۲۱٬۸۷۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ملی گرا' به ' ملیگرا') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''سید محمد کاظم طباطبایی یزدی وحدتگرای استعمار گریز''' عنوان مقالهای برای معرفی اندیشههای | '''سید محمد کاظم طباطبایی یزدی وحدتگرای استعمار گریز''' عنوان مقالهای برای معرفی اندیشههای وحدتگرایانۀ شخصیتها و پیشگامان تقریب است. این عنوان در بخش پیشگامان تقریب [[فصلنامه اندیشه تقریب]]، [[فصلنامه اندیشه تقریب شماره 26|شماره بیست و ششم]]، سال هفتم فصل بهار، سال 1390 منتشر شدهاست. | ||
'''سید محمدکاظم طباطبایی یزدی''' مولف کتاب | '''سید محمدکاظم طباطبایی یزدی''' مولف کتاب «[[العروة الوثقی (کتاب)|العروة الوثقی]]» و از علمای مخالف مشروطه بود.</div> | ||
=چکیده= | =چکیده= | ||
عالمان راستین، سنگربانان عرصه علم و عملاند. موقعیت علمی و مقام معنوی برخی از آنان به قدری زیاد است که در زمینه¬های گوناگون پیشقراول و الگو برای همگان میباشند. یکی از بزرگانی که با وحدت¬گرایی به مبارزه بیامان با استعمارگران قرن بیستم پرداخت و با حکم جهادش، سبب بسیج عمومی مسلمانان شد تا در برابر ظالمان و دشمنان اسلام و مسلمین قد علم کنند، آیتالله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروۀالوثقی) میباشد. آنچه در این مقاله آمده، شمّهای از زندگی آن مرد بزرگ میباشد که از بخشهای زیر تشکیل شدهاست: ولادت و خانوادۀ سید، تحصیلات مقدماتی، کرسی تدریس و مقام علمی، آثار و تألیفات، سید و مسائل سیاسی ـ اجتماعی عصرش، سید و مشروطه وارداتی، فراست و کیاست در مقابله با دسیسههای استعمار، اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران، وحدتگرایی در دفاع از ایران و دولت عثمانی، و اقدامات وحدتگرایانه سید از طریق نامهها، تلگرافها و غیره. | عالمان راستین، سنگربانان عرصه علم و عملاند. موقعیت علمی و مقام معنوی برخی از آنان به قدری زیاد است که در زمینه¬های گوناگون پیشقراول و الگو برای همگان میباشند. یکی از بزرگانی که با وحدت¬گرایی به مبارزه بیامان با استعمارگران قرن بیستم پرداخت و با حکم جهادش، سبب بسیج عمومی مسلمانان شد تا در برابر ظالمان و دشمنان اسلام و مسلمین قد علم کنند، آیتالله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروۀالوثقی) میباشد. آنچه در این مقاله آمده، شمّهای از زندگی آن مرد بزرگ میباشد که از بخشهای زیر تشکیل شدهاست: ولادت و خانوادۀ سید، تحصیلات مقدماتی، کرسی تدریس و مقام علمی، آثار و تألیفات، سید و مسائل سیاسی ـ اجتماعی عصرش، سید و مشروطه وارداتی، فراست و کیاست در مقابله با دسیسههای استعمار، اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران، وحدتگرایی در دفاع از ایران و دولت عثمانی، و اقدامات وحدتگرایانه سید از طریق نامهها، تلگرافها و غیره. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
=ولادت= | =ولادت= | ||
