویشاوندان مادری زید دشمنی داشتند به آنان حمله کردند. در این ماجرا، زید اسیر شد و غارتگران، او را برای فروش به بازار عکاظ آوردند. [[حکیم بن حزام]]، برادرزاده حضرت خدیجه(علیه السلام) که از سفر [[شام]] باز می‌گشت، او را برای عمه‌اش خدیجه(علیه السلام) خرید و با خود به [[مکه]] آورد. وقتی خدیجه(علیه السلام) به دیدن حکیم رفت، وی گفت: «عمه جان، دو غلام خریده ام. هر یک را می‌پسندی برای خود بردار». حضرت خدیجه(علیه السلام) نیز زید را برگزید و با خود به خانه آورد. در همان برخورد نخست، رسول خدا(صلی الله علیه) از این کودک خوشش آمد. وقتی [[خدیجه دختر خویلد|خدیجه(سلام الله علیه)]] موضوع را دریافت، او را به رسول خدا(صلی الله علیه) بخشید.
در دوران [[جاهلیت]]، در جنگ میان دو کشور یا دو قبیله، قوم پیروز، افزون بر آنکه همه اموال به دست آمده را غارت می‌کرد، همه افراد دستگیر شده را با نام بَرده به کار می‌گرفت. همچنین اگر صلاح می‌دید، آنان را می‌فروخت. زیدبن حارثه، در کودکی همراه با مادرش به دیدن بستگانشان رفت. در آن زمان، طایفه «بنی‌قین» که با خویشاوندان مادری زید دشمنی داشتند به آنان حمله کردند. در این ماجرا، زید اسیر شد و غارتگران، او را برای فروش به بازار عکاظ آوردند. [[حکیم بن حزام]]، برادرزاده حضرت خدیجه(علیه‌السلام) که از سفر [[شام]] باز می‌گشت، او را برای عمه‌اش خدیجه(علیه‌السلام) خرید و با خود به [[مکه]] آورد. وقتی خدیجه(علیه‌السلام) به دیدن حکیم رفت، وی گفت: «عمه جان، دو غلام خریده ام. هر یک را می‌پسندی برای خود بردار». حضرت خدیجه(علیه‌السلام) نیز زید را برگزید و با خود به خانه آورد. در همان برخورد نخست، رسول خدا(صلی الله علیه) از این کودک خوشش آمد. وقتی [[خدیجه دختر خویلد|خدیجه(سلام الله علیه)]] موضوع را دریافت، او را به رسول خدا(صلی الله علیه) بخشید.


== پسرخوانده پیامبر خدا(صلی الله علیه) ==
== پسرخوانده پیامبر خدا(صلی الله علیه) ==
خط ۴۱: خط ۴۱:


== زید در کنار رسول خدا(صلی الله علیه) ==
== زید در کنار رسول خدا(صلی الله علیه) ==
زمانی که زید به خانه رسول خدا(صلی الله علیه) وارد شد، از آن حضرت جز نیکی ندید، و به این دلیل، شیفته اخلاق و برخوردهای بزرگوارانه پیامبر خدا(صلی الله علیه) شد. او هرگز احساس بردگی نکرد. زید نیز مانند یکی از اعضای خانواده پیامبر بود و بلکه بیشتر از آنان، به وی احترام می‌گذاشتند. از [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه السلام)]] روایت شده است: «پیامبر خدا به‌اندازه‌ای زید را دوست می‌داشت که او را '''زید الحب''' لقب داده بود»<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج3، ص 804.</ref>.  
زمانی که زید به خانه رسول خدا(صلی الله علیه) وارد شد، از آن حضرت جز نیکی ندید، و به این دلیل، شیفته اخلاق و برخوردهای بزرگوارانه پیامبر خدا(صلی الله علیه) شد. او هرگز احساس بردگی نکرد. زید نیز مانند یکی از اعضای خانواده پیامبر بود و بلکه بیشتر از آنان، به وی احترام می‌گذاشتند. از [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه‌السلام)]] روایت شده است: «پیامبر خدا به‌اندازه‌ای زید را دوست می‌داشت که او را '''زید الحب''' لقب داده بود»<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج3، ص 804.</ref>.  
در برخی تاریخ‌ها آورده‌اند که رسول خدا(صلی الله علیه)، زید را همچون خویشان نزدیکش دوست می‌داشت. چنان که وقتی مسئله پیمان برادری را میان مسلمانان اجرا می‌کرد، زید و عموی بزرگوارش، [[حمزه سیدالشهدا]] را برادر قرار داد.
در برخی تاریخ‌ها آورده‌اند که رسول خدا(صلی الله علیه)، زید را همچون خویشان نزدیکش دوست می‌داشت. چنان که وقتی مسئله پیمان برادری را میان مسلمانان اجرا می‌کرد، زید و عموی بزرگوارش، [[حمزه سیدالشهدا]] را برادر قرار داد.


