پرش به محتوا

حنین: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام'
جز (جایگزینی متن - 'بنی هاشم' به 'بنی‌هاشم')
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
خط ۴۶: خط ۴۶:
== حرکت لشکر اسلام به سوی حنین ==
== حرکت لشکر اسلام به سوی حنین ==
وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از لشکرکشی «هوازن» و قبایل دیگر آگاه شد، «عبدالله اسلمی» را برای کسب اطلاعات فرستاد. او پس از تحقیق و بررسی بازگشت و صحت اخبار جنگ را تأیید کرد.
وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از لشکرکشی «هوازن» و قبایل دیگر آگاه شد، «عبدالله اسلمی» را برای کسب اطلاعات فرستاد. او پس از تحقیق و بررسی بازگشت و صحت اخبار جنگ را تأیید کرد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمانان را برای [[جهاد]] تشویق کرد و وعده پیروزی داد، «عتّاب بن اسید» را به عنوان امیر [[مكه|مکه]] و «معاذ بن جبل» را برای تعلیم احکام در «مکه» گذاشت و یکصد زره از «صفوان بن امیه» به عنوان عاریه مضمونه گرفت و خودش نیز زره پوشید و کلاهخود به سر گذاشت؛ پرچم بزرگ را به دست [[علی بن ابی طالب|علی(علیه السلام)]] داد و با دوازده هزار نیرو به سوی حنین حرکت کردند؛ ده هزار نفرِ آنان از [[مدینه]] برای فتح مکّه آمده بودند و دو هزار نفر از مسلمانانی بودند که در فتح مکه، مسلمان شدند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمانان را برای [[جهاد]] تشویق کرد و وعده پیروزی داد، «عتّاب بن اسید» را به عنوان امیر [[مكه|مکه]] و «معاذ بن جبل» را برای تعلیم احکام در «مکه» گذاشت و یکصد زره از «صفوان بن امیه» به عنوان عاریه مضمونه گرفت و خودش نیز زره پوشید و کلاهخود به سر گذاشت؛ پرچم بزرگ را به دست [[علی بن ابی طالب|علی(علیه‌السلام)]] داد و با دوازده هزار نیرو به سوی حنین حرکت کردند؛ ده هزار نفرِ آنان از [[مدینه]] برای فتح مکّه آمده بودند و دو هزار نفر از مسلمانانی بودند که در فتح مکه، مسلمان شدند.