در اواخر دهۀ چهل قرن سیزدهم هجری روستای «کسنویه»، یکی از روستاهای اطراف دارالمؤمنین یزد، ولادت فرزندی پسر در خانوادهای کشاورز از سادات طباطبایی را شاهد بود که پس از نیم قرن، آوازۀ او نه تنها کشورش، بلکه بخشهای مهمی از خاورمیانه را فراگرفت. وی طبق قول مشهور در سال 1248 هجری قمری در روستای «کسنویه» یکی از روستاهای اطراف دار المؤمنین [[یزد]]، ولادت یافت. او محمد کاظم نامیده شده و در دامن پاک پدر و مادر متدینی رشد یافت.<br> | در اواخر دهۀ چهل قرن سیزدهم هجری روستای «کسنویه»، یکی از روستاهای اطراف دارالمؤمنین یزد، ولادت فرزندی پسر در خانوادهای کشاورز از سادات طباطبایی را شاهد بود که پس از نیم قرن، آوازۀ او نه تنها کشورش، بلکه بخشهای مهمی از خاورمیانه را فراگرفت. وی طبق قول مشهور در سال 1248 هجری قمری در روستای «کسنویه» یکی از روستاهای اطراف دار المؤمنین [[یزد]]، ولادت یافت. او محمد کاظم نامیده شده و در دامن پاک پدر و مادر متدینی رشد یافت.<br> | ||
والدین او به تربیت جسمی و روحی وی پرداختند و شاید از چهرۀ معصومانه فرزندشان، آیندهای درخشان را در آینه تقدیر میدیدند که تصمیم گرفتند وی را رهسپار مکتبخانه کنند تا الفبای آگاهی و معرفت را از زبان معلمان دلسوز و باتقوا فراگیرد. | والدین او به تربیت جسمی و روحی وی پرداختند و شاید از چهرۀ معصومانه فرزندشان، آیندهای درخشان را در آینه تقدیر میدیدند که تصمیم گرفتند وی را رهسپار مکتبخانه کنند تا الفبای آگاهی و معرفت را از زبان معلمان دلسوز و باتقوا فراگیرد. | ||
=تحصیلات مقدماتی= | =تحصیلات مقدماتی= | ||
سید محمدکاظم را برای فراگیری علوم مقدماتی، [[قرآن]] و خواندن و نوشتن، به مدارس سنتی آن زمان یزد فرستادند. حوزۀ علمیه «دومنار» یزد پذیرای نوجوانانی بود که با عشق و علاقه وافر به تحصیل علوم دینی میپرداختند.<br> | سید محمدکاظم را برای فراگیری علوم مقدماتی، [[قرآن]] و خواندن و نوشتن، به مدارس سنتی آن زمان یزد فرستادند. حوزۀ علمیه «دومنار» یزد پذیرای نوجوانانی بود که با عشق و علاقه وافر به تحصیل علوم دینی میپرداختند.<br> | ||
سید محمدکاظم با ورود به این حوزه، از محضر استادانی همانند استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و شیخ زینالعابدین عقدایی و ... بهره برد و دروس ادبیات و مختصری از احکام و اخلاق را فراگرفت. سپس در درس فقه و اصول آخوند ملاهادی یزدی ـ که از عالمان بزرگ آن دیار به شمار میرفت ـ شرکت کرده دورۀ سطح را به پایان برد. علاقه زیاد وی به علم آموزی، او را بر آن داشت تا از دیارش هجرت کند و راهی مشهد مقدس شود. در آن جا، علم هیئت و ریاضیات را آموخت و پس از آن، عازم حوزۀ پررونق آن روز اصفهان گردید و از محضر استادان بزرگی همانند: آیتالله [[سید محمدباقر خوانساری]] صاحب کتاب معروف «روضات الجنات» و برادرش آیتالله حاج میرزا هاشم خوانساری، و آیتالله ملا محمدجعفر آبادهای و به ویژه شیخ محمدباقر نجفی بهرههای فراوان برد. | سید محمدکاظم با ورود به این حوزه، از محضر استادانی همانند استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و شیخ زینالعابدین عقدایی و ... بهره برد و دروس ادبیات و مختصری از احکام و اخلاق را فراگرفت. سپس در درس فقه و اصول آخوند ملاهادی یزدی ـ که از عالمان بزرگ آن دیار به شمار میرفت ـ شرکت کرده دورۀ سطح را به پایان برد. علاقه زیاد وی به علم آموزی، او را بر آن داشت تا از دیارش هجرت کند و راهی مشهد مقدس شود. در آن جا، علم هیئت و ریاضیات را آموخت و پس از آن، عازم حوزۀ پررونق آن روز اصفهان گردید و از محضر استادان بزرگی همانند: آیتالله [[سید محمدباقر خوانساری]] صاحب کتاب معروف «روضات الجنات» و برادرش آیتالله حاج میرزا هاشم خوانساری، و آیتالله ملا محمدجعفر آبادهای و به ویژه شیخ محمدباقر نجفی بهرههای فراوان برد. | ||
