۸۷٬۶۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می سازد' به ' میسازد') |
جز (جایگزینی متن - ' می شد' به ' میشد') |
||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
۱ – محدود شدن قلمرو مالکیت کلیسا: گفته شده است نخستین بار اصطلاح سکولاریزاسیون در معاهده وستفالی<ref>Westphali</ref> در سال ۱۶۴۸ میلادی به کار رفت. براساس این معاهده مقداری از زمین هایی که در تصرف و مالکیت کلیسا قرار داشت به نهاد اقتدار سیاسی غیر روحانی انتقال یافت<ref>فرهنگ و دین، ص ۲۴.</ref>. بر این اساس، گفته شده است: سلب مالکیت از کلیسا جوهر تاریخی سکولاریزاسیون است. و از آن جا که جامعه فئودالی خصلت موزاییکی داشت و حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از یکدیگر انفکاک نداشتند، هر گونه تحول بنیادی در یک حوزه، دیگر حوزهها را متحول میساخت. | ۱ – محدود شدن قلمرو مالکیت کلیسا: گفته شده است نخستین بار اصطلاح سکولاریزاسیون در معاهده وستفالی<ref>Westphali</ref> در سال ۱۶۴۸ میلادی به کار رفت. براساس این معاهده مقداری از زمین هایی که در تصرف و مالکیت کلیسا قرار داشت به نهاد اقتدار سیاسی غیر روحانی انتقال یافت<ref>فرهنگ و دین، ص ۲۴.</ref>. بر این اساس، گفته شده است: سلب مالکیت از کلیسا جوهر تاریخی سکولاریزاسیون است. و از آن جا که جامعه فئودالی خصلت موزاییکی داشت و حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از یکدیگر انفکاک نداشتند، هر گونه تحول بنیادی در یک حوزه، دیگر حوزهها را متحول میساخت. | ||
زمینه اصلی سلب مالکیت از کلیسا ثروت هنگفت آن بود، زیرا در اواخر قرون وسطی کلیسا تقریباً مالک یک سوّم کل دارایی های غیر منقول بود، و سهم قابل توجه ای از آن، نصیب خاندان های سلطنتی و اشرافی | زمینه اصلی سلب مالکیت از کلیسا ثروت هنگفت آن بود، زیرا در اواخر قرون وسطی کلیسا تقریباً مالک یک سوّم کل دارایی های غیر منقول بود، و سهم قابل توجه ای از آن، نصیب خاندان های سلطنتی و اشرافی میشد که فرزندان و وابستگان آنها بیشتر مقام های بالای کلیسا را اشغال کرده بودند، سلب مالکیت از کلیسا بامنطق درونی شکل گیری دولت مطلقه<ref>Absolutist State</ref> سازگار بود. | ||
بحران ساختاری فئودالیسم، و قیام های دهقانان، بازسازی ساختار اجتماعی و تجدیدنظر در سازمان سیاسی جامعه فئودالی را طلب میکرد. | بحران ساختاری فئودالیسم، و قیام های دهقانان، بازسازی ساختار اجتماعی و تجدیدنظر در سازمان سیاسی جامعه فئودالی را طلب میکرد. |