۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قدرتها' به 'قدرتها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
نگاهی هرچند کوتاه به تاریخ اسلام بخوبی گویای این امر است که [[افراطگرایی]] بیشترین صدمه را به [[مسلمانان]] وارد نموده و سبب بدبینی و تنفر بسیاری از مردم دنیا نسبت به مکتب انسان ساز [[اسلام]] گردیده است. بگونهای که در جهان معاصر یکی از ابزار موثر غربیان در ایجاد [[اسلام هراسی]] به خدمت گرفتن افراطگرایان میباشد. | نگاهی هرچند کوتاه به تاریخ اسلام بخوبی گویای این امر است که [[افراطگرایی]] بیشترین صدمه را به [[مسلمانان]] وارد نموده و سبب بدبینی و تنفر بسیاری از مردم دنیا نسبت به مکتب انسان ساز [[اسلام]] گردیده است. بگونهای که در جهان معاصر یکی از ابزار موثر غربیان در ایجاد [[اسلام هراسی]] به خدمت گرفتن افراطگرایان میباشد. | ||
==1 - جریانهای تکفیری و افراطیگری در عالم اسلام == | ==1 - جریانهای تکفیری و افراطیگری در عالم اسلام == | ||
یکی از مصادیق بارز این افراطیگری گروه | یکی از مصادیق بارز این افراطیگری گروه کجاندیش مارقین یا خوارج بودند که بعد از تکفیر امیر مومنان او را در محراب عبادت به شهادت رساندند این نگرش در طول تاریخ به اشکال مختلف حتی بصورت مذاهب باصطلاح انقلابی بروز کرده و کمتر زمانی را میتوان یافت که اثری از افراطیگری در آن دوره دیده نشود جنگهای مذهبی که بین پیروان مذاهب و فر ق مختلف در اعصار مختلف وجود داشته و همچنان ادامه دارد یکی از عوامل اصلیش نگرش افراطی به آموزههای دینی بوده است این جنگهای خونین که بین پیروان فرقههای مختلف اسلام مسیحیت و یهودیت با یکدیگر و نیز درگیریهایی داخلی که بین پیروان یک دین با یکدیگر وجود داشته است حاکی از جدی بودن این خطر است. جهت تبیین بیشتر این تهدید و لزوم پیشگیری از آن برخی از این منازعات مذهبی را که از آثار افراطیگری و نگاههای تکفیری به دین است را بیان میکنیم: | ||
=== الف – منازعات مذهبی و | === الف – منازعات مذهبی و افراطیگری بین مذاهب اهل سنت === | ||
استاد جعفر سبحانی به نقل از سبکی در کتاب طبقات الشافعیه و از ابن کثیر در البدایة والنهایة در زمینه فتنه بزرگی که بین برخی از پیروان مذاهب حنفی و حنبلی و شافعی درسال554 هجری اتفاق افتاد میگوید: | استاد جعفر سبحانی به نقل از سبکی در کتاب طبقات الشافعیه و از ابن کثیر در البدایة والنهایة در زمینه فتنه بزرگی که بین برخی از پیروان مذاهب حنفی و حنبلی و شافعی درسال554 هجری اتفاق افتاد میگوید: | ||
فتنههای بزرگی که بین پیروان مذاهب حنفی و شافعی اتفاق افتاد دراثر اتش آنها بسیاری از مردم از بین رفته و مراکز کسب و نیز مدارس سوزانده شد و تعداد کشتههای پیروان مذهب شافعی بیشتر بود البته اینان بعد از مدتی بر پیروان مذهب حنفی پیروز شده ودر انتقام گرفتن از آنها اسراف نمودند. این واقعه در سال 554 هجری اتفاق افتاد. شبیه این فتنه بین پیروان مذاهب شافعی و حنبلی اتفاق افتاد بگونهای که حکومت وقت با قدرت | فتنههای بزرگی که بین پیروان مذاهب حنفی و شافعی اتفاق افتاد دراثر اتش آنها بسیاری از مردم از بین رفته و مراکز کسب و نیز مدارس سوزانده شد و تعداد کشتههای پیروان مذهب شافعی بیشتر بود البته اینان بعد از مدتی بر پیروان مذهب حنفی پیروز شده ودر انتقام گرفتن از آنها اسراف نمودند. این واقعه در سال 554 هجری اتفاق افتاد. شبیه این فتنه بین پیروان مذاهب شافعی و حنبلی اتفاق افتاد بگونهای که حکومت وقت با قدرت نظامیاش جهت دفع آن دخالت نمود که در اینجا نیز کشتار زیادی اتفاق افتاد و مساکن و مراکز کسب در اصفهان سوزانده شد. حوادث مشابهی نیز بین پیروان این مذاهب در بغداد و دمشق اتفاق افتاد و هر گروه در صدد تکفیر دیگری بود برخی میگفتند هر کس حنبلی نباشد مسلمان نیست دیگری که مخالف مذهب حنبلی بود همین حکم را علیه او صادر میکرد و کلمات و نسبتهای ناروائی به علماء و فضلاء صورت میگرفت1 | ||
ایشان در کتاب دیگرشان، (فی ظل أصول الإسلام) از سبکی، در زمینه تکفیر حنابله نسبت به اشاعره نقل میکند: | ایشان در کتاب دیگرشان، (فی ظل أصول الإسلام) از سبکی، در زمینه تکفیر حنابله نسبت به اشاعره نقل میکند: | ||
این فتنه که | این فتنه که شرارهاش گسترش یافته و آثار خسارت بار آن طولانی گردید تمامی خراسان و شام و حجاز و عراق را در بر گرفت و به اوج خودش رسید. حنبلیها در ناسزا گویی به اشاعره از اهل سنت از همه توان و امکاناتشان بهره میبردند براحتی در مجامع عمومی آنها را لعن میکردند و موقعیت ابوالحسن اشعری همانند علی بن ابیطالب در زمان بنیامیه شده بود که مورد لعن و نفرین قرار میگرفت.2 | ||
مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی مینویسد: | مؤلف کتاب «ورکبت السفینة» مروان خلیقات نیز به نقل از برخی کتب تاریخی مینویسد: | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
ایشان در ادامه نقل میکند: | ایشان در ادامه نقل میکند: | ||
تعصبات جاهلانه بین حنفیها و شافعیها باعث بروز | تعصبات جاهلانه بین حنفیها و شافعیها باعث بروز جنگهای زیادی شد که در تمام این جنگها شافعیها برغم نفرات اندک شان پیروز میشدند4 | ||
ایشان ضمن رد حدیث اختلاف علماء امتی رحمه به طعنه میگوید:از مظاهر این رحمت تکثیر این مذاهب است که موجب خسارتهای زیادی به وحدت مسلمانها وارد شده است چنانکه ابن حاتم حنبلی میگوید: هرکس حنبلی نباشد مسلمان نیست و ابوبکر المقری حکم به کفر همه حنبلیها نموده و ملاعلی قاری نیز گفته است بین حنفیها مشهور است هرگاه شخصی حنفی به مذهب شافعی بگرود باید تنبیه شود ولی اگر یک شافعی به مذهب حنفی بگرود بدو خلعت پوشانده شود و قاضی دمشق حنفی گفته است: اگر قدرت یابم حکم به لزوم گرفتن جزیه از شافعیها را بجهت کفرشان صادر میکردم و مظفر طوسی شافعی میکوید:اگر قدرت یابم حکم به کفر تمامی حنبلیها نموده و دستور به گرفتن جزیه از آنها میکردم.5 | ایشان ضمن رد حدیث اختلاف علماء امتی رحمه به طعنه میگوید:از مظاهر این رحمت تکثیر این مذاهب است که موجب خسارتهای زیادی به وحدت مسلمانها وارد شده است چنانکه ابن حاتم حنبلی میگوید: هرکس حنبلی نباشد مسلمان نیست و ابوبکر المقری حکم به کفر همه حنبلیها نموده و ملاعلی قاری نیز گفته است بین حنفیها مشهور است هرگاه شخصی حنفی به مذهب شافعی بگرود باید تنبیه شود ولی اگر یک شافعی به مذهب حنفی بگرود بدو خلعت پوشانده شود و قاضی دمشق حنفی گفته است: اگر قدرت یابم حکم به لزوم گرفتن جزیه از شافعیها را بجهت کفرشان صادر میکردم و مظفر طوسی شافعی میکوید:اگر قدرت یابم حکم به کفر تمامی حنبلیها نموده و دستور به گرفتن جزیه از آنها میکردم.5 | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
ب) منازعات افراطیگرائی بین پیروان مذاهب سنی و شیعی با یکدیگر | ب) منازعات افراطیگرائی بین پیروان مذاهب سنی و شیعی با یکدیگر | ||
اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب أهل سنت با مذاهب شیعی به ویژه شیعه امامیه از زمان خلفای | اختلافات و منازعات بین پیروان مذاهب أهل سنت با مذاهب شیعی به ویژه شیعه امامیه از زمان خلفای بنیامیه و عباسی تشدید گردید. اینان با کمک نمودن به برخی از عالمان اهل سنت و تحریک آنان علیه عالمان شیعی و پیروان آنان فضای رعب و وحشت را نسبت به شیعیان افزایش دادند. | ||
رسول جعفریان در این رابطه میگوید: | رسول جعفریان در این رابطه میگوید: | ||
تقریباً تا پیش از روی کار آمدن حکومت | تقریباً تا پیش از روی کار آمدن حکومت بنیامیه این اختلافات سبب به وجود آمدن نزاع عمده ای نشده بود اما بنیامیه و به خصوص خود معاویه و جانشینانش بنا را بر دشمنی آشکار و خشن با اهل بیت و شیعیان گذاشتند و همین باعث شد اختلافات عمیقتر شود بنی عباس هم با اینکه با شعارهای علوی و اندیشههای موافق شیعه روی کار آمدند اما بعد از مدتی به دلیل مطامع سیاسی بنای مخالفت با شیعیان را گذاشته و راهی را رفتند که بنیامیه پیشتر رفته بودند از این رو مذهب آنان را به عنوان مذهب رسمی به رسمیت نشناخته و روند علوی کش را پی گرفتند همین باعث شد اختلافات دامنه دار شود و از شهرهای کوفه و بصره به سراسر جهان اسلام برسد7 | ||
ایشان در ادامه نسبت به تلاش عباسیان در گسترش مذاهب اهل سنت و مبارزه با مذاهب شیعی میگوید: | ایشان در ادامه نسبت به تلاش عباسیان در گسترش مذاهب اهل سنت و مبارزه با مذاهب شیعی میگوید: | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
بعد از سیر تاریخی در منازعات مذهبی بین جریانهای تکفیری اینک به تحلیل و بررسی عوامل بروز آنها میپردازیم: | بعد از سیر تاریخی در منازعات مذهبی بین جریانهای تکفیری اینک به تحلیل و بررسی عوامل بروز آنها میپردازیم: | ||
در یک تحلیل کلی باید گفت قطع نظر از نقش عوامل سیاسی و جریانها ی استکباری در پیدایش برخی فرقههای مذهبی نظیر وهابیت و بهاییت که توسط ا ستعمارپیر انگلیس بوجود امد یکی از عوامل پیدایش چنین جریانهای افراطی راباید جهالت و | در یک تحلیل کلی باید گفت قطع نظر از نقش عوامل سیاسی و جریانها ی استکباری در پیدایش برخی فرقههای مذهبی نظیر وهابیت و بهاییت که توسط ا ستعمارپیر انگلیس بوجود امد یکی از عوامل پیدایش چنین جریانهای افراطی راباید جهالت و کجاندیشی در آموزههای دینی دانست در تبیین این نکته مهم میتوان به مذ هب خوا رج در عهد امام علی ع اشاره کردسران این مذهب مبنای حرکت تند و افراطی خویش را احیای دو اصل امر بمعروف و نهی از منکر قرار دادند شهید مطهری در این زمینه میگوید: | ||
علت تاسیس حزب خوارج احیای یک سنت اسلامی بود اما عدم بصیرت آنها را بدین جا کشانید که آیات قرآن را غلط تفسیر کنند12 | علت تاسیس حزب خوارج احیای یک سنت اسلامی بود اما عدم بصیرت آنها را بدین جا کشانید که آیات قرآن را غلط تفسیر کنند12 | ||
کجاندیشی اینان در عدم فهم درست این اصل مهم اسلامی از آنجا نشات میگرفت که اینان بین احکام تعبدی و توصلی آن فرق نگذاشته و معتقد بودند که تمامی احکام اسلام میبایست بدون چون و چرا اجرا گرددبهمین دلیل در اجرای امربمعروف و نهی از منکر که مبتنی بر شرائطی نظیر احتمال تاثیر و یا عدم ایجاد مفسده است به هیچ شرطی پایبند نبودند در حالی که گرچه بیشتر احکام اسلام تعبدی است اما امربمعروف و نهی از منکر تعبدی محض نیست بدین معنا که لازم است در اجرای آن رعایت مصا لح و مفاسد را نمود اما خوارج میگفتند این دو اصل هم تعبدی محض است و مطلقا باید آن را اجرا نمود از اینرو با علم به اینکه هیج اثر مفیدی بر آن بار نمیشود | |||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
مثلا میگفتند مرتکب گناه کبیره کافر است و مستحق خلود در اتش بنابراین جز عده معدودی از بشر بقیه مخلد در اتش هستند.....درحالی که پیامبر ص جانی را سیاست میکرد و بر جنازه ا و نماز میخواند اگر ارتکاب کبیره موجب کفر بود بر جنازه آنها نماز نمیخواند زیرا بر جنازه کافر نماز خواندن جای زنیست و قرآن از آن نهی کرده است شراب خور ر احدزد و دست دزد ر ا برید....اما اسمشان را از اسامی مسلمانان بیرون نبرد 14 | مثلا میگفتند مرتکب گناه کبیره کافر است و مستحق خلود در اتش بنابراین جز عده معدودی از بشر بقیه مخلد در اتش هستند.....درحالی که پیامبر ص جانی را سیاست میکرد و بر جنازه ا و نماز میخواند اگر ارتکاب کبیره موجب کفر بود بر جنازه آنها نماز نمیخواند زیرا بر جنازه کافر نماز خواندن جای زنیست و قرآن از آن نهی کرده است شراب خور ر احدزد و دست دزد ر ا برید....اما اسمشان را از اسامی مسلمانان بیرون نبرد 14 | ||
خصیصه دیگری که میتوان | خصیصه دیگری که میتوان آن را مهمتر از عامل اول دانست تفکیک اینان بین تدین و تعقل بود براین اساس بین ظاهر قرآن و محتوای آن تمییز و تفاوت قائل نشده و درنتیجه براحتی فریب مکارانی نظیر معاویه را در جنگ صفین و ماجرای حکمیت خوردند در تایید وجود این خصیصه برای خوارج و سایر گروههای تکفیری باید گفت هر گاه به مبانی و ادله اینان مراجعه گردد بخوبی روشن میگردد که بیشترین تمسک آنان به اخبا رو روایات ویه ظواهر آیات قرآن کریم میباشد در حالی که هرگاه درایت و تعقل در آیات و روایات را شیوه خویش قرار میدادند به چنین بیمار ی خطرناکی مبتلا نمیشدند | ||
باید گفت امروز نیزجهان اسلام اماج حملات این جریانات تکفیری قرار گر فته و بر رهبران فکری جوامع اسلامی فرض است تا امت اسلامی را نسبت به خطر این اندیشههای ناصواب و نفرت انگیز | باید گفت امروز نیزجهان اسلام اماج حملات این جریانات تکفیری قرار گر فته و بر رهبران فکری جوامع اسلامی فرض است تا امت اسلامی را نسبت به خطر این اندیشههای ناصواب و نفرت انگیز آگاه نمایند متاسفانه اندیشه جدائی تدین از تعقل در تسنن و تشیع تاثیرات زیادی گذاشته است بگونهای که میتوان مکتب احمد بن حنبل دراهل سنت و مکتب اخباریگری را درتشیع دو نمونه عینی این اندیشه خطرناک دانست 15 | ||
== پیشگویی پیامبر ص نسبت به جریانهای افراطی تکفیری در بین امت اسلام == | == پیشگویی پیامبر ص نسبت به جریانهای افراطی تکفیری در بین امت اسلام == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
حاکم در مستدرک نقل میکند: | حاکم در مستدرک نقل میکند: | ||
مخشى بن حجر بن عدی عن أبیه أن نبی الله صلى الله علیه وآله وسلم خطبهم فقال ای یوم هذا قالوا یوم حرام قال فأی بلدهذا قالوا بلد حرام قال فأی شهر هذا قالوا شهر حرام قال فان دماءکم وأموالکم واعراضکم حرام علیکم کحرمة یومکم هذا کحرمة شهرکم هذا کحرمة بلدکم هذا لیبلغ الشاهد الغائب لا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم رقاب بعض- انتهی - المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 470 | مخشى بن حجر بن عدی عن أبیه أن نبی الله صلى الله علیه وآله وسلم خطبهم فقال ای یوم هذا قالوا یوم حرام قال فأی بلدهذا قالوا بلد حرام قال فأی شهر هذا قالوا شهر حرام قال فان دماءکم وأموالکم واعراضکم حرام علیکم کحرمة یومکم هذا کحرمة شهرکم هذا کحرمة بلدکم هذا لیبلغ الشاهد الغائب لا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم رقاب بعض- انتهی - المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 470 | ||
علی | علی علیهالسلام صاحبان این افکار خطرناک را بزرگترین ابزار و طعمه قدرتهای شیطانی دانسته و آنان را بدترین انسانها در زمین میخواند: | ||
ثم انتم شرار الناس و من رمی به الشیطان مرامیه و ضرب به تیهه16 | ثم انتم شرار الناس و من رمی به الشیطان مرامیه و ضرب به تیهه16 | ||
==2-بررسی یکی از مبانی حدیثی تکفیریها: احادیث رفض == | ==2-بررسی یکی از مبانی حدیثی تکفیریها: احادیث رفض == | ||
دربرخی از کتابهای حدیثی اهل سنت احادیثی امده است که مضمونش این است که عدهای در اخرالزمان میایند که مدعی عشق به اهلبیت پیامبر ص هستند در حالی که دروغ میگویند اینان رافضی بوده و نشانه رفض و خروج اینان این است که به اصحاب من از جمله ابوبکر و عمر سب و لعن میکنند | دربرخی از کتابهای حدیثی اهل سنت احادیثی امده است که مضمونش این است که عدهای در اخرالزمان میایند که مدعی عشق به اهلبیت پیامبر ص هستند در حالی که دروغ میگویند اینان رافضی بوده و نشانه رفض و خروج اینان این است که به اصحاب من از جمله ابوبکر و عمر سب و لعن میکنند آنگاه پیامبر دستور میدهد ا ینان ر ا به قتل برسانید در برخی از این روایات از اینان بعنوان مشرک نیز یاد شده است در اینجا برخی از این روایات ر اذکر میکنیم: | ||
1- محمد بن علی بن میمون، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعدالتغلبی. حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید، عن حصین بن عبدالرحمن، عن أبی عبدالرحمن السلمی. عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون. قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم؟ قال: یقرضونک بما لیس فیک ویطعنون على أصحابی ویشتمونهم.17 | 1- محمد بن علی بن میمون، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعدالتغلبی. حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید، عن حصین بن عبدالرحمن، عن أبی عبدالرحمن السلمی. عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون. قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم؟ قال: یقرضونک بما لیس فیک ویطعنون على أصحابی ویشتمونهم.17 | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
ثانیا بر اساس روایت اول زمان پیدایش رافضه در اخر الزمان میباشد در حالی که مصدا ق بارز این گروه که از نظر شما شیعه میباشد از همان قرن اول هجری وجود داشته است | ثانیا بر اساس روایت اول زمان پیدایش رافضه در اخر الزمان میباشد در حالی که مصدا ق بارز این گروه که از نظر شما شیعه میباشد از همان قرن اول هجری وجود داشته است | ||
ثالثا در متن روایات مذکور امده است که از مشخصههای رافضه آن است که ا سلام را رها میکنند:یرفضون الاسلام ایا پیروان مذهب امامیه و شیعیان اثنی عشری که همه عشقشان به اسلام و قرآن و اهلبیت پیامبر ص بوده و عقائدشان را از شخصیتهای بینظیری همانند امام باقر و امام صادق ع میگیرند میتواند مصداق رافضه در این روایات باشد اگر اینان رافضی هستند پس نسبت به کسانی که از شاگردان این امامان همانند ابوحنیفه و مالک بن انس تبعیت میکنند چه میگویید ایا اینان نیز را فضی و تارک اسلام هستند | ثالثا در متن روایات مذکور امده است که از مشخصههای رافضه آن است که ا سلام را رها میکنند:یرفضون الاسلام ایا پیروان مذهب امامیه و شیعیان اثنی عشری که همه عشقشان به اسلام و قرآن و اهلبیت پیامبر ص بوده و عقائدشان را از شخصیتهای بینظیری همانند امام باقر و امام صادق ع میگیرند میتواند مصداق رافضه در این روایات باشد اگر اینان رافضی هستند پس نسبت به کسانی که از شاگردان این امامان همانند ابوحنیفه و مالک بن انس تبعیت میکنند چه میگویید ایا اینان نیز را فضی و تارک اسلام هستند | ||
3- بین صدر و ذیل این روایات تهافت و ناهماهنگی زیا دی وجود دارد در تبیین این نکته مهم باید گفت مفاد روایات رفض این است که سب به برخی از صحابه موجب شرک و کفر است در اینجا این سئوال مطرح میگردد که چه ارتباطی بین شرک و کفر وسب ا ینان است شرک امری است که به توحید اعتقادی انسان لطمه میزند و مشرک در عرض خدای متعال خدایان دیگری را قرار میدهد در حالی که سب و لعن به برخی از صحابه ارتباطی به شرک ندارد چون این امور از از مسائل فرعی بوده و تاثیری در ایما ن انسان به توحید ندارد به عبارت دیگر بین اعتقاد انسان به توحید و لعن به برخی از صحابه که به اجتهاد قائلین به آن مستحق لعن و نفرین هستند تناقضی وجود نداشته و هر دو آنها با یکدیگر قابل جمع هستند حتی نعوذبالله اگر کسی به پیامبر ص جسارت کند | 3- بین صدر و ذیل این روایات تهافت و ناهماهنگی زیا دی وجود دارد در تبیین این نکته مهم باید گفت مفاد روایات رفض این است که سب به برخی از صحابه موجب شرک و کفر است در اینجا این سئوال مطرح میگردد که چه ارتباطی بین شرک و کفر وسب ا ینان است شرک امری است که به توحید اعتقادی انسان لطمه میزند و مشرک در عرض خدای متعال خدایان دیگری را قرار میدهد در حالی که سب و لعن به برخی از صحابه ارتباطی به شرک ندارد چون این امور از از مسائل فرعی بوده و تاثیری در ایما ن انسان به توحید ندارد به عبارت دیگر بین اعتقاد انسان به توحید و لعن به برخی از صحابه که به اجتهاد قائلین به آن مستحق لعن و نفرین هستند تناقضی وجود نداشته و هر دو آنها با یکدیگر قابل جمع هستند حتی نعوذبالله اگر کسی به پیامبر ص جسارت کند گرچه موجب کفر او خواهد بود اما نمیتوان ا و را مشرک دانست | ||
4- چگونه ممکن است سب و لعن برخی ازصحابه موجب کفر گردد مگر اعتقاد به صحابه جزیی از ارکان دین است که انکار آن موجب کفروشرک باشد. غزالی در الاقتصاد فی الاعتقاد ص261 دراینکه ایا انکار خلافت شیخین موجب کفراست یا خیرمیگوید:اعلم آن للناس فی الصحابه و الخلفا اسراف فی اطراف فمن مبالغ فی الثنا حتی یدعی العصمه للائمه و منهم منهجهم علی الطعن یطلق اللسان بذم الصحابه فلا تکونن من الفریقین و اسلک طریق الاقتصاد فی الاعتقاد48 | 4- چگونه ممکن است سب و لعن برخی ازصحابه موجب کفر گردد مگر اعتقاد به صحابه جزیی از ارکان دین است که انکار آن موجب کفروشرک باشد. غزالی در الاقتصاد فی الاعتقاد ص261 دراینکه ایا انکار خلافت شیخین موجب کفراست یا خیرمیگوید:اعلم آن للناس فی الصحابه و الخلفا اسراف فی اطراف فمن مبالغ فی الثنا حتی یدعی العصمه للائمه و منهم منهجهم علی الطعن یطلق اللسان بذم الصحابه فلا تکونن من الفریقین و اسلک طریق الاقتصاد فی الاعتقاد48 | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 255 در این زمینه تحقیق جامعی کرده و میگوید | مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 255 در این زمینه تحقیق جامعی کرده و میگوید | ||
..... فإذا کان المقصود بکلمة رافضة هم الغلاة؟ فهؤلاء طوائف،..... فباعتبار أن الغلاة متعددون والمغالی فیه متعدد کذلک. وعلیه فمن الممکن حصرهم فی ثلاث فرق. الأولى الغلاة فی آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم): نمثل لهذه الفرقة (بالخطابیة).....قال الإمام عبدالحسین شرف الدین الموسوی: " الخطابیة أصحاب أبی الخطاب محمد بن مقلاص الأجدع علیه وعلیهم لعنة الله والملائکة والناس أجمعین کان قبحه الله مغالیا فی الصادق ( | ..... فإذا کان المقصود بکلمة رافضة هم الغلاة؟ فهؤلاء طوائف،..... فباعتبار أن الغلاة متعددون والمغالی فیه متعدد کذلک. وعلیه فمن الممکن حصرهم فی ثلاث فرق. الأولى الغلاة فی آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم): نمثل لهذه الفرقة (بالخطابیة).....قال الإمام عبدالحسین شرف الدین الموسوی: " الخطابیة أصحاب أبی الخطاب محمد بن مقلاص الأجدع علیه وعلیهم لعنة الله والملائکة والناس أجمعین کان قبحه الله مغالیا فی الصادق (علیهالسلام) فاسدالعقیدة خبیث المذهب لا ریب فی کفره وکفر أصحابه وقد تبرأ منه الصادق (علیهالسلام) ولعنه وأمر الشیعة بالبراءة منه. ولهذا الکافر بدع کثیرة: منها تأخیر صلاة المغرب حتى تستبین النجوم، وقد نسب الجاهلون هذه البدعة إلینا على أنا نبرأ إلى الله منها وممن ابتدعها، والذی نذهب إلیه أن أول وقت صلاة المغرب غروب الشمس من جمیع أفق المصلى، ویتحقق ذلک بارتفاع الحمرة المشرقیة کما لا یخفى على من راجع فقهنا. | ||
ایشان مینویسد: اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند: | ایشان مینویسد: اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند: | ||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز آن فرقه یزیدیه هستند. | گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز آن فرقه یزیدیه هستند. | ||
الثالثه الغلاة فی أنفسهم: ونمثل لهذا الفرقة ببعض غلاة الصوفیة من أصحاب الحلول والاتحاد ووحدة الوجود أمثال محی الدین بن عربی الکبریت الأحمر والحلاج وابن سبعین والصدرالرومی والعفیف التلمسانی وغیرهم وبما أن الحلول قریب من الاتحاد - فإذا اتهم أحدهم بأحدهما اتهم بالآخر - عبر أهل النظر والباحثون عن الفارق بینهم کل بما رآه مناسبا للبحث من بسط وایجاز2 | الثالثه الغلاة فی أنفسهم: ونمثل لهذا الفرقة ببعض غلاة الصوفیة من أصحاب الحلول والاتحاد ووحدة الوجود أمثال محی الدین بن عربی الکبریت الأحمر والحلاج وابن سبعین والصدرالرومی والعفیف التلمسانی وغیرهم وبما أن الحلول قریب من الاتحاد - فإذا اتهم أحدهم بأحدهما اتهم بالآخر - عبر أهل النظر والباحثون عن الفارق بینهم کل بما رآه مناسبا للبحث من بسط وایجاز2 | ||
گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی میکنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا | گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی میکنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثلابنعربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود میباشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که آنان نسبت به این نوع تفکرات چه میگویند. | ||
ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض مینویسد: | ایشان در ادامه نسبت به معنای دوم رفض مینویسد: | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
9- اگرسب و لعن برخی از صحابه موجب شرک و کفراست پس چرا معاویه را که سب ولعن به علی ع را بصورت رسمی پایهگذاری کرد کافر و رافضه نمیدانید؟ بلکه از او با عنوان رضی الله عنه یاد میکنید | 9- اگرسب و لعن برخی از صحابه موجب شرک و کفراست پس چرا معاویه را که سب ولعن به علی ع را بصورت رسمی پایهگذاری کرد کافر و رافضه نمیدانید؟ بلکه از او با عنوان رضی الله عنه یاد میکنید | ||
10- ایا سب و لعن مهمتر است یا قتل اگر قتل مهمتراست پس چرا عمر را که دستورقتل سعدبن عباده را داد | 10- ایا سب و لعن مهمتر است یا قتل اگر قتل مهمتراست پس چرا عمر را که دستورقتل سعدبن عباده را داد کافرنمیدانید؟ | ||
11- اگر سب و لعن برخی صحابه موجب کفراست پس باید تمام یا بیشتر کسانی که در قتل عثمان دخالت داشتند کافرباشند در حالی که شما منکران هستید | 11- اگر سب و لعن برخی صحابه موجب کفراست پس باید تمام یا بیشتر کسانی که در قتل عثمان دخالت داشتند کافرباشند در حالی که شما منکران هستید | ||
12- اگر سب و لعن برخی صحابه موجب کفراست پس بایدکسانی که فاجعه حره را درمدینه مرتکب شدند وصدها صحابی پیامبرص را بقتل رساندند کافر باشند و بتبع آن کسانی را که دستوربه کشتن آنان دادند نیز کافر باشند درحالی که شما حتی از یزید نیزبه عنوان رضی الله عنه یاد میکنید | 12- اگر سب و لعن برخی صحابه موجب کفراست پس بایدکسانی که فاجعه حره را درمدینه مرتکب شدند وصدها صحابی پیامبرص را بقتل رساندند کافر باشند و بتبع آن کسانی را که دستوربه کشتن آنان دادند نیز کافر باشند درحالی که شما حتی از یزید نیزبه عنوان رضی الله عنه یاد میکنید | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۸: | ||
إن الذین یبایعونک إنما یبایعون الله ید الله فوق أیدیهم فمن نکث فإنما ینکث على نفسه ومن أوفى بما عاهد علیه الله فسیؤتیه أجرا عظیما | إن الذین یبایعونک إنما یبایعون الله ید الله فوق أیدیهم فمن نکث فإنما ینکث على نفسه ومن أوفى بما عاهد علیه الله فسیؤتیه أجرا عظیما | ||
دراینجا باید گفت:نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ اسلام نشان میدهد که برخی از صحابه پیامبرص متاسفانه نقض عهد نموده وحتی مرتدشدند چنانکه طبق بر خی از احادیثی که از منابع معتبراهل سنت نظیر صحیح مسلم و بخاری نقل شده است در قیامت | دراینجا باید گفت:نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ اسلام نشان میدهد که برخی از صحابه پیامبرص متاسفانه نقض عهد نموده وحتی مرتدشدند چنانکه طبق بر خی از احادیثی که از منابع معتبراهل سنت نظیر صحیح مسلم و بخاری نقل شده است در قیامت آنگاه که سراغ اصحابش را نمیگیرد به آن حضرت گفته میشود که بسیاری از آنان به جاهلیت سابقشان برگشت ه و از شریعتت دور شدند: | ||
عن ابن عباس رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال إنکم تحشرون حفاةعراة غرلا ثم قرأ کما بدأنا أول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین وأول من یکسى یوم القیامة إبراهیم وان أناسا من أصحابی یؤخذ بهم ذات الشمال | عن ابن عباس رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال إنکم تحشرون حفاةعراة غرلا ثم قرأ کما بدأنا أول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین وأول من یکسى یوم القیامة إبراهیم وان أناسا من أصحابی یؤخذ بهم ذات الشمال | ||
فأقول أصحابی أصحابی فیقال انهم لم یزالوا مرتدین على أعقابهم منذ فارقتهمصحیح البخاری - البخاری - ج 4 - ص 110 | فأقول أصحابی أصحابی فیقال انهم لم یزالوا مرتدین على أعقابهم منذ فارقتهمصحیح البخاری - البخاری - ج 4 - ص 110 | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۶: | ||
در اینکه ایا سب و شتم صحابه موجب کفر است یا خیر باید گفت: | در اینکه ایا سب و شتم صحابه موجب کفر است یا خیر باید گفت: | ||
اولا سب و شتم بر اساس آموزههای قرآنی مطلقا حتی به بتهای بتپرستان جایز نیست(اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از آموزههای قرآنی است که منطبق بر ادله عقلی نیز میباشد) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد | اولا سب و شتم بر اساس آموزههای قرآنی مطلقا حتی به بتهای بتپرستان جایز نیست(اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از آموزههای قرآنی است که منطبق بر ادله عقلی نیز میباشد) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد گرچه عمل حرامی است اما نمیتوان حکم به کفر چنین کسی نمود چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است در این زمینه آیتالله صافی در مجموعة الرسائل مینویسد: | ||
. ولا یخفى انه لو کان فی من ینتحل دین الاسلام من سب بعض الصحابة أو غیرهم من المسلمین عناد لله ورسوله فلا شک فی کفره، وأما إذا کان الساب جاهلا أو أوردته الشبهة ذلک المورد یکون على ما صرح به ابن حزم معذورا | . ولا یخفى انه لو کان فی من ینتحل دین الاسلام من سب بعض الصحابة أو غیرهم من المسلمین عناد لله ورسوله فلا شک فی کفره، وأما إذا کان الساب جاهلا أو أوردته الشبهة ذلک المورد یکون على ما صرح به ابن حزم معذورا | ||
اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت میکنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش | اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت میکنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش باشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود | ||
خط ۲۵۹: | خط ۲۵۹: | ||
اما برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه ارای دیگری دارند چنانکه در کتاب الغدیر – علامه أمینی - ج 10 از قول برخی اهل سنت نقل میکند که ساب الصحاب ه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است: | اما برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه ارای دیگری دارند چنانکه در کتاب الغدیر – علامه أمینی - ج 10 از قول برخی اهل سنت نقل میکند که ساب الصحاب ه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است: | ||
...... وقال القاضی أبو یعلى: الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن کان مستحلا لذلک کفر، وإن لم یکن مستحلا فسق ولم یکفر، سواء کفرهم أو طعن فی دینهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الکوفة وغیرهم بقتل من سب الصحابة وکفر الرافضة. وقال أبوبکر بن عبدالعزیز فی المقنع: فأما الرافضی فإن کان یسب فقد کفر فلا یزوج. وقال الشیخ علاءالدین أبوالحسن الطرابلسی الحنفی فی [معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الأحکام] ص 187: من شتم أحدا من أصحاب النبی | ...... وقال القاضی أبو یعلى: الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن کان مستحلا لذلک کفر، وإن لم یکن مستحلا فسق ولم یکفر، سواء کفرهم أو طعن فی دینهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الکوفة وغیرهم بقتل من سب الصحابة وکفر الرافضة. وقال أبوبکر بن عبدالعزیز فی المقنع: فأما الرافضی فإن کان یسب فقد کفر فلا یزوج. وقال الشیخ علاءالدین أبوالحسن الطرابلسی الحنفی فی [معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الأحکام] ص 187: من شتم أحدا من أصحاب النبی علیهالسلام أبا بکر أو عمر أو عثمان أو علیا أو معاویة أو عمرو بن العاص فإن قال: کانوا على ضلال وکفر. قتل وإن شتمهم بغیر هذا من مشاتمة الناس نکل نکالا شدیدا. | ||
ایشان در ادامه از ذهبی نقل میکند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار آیات الهی در مدح صحابه برمیگردد و | ایشان در ادامه از ذهبی نقل میکند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار آیات الهی در مدح صحابه برمیگردد و آنگاه به روایاتی در این باب استشهاد میکند 48 - | ||
احادیثی نیزدراین رابطه در برخی منابع اهل سنت امده است49 | احادیثی نیزدراین رابطه در برخی منابع اهل سنت امده است49 | ||
بنابراین بین فقیهان اهل سنت در حکم نمودن به کفر و کشتن کسانی که به برخی صحابه سب و اهانت میکنند اختلاف زیادی وجود داشته و همانطور که ملاحظه گردید اکثر آنان مخالف آن میباشند. | بنابراین بین فقیهان اهل سنت در حکم نمودن به کفر و کشتن کسانی که به برخی صحابه سب و اهانت میکنند اختلاف زیادی وجود داشته و همانطور که ملاحظه گردید اکثر آنان مخالف آن میباشند. | ||
خط ۲۷۱: | خط ۲۷۱: | ||
چند سئوال از جریانهای تکفیری تروریستی و سران وهابیت: | چند سئوال از جریانهای تکفیری تروریستی و سران وهابیت: | ||
1- اگر حرکت تکفیری و تروریستی شما در کشتن مسلمانان بر مبنای اصول دینی و روایات مذکور است چرا دشمنان واقعی اسلام نظیر | 1- اگر حرکت تکفیری و تروریستی شما در کشتن مسلمانان بر مبنای اصول دینی و روایات مذکور است چرا دشمنان واقعی اسلام نظیر آمریکا و صهیونیسم از شما حمایت نموده و از هیچ حمایتی از شما مضایقه نمیکنند؟ | ||
2-اگر شیعه مشرک است چرا دولت وهابی سعودی به آنان اجازه حج وعمره را میدهد مگرقرآن کریم ورود مشرکان را به مکه مکرمه ونزدیک شدن به خانه خدا و مسجدالحرام ممنوع ننموده است؟ ایا این رفتاردوگانه اینان بیانگران نیست که جریانهای تکفیری که رهبری آن اکنون در وهابیت متمرکز شدهاست اعتقادی به احادیث رفض نداشته و از اینگونه روایات استفاده ابزاری میکنند؟ | 2-اگر شیعه مشرک است چرا دولت وهابی سعودی به آنان اجازه حج وعمره را میدهد مگرقرآن کریم ورود مشرکان را به مکه مکرمه ونزدیک شدن به خانه خدا و مسجدالحرام ممنوع ننموده است؟ ایا این رفتاردوگانه اینان بیانگران نیست که جریانهای تکفیری که رهبری آن اکنون در وهابیت متمرکز شدهاست اعتقادی به احادیث رفض نداشته و از اینگونه روایات استفاده ابزاری میکنند؟ | ||
خط ۳۳۰: | خط ۳۳۰: | ||
- رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415: | - رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415: | ||
...... وقد قال رسول الله صلى الله علیه وآله فی حدیث أخرجه البخاری فی صحیحه -: إذا حکم الحاکم فاجتهد ثم أصاب فله اجران، وإذا حکم فاجتهد ثم أخطأ فله اجر. وهذا ابن حزم یقول فی کتابه الفصل: وذهبت طائفة إلى أنه لا یکفر ولا یفسق مسلم بقول قاله فی اعتقاد أو فتیا، وان کل من اجتهد فی شئ من ذلک فدان بما رأى أنه الحق فإنه مأجور على کل حال، وان أصاب فاجران وان أخطأ فاجر واحد (قال) وهذا قول ابن أبی لیلى وأبی حنیفة، والشافعی وسفیان الثوری، وداود بن علی، وهو قول کل من عرفنا له قولا فی هذه المسألة من الصحابة لا نعلم منهم خلافا فی ذلک أصلا. وقال الفاضل النبهانی فی أوائل کتاب (شواهد الحق) على ما حکى عنه: اعلم انى لا اعتقد ولا أقول بتکفیر أحد من أهل القبلة لا الوهابیة ولا غیرهم، وکلهم مسلمون تجمعهم مع سائر المسلمین کلمة التوحید والایمان بسیدنا محمد صلى الله علیه وآله، وما جاء من دین الاسلام. وبالغ فی ذلک الشیخ أبو طاهر القزوینی على ما حکى عنه فی کتابه (سراج العقول) فقال باثبات الاسلام لکل فرد من أهل القبلة، وجزم بنجاة الجمیع من کل فرق الاسلام، وحکى عن شیخ السادة الحنفیة ابن عابدین فی باب المرتد من کتاب الجهاد ص 302 انه حکم قاطعا باسلام من یتأول فی سب الصحابة، مصرحا بان القول بتکفیر المتأولین فی ذلک مخالف لاجماع الفقهاء. وقد أسلفنا فی بعض المباحث السابقة مقالة ابن حزم فیمن سب أحدا من الصحابة، وما قال فی تکفیر عمر بحضرة النبی صلى الله علیه حاطبا، وهو صحابی مهاجری بدری. وأضف إلى جمیع ذلک کله النصوص الکثیرة المخرجة فی الصحاح الستة الحاکمة على أهل الأرکان الخمسة بالاسلام ودخول الجنة، وإذا کان الخوارج الذین استحلوا دما المسلمین، وکفروا الصحابة، وحاربوا أمیر المؤمنین علی بن أبیطالب | ...... وقد قال رسول الله صلى الله علیه وآله فی حدیث أخرجه البخاری فی صحیحه -: إذا حکم الحاکم فاجتهد ثم أصاب فله اجران، وإذا حکم فاجتهد ثم أخطأ فله اجر. وهذا ابن حزم یقول فی کتابه الفصل: وذهبت طائفة إلى أنه لا یکفر ولا یفسق مسلم بقول قاله فی اعتقاد أو فتیا، وان کل من اجتهد فی شئ من ذلک فدان بما رأى أنه الحق فإنه مأجور على کل حال، وان أصاب فاجران وان أخطأ فاجر واحد (قال) وهذا قول ابن أبی لیلى وأبی حنیفة، والشافعی وسفیان الثوری، وداود بن علی، وهو قول کل من عرفنا له قولا فی هذه المسألة من الصحابة لا نعلم منهم خلافا فی ذلک أصلا. وقال الفاضل النبهانی فی أوائل کتاب (شواهد الحق) على ما حکى عنه: اعلم انى لا اعتقد ولا أقول بتکفیر أحد من أهل القبلة لا الوهابیة ولا غیرهم، وکلهم مسلمون تجمعهم مع سائر المسلمین کلمة التوحید والایمان بسیدنا محمد صلى الله علیه وآله، وما جاء من دین الاسلام. وبالغ فی ذلک الشیخ أبو طاهر القزوینی على ما حکى عنه فی کتابه (سراج العقول) فقال باثبات الاسلام لکل فرد من أهل القبلة، وجزم بنجاة الجمیع من کل فرق الاسلام، وحکى عن شیخ السادة الحنفیة ابن عابدین فی باب المرتد من کتاب الجهاد ص 302 انه حکم قاطعا باسلام من یتأول فی سب الصحابة، مصرحا بان القول بتکفیر المتأولین فی ذلک مخالف لاجماع الفقهاء. وقد أسلفنا فی بعض المباحث السابقة مقالة ابن حزم فیمن سب أحدا من الصحابة، وما قال فی تکفیر عمر بحضرة النبی صلى الله علیه حاطبا، وهو صحابی مهاجری بدری. وأضف إلى جمیع ذلک کله النصوص الکثیرة المخرجة فی الصحاح الستة الحاکمة على أهل الأرکان الخمسة بالاسلام ودخول الجنة، وإذا کان الخوارج الذین استحلوا دما المسلمین، وکفروا الصحابة، وحاربوا أمیر المؤمنین علی بن أبیطالب علیهالسلام، ونص النبی صلى الله علیه وآله على أنهم یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیة ثم لا یعودون فیه، وانهم شر الخلق والخلیقة، وطوبى لمن قتلهم وقتلوه، عند أهل السنة من المسلمین والمعذورین فی مذهبهم، فغیرهم ممن تمسکوا بالثقلین وتمذهبوا بمذاهب أهل البیت أعدال الکتاب، واقتفوا أثرهم واهتدوا بهدیهم أولى بذلک –انتهی | ||
- | - | ||
خط ۳۴۰: | خط ۳۴۰: | ||
...... ولهم فی سب الشیخین وعثمان تصویب وتصعید، قال محمد بن یوسف الفریابی: سئل " القاضی أبو یعلى " عمن شتم أبا بکر؟ قال: کافر. قیل: فیصلى علیه؟ قال: لا. وسأله کیف یصنع به وهو یقول: لا إله إلا الله؟ قال: لا تمسوه بأیدیکم ادفعوه بالخشب حتى تواروه فی حفرته......وقال ابن تیمیة فی " الصارم المسلول " ص 581: قال إبراهیم النخعی کان یقال شتم أبیبکر وعمر من الکبائر. وکذلک قال أبو إسحاق السبیعی: شتم أبیبکر و عمر من الکبائر التی قال الله تعالى: إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه. وقتل عیسی بن جعفر بن محمد لشتمه أبا بکر وعمر وعائشة وحفصة بأمر المتوکل على الله. قاله ابن کثیر فی تاریخه 10: 324. وفی " الصارم المسلول " ص 576: قال أحمد فی روایة أبیطالب فی الرجل یشتم عثمان: هذا زندقة. هب أن هذه الفتاوى المجردة من مسلمات الفقه، ولیس للباحث أن یناقش أصحابها الحساب، ویطالبه –انتهی - | ...... ولهم فی سب الشیخین وعثمان تصویب وتصعید، قال محمد بن یوسف الفریابی: سئل " القاضی أبو یعلى " عمن شتم أبا بکر؟ قال: کافر. قیل: فیصلى علیه؟ قال: لا. وسأله کیف یصنع به وهو یقول: لا إله إلا الله؟ قال: لا تمسوه بأیدیکم ادفعوه بالخشب حتى تواروه فی حفرته......وقال ابن تیمیة فی " الصارم المسلول " ص 581: قال إبراهیم النخعی کان یقال شتم أبیبکر وعمر من الکبائر. وکذلک قال أبو إسحاق السبیعی: شتم أبیبکر و عمر من الکبائر التی قال الله تعالى: إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه. وقتل عیسی بن جعفر بن محمد لشتمه أبا بکر وعمر وعائشة وحفصة بأمر المتوکل على الله. قاله ابن کثیر فی تاریخه 10: 324. وفی " الصارم المسلول " ص 576: قال أحمد فی روایة أبیطالب فی الرجل یشتم عثمان: هذا زندقة. هب أن هذه الفتاوى المجردة من مسلمات الفقه، ولیس للباحث أن یناقش أصحابها الحساب، ویطالبه –انتهی - | ||
[[رده:مقالهها]] | |||
[[رده: | |||
[[رده:تکفیر]] | [[رده:تکفیر]] |