== اسلام زیدبن حارثه ==
== اسلام زیدبن حارثه ==
بنابر برخی سندهای تاریخی، حضرت خدیجه(علیه السلام) زید را وقتی که هشت ساله بود، به پیامبر اکرم(صلی الله علیه) بخشید. زیدبن حارثه بیست سال از پیامبر اکرم(صلی الله علیه) کوچک‌تر بود. بنابراین در 28 سالگی آن حضرت، یعنی سه سال پس از ازدواج با خدیجه(علیه السلام) و دوازده سال پیش از، [[بعثت]] رسول اکرم(صلی الله علیه) به خانه‌‌ی رسول خدا(صلی الله علیه) وارد شد. از آن پس، همواره از آموزش‌های پیامبر بهره می‌برد. شخصیت زید در سایه رسیدگی‌های حضرت خدیجه(علیه السلام) و رفت و آمد با [[امیرمؤمنان]]، [[علی بن ابی طالب|علی(علیه السلام)]] شکل گرفت. بنابراین، وقتی آن حضرت به پیامبری برگزیده شد، پس از حضرت خدیجه(علیه السلام) و امام علی(علیه السلام)، زید سومین فردی بود که به اسلام ایمان آورد<ref>عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج2، ص226.
بنابر برخی سندهای تاریخی، حضرت خدیجه(علیه‌السلام) زید را وقتی که هشت ساله بود، به پیامبر اکرم(صلی الله علیه) بخشید. زیدبن حارثه بیست سال از پیامبر اکرم(صلی الله علیه) کوچک‌تر بود. بنابراین در 28 سالگی آن حضرت، یعنی سه سال پس از ازدواج با خدیجه(علیه‌السلام) و دوازده سال پیش از، [[بعثت]] رسول اکرم(صلی الله علیه) به خانه‌‌ی رسول خدا(صلی الله علیه) وارد شد. از آن پس، همواره از آموزش‌های پیامبر بهره می‌برد. شخصیت زید در سایه رسیدگی‌های حضرت خدیجه(علیه‌السلام) و رفت و آمد با [[امیرمؤمنان]]، [[علی بن ابی طالب|علی(علیه‌السلام)]] شکل گرفت. بنابراین، وقتی آن حضرت به پیامبری برگزیده شد، پس از حضرت خدیجه(علیه‌السلام) و امام علی(علیه‌السلام)، زید سومین فردی بود که به اسلام ایمان آورد<ref>عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج2، ص226.
7- احزاب (33)، 36.</ref> و پشت سر آن حضرت به [[نماز]] ایستاد. وی از همان روزهای نخست دعوت به اسلام، کنار این سه تن قرار گرفت و در همه سختی‌ها و مشکلات سال‌های آغازین بعثت، یار و یاور رسول خدا(صلی الله علیه) بود. لحظه‌ای پیامبر را در مقابل [[مشرکان]] تنها نگذاشت و تهدیدهای دشمنان، هیچ گونه تردیدی بر [[ایمان]] و اعتقادش به وجود نیاورد. زید تا پایان، پایداری کرد. بارها در دفاع از وجود مبارک پیامبر خدا(صلی الله علیه) کتک خورد و حتی چندین بار سرش شکست، ولی استوارانه در کنار پیامبر خدا(صلی الله علیه) باقی ماند.
7- احزاب (33)، 36.</ref> و پشت سر آن حضرت به [[نماز]] ایستاد. وی از همان روزهای نخست دعوت به اسلام، کنار این سه تن قرار گرفت و در همه سختی‌ها و مشکلات سال‌های آغازین بعثت، یار و یاور رسول خدا(صلی الله علیه) بود. لحظه‌ای پیامبر را در مقابل [[مشرکان]] تنها نگذاشت و تهدیدهای دشمنان، هیچ گونه تردیدی بر [[ایمان]] و اعتقادش به وجود نیاورد. زید تا پایان، پایداری کرد. بارها در دفاع از وجود مبارک پیامبر خدا(صلی الله علیه) کتک خورد و حتی چندین بار سرش شکست، ولی استوارانه در کنار پیامبر خدا(صلی الله علیه) باقی ماند.


