۸۷٬۶۴۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بخشها' به 'بخشها') |
جز (جایگزینی متن - 'ایندو' به 'ایندو') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
او اسماء را به سه صورت اسماء ذات، اسماء جزئى از اجزاء ذات و اسماء خارج از ذات تقسیم مىکند. تقسیمى که فخر رازى به صفات قائل است نیز به سه قسمت مىباشد که عبارتند از صفات ذاتیه، صفات معنویه و صفات فعلیّه، صفات ذاتیه یعنى القابى که دلالت بر ذات دارند. صفات معنویه الفاظ دالّ بر معانى قائم به ذات خدا هستند و صفات فعلیه الفاظى هستند که دلالت بر صدور اثرى از آثار قدرت خداوند دارند. | او اسماء را به سه صورت اسماء ذات، اسماء جزئى از اجزاء ذات و اسماء خارج از ذات تقسیم مىکند. تقسیمى که فخر رازى به صفات قائل است نیز به سه قسمت مىباشد که عبارتند از صفات ذاتیه، صفات معنویه و صفات فعلیّه، صفات ذاتیه یعنى القابى که دلالت بر ذات دارند. صفات معنویه الفاظ دالّ بر معانى قائم به ذات خدا هستند و صفات فعلیه الفاظى هستند که دلالت بر صدور اثرى از آثار قدرت خداوند دارند. | ||
فخر ذکر خداوند با اسماء و صفاتش را داراى فضیلت مىداند که قرآن و روایات و عقل بر آن دلالت دارند شاهد قرآنیش بر این مدّعا آیۀ و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بهامىباشد که به همراه چند آیۀ دیگر آورده است او معنى اسماء حسنى را با دو قول تبیین مىکند اول آنکه عبارتند از اسمائى که دلالت بر معانى حسن دارند زیرا اجل و اعلاء صفات، صفات الهى مىباشند. دوم آنکه اسماء حسنى اوصاف حسنه هستند مانند وصف به وحدانیت و جلال و عزت و... . | فخر ذکر خداوند با اسماء و صفاتش را داراى فضیلت مىداند که قرآن و روایات و عقل بر آن دلالت دارند شاهد قرآنیش بر این مدّعا آیۀ و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بهامىباشد که به همراه چند آیۀ دیگر آورده است او معنى اسماء حسنى را با دو قول تبیین مىکند اول آنکه عبارتند از اسمائى که دلالت بر معانى حسن دارند زیرا اجل و اعلاء صفات، صفات الهى مىباشند. دوم آنکه اسماء حسنى اوصاف حسنه هستند مانند وصف به وحدانیت و جلال و عزت و... . | ||
راجع به اینکه فکر افضل است یا ذکر فخر رازى معتقد است هرکدام به دلائلى نسبت به دیگرى برترى دارند و در واقع ذکر نتیجۀ فکر مىباشد. البته هرکدام از | راجع به اینکه فکر افضل است یا ذکر فخر رازى معتقد است هرکدام به دلائلى نسبت به دیگرى برترى دارند و در واقع ذکر نتیجۀ فکر مىباشد. البته هرکدام از ایندو یعنى برتر بودن فکر یا برتر بودن ذکر طرفدارانى دارند که هرکدام براى ادعاى خود دلائلى را برشمردهاند. وى در بخش دیگر روایتى که از ابوهریره منقول است و دلالت بر حصر اسماء الهى در نود و نه اسم دارد را ذکر مىکند و اشکالات وارد شده بر این روایت را جواب مىدهد که ازاشکالات لازمۀ این حدیث است که اسماء الهى محصور در همین نود و نه اسم باشند و اسم دیگرى نباشد که فخر معتقد است این روایت زائد بر این تعداد را نفى نمىکند. او در دفاع از حقیقت دعا ابتداء به تعریف دعا مىپردازد که عبارت از استدعاء عبدعنایت پروردگار و استمدادش از اوست و در واقع اظهار افتقار به او و اعتراف به برائت از غیر حول و قوۀ الهى همچنین ثناء بر خدا و اضافۀ جود کرم به خداوند است. سپس وارد شبهاتى که در مورد دعا وارد شده که مىگویند فائدهاى بر دعا مترتب نیست را جواب داده و مورد تخطئه قرار مىدهد وى در همین زمینه به آیات و روایاتى نیز استناد مىجوید که از آنجمله روایت بنى مکرم اسلام(ص) است که مىفرماید الدعاء مخ العبادة.<br> | ||
=تقسیمات مؤلف درباره صفات الهی= | =تقسیمات مؤلف درباره صفات الهی= | ||
بیان اقوال مختلف در مورد اسم اعظم خداوند پایانبخش قسمت اول کتاب فخر رازى است. او مىگوید عدهاى معتقدند اسم اعظم اسم معیّن و معلومى نیست و هراسمى که بنده با استغراق در معرفت خدا آنرا ذکر مىکند همان اسم اعظم است. | بیان اقوال مختلف در مورد اسم اعظم خداوند پایانبخش قسمت اول کتاب فخر رازى است. او مىگوید عدهاى معتقدند اسم اعظم اسم معیّن و معلومى نیست و هراسمى که بنده با استغراق در معرفت خدا آنرا ذکر مىکند همان اسم اعظم است. |