۸۷٬۷۷۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
</div> | </div> | ||
'''سقیفهٔ بنی ساعد''' جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در [[مدینه]] که مربوط به [[قبیله بنی ساعده]] بودهاست و مردمان و مشاورانشان در آن گرد میآمدهاند. | '''سقیفهٔ بنی ساعد''' جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در [[مدینه]] که مربوط به [[قبیله بنی ساعده]] بودهاست و مردمان و مشاورانشان در آن گرد میآمدهاند. | ||
'''سقیفه بنیساعده'''، نخستین واقعه پس از رحلت [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اسلام(صلی الله علیه)]] در سال ۱۱ق بود که در آن [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر بن ابیقُحافه]] به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] انتخاب شد. نام سقیفهٔ بنیساعده به این دلیل که بلافاصله پس از درگذشت [[حضرت محمد (ص)|محمد بن عبدالله(صلی الله علیه)]] پیامبر اسلام عدهای از [[اصحاب]] که به انصار و مهاجرین شهرت داشتند، در آن محل برای تعیین خلیفه بعد از پیامبر به دعوت [[سعد بن عباده]] رئیس [[قبیلهٔ خزرج]] جمع شدند و ابوبکر را به عنوان خلیفه انتخاب کردند. واین در حالی بود که پس از وفات [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد(صلی الله علیه)]]، [[علی بن ابی طالب|امام علی( | '''سقیفه بنیساعده'''، نخستین واقعه پس از رحلت [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اسلام(صلی الله علیه)]] در سال ۱۱ق بود که در آن [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر بن ابیقُحافه]] به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] انتخاب شد. نام سقیفهٔ بنیساعده به این دلیل که بلافاصله پس از درگذشت [[حضرت محمد (ص)|محمد بن عبدالله(صلی الله علیه)]] پیامبر اسلام عدهای از [[اصحاب]] که به انصار و مهاجرین شهرت داشتند، در آن محل برای تعیین خلیفه بعد از پیامبر به دعوت [[سعد بن عباده]] رئیس [[قبیلهٔ خزرج]] جمع شدند و ابوبکر را به عنوان خلیفه انتخاب کردند. واین در حالی بود که پس از وفات [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد(صلی الله علیه)]]، [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] و برخی دیگر از [[صحابه]] مشغول تدارک مراسم تدفین پیامبر بودند. | ||
== علت نامگذاری == | == علت نامگذاری == | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
از آنجا که [[طواف]] [[خانه خدا]] باید در جامه و پارچه پاک باشد، قریش میپنداشت جامه هنگامی پاک است که از آنها گرفته و کرایه شود و اگر قریش از دادن لباس طواف به کسی ممانعت کند، او باید برهنه به طواف بپردازد. | از آنجا که [[طواف]] [[خانه خدا]] باید در جامه و پارچه پاک باشد، قریش میپنداشت جامه هنگامی پاک است که از آنها گرفته و کرایه شود و اگر قریش از دادن لباس طواف به کسی ممانعت کند، او باید برهنه به طواف بپردازد. | ||
پیامبر(صلی الله علیه) که خود از قریش بود، در برابر دیدگان مردم از عرفات کوچ کرد و با این شیوه اولاً شعار برابری و مساوات بین انسانها را عملاً اجرا کرد. ثانیاً آن حضرت ثابت کرد که قریشی بودن (آنچه ابوبکر با استناد به آن به خلافت رسید)، اعتباری برای برتری جویی از دیگر قبایل نیست. | پیامبر(صلی الله علیه) که خود از قریش بود، در برابر دیدگان مردم از عرفات کوچ کرد و با این شیوه اولاً شعار برابری و مساوات بین انسانها را عملاً اجرا کرد. ثانیاً آن حضرت ثابت کرد که قریشی بودن (آنچه ابوبکر با استناد به آن به خلافت رسید)، اعتباری برای برتری جویی از دیگر قبایل نیست. | ||