=تحصیلات تکمیلی= | =تحصیلات تکمیلی= | ||
شعله علم آموزی در محمدکاظم نه تنها پس از سن سی سالگی وی خاموش نشد، بلکه برافروخته تر شده، وی را وادار کرد که در سال 1281ق بار سفر به سوی نجف اشرف ببندد. سال ورود وی به حوزه نجف، با وفات شیخ اعظم [[مرتضی انصاری]] و انتقال مرجعیت به [[میرزای شیرازی]] مصادف شد. در حوزه نجف، از محضر استادان بزرگ آن روز بهره برد. آیات عظام: شیخ راضی نجفی، شیخ مهدی آل کاشف الغطا، شیخ مهدی جعفری و میرزای شیرازی (پرچمدار نهضت تحریم تنباکو) از جمله استادان وی در دروس مختلف فقهی و اصولی بودهاند. | شعله علم آموزی در محمدکاظم نه تنها پس از سن سی سالگی وی خاموش نشد، بلکه برافروخته تر شده، وی را وادار کرد که در سال 1281ق بار سفر به سوی نجف اشرف ببندد. سال ورود وی به حوزه نجف، با وفات شیخ اعظم [[مرتضی انصاری]] و انتقال مرجعیت به [[میرزای شیرازی]] مصادف شد. در حوزه نجف، از محضر استادان بزرگ آن روز بهره برد. آیات عظام: شیخ راضی نجفی، شیخ مهدی آل کاشف الغطا، شیخ مهدی جعفری و میرزای شیرازی (پرچمدار نهضت تحریم تنباکو) از جمله استادان وی در دروس مختلف فقهی و اصولی بودهاند. | ||
=کرسی تدریس و مقام علمی= | =کرسی تدریس و مقام علمی= | ||
سید محمدکاظم تدریس علوم اسلامی را از زمان جوانی آغاز کرد. در حوزه «دومنار» یزد، سپس حوزه اصفهان، علاوه بر تحصیل، به تدریس هم میپرداخت. در حوزه نجف، تدریس فقه و اصول سید، جایگاه خاصی داشت. پس از هجرت استادش میرزای شیرازی از نجف به سامرا، تدریس دروس عالی فقه و اصول از سوی سید، فضلا و عالمان زیادی را به حوزه درس او کشانید. ژرف نگری و دقت نظر و سلامت بیان سید به گونهای بود که بیش از دویست نفر از فضلای نجف اشرف پای درس وی مینشستند و پس از چندی، خود صاحب کرسی تدریس و مقام علمی میشدند. | سید محمدکاظم تدریس علوم اسلامی را از زمان جوانی آغاز کرد. در حوزه «دومنار» یزد، سپس حوزه اصفهان، علاوه بر تحصیل، به تدریس هم میپرداخت. در حوزه نجف، تدریس فقه و اصول سید، جایگاه خاصی داشت. پس از هجرت استادش میرزای شیرازی از نجف به سامرا، تدریس دروس عالی فقه و اصول از سوی سید، فضلا و عالمان زیادی را به حوزه درس او کشانید. ژرف نگری و دقت نظر و سلامت بیان سید به گونهای بود که بیش از دویست نفر از فضلای نجف اشرف پای درس وی مینشستند و پس از چندی، خود صاحب کرسی تدریس و مقام علمی میشدند. | ||