لشکر اسلام، شب را بیرون از سرزمین حنین استراحت کردند و پس از ادای نماز صبح به امامت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به حرکت خود ادامه دادند. هنوز هوا تاریک بود که وارد درّه حنین شدند. در این هنگام بود که ناگهان، لشکر «هوازن» از هر سو مسلمانان را زیر رگبار تیرهای خود قرار دادند، گروهی که در مقدمه لشکر قرار داشتند و در میان آنها تازه مسلمانانِ مکه بودند، فرار کردند و به دنبال آنها بقیه لشکر نیز گریختند؛ ولی [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه السلام)]] که پرچمدار لشکر بود با عده کمی در برابر دشمن ایستادند و به پیکار ادامه دادند.
لشکر اسلام، شب را بیرون از سرزمین حنین استراحت کردند و پس از ادای نماز صبح به امامت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به حرکت خود ادامه دادند. هنوز هوا تاریک بود که وارد درّه حنین شدند. در این هنگام بود که ناگهان، لشکر «هوازن» از هر سو مسلمانان را زیر رگبار تیرهای خود قرار دادند، گروهی که در مقدمه لشکر قرار داشتند و در میان آنها تازه مسلمانانِ مکه بودند، فرار کردند و به دنبال آنها بقیه لشکر نیز گریختند؛ ولی [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه‌السلام)]] که پرچمدار لشکر بود با عده کمی در برابر دشمن ایستادند و به پیکار ادامه دادند.
منافقان لشکر اسلام از این پیش آمد ناگوار خوشحال شدند.
منافقان لشکر اسلام از این پیش آمد ناگوار خوشحال شدند.
[[ابوسفیان]] گفت: مسلمانان تا لب دریا خواهند دوید. دیگری گفت: سحر باطل شد. سومی تصمیم گفت کار اسلام را یکسره کند و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را در آن گیر و دار بکشد و چراغ [[توحید]] و مشعل فروزان [[رسالت]] را خاموش سازد؛ ولی نتوانست. در آیه زیر به مطالب مذکور اشاره شده است:
[[ابوسفیان]] گفت: مسلمانان تا لب دریا خواهند دوید. دیگری گفت: سحر باطل شد. سومی تصمیم گفت کار اسلام را یکسره کند و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را در آن گیر و دار بکشد و چراغ [[توحید]] و مشعل فروزان [[رسالت]] را خاموش سازد؛ ولی نتوانست. در آیه زیر به مطالب مذکور اشاره شده است:
خط ۶۴: خط ۶۴:
در این میدان اکثریت فرار کردند و باقی‌مانده را چهار، ده، دوازده، هشتاد و یا حداکثر صد یا سیصد نفر نقل کرده‌اند. از میان این اقوال، قول دوم (ثابت ماندنِ ده نفر) را بیشتر محققان، تأیید و اسامی آنان را به ترتیب زیر نقل کرده‌اند<ref>. ک. سیره حلبی، ۳/۱۰۸؛ سیره دحلان، ۲/۱۱۰؛ تاریخ الخمیس، ۲/۱۰۲؛ فتح الباری، ۸/۳۰٫.</ref>:
در این میدان اکثریت فرار کردند و باقی‌مانده را چهار، ده، دوازده، هشتاد و یا حداکثر صد یا سیصد نفر نقل کرده‌اند. از میان این اقوال، قول دوم (ثابت ماندنِ ده نفر) را بیشتر محققان، تأیید و اسامی آنان را به ترتیب زیر نقل کرده‌اند<ref>. ک. سیره حلبی، ۳/۱۰۸؛ سیره دحلان، ۲/۱۱۰؛ تاریخ الخمیس، ۲/۱۰۲؛ فتح الباری، ۸/۳۰٫.</ref>:


# [[علی بن ابی طالب]] بن عبدالمطلب(علیه السلام) (وی در مقابل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شمشیر می‌زد و به تنهایی چهل نفر از دشمن را به قتل رساند؛
# [[علی بن ابی طالب]] بن عبدالمطلب(علیه‌السلام) (وی در مقابل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شمشیر می‌زد و به تنهایی چهل نفر از دشمن را به قتل رساند؛
# [[عباس بن عبدالمطلب]] (عموی پیامبر که در طرف راست حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) بود؛
# [[عباس بن عبدالمطلب]] (عموی پیامبر که در طرف راست حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) بود؛
# فضل بن عباس بن عبدالمطلب در طرف چپ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود؛
# فضل بن عباس بن عبدالمطلب در طرف چپ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود؛
خط ۸۰: خط ۸۰:
رسول اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در این لحظاتِ حساس، متوجه شد که زحمات بیست و یک ساله‌اش در راه تبلیغ اسلام و پیروزی‌های بزرگی که در این راه نصیبش شده است، همگی به مخاطره افتاده، پس اقداماتی انجام داد که از جمله آنها موارد ذیل است:
رسول اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در این لحظاتِ حساس، متوجه شد که زحمات بیست و یک ساله‌اش در راه تبلیغ اسلام و پیروزی‌های بزرگی که در این راه نصیبش شده است، همگی به مخاطره افتاده، پس اقداماتی انجام داد که از جمله آنها موارد ذیل است:


# دست به دعا برداشت و عرضه داشت: «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ؛ خدایا! تو را سپاس و شکوه حال خود را به درگاه تو می‌آورم و تویی تکیه‌گاه.» [[جبرئیل]] نازل شد و عرض کرد: همان دعایی را کردی که [[حضرت موسی|حضرت موسی(علیه السلام)]] برای شکافتن دریا و نجات از فرعون کرد.
# دست به دعا برداشت و عرضه داشت: «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ الْحَمْدُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ؛ خدایا! تو را سپاس و شکوه حال خود را به درگاه تو می‌آورم و تویی تکیه‌گاه.» [[جبرئیل]] نازل شد و عرض کرد: همان دعایی را کردی که [[حضرت موسی|حضرت موسی(علیه‌السلام)]] برای شکافتن دریا و نجات از فرعون کرد.
# وقتی بر استر، سوار بود، از «ابوسفیان بن حارث» یک مشت خاک گرفت و به طرف مشرکان پاشید و فرمود: «شاهت الوجوه؛ زشت باد این صورت‌ها!» سپس سر به آسمان بلند کرد و گفت: «اللهم اِن تُهلَک هذِهِ العِصابَةُ لاتُعبَد، و اِن شِئتَ اَن لَاتعبد، لَا تُعبَد؛ خدایا! اگر این جماعت نابود شود، کسی تو را پرستش نخواهد کرد، و اگر بخواهی که کسی تو را پرستش نکند، مورد پرستش قرار نخواهی گرفت.»
# وقتی بر استر، سوار بود، از «ابوسفیان بن حارث» یک مشت خاک گرفت و به طرف مشرکان پاشید و فرمود: «شاهت الوجوه؛ زشت باد این صورت‌ها!» سپس سر به آسمان بلند کرد و گفت: «اللهم اِن تُهلَک هذِهِ العِصابَةُ لاتُعبَد، و اِن شِئتَ اَن لَاتعبد، لَا تُعبَد؛ خدایا! اگر این جماعت نابود شود، کسی تو را پرستش نخواهد کرد، و اگر بخواهی که کسی تو را پرستش نکند، مورد پرستش قرار نخواهی گرفت.»
# به عموی خود «عباس» - که صدای رسا و بلندی داشت - فرمود: بالای بلندی برو و فراریان را این گونه صدا بزن: «یا اصحابَ سورة البقرة و یا اصحاب بیعة الشجرة، الی این تفرّون؟ اذکروا العهد الّذی عاهدتم علیه رسول الله؛ ای [[اصحاب]] [[سوره بقره]] و ای [[اصحاب]] بیعت شجره، به کجا می‌گریزید؟ پیمانی را که با رسول خدا بسته‌اید، به یاد آرید!»
# به عموی خود «عباس» - که صدای رسا و بلندی داشت - فرمود: بالای بلندی برو و فراریان را این گونه صدا بزن: «یا اصحابَ سورة البقرة و یا اصحاب بیعة الشجرة، الی این تفرّون؟ اذکروا العهد الّذی عاهدتم علیه رسول الله؛ ای [[اصحاب]] [[سوره بقره]] و ای [[اصحاب]] بیعت شجره، به کجا می‌گریزید؟ پیمانی را که با رسول خدا بسته‌اید، به یاد آرید!»
خط ۸۷: خط ۸۷:


== پیکار امیرمؤمنان ==
== پیکار امیرمؤمنان ==
امیرمؤمنان(علیه السلام) که شجاعانه می‌جنگید و مشرکان را به هلاکت می‌رساند، متوجه شد مردی بی‌باک و متهوّر از قبیله «هوازن» به نام «ابو جَروَل» سوار بر شتر، پرچم سیاهی را بر سر نیزه زده، بی‌محابا پیشاپیش دشمن می‌آید و این رجز را می‌خواند: «اَنَا اَبو جَروَل لا بَراحَ حَتّی نُبِیحَ الیَومَ اَو نُباحَ؛ من ابوجرولم، میدان جنگ را رها نخواهد کرد تا آنکه امروز اینان را نابود کنم و یا خودم نابود شوم.»
امیرمؤمنان(علیه‌السلام) که شجاعانه می‌جنگید و مشرکان را به هلاکت می‌رساند، متوجه شد مردی بی‌باک و متهوّر از قبیله «هوازن» به نام «ابو جَروَل» سوار بر شتر، پرچم سیاهی را بر سر نیزه زده، بی‌محابا پیشاپیش دشمن می‌آید و این رجز را می‌خواند: «اَنَا اَبو جَروَل لا بَراحَ حَتّی نُبِیحَ الیَومَ اَو نُباحَ؛ من ابوجرولم، میدان جنگ را رها نخواهد کرد تا آنکه امروز اینان را نابود کنم و یا خودم نابود شوم.»