اما دومین فریضه مهمی که پیامبر(صلی الله علیه) برای اتمام [[رسالت]] خویش باید به انجام میرسانید، اعلام جانشینی [[علی بن ابی طالب|علی( | اما دومین فریضه مهمی که پیامبر(صلی الله علیه) برای اتمام [[رسالت]] خویش باید به انجام میرسانید، اعلام جانشینی [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] بود که در [[جُحفه]] و در محلی به نام «[[غدیرخم]]» صورت گرفت و دراینباره فرمود:«من کنت مولاه فهذا علیُ مولاه». | ||
این اقدام پیامبر(صلی الله علیه) در غدیرخم، چند تن از سران عرب را- که به قصد «ریاست طلبی» مسلمان شده بودند- از گرویدن به آیین او پشیمان کرد. | این اقدام پیامبر(صلی الله علیه) در غدیرخم، چند تن از سران عرب را- که به قصد «ریاست طلبی» مسلمان شده بودند- از گرویدن به آیین او پشیمان کرد. | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
# رسول خدا (صلی الله علیه)بیم آن داشت که بعد از انتشار خبر رحلتش رومیان از آشفتگی اوضاع [[مسلمانان]] سوء استفاده کرده، آنها را سرکوب کنند. دو جنگ از جنگهای پیامبر(صلی الله علیه)- [[جنگ تبوک]] و [[جنگ موته]]- در نبرد با شامیان بود. بنابراین اعزام سپاه خبر از ثبات جامعه اسلامی میداد. | # رسول خدا (صلی الله علیه)بیم آن داشت که بعد از انتشار خبر رحلتش رومیان از آشفتگی اوضاع [[مسلمانان]] سوء استفاده کرده، آنها را سرکوب کنند. دو جنگ از جنگهای پیامبر(صلی الله علیه)- [[جنگ تبوک]] و [[جنگ موته]]- در نبرد با شامیان بود. بنابراین اعزام سپاه خبر از ثبات جامعه اسلامی میداد. | ||
# | # | ||
# پیامبر(صلی الله علیه) میخواست با اعزام این سپاه، سران قبایل و صحابه را از مرکز حکومت(مدینه) دور سازد تا بعد از رحلتش مانعی برای به خلافت رسیدن حضرت علی( | # پیامبر(صلی الله علیه) میخواست با اعزام این سپاه، سران قبایل و صحابه را از مرکز حکومت(مدینه) دور سازد تا بعد از رحلتش مانعی برای به خلافت رسیدن حضرت علی(علیهالسلام) پیش نیاید. | ||
# | # | ||
# واگذاری فرماندهی سپاه به [[اسامه]]، که جوانی هفده یا نوزده ساله بود، سنت شیوخیت را که در بین اعراب از اعتبار بالایی برخوردار بود، منسوخ میکرد، تا جوان بودن علی( | # واگذاری فرماندهی سپاه به [[اسامه]]، که جوانی هفده یا نوزده ساله بود، سنت شیوخیت را که در بین اعراب از اعتبار بالایی برخوردار بود، منسوخ میکرد، تا جوان بودن علی(علیهالسلام) بهانهای برای کنار زدن او از خلافت نباشد. | ||
=== سکونت در منزل عایشه === | === سکونت در منزل عایشه === | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه) از کارشکنی برخی از افراد در اعزام سپاه اسامه باخبر شد، در حالی که سرش را با دستمال بسته بود، به [[مسجد]] آمد و با تأکید، از کارشکنان خواست که سپاه را همراهی کنند و حتی فرمود: | هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه) از کارشکنی برخی از افراد در اعزام سپاه اسامه باخبر شد، در حالی که سرش را با دستمال بسته بود، به [[مسجد]] آمد و با تأکید، از کارشکنان خواست که سپاه را همراهی کنند و حتی فرمود: | ||
«لعن الله من تخلف عن جیش اسامة»<ref> تاریخ طبری، ج2، ص 225.</ref>. | «لعن الله من تخلف عن جیش اسامة»<ref> تاریخ طبری، ج2، ص 225.</ref>. | ||
پیامبر(صلی الله علیه) با آگاهی از فعالیتهای برخی از صحابه برای به دست گرفتن خلافت، تصمیم گرفت برای جلوگیری از انحراف خلافت و بروز دو دستگی در بین مسلمانان، خلافت علی( | پیامبر(صلی الله علیه) با آگاهی از فعالیتهای برخی از صحابه برای به دست گرفتن خلافت، تصمیم گرفت برای جلوگیری از انحراف خلافت و بروز دو دستگی در بین مسلمانان، خلافت علی(علیهالسلام) را قبل از رحلت تثبیت کند. به همین منظور- با وجود تأکیدهای فراوانش و بیان فضیلتهای علی(علیهالسلام)- در آخرین لحظات حیات با حالت تب و بیماری به [[مسجد]] آمد و با صدای بلند که از بیرون مسجد شنیده میشد، یک بار دیگر «[[حدیث ثقلین]]» را تکرار فرمود. | ||
[[میرحامد حسین]]، این حدیث را از دویست نفر از علمای بزرگ [[اهل سنت]] در کتابش، «[[عبقات الانوار]]» نقل کرده و [[دانشگاه الازهر]] [[مصر]] نیز رسالهای در صحت سند آن منتشر ساخته است<ref>تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، علی اکبر حسینی، ص 298، تهران، چ1، 1373ش.</ref>. | [[میرحامد حسین]]، این حدیث را از دویست نفر از علمای بزرگ [[اهل سنت]] در کتابش، «[[عبقات الانوار]]» نقل کرده و [[دانشگاه الازهر]] [[مصر]] نیز رسالهای در صحت سند آن منتشر ساخته است<ref>تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، علی اکبر حسینی، ص 298، تهران، چ1، 1373ش.</ref>. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
خبر دردناک رحلت پیامبر(صلی الله علیه) در میان انصار و مهاجران پیچید. انصار با آگاهی از این خبر، با شتاب خود را به سقیفه رساندند و درباره این حادثه بس مهم به گفتگو پرداختند. | خبر دردناک رحلت پیامبر(صلی الله علیه) در میان انصار و مهاجران پیچید. انصار با آگاهی از این خبر، با شتاب خود را به سقیفه رساندند و درباره این حادثه بس مهم به گفتگو پرداختند. | ||
حال باید پرسید: چرا انصار در سقیفه گرد آمدند و علت نامزد کردن سعد بن عباده«رئیس خزرج» به عنوان امیر، چه بود؟ | حال باید پرسید: چرا انصار در سقیفه گرد آمدند و علت نامزد کردن سعد بن عباده«رئیس خزرج» به عنوان امیر، چه بود؟ | ||
مگر آنها از انتخاب علی( | مگر آنها از انتخاب علی(علیهالسلام) برای رهبری امت اسلامی بی اطلاع بودند و یا بسیاری از آنان در غدیرخم حضور نداشتند؟ چه چیزی آنها را به اتخاذ چنین تصمیمی واداشت؟ | ||
آن گونه که از اسناد تاریخی برمیآید، علت اصلی تجمع آنها، اطلاع از دسیسههایی بود که در صدد بود خلافت را از علی( | آن گونه که از اسناد تاریخی برمیآید، علت اصلی تجمع آنها، اطلاع از دسیسههایی بود که در صدد بود خلافت را از علی(علیهالسلام) غصب کند و چون یقین کردند خلافت از آن دیگری است و از طرفی، افراد سیاسی و کارآزموده که بتوانند خلافت را برای امیرمؤمنان تثبیت کنند، در [[بنیهاشم]] سراغ نداشتند؛ لذا برای تعیین خلیفه در سقیفه جمع شدند. در کنار این عامل اصلی، علل دیگری نیز وجود داشت که باعث تجمع انصار در سقیفه شد؛ همانند: | ||
انصار گسترش اسلام را مرهون بذل جان و مال خویش میدانستند و خود را نسبت به مهاجرین در به دست گیری خلافت، سزاوارتر میشمردند. | انصار گسترش اسلام را مرهون بذل جان و مال خویش میدانستند و خود را نسبت به مهاجرین در به دست گیری خلافت، سزاوارتر میشمردند. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
== علل موفقیت حزب شیخین == | == علل موفقیت حزب شیخین == | ||
حال به پاسخ این سؤال میپردازیم که: علت موفقیت حزب ابوبکر و عمر چه بود؟ و چرا مردم با وجود آگاهی از انتخاب علی ( | حال به پاسخ این سؤال میپردازیم که: علت موفقیت حزب ابوبکر و عمر چه بود؟ و چرا مردم با وجود آگاهی از انتخاب علی (علیهالسلام)از سوی پیامبر(صلی الله علیه) به جانشینی خویش، با ابوبکر بیعت کردند؟ | ||
=== جلوگیری از اعزام سپاه اسامه === | === جلوگیری از اعزام سپاه اسامه === | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
این کارشکنیها باعث شد تا پیامبر(صلی الله علیه) با حال بیمار و نزار خود در مسجد حضور یابد و آنان را لعنت کند:«لعن الله من تخلف عن جیش اسامه<ref>تاریخ طبری، ج2، ص 225.</ref>». | این کارشکنیها باعث شد تا پیامبر(صلی الله علیه) با حال بیمار و نزار خود در مسجد حضور یابد و آنان را لعنت کند:«لعن الله من تخلف عن جیش اسامه<ref>تاریخ طبری، ج2، ص 225.</ref>». | ||
=== ناآشنایی تازه مسلمانها با موقعیت حضرت علی( | === ناآشنایی تازه مسلمانها با موقعیت حضرت علی(علیهالسلام) === | ||
اگرچه هنگام رحلت پیامبر(صلی الله علیه)، اسلام در سراسر شبه جزیره عربستان گسترش نیافته بود، اما اسلام، این آیین جدید، هنوز فرصت نیافته بود که شناخت عمیقی از خود به پیروانش ببخشد. اعراب تازه مسلمان تنها بر یگانگی خدا و اینکه [[محمد]]، فرستاده ای از جانب اوست، اعتراف داشتند و در عمل، به بسیاری آداب جاهلیت پایبند بودند و بدان عمل میکردند. در برخورد با قضیه جانشینی علی( | اگرچه هنگام رحلت پیامبر(صلی الله علیه)، اسلام در سراسر شبه جزیره عربستان گسترش نیافته بود، اما اسلام، این آیین جدید، هنوز فرصت نیافته بود که شناخت عمیقی از خود به پیروانش ببخشد. اعراب تازه مسلمان تنها بر یگانگی خدا و اینکه [[محمد]]، فرستاده ای از جانب اوست، اعتراف داشتند و در عمل، به بسیاری آداب جاهلیت پایبند بودند و بدان عمل میکردند. در برخورد با قضیه جانشینی علی(علیهالسلام) نیز این گونه نمی اندیشیدند که او بزرگترین حامی پیامبر(صلی الله علیه) و آگاه از اسرار رسالت اوست و تنها او میتواند این دین نو ظهور را نهادینه کند، بلکه در این اندیشه بودند که او کشنده بسیاری از سران کفر است که از نزدیکان و عزیزان آنها به شمار میرفت. از این رو، حس کینه و انتقام در میان برخی مهاجران و به ویژه تازه مسلمانان مکه، باعث شد افرادی چون ابوبکر و عمر بر اوضاع مسلمانان مسلط شوند. | ||
== علت به رسمیت شناختن خلافت ابوبکر == | == علت به رسمیت شناختن خلافت ابوبکر == | ||
حقیقت این است که آن دسته از اصحاب نزدیک پیامبر(صلی الله علیه) که روحشان با پیام وحی آشنا شده بود، با ابوبکر بیعت نکردند و او را به رسمیت نشناختند. عدهای از این گروه تحت عنوان «مرتدین» در «واقعه» رده به شدت سرکوب شدند تا آنجا که عمر نیز به عمل آنان اعتراض کرد<ref> تاریخ ابن کثیر، ج6، ص 311.</ref>. | حقیقت این است که آن دسته از اصحاب نزدیک پیامبر(صلی الله علیه) که روحشان با پیام وحی آشنا شده بود، با ابوبکر بیعت نکردند و او را به رسمیت نشناختند. عدهای از این گروه تحت عنوان «مرتدین» در «واقعه» رده به شدت سرکوب شدند تا آنجا که عمر نیز به عمل آنان اعتراض کرد<ref> تاریخ ابن کثیر، ج6، ص 311.</ref>. | ||
عده ای دیگر نیز زمانی بیعت را پذیرفتند که پیشوای آنان علی( | عده ای دیگر نیز زمانی بیعت را پذیرفتند که پیشوای آنان علی(علیهالسلام) برای حفظ اصل اسلام، به ناچار و اجبار با ابوبکر بیعت کرد. از جمله این افراد، ابوالهیثم، سهل بن حنیف، ذوالشهادتین، [[مقداد]]، زبیر بن عوام و... بودند. | ||
