۸۷٬۹۶۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیهم السلام' به 'علیهمالسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
=نقش شیخ محمدجواد مغنیه در تقریب مذاهب اسلامی= | =نقش شیخ محمدجواد مغنیه در تقریب مذاهب اسلامی= | ||
مهمترین نگرانی شیخ محمدجواد در بحران کنونی، وحدت ملی و وحدت اسلامی بود. وی تلاش گستردهای برای وحدت اسلامی انجام داد و در هر فرصتی با عالمان دینی اهل سنت مذاکره میکرد و راههای وحدت را بررسی مینمود. در سال 1960م با شیخ [[محمد ابوزهره]] در '''دمشق''' دیدار نمود و در سال 1970م نیز دکتر مصطفی محمود به دیدار وی آمد (الوردانی، 1376: 144). وی هم چنین با «شیخ نمام» از شیوخ راحل الازهر و «شیخ شرباصی» دیدار نمود، و یک بار نیز در شهر قم میزبان «شیخ حصری» بود <ref>همان: 150.</ref> شیخ محمدجواد با هدف تقریب بین مذاهب اسلامی، در سال 1382ق به مصر مسافرت و با امام مسجد الازهر گفت وگو کرد و از او خواست تا عکس و تصویر دانشگاه الازهر را در اختیار وی نهد. امام مسجد گفت: کعبه یکی است و الازهر نیز یکی است. مغنیه گفت: و خدا نیز یگانه است بنابراین ما سه اصل داریم، خدا، کعبه، الازهر، هم چنان که مسیحیان میگویند. سپس استاد مغنیه به او گفت: آیا چیزی از شیعه میدانی؟ وی گفت: آنان گمراه اند. مغنیه گفت: از کجا دانستی که آنان گمراهاند؟ وی گفت: این طور میگویند. مغنیه به او گفت: من میگویم تو گمراهی آیا میتوانی کلام مرا رد کنی؟ در این هنگام امام مسجد گفت پس باید فاتحه یک دیگر را بخوانیم.<ref>همان: 144.</ref> <br> | مهمترین نگرانی شیخ محمدجواد در بحران کنونی، وحدت ملی و وحدت اسلامی بود. وی تلاش گستردهای برای وحدت اسلامی انجام داد و در هر فرصتی با عالمان دینی اهل سنت مذاکره میکرد و راههای وحدت را بررسی مینمود. در سال 1960م با شیخ [[محمد ابوزهره]] در '''دمشق''' دیدار نمود و در سال 1970م نیز دکتر مصطفی محمود به دیدار وی آمد (الوردانی، 1376: 144). وی هم چنین با «شیخ نمام» از شیوخ راحل الازهر و «شیخ شرباصی» دیدار نمود، و یک بار نیز در شهر قم میزبان «شیخ حصری» بود <ref>همان: 150.</ref> شیخ محمدجواد با هدف تقریب بین مذاهب اسلامی، در سال 1382ق به مصر مسافرت و با امام مسجد الازهر گفت وگو کرد و از او خواست تا عکس و تصویر دانشگاه الازهر را در اختیار وی نهد. امام مسجد گفت: کعبه یکی است و الازهر نیز یکی است. مغنیه گفت: و خدا نیز یگانه است بنابراین ما سه اصل داریم، خدا، کعبه، الازهر، هم چنان که مسیحیان میگویند. سپس استاد مغنیه به او گفت: آیا چیزی از شیعه میدانی؟ وی گفت: آنان گمراه اند. مغنیه گفت: از کجا دانستی که آنان گمراهاند؟ وی گفت: این طور میگویند. مغنیه به او گفت: من میگویم تو گمراهی آیا میتوانی کلام مرا رد کنی؟ در این هنگام امام مسجد گفت پس باید فاتحه یک دیگر را بخوانیم.<ref>همان: 144.</ref> <br> | ||