امام علی(علیه السلام) به سویش رفت و او را با ضربتی به دو نیم کرد و چنین رجز خواند:
امام علی(علیه‌السلام) به سویش رفت و او را با ضربتی به دو نیم کرد و چنین رجز خواند:
«قَد عَلِمَ القَومُ لَدَی الصَّباحِ اَنّی فیِ الهَیجاءِ ذِو نِصاحِ؛ به یقین این گروه در صبحگاهان می‌دانند که من در میدان جنگ، خیرخواه هستم.»
«قَد عَلِمَ القَومُ لَدَی الصَّباحِ اَنّی فیِ الهَیجاءِ ذِو نِصاحِ؛ به یقین این گروه در صبحگاهان می‌دانند که من در میدان جنگ، خیرخواه هستم.»
با کشته شدن «ابوجرول» سپاه دشمن رو به هزیمت نهاد و مسلمانانِ فراری به تدریج بازگشتند. مسلمانان آنان را تعقیب کرده و تعداد زیادی از آنان را کشته و تعدادی را اسیر نمودند و غنیمت فراوانی از آنان به دست آوردند.
با کشته شدن «ابوجرول» سپاه دشمن رو به هزیمت نهاد و مسلمانانِ فراری به تدریج بازگشتند. مسلمانان آنان را تعقیب کرده و تعداد زیادی از آنان را کشته و تعدادی را اسیر نمودند و غنیمت فراوانی از آنان به دست آوردند.
آتش‌افروزان جنگ حنین، توان مقابله با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را از دست دادند و به سوی طائف عقب‌نشینی کردند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، آنان را تا طایف تعقیب کرد.
آتش‌افروزان جنگ حنین، توان مقابله با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را از دست دادند و به سوی طائف عقب‌نشینی کردند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، آنان را تا طایف تعقیب کرد.
در این جنگ، امیرمؤمنان(علیه السلام) به تنهایی چهل نفر از قهرمانان دشمن را کشت؛ پس عباس گفت: «عمو و دایی‌اش فدایش باد!»
در این جنگ، امیرمؤمنان(علیه‌السلام) به تنهایی چهل نفر از قهرمانان دشمن را کشت؛ پس عباس گفت: «عمو و دایی‌اش فدایش باد!»


'''شهدای واقعه حنین چهار نفر بودند''':
'''شهدای واقعه حنین چهار نفر بودند''':
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:


== پیروزی لشکر اسلام ==
== پیروزی لشکر اسلام ==
در نتیجۀ صلابت و استواری رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، رشادت [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیه السلام)]]، پایداری مؤمنانِ ثابت‌قدم، بازگشت برخی فراریان و رسیدن امدادهای غیبی، لشکر اسلام پیروز شد. مشرکان زنان، فرزندان و اموال خود را در میدان جنگ رها کردند و گریختند؛ که در پایانِ آیه می‌فرماید:
در نتیجۀ صلابت و استواری رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، رشادت [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیه‌السلام)]]، پایداری مؤمنانِ ثابت‌قدم، بازگشت برخی فراریان و رسیدن امدادهای غیبی، لشکر اسلام پیروز شد. مشرکان زنان، فرزندان و اموال خود را در میدان جنگ رها کردند و گریختند؛ که در پایانِ آیه می‌فرماید:
«وَعذَّبَ الَّذِینَ کفَرُواْ وَذَلِک جَزَاء الْکافِرِینَ<ref>همان.</ref>»؛ «و [[كافران|کافران]] را (خدا) مجازات کرد، و این است جزای کافران!»
«وَعذَّبَ الَّذِینَ کفَرُواْ وَذَلِک جَزَاء الْکافِرِینَ<ref>همان.</ref>»؛ «و [[كافران|کافران]] را (خدا) مجازات کرد، و این است جزای کافران!»
مجازات خدا بر کفّار به دست مؤمنان چنین بود که گروهی کشته و گروهی اسیر شدند و جمعی گریختند و اموالشان به دست مسلمانان غنیمت گرفته شد؛ ولی با این حال خداوند، درهای [[توبه]] و بازگشت را به روی اسیران و فرارکنندگان از کفّار و فراریان مسلمان از میدان جنگ باز گذارد که اگر مایل باشند، به سوی خدا بازگردند و آیین حق را بپذیرند؛ از این رو در آخرین آیه مربوط به غزوة «حنین» می‌فرماید:
مجازات خدا بر کفّار به دست مؤمنان چنین بود که گروهی کشته و گروهی اسیر شدند و جمعی گریختند و اموالشان به دست مسلمانان غنیمت گرفته شد؛ ولی با این حال خداوند، درهای [[توبه]] و بازگشت را به روی اسیران و فرارکنندگان از کفّار و فراریان مسلمان از میدان جنگ باز گذارد که اگر مایل باشند، به سوی خدا بازگردند و آیین حق را بپذیرند؛ از این رو در آخرین آیه مربوط به غزوة «حنین» می‌فرماید:
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
پس از پیروزی لشکر اسلام در جنگ حنین، جریان‌هایی واقع شده است؛ از قبیل: تعقیب دشمن و محاصره «قلعه طائف»، برخورد کریمانه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با اسیران به خصوص با خویشاوندان [[حلیمه سعدیه]]، مادر رضاعی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، مسلمان شدن «مالک بن عوف» و افراد دیگر، کیفیت تقسیم غنایم، برگشت حضرت به مکه و انجام مناسک [[عمره مفرده]]، بازگشت به مدینه در اواخر [[ماه ذی القعده]] و… که تمام اینها آموزنده و عبرت‌انگیز است؛   
پس از پیروزی لشکر اسلام در جنگ حنین، جریان‌هایی واقع شده است؛ از قبیل: تعقیب دشمن و محاصره «قلعه طائف»، برخورد کریمانه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با اسیران به خصوص با خویشاوندان [[حلیمه سعدیه]]، مادر رضاعی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، مسلمان شدن «مالک بن عوف» و افراد دیگر، کیفیت تقسیم غنایم، برگشت حضرت به مکه و انجام مناسک [[عمره مفرده]]، بازگشت به مدینه در اواخر [[ماه ذی القعده]] و… که تمام اینها آموزنده و عبرت‌انگیز است؛   


[[علامه مجلسی]](رحمه الله) به نقل از «امالی» [[شیخ طوسی]]، از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از پیروزی در حنین به حرکتِ خود ادامه داد تا به «طائف» رسید و اهل آن را(که در قلعه محکم، جمع شده بود) محاصره کرد، پس از چند روز، آنها از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند که محاصره را بشکند تا اینکه نمایندگان آنان بیایند و با حضرت مذاکره کنند. حضرت محاصره را شکست و به مکه برگشت و منتظر ماند تا نمایندگان «طائف» آمدند و گفتند: تمام قوم ما مسلمان می‌شوند و همه احکام اسلام را قبول دارند، جز [[نماز]] و [[زكات|زکات]] را که اقوام ما زیر بار آن نمی‌روند!
[[علامه مجلسی]](رحمه الله) به نقل از «امالی» [[شیخ طوسی]]، از امام صادق(علیه‌السلام) روایت کرده است: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از پیروزی در حنین به حرکتِ خود ادامه داد تا به «طائف» رسید و اهل آن را(که در قلعه محکم، جمع شده بود) محاصره کرد، پس از چند روز، آنها از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند که محاصره را بشکند تا اینکه نمایندگان آنان بیایند و با حضرت مذاکره کنند. حضرت محاصره را شکست و به مکه برگشت و منتظر ماند تا نمایندگان «طائف» آمدند و گفتند: تمام قوم ما مسلمان می‌شوند و همه احکام اسلام را قبول دارند، جز [[نماز]] و [[زكات|زکات]] را که اقوام ما زیر بار آن نمی‌روند!


رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ آنها فرمود: «اِنَّهُ لاخَیرَفیِ دِینٍ لارُکُوعَ فِیهِ وَ لا سُجُود؛ دینی که در آن [[ركوع|رکوع]] و [[سجده|سجود]] نباشد، خیری ندارد.»
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ آنها فرمود: «اِنَّهُ لاخَیرَفیِ دِینٍ لارُکُوعَ فِیهِ وَ لا سُجُود؛ دینی که در آن [[ركوع|رکوع]] و [[سجده|سجود]] نباشد، خیری ندارد.»
و فرمود: سوگند به خدایی که جانم در دست قدرت اوست، یا باید قوم شما نماز را اقامه کنند و زکات دهند یا اینکه مردی را که مثل نفس من است به سوی آنان می‌فرستم که گردن رزمندگانتان را می‌زند و زنان و فرزندانتان را اسیر می‌کند. در اینجا دست علی(علیه السلام) را گرفت، بلند کرد و فرمود: او، همین مرد است.
و فرمود: سوگند به خدایی که جانم در دست قدرت اوست، یا باید قوم شما نماز را اقامه کنند و زکات دهند یا اینکه مردی را که مثل نفس من است به سوی آنان می‌فرستم که گردن رزمندگانتان را می‌زند و زنان و فرزندانتان را اسیر می‌کند. در اینجا دست علی(علیه‌السلام) را گرفت، بلند کرد و فرمود: او، همین مرد است.
نمایندگان به «طائف» برگشتند و هر چه از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده بودند، به اقوام خود رساندند. آنان هم نماز و تمام شرایط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول کردند.
نمایندگان به «طائف» برگشتند و هر چه از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده بودند، به اقوام خود رساندند. آنان هم نماز و تمام شرایط پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول کردند.


سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اهل هیچ مملکتی و هیچ قومی از من نافرمانی نکردند؛ مگر اینکه تیر خدا را به سوی آنان انداخته‌ام. گفتند: منظورتان از تیر خدا چیست؟ فرمود: منظورم علی بن ابی طالب(علیه السلام) است که او را به هیچ سریّه‌ای نفرستادم؛ مگر اینکه دیدم [[جبرئیل]] از طرف راست و [[میكائیل|میکائیل]] از طرف چپ و یک فرشته دیگر از پیش رو، وی را همراهی می‌کردند و ابری بر بالای سرش سایه می‌افکند تا اینکه خداوند، پیروزی را به حبیب من(علی(علیه السلام)) عطا فرمود.
سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اهل هیچ مملکتی و هیچ قومی از من نافرمانی نکردند؛ مگر اینکه تیر خدا را به سوی آنان انداخته‌ام. گفتند: منظورتان از تیر خدا چیست؟ فرمود: منظورم علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) است که او را به هیچ سریّه‌ای نفرستادم؛ مگر اینکه دیدم [[جبرئیل]] از طرف راست و [[میكائیل|میکائیل]] از طرف چپ و یک فرشته دیگر از پیش رو، وی را همراهی می‌کردند و ابری بر بالای سرش سایه می‌افکند تا اینکه خداوند، پیروزی را به حبیب من(علی(علیه‌السلام)) عطا فرمود.
درباره تاریخ این واقعه، گرچه تمامی مورخان متفقند که در [[ماه شوال]] سال هشتم قمری واقع گردیده است، ولی درباره روز این واقعه، اتفاق چندانی ندارند.
درباره تاریخ این واقعه، گرچه تمامی مورخان متفقند که در [[ماه شوال]] سال هشتم قمری واقع گردیده است، ولی درباره روز این واقعه، اتفاق چندانی ندارند.
[[شیخ عباس قمی]]، در کتاب وقایع الایام از قول [[شیخ بهائی]]، تاریخ وقوع غزوه حنین را سوم شوال گفته است ولی [[واقدی]]، نویسنده کتاب «المغازی» ابتدای حرکت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از [[مكه |مکه معظمه]] را ششم شوال و وقوع نبرد را در دهم شوال ذکر کرد. عده‌ای نیز، نخستین روز ماه شوال را تاریخ وقوع جنگ حنین می‌دانند.  
[[شیخ عباس قمی]]، در کتاب وقایع الایام از قول [[شیخ بهائی]]، تاریخ وقوع غزوه حنین را سوم شوال گفته است ولی [[واقدی]]، نویسنده کتاب «المغازی» ابتدای حرکت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از [[مكه |مکه معظمه]] را ششم شوال و وقوع نبرد را در دهم شوال ذکر کرد. عده‌ای نیز، نخستین روز ماه شوال را تاریخ وقوع جنگ حنین می‌دانند.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش