پرش به محتوا

ابراهیم حسین شاذلی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'امریکا' به 'آمریکا'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امریکا' به 'آمریکا')
خط ۷۶: خط ۷۶:
از‌ دیدگاه وی، [[اسلام|اسـلام]] جز دو نوع از جـوامع را نـمی‌شناسد: جامعه اسلامی و جامعه جـاهلی. جـامعه اسلامی جامعه‌ای است که اسلام در ابعاد عقیده: عبادت، شریعت، نظام، خلق و سلوک در‌ آن‌ پیاده مـی‌شود، نـه آن جامعه‌ای که دربردارنده گروهی از مردم بـاشد کـه خود را مـسلمان مـی‌نامند. ولی قـانونشان، شریعت اسلام نیست؛ جـامعه جاهلی هرجامعه‌ای جز جامعه مسلمانان است. و به‌ تعبیر‌ دقیق‌تر‌، هرجامعه‌ای که عبودیت آن خالص‌ و منحصر‌ بـرای‌ خـدا نباشد. با این تعاریف همه جـوامع مـوجود امـروز بـر روی زمـین، جوامع کمونیستی‌ و دوگانه‌پرست و [[یهودی]] و [[نصرانی]]، جوامع جاهلی هستند.
از‌ دیدگاه وی، [[اسلام|اسـلام]] جز دو نوع از جـوامع را نـمی‌شناسد: جامعه اسلامی و جامعه جـاهلی. جـامعه اسلامی جامعه‌ای است که اسلام در ابعاد عقیده: عبادت، شریعت، نظام، خلق و سلوک در‌ آن‌ پیاده مـی‌شود، نـه آن جامعه‌ای که دربردارنده گروهی از مردم بـاشد کـه خود را مـسلمان مـی‌نامند. ولی قـانونشان، شریعت اسلام نیست؛ جـامعه جاهلی هرجامعه‌ای جز جامعه مسلمانان است. و به‌ تعبیر‌ دقیق‌تر‌، هرجامعه‌ای که عبودیت آن خالص‌ و منحصر‌ بـرای‌ خـدا نباشد. با این تعاریف همه جـوامع مـوجود امـروز بـر روی زمـین، جوامع کمونیستی‌ و دوگانه‌پرست و [[یهودی]] و [[نصرانی]]، جوامع جاهلی هستند.


سید قطب‌ عقیده‌ را عنصر تمایزبخش جوامع‌ جاهلی‌ و اسلامی و حتی جـوامع‌ پیـشرفته و عـقب مانده می‌داند، زیرا روح پیشرفت هم عقیده اسـت. چه در شکل نظریه، چنانکه در تفسیر‌ مارکیستی تاریخ‌ آمده و چه در شکل تولید مادی که در [[امریکا]] و [[اروپا]] دیده می‌شود، چنین جامعه‌ای، جامعه‌ای عقب‌ مانده‌ یـا‌ به اصطلاح اسلامی‌اش جامعه جاهلی است.
سید قطب‌ عقیده‌ را عنصر تمایزبخش جوامع‌ جاهلی‌ و اسلامی و حتی جـوامع‌ پیـشرفته و عـقب مانده می‌داند، زیرا روح پیشرفت هم عقیده اسـت. چه در شکل نظریه، چنانکه در تفسیر‌ مارکیستی تاریخ‌ آمده و چه در شکل تولید مادی که در [[آمریکا]] و [[اروپا]] دیده می‌شود، چنین جامعه‌ای، جامعه‌ای عقب‌ مانده‌ یـا‌ به اصطلاح اسلامی‌اش جامعه جاهلی است.


جامعه اسلامی‌ جامعه‌ای است‌ که اسلام در آن اجرا می‌گردد. اسلام یعنی ایمان، ستایش، خداوند، قانون‌گذاری: سازمان اجتماعی(تئوری) خلقت‌ و (شیوه‌) رفتار‌. جامعه‌ جاهلی جامعه‌ای است کـه اسلام در آن اجرا نمی‌شود. جامعه جاهلی‌ نه‌ بر‌ اساس ایمان استوار است نه بر پایه جهان‌بینی اسلامی، نه ارزش‌ها، نه مفهوم تساوی‌ حقوقی‌، نه‌ خلقت و نه‌ شیوه رفتاری آن. بنابراین جـامعه‌ای کـه قانونش بر اساس قانون الهی استوار‌ نیست‌ نمی‌تواند جامعه باشد هرچند که افراد آن جامعه ادعای مسلمانی داشته باشند. جامعه اسلامی‌ از‌ دیدگاه سید قـطب مـخالف یا جوامعی است که نـظام‌های پنـج‌گانه غربی (در اندیشه مارکس‌) به‌ خود دیده‌اند، یعنی نظام دوره‌ تمدن اولیه، برده‌داری، اقطاعی، سرمایه‌داری و [[سوسیالیسم]] که در‌ راه‌ [[کمونیسم|کمونیسم‌]] است، زیرا جامعه اسلامی برعـکس نـظام‌های‌ غربی که با تناسب شـرایط تـاریخی مشخصی پدید آمده‌اند‌، از‌ آغاز پیدایی‌اش مبتنی بر شریعت الهی‌ کاملی است. جامعه اسلامی [[شریعت]] را‌ نساخته‌ است‌؛ بلکه شریعت است که جامعه اسلامی را ساخته است، برعکس قوانین زمینی‌، که جوامع مـا‌ تـولید‌ کرده‌اند‌. شریعت اسلامی بر چهار ویژه‌گی استوار است که آن را بر ایجاد‌ جامعه‌ اسلامی‌ توانا می‌سازد. نخست، ساخته خدای‌ است‌ که ماهیت آفریده‌هایش را می‌شناسد و شریعت او متناسب با مقومات‌ (عناصر‌) بشری و عمومی‌ مـشترک و اصـول ثابت فـطرت است. دوم، این شریعت در شکل‌ مبادی‌ کلی و عامی آمده است‌ که اجرا شدن‌ و انشعاب‌ در‌ جزئیات نو شونده و اصـول متغیر را بر‌ می‌تاباند‌. سوم، این مبادی عام‌ شامل همه مبانی حـیات انـسانی فـرد و جامعه و دولت و روابط‌ بین‌المللی و زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی‌ و حقوقی‌ می‌باشد. چهارم‌، مبادی‌ اجتماعی‌ که شریعت بر پایـه ‌ ‌آنـها قرار‌ دارد‌، پیشرو است و شریعت را به جلو حرکت داده است و هنوز بر پایۀ این‌ نـقش تـواناسـت‌ زیرا همیشه از‌ اوضاع اجتماعی موجود پیشی‌ گرفته‌ است.
جامعه اسلامی‌ جامعه‌ای است‌ که اسلام در آن اجرا می‌گردد. اسلام یعنی ایمان، ستایش، خداوند، قانون‌گذاری: سازمان اجتماعی(تئوری) خلقت‌ و (شیوه‌) رفتار‌. جامعه‌ جاهلی جامعه‌ای است کـه اسلام در آن اجرا نمی‌شود. جامعه جاهلی‌ نه‌ بر‌ اساس ایمان استوار است نه بر پایه جهان‌بینی اسلامی، نه ارزش‌ها، نه مفهوم تساوی‌ حقوقی‌، نه‌ خلقت و نه‌ شیوه رفتاری آن. بنابراین جـامعه‌ای کـه قانونش بر اساس قانون الهی استوار‌ نیست‌ نمی‌تواند جامعه باشد هرچند که افراد آن جامعه ادعای مسلمانی داشته باشند. جامعه اسلامی‌ از‌ دیدگاه سید قـطب مـخالف یا جوامعی است که نـظام‌های پنـج‌گانه غربی (در اندیشه مارکس‌) به‌ خود دیده‌اند، یعنی نظام دوره‌ تمدن اولیه، برده‌داری، اقطاعی، سرمایه‌داری و [[سوسیالیسم]] که در‌ راه‌ [[کمونیسم|کمونیسم‌]] است، زیرا جامعه اسلامی برعـکس نـظام‌های‌ غربی که با تناسب شـرایط تـاریخی مشخصی پدید آمده‌اند‌، از‌ آغاز پیدایی‌اش مبتنی بر شریعت الهی‌ کاملی است. جامعه اسلامی [[شریعت]] را‌ نساخته‌ است‌؛ بلکه شریعت است که جامعه اسلامی را ساخته است، برعکس قوانین زمینی‌، که جوامع مـا‌ تـولید‌ کرده‌اند‌. شریعت اسلامی بر چهار ویژه‌گی استوار است که آن را بر ایجاد‌ جامعه‌ اسلامی‌ توانا می‌سازد. نخست، ساخته خدای‌ است‌ که ماهیت آفریده‌هایش را می‌شناسد و شریعت او متناسب با مقومات‌ (عناصر‌) بشری و عمومی‌ مـشترک و اصـول ثابت فـطرت است. دوم، این شریعت در شکل‌ مبادی‌ کلی و عامی آمده است‌ که اجرا شدن‌ و انشعاب‌ در‌ جزئیات نو شونده و اصـول متغیر را بر‌ می‌تاباند‌. سوم، این مبادی عام‌ شامل همه مبانی حـیات انـسانی فـرد و جامعه و دولت و روابط‌ بین‌المللی و زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی‌ و حقوقی‌ می‌باشد. چهارم‌، مبادی‌ اجتماعی‌ که شریعت بر پایـه ‌ ‌آنـها قرار‌ دارد‌، پیشرو است و شریعت را به جلو حرکت داده است و هنوز بر پایۀ این‌ نـقش تـواناسـت‌ زیرا همیشه از‌ اوضاع اجتماعی موجود پیشی‌ گرفته‌ است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۷۹۶

ویرایش