شیخ محمدجواد در سال 1382ق با [[شیخ محمود شلتوت]](متوفای 1384ق) نیز دیداری داشت و گفت وگوهایی میان آنان در مورد وحدت اسلامی و راههای آن انجام گرفت. شیخ محمود شلتوت از بانیان دارالتقریب بین المذاهب و از منادیان وحدت اسلامی به شمار میرود. محبوبیت او در بین علمای شیعه به خاطر فتوای او مبنی بر جواز عمل به فقه شیعه است. روابط شیخ محمدجواد با شیخ محمود شلتوت به سال 1368ق برمیگردد که از آن زمان نامههای زیادی بین آن دو رد و بدل شد و این موضوع میتواند نشانه نزدیکی افکار آنان در رابطه با وحدت اسلامی بوده باشد. اما دیدار حضوری وی با شیخ شلتوت در سال 1382ق وقتی که مغنیه به مصر رفت اتفاق افتاد. او در اینباره چنین مینویسد: «به خانه شلتوت رفتم. از من استقبال کرد و خوش آمد گفت. وقتی سخن از شیعه به میان آمد، او گفت شیعیان الازهر را تأسیس کردند و مدت کوتاهی علوم و مذهب تشیع در الازهر تدریس میشد، تا این که بپادارندگان این مذهب از آن اعراض کردند و الازهر را از نور خیره کننده و فواید آن محروم کردند. من به او گفتم: علمای شیعه شما را محترم میشمارند چون از خدمات شما نسبت به دین آگاهاند و جرئت شما را در بیان حق و عدل که از ملامت هیچ کس نمیهراسید، میستایند و به او گفتم: شیعیان خلافت بعد از پیغمبر را حق [[امام علی(ع)|امام علی(علیهالسلام)]] میدانند، ولی عقیده دارند که نباید به اختلافی دامن زد که موجب تفرقه و به ضرر اسلام باشد، همان طور که امام علی( | شیخ محمدجواد در سال 1382ق با [[شیخ محمود شلتوت]](متوفای 1384ق) نیز دیداری داشت و گفت وگوهایی میان آنان در مورد وحدت اسلامی و راههای آن انجام گرفت. شیخ محمود شلتوت از بانیان دارالتقریب بین المذاهب و از منادیان وحدت اسلامی به شمار میرود. محبوبیت او در بین علمای شیعه به خاطر فتوای او مبنی بر جواز عمل به فقه شیعه است. روابط شیخ محمدجواد با شیخ محمود شلتوت به سال 1368ق برمیگردد که از آن زمان نامههای زیادی بین آن دو رد و بدل شد و این موضوع میتواند نشانه نزدیکی افکار آنان در رابطه با وحدت اسلامی بوده باشد. اما دیدار حضوری وی با شیخ شلتوت در سال 1382ق وقتی که مغنیه به مصر رفت اتفاق افتاد. او در اینباره چنین مینویسد: «به خانه شلتوت رفتم. از من استقبال کرد و خوش آمد گفت. وقتی سخن از شیعه به میان آمد، او گفت شیعیان الازهر را تأسیس کردند و مدت کوتاهی علوم و مذهب تشیع در الازهر تدریس میشد، تا این که بپادارندگان این مذهب از آن اعراض کردند و الازهر را از نور خیره کننده و فواید آن محروم کردند. من به او گفتم: علمای شیعه شما را محترم میشمارند چون از خدمات شما نسبت به دین آگاهاند و جرئت شما را در بیان حق و عدل که از ملامت هیچ کس نمیهراسید، میستایند و به او گفتم: شیعیان خلافت بعد از پیغمبر را حق [[امام علی(ع)|امام علی(علیهالسلام)]] میدانند، ولی عقیده دارند که نباید به اختلافی دامن زد که موجب تفرقه و به ضرر اسلام باشد، همان طور که امام علی(علیهالسلام) این کار را کرد. او به حاضران در جلسه گفت: سنیان این حقیقت را نمیدانند». <ref>گلشن ابرار، ج3، مقاله شیخ محمدجواد مغنیه.</ref><br> | ||
شیخ محمدجواد در راه استحکام تقریب مذاهب، نقش آگاهی عالمان دینی از مذاهب یک دیگر را نیز نادیده نمیگرفت و در این راه گام مؤثری برداشت. وی معتقد بود بسیاری از عالمان اهل سنت از حقیقت تشیع خبری ندارند و فقط از روی تعصبات و شایعاتی که میشنوند با شیعه دشمنی میورزند در حالی که هدف همه مذاهب یکی است و آن رسیدن به کمال و تقرب به سوی خداوند است. یکی از عادات شیخ محمدجواد این بود که از حریم شیعه در برابر این گونه اتهامات دفاع میکرد و با این کار پایههای تقریب مذاهب را مستحکم مینمود. وقتی وی ردی بر کتابی مینگاشت معلوم میشد که حقیقت چیز دیگری است و شیعه به آن شبهات و خرافات اعتقادی ندارد. وی نخستین کسی بود که «رد کتاب «الخطوط العریضة»(تألیف محب الدین الخطیب) مطالبی نوشت. <br>الخطوط العریضة نخستین کتابی بود که بر ضد شیعه در کشور مصر به چاپ رسید و شیخ محمدجواد به سبب نوشتن این ردیه، نامههای تهدیدآمیز فراوانی دریافت کرد. <ref>الوردانی، 1376: 145.</ref><br> | شیخ محمدجواد در راه استحکام تقریب مذاهب، نقش آگاهی عالمان دینی از مذاهب یک دیگر را نیز نادیده نمیگرفت و در این راه گام مؤثری برداشت. وی معتقد بود بسیاری از عالمان اهل سنت از حقیقت تشیع خبری ندارند و فقط از روی تعصبات و شایعاتی که میشنوند با شیعه دشمنی میورزند در حالی که هدف همه مذاهب یکی است و آن رسیدن به کمال و تقرب به سوی خداوند است. یکی از عادات شیخ محمدجواد این بود که از حریم شیعه در برابر این گونه اتهامات دفاع میکرد و با این کار پایههای تقریب مذاهب را مستحکم مینمود. وقتی وی ردی بر کتابی مینگاشت معلوم میشد که حقیقت چیز دیگری است و شیعه به آن شبهات و خرافات اعتقادی ندارد. وی نخستین کسی بود که «رد کتاب «الخطوط العریضة»(تألیف محب الدین الخطیب) مطالبی نوشت. <br>الخطوط العریضة نخستین کتابی بود که بر ضد شیعه در کشور مصر به چاپ رسید و شیخ محمدجواد به سبب نوشتن این ردیه، نامههای تهدیدآمیز فراوانی دریافت کرد. <ref>الوردانی، 1376: 145.</ref><br> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
به اعتقاد شیخ محمدجواد، کتابهای حوزوی متأسفانه یک بعدی است و به زوایای دیگر علمی که در جامعه مطرح است، توجه نمیشود و غالباً طلاب حوزهها از علوم روز دنیا مطلع نیستند. وی درباره حوزه علمیه نجف میگوید: «از ویژگیهای این حوزه آن است که علوم جدید را نمیداند، بلکه نمیخواهد در مواد درسی و اسلوب حوزوی بگنجاند. حوزه در برابر قضایای مسلمین و مردم عالم از حرکت ایستاده و در برابر مثلاً نهضت الجزایر یا جنگهای استعماری و سلاحهای مرگ بار آنان هیچ صدایی از آن شنیده نشد. حوزه نجف نیاز به اصلاح دارد و این مسئله را شیوخ و طلاب آن حوزه فهمیدهاند». <ref>همان: 126</ref><br> | به اعتقاد شیخ محمدجواد، کتابهای حوزوی متأسفانه یک بعدی است و به زوایای دیگر علمی که در جامعه مطرح است، توجه نمیشود و غالباً طلاب حوزهها از علوم روز دنیا مطلع نیستند. وی درباره حوزه علمیه نجف میگوید: «از ویژگیهای این حوزه آن است که علوم جدید را نمیداند، بلکه نمیخواهد در مواد درسی و اسلوب حوزوی بگنجاند. حوزه در برابر قضایای مسلمین و مردم عالم از حرکت ایستاده و در برابر مثلاً نهضت الجزایر یا جنگهای استعماری و سلاحهای مرگ بار آنان هیچ صدایی از آن شنیده نشد. حوزه نجف نیاز به اصلاح دارد و این مسئله را شیوخ و طلاب آن حوزه فهمیدهاند». <ref>همان: 126</ref><br> | ||