خط ۵۹: خط ۵۹:
پیامبر اسلام(صلی الله علیه) از ام ایمن مهربانی و محبت بسیار دید. او پیوسته می‌فرمود: «پس از آمنه، ام ایمن مادر من است».
پیامبر اسلام(صلی الله علیه) از ام ایمن مهربانی و محبت بسیار دید. او پیوسته می‌فرمود: «پس از آمنه، ام ایمن مادر من است».
از این روی همواره پس از بعثت به یاد ام ایمن بود و به خانه او رفته، به امورات زندگی‌اشرسیدگی می‌کرد.
از این روی همواره پس از بعثت به یاد ام ایمن بود و به خانه او رفته، به امورات زندگی‌اشرسیدگی می‌کرد.
پیامبر همیشه با ام ایمن مهربان بود و به وی احترام می‌گذاشت. وقتی که حضرت رسول(صلی الله علیه) با [[خدیجه دختر خویلد|خدیجه کبری(علیه السلام)]] ازدواج کرد، او را آزاد ساخت و پس از مدتی وی را به همسری «عبیده» درآورد. خداوند به آن دو، پسری عنایت کرد که نامش را «ایمن» گذاشتند. از این روی او را ام ایمن می‌خواندند. ولی طول نکشید که عبیده درگذشت و ام ایمن بیوه شد. رسول خدا(صلی الله علیه) که همواره در فکر مادر خوانده‌اش بود. او را به همسری زیدبن حارثه درآورد. حاصل این پیوند، «اسامه بن زید» بود. او پنج سال پس از بعثت، در سرزمین مکه و در خانواده‌ای پاک، دیده به جهان گشود. اسامه نیز مانند پدرش، کانون علاقه و توجه ویژه پیامبر(صلی الله علیه) بود. روزی آن حضرت از [[جنگ بدر]] باز می‌گشت. در یکی از کوچه‌های مدینه اسامه را با گروهی از کودکان سرگرم بازی دید. پیامبر او را در آغوش کشید و بوسید. آنگاه فرمود: «آفرین بر دوستم و فرزند دوستم».
پیامبر همیشه با ام ایمن مهربان بود و به وی احترام می‌گذاشت. وقتی که حضرت رسول(صلی الله علیه) با [[خدیجه دختر خویلد|خدیجه کبری(علیه‌السلام)]] ازدواج کرد، او را آزاد ساخت و پس از مدتی وی را به همسری «عبیده» درآورد. خداوند به آن دو، پسری عنایت کرد که نامش را «ایمن» گذاشتند. از این روی او را ام ایمن می‌خواندند. ولی طول نکشید که عبیده درگذشت و ام ایمن بیوه شد. رسول خدا(صلی الله علیه) که همواره در فکر مادر خوانده‌اش بود. او را به همسری زیدبن حارثه درآورد. حاصل این پیوند، «اسامه بن زید» بود. او پنج سال پس از بعثت، در سرزمین مکه و در خانواده‌ای پاک، دیده به جهان گشود. اسامه نیز مانند پدرش، کانون علاقه و توجه ویژه پیامبر(صلی الله علیه) بود. روزی آن حضرت از [[جنگ بدر]] باز می‌گشت. در یکی از کوچه‌های مدینه اسامه را با گروهی از کودکان سرگرم بازی دید. پیامبر او را در آغوش کشید و بوسید. آنگاه فرمود: «آفرین بر دوستم و فرزند دوستم».
این ابراز علاقه پیامبر(صلی الله علیه) به اسامه، زبانزد مسلمانان بود و چندین بار، در موارد گوناگون تکرار شد؛ به گونه‌ای که در مدینه به عنوان «دوست و زاده دوست پیامبر» شهرت یافت<ref>سید علی خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ص 440؛ عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص 641؛ یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر القرطبی المالکی، الاستیعاب فی الاسماء الاصحاب، ج1، ص34.</ref>.
این ابراز علاقه پیامبر(صلی الله علیه) به اسامه، زبانزد مسلمانان بود و چندین بار، در موارد گوناگون تکرار شد؛ به گونه‌ای که در مدینه به عنوان «دوست و زاده دوست پیامبر» شهرت یافت<ref>سید علی خان مدنی، الدرجات الرفیعه، ص 440؛ عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن الاثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص 641؛ یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر القرطبی المالکی، الاستیعاب فی الاسماء الاصحاب، ج1، ص34.</ref>.


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۶۰

ویرایش