اما توده مردم با اصل و محتوای اسلام بیگانه بودند؛ از این رو، از درک چرایی انتخاب علی( | اما توده مردم با اصل و محتوای اسلام بیگانه بودند؛ از این رو، از درک چرایی انتخاب علی(علیهالسلام) به جانشینی پیامبر(صلی الله علیه) عاجز و به اهمیت و جایگاه آن پی نبرده بودند. بدین جهت، آن هنگام که امیرمؤمنان علی(علیهالسلام) به دفاع از حق غصب شده خویش میپردازد و بر ادعای خویش برهان میآورد، آنان در پاسخ میگویند: | ||
«اگر زودتر از ابوبکر از ما بیعت میخواستی، با تو بیعت میکردیم.» | «اگر زودتر از ابوبکر از ما بیعت میخواستی، با تو بیعت میکردیم.» | ||
آنان هنوز در نیافته بودند که خلافت و جانشینی پیامبر(صلی الله علیه)، انتقال قدرت از یکی به دیگری نیست تا هر آن کس که در مسند قدرت قرار گرفت و بر اوضاع مسلط شد، خلیفه باشد. عجر آنها از درک انتخاب علی( | آنان هنوز در نیافته بودند که خلافت و جانشینی پیامبر(صلی الله علیه)، انتقال قدرت از یکی به دیگری نیست تا هر آن کس که در مسند قدرت قرار گرفت و بر اوضاع مسلط شد، خلیفه باشد. عجر آنها از درک انتخاب علی(علیهالسلام)- که در جهت تداوم انقلاب پیامبر(صلی الله علیه) بود و علی(علیهالسلام) از نادر افرادی به شمار میرفت که از نخستین سالهای [[بعثت]] پیامبر(صلی الله علیه) به همین منظور پرورش یافته بود- باعث شد فردی چون ابوبکر در جایگاه جانشینی پیامبر(صلی الله علیه) بنشیند، در حالی که ابوبکر خود نیز به ضعف خویش آگاه بود و میگفت:«أقیلونی أقیلونی فلست بخیرکم و علیُ فیکم<ref> تاریخ طبری، ج3، ص 211.</ref>؛ مرا وا گذارید، مرا واگذارید چرا که با وجود علی (علیهالسلام) در بین شما، من برترین فرد شما نیستم.» | ||
== انحراف بزرگ == | == انحراف بزرگ == | ||
«سقیفه» اولین و بزرگترین انحرافی بود که تداوم انقلاب پیامبر(صلی الله علیه) را به مخاطره انداخت؛ زیرا پس از وقوع این حادثه، شاهد روی کارآمدن افرادی هستیم که به علت ناآشنایی با حقایق و معارف انسان ساز اسلام، و با دنباله روی از اغراض و اهداف جاهطلبانه خویش، موجب پیدایش بدعتهای فراوانی شدند که زدودن آنها از جامعه اسلامی، ناممکن بود؛ تا آنجا که علی( | «سقیفه» اولین و بزرگترین انحرافی بود که تداوم انقلاب پیامبر(صلی الله علیه) را به مخاطره انداخت؛ زیرا پس از وقوع این حادثه، شاهد روی کارآمدن افرادی هستیم که به علت ناآشنایی با حقایق و معارف انسان ساز اسلام، و با دنباله روی از اغراض و اهداف جاهطلبانه خویش، موجب پیدایش بدعتهای فراوانی شدند که زدودن آنها از جامعه اسلامی، ناممکن بود؛ تا آنجا که علی(علیهالسلام) درباره انحراف زمان خلفای ثلاث، این گونه میفرماید: | ||
«به خدا سوگند! پیشوایان پیش از من کارهای شگفتی انجام دادند و به عمد با [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] به مخالفت پرداختند. اگر مردم را وادار به ترک آنها میکردم و آن بدعتها را به حقیقتی که در زمان حضرت رسول(صلی الله علیه) بود، برمیگرداندم، سپاهیانم از اطرافم پراکنده میشدند و در لشکرم جز من و تعداد اندکی باقی نمیماند...». | «به خدا سوگند! پیشوایان پیش از من کارهای شگفتی انجام دادند و به عمد با [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] به مخالفت پرداختند. اگر مردم را وادار به ترک آنها میکردم و آن بدعتها را به حقیقتی که در زمان حضرت رسول(صلی الله علیه) بود، برمیگرداندم، سپاهیانم از اطرافم پراکنده میشدند و در لشکرم جز من و تعداد اندکی باقی نمیماند...». | ||
آری وقوع سقیفه، زمینه خلافت [[امویان]]، [[بنی عباس]] و ... را فراهم ساخت. | آری وقوع سقیفه، زمینه خلافت [[امویان]]، [[بنی عباس]] و ... را فراهم ساخت. |