استاد مغنیه پس از نقل مطالب فوق درباره علل آن سخن میگوید و اذعان دارد که در نجف و قم علمای بزرگی هستند که تلاش و دستاوردهای آنان کم تر از تلاش مخترعان و دانشمندان علوم تجربی نیست، اما چرا تا کنون نسبت به مسائل جدید موفق نبوده است؟ علت این ناکامی، مطالب نظری محض حوزوی است، اما در تطبیق عملی و حل مشکلات آن ناموفق است. وی میپرسد چرا باید طلاب حوزه در نجف نام «سنهوری»<ref>عبدالرزاق احمد سنهوری(متوفای 1971م) از حقوق دانان مصری است که به ادیان الهی تسلط داشته و کتاب مشهوری به نام «الوسیط» در دوازده جلد نگاشته است.</ref> را نشنیده باشند. او میگوید روزی طلبهای مرا دید که مجله و روزنامهای خریدهام. تعجب کرد و گفت خریدن اینها بر تو حرام است. گفتم حرام آن است که خداوند حرام کرده است. من با خواندن این مجلهها، دشمنم را میشناسم و میدانم که چه کسانی چه توطئههایی برای مسلمان دارند.<ref>گلشن ابرار، ج3، مقاله محمدجواد مغنیه.</ref> وی عقیده داشت که حوزهها باید تلاش فرهنگی گستردهای داشته باشند. باید از حوزهها مجلهها و نشریات گوناگون و متنوع به بلاد اسلامی صادر شود. باید از امکانات جدید مثل تلویزیون و غیره بهرهگیرند. باید دروس حوزه منظم شود و امتحانات برگزار گردد. باید حوزه خود را به بلاد اسلامی معرفی کند. حوزهها باید بخش اداری و بخش إفتا داشته باشند. <br> | استاد مغنیه پس از نقل مطالب فوق درباره علل آن سخن میگوید و اذعان دارد که در نجف و قم علمای بزرگی هستند که تلاش و دستاوردهای آنان کم تر از تلاش مخترعان و دانشمندان علوم تجربی نیست، اما چرا تا کنون نسبت به مسائل جدید موفق نبوده است؟ علت این ناکامی، مطالب نظری محض حوزوی است، اما در تطبیق عملی و حل مشکلات آن ناموفق است. وی میپرسد چرا باید طلاب حوزه در نجف نام «سنهوری»<ref>عبدالرزاق احمد سنهوری(متوفای 1971م) از حقوق دانان مصری است که به ادیان الهی تسلط داشته و کتاب مشهوری به نام «الوسیط» در دوازده جلد نگاشته است.</ref> را نشنیده باشند. او میگوید روزی طلبهای مرا دید که مجله و روزنامهای خریدهام. تعجب کرد و گفت خریدن اینها بر تو حرام است. گفتم حرام آن است که خداوند حرام کرده است. من با خواندن این مجلهها، دشمنم را میشناسم و میدانم که چه کسانی چه توطئههایی برای مسلمان دارند.<ref>گلشن ابرار، ج3، مقاله محمدجواد مغنیه.</ref> وی عقیده داشت که حوزهها باید تلاش فرهنگی گستردهای داشته باشند. باید از حوزهها مجلهها و نشریات گوناگون و متنوع به بلاد اسلامی صادر شود. باید از امکانات جدید مثل تلویزیون و غیره بهرهگیرند. باید دروس حوزه منظم شود و امتحانات برگزار گردد. باید حوزه خود را به بلاد اسلامی معرفی کند. حوزهها باید بخش اداری و بخش إفتا داشته باشند. <br> | ||
