۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بهره برداری' به 'بهرهبرداری') |
جز (جایگزینی متن - 'زمانها' به 'زمانها') |
||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
این نظر هگل درست نیست؛ زیرا آنچه سرنوشت عالم را تعیین میکند، جنگ نیست، بلکه قدرت است و جنگ یکی از ابزارهای آن به حساب میآید. به بیان دیگر، هر کشوری قدرتمندتر است، برای تعیین سرنوشت دنیا امکانات بیشتری در اختیار خواهد داشت. | این نظر هگل درست نیست؛ زیرا آنچه سرنوشت عالم را تعیین میکند، جنگ نیست، بلکه قدرت است و جنگ یکی از ابزارهای آن به حساب میآید. به بیان دیگر، هر کشوری قدرتمندتر است، برای تعیین سرنوشت دنیا امکانات بیشتری در اختیار خواهد داشت. | ||
'''د) ریشه جنگ از نظر | '''د) ریشه جنگ از نظر سازمانهای بینالمللی''': | ||
در میثاق جامعه ملل و همچنین در منشور [[سازمان ملل متحد]] که هر یک بر تأمین صلح و امنیت جهانی تأکید دارند، فقط به صورت اشارهای، عواملی را که موجب بروز جنگ میشود، بر شمردهاند. از جمله این عوامل میتوان، به عدم احترام به حق حاکمیت ملل دیگر، زیر پا گذاشتن اصل تساوی کشورها، نقض یکطرفه قراردادها، آشنا نبودن با حقوق و اعتقادات سایر ملل و نظایر آن اشاره کرد<ref>محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1371، ص46.</ref>. هر یک از این موارد، همانند سایر نظریههایی که در این بخش مطرح شده است فقط به بخشی از علل اصلی جنگ توجّه دارد و به ریشههای روانی و معنوی جنگ بی توجّه است. | در میثاق جامعه ملل و همچنین در منشور [[سازمان ملل متحد]] که هر یک بر تأمین صلح و امنیت جهانی تأکید دارند، فقط به صورت اشارهای، عواملی را که موجب بروز جنگ میشود، بر شمردهاند. از جمله این عوامل میتوان، به عدم احترام به حق حاکمیت ملل دیگر، زیر پا گذاشتن اصل تساوی کشورها، نقض یکطرفه قراردادها، آشنا نبودن با حقوق و اعتقادات سایر ملل و نظایر آن اشاره کرد<ref>محمود مسائلی و عالیه ارفعی، جنگ و صلح از دیدگاه حقوق و روابط بین الملل، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1371، ص46.</ref>. هر یک از این موارد، همانند سایر نظریههایی که در این بخش مطرح شده است فقط به بخشی از علل اصلی جنگ توجّه دارد و به ریشههای روانی و معنوی جنگ بی توجّه است. | ||