از میان شاگردان برجسته سید میتوان از بزرگانی همانند حاج [[شیخ عبدالکریم حایری یزدی]] (مؤسس حوزه علمیه قم)، حاج آقا حسین قمی، حاج آقا حسین [[بروجردی]]، شیخ [[محمدحسین کاشف الغطا]]، شهید سید محمدتقی خوانساری، حاج آقا رضا مسجدشاهی اصفهانی، [[ | از میان شاگردان برجسته سید میتوان از بزرگانی همانند حاج [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حایری یزدی]] (مؤسس حوزه علمیه قم)، حاج آقا حسین قمی، حاج آقا حسین [[سید حسین بروجردی|بروجردی]]، شیخ [[محمد حسین کاشف الغطاء|محمدحسین کاشف الغطا]]، شهید سید محمدتقی خوانساری، حاج آقا رضا مسجدشاهی اصفهانی، [[سید عبدالحسین شرف الدین|سید عبدالحسین شرف الدین عاملی]]، سید محمد فیروزآبادی، شیخ زینالعابدین عابدی زنجانی، شیخ فضل الله شیخ الاسلام زنجانی، شیخ محمد تنکابنی (مؤلف قصص العلما)، شیخ محمدتقی بافقی، سید یونس اردبیلی، شیخ جعفر نقدی، آقا میرزا محمود امام جمعه زنجانی، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ عبدالنبی عراقی و بسیاری دیگر ... یاد کرد. | ||
در مورد مقام علمی و معنوی سید، بسیار سخن گفته شده است. برخی بر این اندیشهاند که در جلالت قدر و مقام علمی سید، همین بس که مراجع بزرگ تقلید شیعه در دوران اخیر، آغاز مرجعیت خویش را به نوعی با نشر حواشی خویش بر کتاب گران سنگ «عروة الوثقی» او اعلام میکنند و برخی از دروس خارج فقهای معاصر بر محور متن کتاب مذکور، ارائه میگردد. در این جا به نقل اظهارنظر برخی از بزرگان در مقام علمی و معنوی سید میپردازیم: | در مورد مقام علمی و معنوی سید، بسیار سخن گفته شده است. برخی بر این اندیشهاند که در جلالت قدر و مقام علمی سید، همین بس که مراجع بزرگ تقلید شیعه در دوران اخیر، آغاز مرجعیت خویش را به نوعی با نشر حواشی خویش بر کتاب گران سنگ «عروة الوثقی» او اعلام میکنند و برخی از دروس خارج فقهای معاصر بر محور متن کتاب مذکور، ارائه میگردد. در این جا به نقل اظهارنظر برخی از بزرگان در مقام علمی و معنوی سید میپردازیم: | ||
'''الف) صاحب کتاب «ریحانة الأدب» در وصف سید آورده است:''' | '''الف) صاحب کتاب «ریحانة الأدب» در وصف سید آورده است:''' | ||
«از فحول و متبحرین علمای امامیه قرن چهاردهم هجرت عالمی است متقی، عامل، محقق، مدقق، جامع تمامی علوم دینیه فروعیه و اصولیه، سید علمای وقت، حامل لوای شریعت، از مفاخر شیعه و رییس مذهبی فرقه محقه، بالخصوص در فقه جعفری به نهایت متبحر، دارای فکری عمیق و نظری دقیق، مرجع تقلید اغلب شیعه، علامه وقت و سرآمد فقهای عصر، حوزه درس او در نجف اشرف انفع حوزههای علمیه و مرجع استفاده اکابر و فحول اساتید بود...»<ref>مدرس، بی تا، ج6، ص391</ref> | «از فحول و متبحرین علمای امامیه قرن چهاردهم هجرت عالمی است متقی، عامل، محقق، مدقق، جامع تمامی علوم دینیه فروعیه و اصولیه، سید علمای وقت، حامل لوای شریعت، از مفاخر شیعه و رییس مذهبی فرقه محقه، بالخصوص در فقه جعفری به نهایت متبحر، دارای فکری عمیق و نظری دقیق، مرجع تقلید اغلب شیعه، علامه وقت و سرآمد فقهای عصر، حوزه درس او در نجف اشرف انفع حوزههای علمیه و مرجع استفاده اکابر و فحول اساتید بود...»<ref>مدرس، بی تا، ج6، ص391</ref> | ||
'''ب) یکی از شاگردان برجسته [[آخوند خراسانی]] (صاحب کفایه) به نام شیخ محمد حرز الدی'''ن در وصف سید یزدی میگوید: | '''ب) یکی از شاگردان برجسته [[آخوند خراسانی]] (صاحب کفایه) به نام شیخ محمد حرز الدی'''ن در وصف سید یزدی میگوید: | ||
«صاحب عروه، خصوصاً در ایام اخیر عمر خویش، به ریاست و زعامتی بسیار وسیع و گسترده رسید، بلکه فقیه اعظم و زعیم مطلقی شد که هیچ کس را یارای رقابت با او نبود. وی دریایی مواج و متلاطم از علم و تحقیق و متانت بود. همه مسایل فقهی و اخبار اهل بیت را در گنجینه ذهن و دل خویش حاضر داشت»<ref>حرزالدین، 1405ق، ج2، ص326 </ref | «صاحب عروه، خصوصاً در ایام اخیر عمر خویش، به ریاست و زعامتی بسیار وسیع و گسترده رسید، بلکه فقیه اعظم و زعیم مطلقی شد که هیچ کس را یارای رقابت با او نبود. وی دریایی مواج و متلاطم از علم و تحقیق و متانت بود. همه مسایل فقهی و اخبار اهل بیت را در گنجینه ذهن و دل خویش حاضر داشت»<ref>حرزالدین، 1405ق، ج2، ص326 </ref> | ||
'''ج) [[محدث قمی]] (شیخ عباس صاحب | '''ج) [[محدث قمی]] (شیخ عباس صاحب مفاتیحالجنان) سید را چنین ستوده است:''' | ||
وی«سید عالمان امت، شیخ طائفه، پرچمدار تشیع و قطب آسیای شریعت ... فقیه عصر و مایه برکت روزگار ما» است.<ref>محدث قمی، 1377ش، ج2، ص596ـ597 </ref | وی«سید عالمان امت، شیخ طائفه، پرچمدار تشیع و قطب آسیای شریعت ... فقیه عصر و مایه برکت روزگار ما» است.<ref>محدث قمی، 1377ش، ج2، ص596ـ597 </ref> | ||
لازم به یادآوری است هر نویسندهای که در تاریخ معاصر قلم زده، از جلالت و بزرگواری سید سخن گفته است. گرچه مخالفان سیاسی ـ اجتماعی سید پا را از گلیم انصاف درازتر کرده، به قدح او پرداختهاند، اما چیزی از عظمت سید نکاستهاند بلکه ناخواسته بزرگی روح و اخلاق و منش حسنۀ وی را جلوه دادهاند، چون برخورد صمیمی و اظهارنظر عمیق و پای بندی به موازین شرعی، او را در کشاکش منازعات سیاسی ـ اجتماعی به خطا نکشاند و وی هم چنان با حکمت و موعظه حسنه به اصلاح امور میپرداخت. | لازم به یادآوری است هر نویسندهای که در تاریخ معاصر قلم زده، از جلالت و بزرگواری سید سخن گفته است. گرچه مخالفان سیاسی ـ اجتماعی سید پا را از گلیم انصاف درازتر کرده، به قدح او پرداختهاند، اما چیزی از عظمت سید نکاستهاند بلکه ناخواسته بزرگی روح و اخلاق و منش حسنۀ وی را جلوه دادهاند، چون برخورد صمیمی و اظهارنظر عمیق و پای بندی به موازین شرعی، او را در کشاکش منازعات سیاسی ـ اجتماعی به خطا نکشاند و وی هم چنان با حکمت و موعظه حسنه به اصلاح امور میپرداخت. | ||
=آثار و تألیفات سید محمد کاظم طباطبایی= | =آثار و تألیفات سید محمد کاظم طباطبایی= | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
=سید و مسائل سیاسی - اجتماعی عصرش= | =سید و مسائل سیاسی - اجتماعی عصرش= | ||
دوران مرجعیت و زعامت دینی سید کاظم طباطبایی، دوران سختی بوده است. حوادث و رویدادهای مهم در کشورهای منطقه، به ویژه ایران و عراق، عرصههای مختلفی را برای موضعگیری سید، گشوده بود. تدبیر وی و اتخاذ مواضع خردمندانه توسط او، با گذشت زمان، بیشتر آشکار شد.<br> | دوران مرجعیت و زعامت دینی سید کاظم طباطبایی، دوران سختی بوده است. حوادث و رویدادهای مهم در کشورهای منطقه، به ویژه ایران و عراق، عرصههای مختلفی را برای موضعگیری سید، گشوده بود. تدبیر وی و اتخاذ مواضع خردمندانه توسط او، با گذشت زمان، بیشتر آشکار شد.<br> | ||