وی معتقد بود که شیعه صاحب گنجهای پر ارزشی است و با هر عصر و زمانی طبق مقتضیات زمان پیش میرود و این، فقه پویای شیعه است که در تمام مسائل روز صاحب نظر است. او عقیده داشت که مجتهد امروز از قواعد عامه و مبادی شرعی، حکمی جدید و متناسب با اوضاع روز صادر میکند که مجتهدان سابق آن را بیان نکرده اند و آن مسئله را نمیدانستند، نه به خاطر این که مجتهد امروز فقیه تر از گذشتگان است بلکه به این خاطر است که در عصر دیگر زندگی میکند. <ref>کسار: 145 و148.</ref> فقیهان معاصر باید مشکلات جدیدی را که همگان گرفتار آن اند در قالب قوانین جدید درآورند تا پشتوانه اجرایی هم داشته باشد. باید این فتواها بر اساس دید سالم از شریعت و نصوص اسلام باشد. اینان باید هر قضیه ای را که پیشینیان درباره آن بحث کردهاند، اما ربطی به زندگی امروز ندارد کنار بگذارند <ref>الاسلام بنظریة عصریة: 101.</ref> وی خود برای تحقق این هدف، دست به تألیف کتابهایی نظیر «فقه الامام الصادق( | وی معتقد بود که شیعه صاحب گنجهای پر ارزشی است و با هر عصر و زمانی طبق مقتضیات زمان پیش میرود و این، فقه پویای شیعه است که در تمام مسائل روز صاحب نظر است. او عقیده داشت که مجتهد امروز از قواعد عامه و مبادی شرعی، حکمی جدید و متناسب با اوضاع روز صادر میکند که مجتهدان سابق آن را بیان نکرده اند و آن مسئله را نمیدانستند، نه به خاطر این که مجتهد امروز فقیه تر از گذشتگان است بلکه به این خاطر است که در عصر دیگر زندگی میکند. <ref>کسار: 145 و148.</ref> فقیهان معاصر باید مشکلات جدیدی را که همگان گرفتار آن اند در قالب قوانین جدید درآورند تا پشتوانه اجرایی هم داشته باشد. باید این فتواها بر اساس دید سالم از شریعت و نصوص اسلام باشد. اینان باید هر قضیه ای را که پیشینیان درباره آن بحث کردهاند، اما ربطی به زندگی امروز ندارد کنار بگذارند <ref>الاسلام بنظریة عصریة: 101.</ref> وی خود برای تحقق این هدف، دست به تألیف کتابهایی نظیر «فقه الامام الصادق(علیهالسلام)» و «تفسیر کاشف» زد. هم چنین با توجه به این که از افکار و آرای [[امام خمینی (ره)|امام خمینی(قدس سره)]] تأثیرات زیادی گرفته بود کتاب «الخمینی و الدولة الإسلامیة» را نیز تألیف نمود <ref>کسار: 134، 142 و 145.</ref><br> | ||
استاد مغنیه در جای دیگر ضمن این که حکومت اسلامی را برترین نوع حکومت میداند از دموکراسی غربی انتقاد میکند و معتقد است دموکراسی غربی شیوهاش به نحوی است که حیات | استاد مغنیه در جای دیگر ضمن این که حکومت اسلامی را برترین نوع حکومت میداند از دموکراسی غربی انتقاد میکند و معتقد است دموکراسی غربی شیوهاش به نحوی است که حیات | ||
و سرنوشت یک کشور به دست عدهای از سرمایهداران میافتد و عدهای دیگر در فقر و بیخبری به سر میبرند. با آن که در کشورهایی که دارای رژیم سرمایهداری هستند بیش از احتیاج آنان لباس، غذا و سایر وسایل زندگی تولید میشود، در میان آنان گرسنگان و برهنگان بسیارند. علت این است که این نوع دموکراسی به اقلیت کمی، مجال زیادی برای احتکار ثروت و منابع ثروتها بخشیده و زندگی و سرنوشت مردم را در دست آنان قرار داده است.<ref>گلشن ابرار، ج3، مقاله شیخ محمدجواد مغنیه.</ref><br> | و سرنوشت یک کشور به دست عدهای از سرمایهداران میافتد و عدهای دیگر در فقر و بیخبری به سر میبرند. با آن که در کشورهایی که دارای رژیم سرمایهداری هستند بیش از احتیاج آنان لباس، غذا و سایر وسایل زندگی تولید میشود، در میان آنان گرسنگان و برهنگان بسیارند. علت این است که این نوع دموکراسی به اقلیت کمی، مجال زیادی برای احتکار ثروت و منابع ثروتها بخشیده و زندگی و سرنوشت مردم را در دست آنان قرار داده است.<ref>گلشن ابرار، ج3، مقاله شیخ محمدجواد مغنیه.</ref><br> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
