۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می شد' به ' میشد') |
جز (جایگزینی متن - 'امریکا' به 'آمریکا') |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
به نظر بننبی، انسان تمدنساز باید در سه زمینة فرهنگ، کار و مال توجیه یا هدایت شود. فرهنگ از نظر وی «مجموعهای از صفات اخلاقی و ارزشهای اجتماعی است که فرد در محیطی که به دنیا میآید آن را همچون یک سرمایه اولیه دریافت میکند». بننبی کار را تنها عاملی میداند که سرنوشت اشیا را در یک چارچوب اجتماعی تعیین میکند و هدایت آن به معنی هدایت همه فعالیتهای جمعی در یک مسیر با هدف ایجاد تغییر در وضع انسان و پدید آوردن محیطی جدید برای رشد تواناییهای فردی در جامعه است. بالاخره، مال یا ثروت به عنوان وسیله اجتماعی برای نهضت در جهت پیشرفت مادی اهمیت دارد و نه به عنوان وسیلة سیاسی نزد شماری از سرمایهداران برای بهرهکشی از تلاش اکثریت ملت <ref>جدعان، ص 423ـ 425؛ بننبی، 1992، ص 88 ـ89، 120ـ121</ref>. | به نظر بننبی، انسان تمدنساز باید در سه زمینة فرهنگ، کار و مال توجیه یا هدایت شود. فرهنگ از نظر وی «مجموعهای از صفات اخلاقی و ارزشهای اجتماعی است که فرد در محیطی که به دنیا میآید آن را همچون یک سرمایه اولیه دریافت میکند». بننبی کار را تنها عاملی میداند که سرنوشت اشیا را در یک چارچوب اجتماعی تعیین میکند و هدایت آن به معنی هدایت همه فعالیتهای جمعی در یک مسیر با هدف ایجاد تغییر در وضع انسان و پدید آوردن محیطی جدید برای رشد تواناییهای فردی در جامعه است. بالاخره، مال یا ثروت به عنوان وسیله اجتماعی برای نهضت در جهت پیشرفت مادی اهمیت دارد و نه به عنوان وسیلة سیاسی نزد شماری از سرمایهداران برای بهرهکشی از تلاش اکثریت ملت <ref>جدعان، ص 423ـ 425؛ بننبی، 1992، ص 88 ـ89، 120ـ121</ref>. | ||
علاوه بر عوامل یادشده، احیا یا بازسازی تمدن، از دیدگاه بننبی، به احیای اندیشة دینی بستگی دارد. بننبی تمدنسازی به روش غربی را ابداً نمیپذیرد، چه معتقد است که تمدن غرب که ادامه تمدن قرن نوزدهم میلادی است اکنون در مرحله ورشکستگی قرار گرفته و نمیتواند وسیله رهایی جهان اسلام باشد. بننبی خواستار تمدنی اصیل با ویژگیهای خود است، «تمدنی که در آن مربیان به جوانان بیاموزند که چگونه میتوانند راههایی را برای هدایت و پیشبرد کاروان بشری کشف کنند، نه آنکه خود دنبالهرو روسها یا | علاوه بر عوامل یادشده، احیا یا بازسازی تمدن، از دیدگاه بننبی، به احیای اندیشة دینی بستگی دارد. بننبی تمدنسازی به روش غربی را ابداً نمیپذیرد، چه معتقد است که تمدن غرب که ادامه تمدن قرن نوزدهم میلادی است اکنون در مرحله ورشکستگی قرار گرفته و نمیتواند وسیله رهایی جهان اسلام باشد. بننبی خواستار تمدنی اصیل با ویژگیهای خود است، «تمدنی که در آن مربیان به جوانان بیاموزند که چگونه میتوانند راههایی را برای هدایت و پیشبرد کاروان بشری کشف کنند، نه آنکه خود دنبالهرو روسها یا آمریکاییان باشند» <ref>جدعان، ص 425؛ بننبی، 1959، ص 118</ref>. | ||
به عقیدة بننبی، نخستین وظیفة جهان اسلام این است که خود را از طریق یک برنامهریزی منظم علمی به سطح بالای پیشرفت مادی برساند بدون آنکه ارزشهای اخلاقی خود را از دست بدهد، زیرا تمدن جدید اسلامی باید براساس تعادل بین کم و کیف، ماده و روح، وسیله و هدف و بالاخره علم و وجدان باشد. به عبارت دیگر، نهضت جهان اسلام در جدا شدن از ارزشها نیست بلکه در جمع بین علم و ایمان است<ref>جدعان، ص425ـ426؛ بننبی، 1989، ص169ـ170</ref>. | به عقیدة بننبی، نخستین وظیفة جهان اسلام این است که خود را از طریق یک برنامهریزی منظم علمی به سطح بالای پیشرفت مادی برساند بدون آنکه ارزشهای اخلاقی خود را از دست بدهد، زیرا تمدن جدید اسلامی باید براساس تعادل بین کم و کیف، ماده و روح، وسیله و هدف و بالاخره علم و وجدان باشد. به عبارت دیگر، نهضت جهان اسلام در جدا شدن از ارزشها نیست بلکه در جمع بین علم و ایمان است<ref>جدعان، ص425ـ426؛ بننبی، 1989، ص169ـ170</ref>. |