برخی از نکات ویژه در این موضوع را به اجمال مرور میکنیم: | برخی از نکات ویژه در این موضوع را به اجمال مرور میکنیم: | ||
'''الف) سید و مشروطه وارداتی:''' | '''الف) سید و مشروطه وارداتی:''' | ||
آقای ابوالحسنی منذر از نویسندگان معاصر (که تحلیلگری شایسته و مورخی ارزشمند در تاریخ مشروطه است) نسبت به موضع سید در جریان مشروطه نکات خوبی را بیان کرده است<ref> ر. ک: فصل نامه زمانه، شماره15</ref> که بخشی از آن چنین است: | آقای ابوالحسنی منذر از نویسندگان معاصر (که تحلیلگری شایسته و مورخی ارزشمند در تاریخ مشروطه است) نسبت به موضع سید در جریان مشروطه نکات خوبی را بیان کرده است<ref> ر. ک: فصل نامه زمانه، شماره15</ref> که بخشی از آن چنین است: | ||
«در صدر مشروطه، سید از امضای بی قید و شرط مصوبات [[مجلس شورای ملی]] ایران که از ماهیت اعضا و حاصل کار آنان در آینده، بی اطلاع و نگران بود سرباز زد و حمایت از آن نهاد | «در صدر مشروطه، سید از امضای بی قید و شرط مصوبات [[مجلس شورای ملی]] ایران که از ماهیت اعضا و حاصل کار آنان در آینده، بی اطلاع و نگران بود سرباز زد و حمایت از آن نهاد | ||
قانون گذاری را منوط به انطباق کامل مصوبات آن با موازین شرع انور شمرد. زمانی هم که موج فتنه و آشوب بالا گرفت و جمعی از عناصر مشکوک همچون تقی زاده در نقاب هواداری از آزادی و | قانون گذاری را منوط به انطباق کامل مصوبات آن با موازین شرع انور شمرد. زمانی هم که موج فتنه و آشوب بالا گرفت و جمعی از عناصر مشکوک همچون تقی زاده در نقاب هواداری از آزادی و | ||
ضدیت با استبداد به «مبارزه با دین و روحانیت» پرداختند به مقابله برخاست و در این راه سختیها و رنجها کشید. | ضدیت با استبداد به «مبارزه با دین و روحانیت» پرداختند به مقابله برخاست و در این راه سختیها و رنجها کشید. | ||
وجهه نظر ایشان نسبت به مشروطه، همسو با آرا و نظریات شهید حاج [[شیخ فضل الله نوری]] بود و آنگاه که شیخ شهید، با هم فکران خویش به حضرت عبدالعظیم«علیهالسلام» در شهر ری پناهنده شد، | وجهه نظر ایشان نسبت به مشروطه، همسو با آرا و نظریات شهید حاج [[شیخ فضل الله نوری]] بود و آنگاه که شیخ شهید، با هم فکران خویش به حضرت عبدالعظیم«علیهالسلام» در شهر ری پناهنده شد، | ||
سید مجدانه به حمایت از او پرداخت. نامهای که شهید نوری در محرم 1327 شش ماه پیش از اعدام خویش به مرحوم سید نگاشته، گواه پایمردی و خلوص آن دو بزرگوار در دفاع | سید مجدانه به حمایت از او پرداخت. نامهای که شهید نوری در محرم 1327 شش ماه پیش از اعدام خویش به مرحوم سید نگاشته، گواه پایمردی و خلوص آن دو بزرگوار در دفاع بیامان از ساحت اسلام و تشیع است».<ref> ر. ک: ابوالحسنی، 1368ش، ص59ـ66 </ref> | ||
بر پایه نامههایی که سید کاظم طباطبایی در مشروطه به افراد مختلف نوشته است، به روشنی میتوان دریافت که وی، «دفع کفریات و حفظ عقیده و اجرای قوانین محکمه قرآنیه و شریعت ابدیه محمدیه» همراه «با ملاحظه جهات موجبات صلاح و صیانت دین و دنیای مسلمین» را «اهم فرایض ربانیین علما» میدانست. زمانی نیز که در بحبوحه مشروطه، از سوی گروههای ترور، تهدید گردید، به صراحت فرمود: | بر پایه نامههایی که سید کاظم طباطبایی در مشروطه به افراد مختلف نوشته است، به روشنی میتوان دریافت که وی، «دفع کفریات و حفظ عقیده و اجرای قوانین محکمه قرآنیه و شریعت ابدیه محمدیه» همراه «با ملاحظه جهات موجبات صلاح و صیانت دین و دنیای مسلمین» را «اهم فرایض ربانیین علما» میدانست. زمانی نیز که در بحبوحه مشروطه، از سوی گروههای ترور، تهدید گردید، به صراحت فرمود: | ||
«این امر، راجع به دین اسلام است و حفظ نفوس و اعراض مسلمین باید بشود و حفظ شوکت مذهب جعفری (صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و المعصومین) و دماء باید بشود و این معنا، جز به مطابقت با شریعت مطهره نخواهد شد و از کشتن هم باک ندارم، چیزی از عمر من باقی نمانده که از آن خائف باشم و از دین خود دست بردارم...».<ref>ر. ک: ترکمان، 1362ش، ج1، ص240 و 308 </ref | «این امر، راجع به دین اسلام است و حفظ نفوس و اعراض مسلمین باید بشود و حفظ شوکت مذهب جعفری (صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و المعصومین) و دماء باید بشود و این معنا، جز به مطابقت با شریعت مطهره نخواهد شد و از کشتن هم باک ندارم، چیزی از عمر من باقی نمانده که از آن خائف باشم و از دین خود دست بردارم...».<ref>ر. ک: ترکمان، 1362ش، ج1، ص240 و 308 </ref> | ||
'''ب) فراست و کیاست در مقابله با دسیسههای استعمار:''' | '''ب) فراست و کیاست در مقابله با دسیسههای استعمار:''' | ||
وقتی نفوذ معنوی و شخصیت علمی سید محمدکاظم طباطبایی از مرز عراق گذشت و به ایران و قفقاز و برخی مناطق دیگر رسید، استعمارگران با ابزار و وسایل مختلف به توطئه پرداختند تا ضربهای به شخصیت و مناعت نفس وی وارد سازند، اما سید، هوشیار از آن بود که در برابر این توطئهها، خم به ابرو آورد. | وقتی نفوذ معنوی و شخصیت علمی سید محمدکاظم طباطبایی از مرز عراق گذشت و به ایران و قفقاز و برخی مناطق دیگر رسید، استعمارگران با ابزار و وسایل مختلف به توطئه پرداختند تا ضربهای به شخصیت و مناعت نفس وی وارد سازند، اما سید، هوشیار از آن بود که در برابر این توطئهها، خم به ابرو آورد. | ||
به تعبیر آقای ابوالحسنی (منذر): «سید صاحب عروه، نسبت به دسیسههای استعمار و شیوههای مرموز نفوذ و رخنه آنان در جامعه اسلامی که گاه چهرهای دلسوزانه و حق به جانب نیز به خود نمیگیرد سخت حساس بود و مدارای وی با حکومتهای ایران و عثمانی، به همین امر باز میگشت و جهتی ضد استعماری داشت. <br> | به تعبیر آقای ابوالحسنی (منذر): «سید صاحب عروه، نسبت به دسیسههای استعمار و شیوههای مرموز نفوذ و رخنه آنان در جامعه اسلامی که گاه چهرهای دلسوزانه و حق به جانب نیز به خود نمیگیرد سخت حساس بود و مدارای وی با حکومتهای ایران و عثمانی، به همین امر باز میگشت و جهتی ضد استعماری داشت. <br> | ||