# شیعه و زمامداران خودسر، ترجمه مصطفی زمانی، قم، شهید گمنام، 1343. 262صفحه. عنوان اصلی: الشیعة و الحاکمون. | # شیعه و زمامداران خودسر، ترجمه مصطفی زمانی، قم، شهید گمنام، 1343. 262صفحه. عنوان اصلی: الشیعة و الحاکمون. | ||
# فقه تطبیقی مذاهب پنجگانه: جعفری، حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، ترجمه کاظم پورجوادی، بی جا، دانشمند، بنیاد علوم اسلامی، 1366. 460صفحه. عنوان اصلی: الفقه علی المذاهب الخمسة. | # فقه تطبیقی مذاهب پنجگانه: جعفری، حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، ترجمه کاظم پورجوادی، بی جا، دانشمند، بنیاد علوم اسلامی، 1366. 460صفحه. عنوان اصلی: الفقه علی المذاهب الخمسة. | ||
# فقه دانشگاهی، ترجمه مرتضی فهیم کرمانی، قم، مهر امیرالمؤمنین( | # فقه دانشگاهی، ترجمه مرتضی فهیم کرمانی، قم، مهر امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، 1381. عنوان اصلی: فقه الامام الصادق(علیهالسلام) عرض و استدلال. | ||
# فقه مقارن: ترجمه و توضیح بخشهایی از الفقه علی المذاهب الخمسة، ترجمه هادی عظیمی گرگانی، تهران، گنجینه فرهنگ، 1380. 425صفحه. | # فقه مقارن: ترجمه و توضیح بخشهایی از الفقه علی المذاهب الخمسة، ترجمه هادی عظیمی گرگانی، تهران، گنجینه فرهنگ، 1380. 425صفحه. | ||
# فلسفه مبدأ و معاد: پژوهشی ژرف و کاوشگرانه همراه با استدلالهای فطری علمی و فلسفی پیرامون وجود خدا و معاد، ترجمه لطیف راشدی، قم، نشر مرتضی، 1371. 240صفحه. | # فلسفه مبدأ و معاد: پژوهشی ژرف و کاوشگرانه همراه با استدلالهای فطری علمی و فلسفی پیرامون وجود خدا و معاد، ترجمه لطیف راشدی، قم، نشر مرتضی، 1371. 240صفحه. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
# کلیات علوم عقلی، ترجمه محمدرضا عطایی، مشهد، شرکت به نشر، 1380. 112صفحه. عنوان اصلی: معالم الفلسفة الالهیة. | # کلیات علوم عقلی، ترجمه محمدرضا عطایی، مشهد، شرکت به نشر، 1380. 112صفحه. عنوان اصلی: معالم الفلسفة الالهیة. | ||
# گزیده متون فقه(1ـ2ـ3ـ4): برنامه درسی دوره کارشناسی حقوق، گردآورنده ابوالحسن محمدی، ویرایش3، تهران، میزان، 1381. 331صفحه. | # گزیده متون فقه(1ـ2ـ3ـ4): برنامه درسی دوره کارشناسی حقوق، گردآورنده ابوالحسن محمدی، ویرایش3، تهران، میزان، 1381. 331صفحه. | ||
# مردان پاک از نظر امام( | # مردان پاک از نظر امام(علیهالسلام)، ترجمه مصطفی زمانی، قم، پیام اسلام، 1368. 175صفحه. | ||
# یادگار خیمههای سوخته، ترجمه و نگارش علیرضا رجالی تهرانی، قم، دار الصادقین، 1379. 158صفحه. عنوان اصلی: مع بطلة کربلا. | # یادگار خیمههای سوخته، ترجمه و نگارش علیرضا رجالی تهرانی، قم، دار الصادقین، 1379. 158صفحه. عنوان اصلی: مع بطلة کربلا. | ||