ضدیت ایشان با مشروطه نیز بدین علت بود که دست دشمن را در آستین آن حرکت هویدا میدید و در حقیقت، آن دقت نظر ویژه سید در عرصه سیاست خارجی به غایت عمق و اوج خویش میرسد و از همین رو بود که آن مجتهد شیعی، از قبول پول «موقوفه اود» هند که انگلیسیها در پی سلطه بر هند، بر آن چنگ انداخته و پخش آن میان طلاب، خالی از اغراض سیاسی نبود سرباز زد و با این عمل، پا جای پای شیخ انصاری نهاد که پیش از آن تاریخ، از پذیرش آن پول سرباز زده بود». | ضدیت ایشان با مشروطه نیز بدین علت بود که دست دشمن را در آستین آن حرکت هویدا میدید و در حقیقت، آن دقت نظر ویژه سید در عرصه سیاست خارجی به غایت عمق و اوج خویش میرسد و از همین رو بود که آن مجتهد شیعی، از قبول پول «موقوفه اود» هند که انگلیسیها در پی سلطه بر هند، بر آن چنگ انداخته و پخش آن میان طلاب، خالی از اغراض سیاسی نبود سرباز زد و با این عمل، پا جای پای شیخ انصاری نهاد که پیش از آن تاریخ، از پذیرش آن پول سرباز زده بود». | ||
«اود» از مناطق شیعه نشین در شمال مرکزی هند است که از دیرباز، برخی از متمکنین آن مبلغ قابل توجهی را وقف حوزههای علمی شیعه در عراق میکردند تا با نظارت مجتهدین به مصرف طلاب و روحانیون برسد. انگلیسیها که به مرور بر سرزمین هند و از آن جمله «اود» (ایالت اوتارپرادش فعلی) مسلط شدند، هم چون دیگر امور بر روی موقوفه مزبور دست گذاشته و پخش آن در عراق را بر عهده کنسولگری انگلیس در بغداد نهادند. در کتابهای مختلف آن عصر، از این پول، با عناوین «وجوه هند» یا «پول هند» یاد شده و نام برخی از علما که آن پول را در میان طلاب و مستحقین پخش کرده و کم و بیش خود نیز در فقر و تنگ دستی میزیستند در بعضی کتابهای تراجم مانند «قصص العلما»، «کرام البرره» و «معارف الرجال» آمده است. | «اود» از مناطق شیعه نشین در شمال مرکزی هند است که از دیرباز، برخی از متمکنین آن مبلغ قابل توجهی را وقف حوزههای علمی شیعه در عراق میکردند تا با نظارت مجتهدین به مصرف طلاب و روحانیون برسد. انگلیسیها که به مرور بر سرزمین هند و از آن جمله «اود» (ایالت اوتارپرادش فعلی) مسلط شدند، هم چون دیگر امور بر روی موقوفه مزبور دست گذاشته و پخش آن در عراق را بر عهده کنسولگری انگلیس در بغداد نهادند. در کتابهای مختلف آن عصر، از این پول، با عناوین «وجوه هند» یا «پول هند» یاد شده و نام برخی از علما که آن پول را در میان طلاب و مستحقین پخش کرده و کم و بیش خود نیز در فقر و تنگ دستی میزیستند در بعضی کتابهای تراجم مانند «قصص العلما»، «کرام البرره» و «معارف الرجال» آمده است. | ||
عوامل کهنه کار استعمار، زیر نقاب تحویل این پول به علما و پخش آن در میان طلاب و مستحقین شهرهای مقدس عراق، موذیانه به دنبال پیشبرد اغراض سیاسی خویش بودند و در | عوامل کهنه کار استعمار، زیر نقاب تحویل این پول به علما و پخش آن در میان طلاب و مستحقین شهرهای مقدس عراق، موذیانه به دنبال پیشبرد اغراض سیاسی خویش بودند و در | ||
این جاست که مراجع بیدار و تیزبین شیعه هم چون شیخ انصاری و صاحب عروه از همین مقدار دخالت دسهای مشکوک در امور حوزهها نیز نگران بوده و سخت از آن پرهیز میکردند. یکی از نویسندگان در مورد دست پنهان سیاست انگلیس، مینویسد: | این جاست که مراجع بیدار و تیزبین شیعه هم چون شیخ انصاری و صاحب عروه از همین مقدار دخالت دسهای مشکوک در امور حوزهها نیز نگران بوده و سخت از آن پرهیز میکردند. یکی از نویسندگان در مورد دست پنهان سیاست انگلیس، مینویسد: | ||
«مرحوم حاجی محمد صالح کپه (بر وزن قبه) وکیل و پیشکار مرحوم شیخ الطائفه حاج شیخ مرتضی انصاری که خود نیز از نیکان و اخیار بود، برای پدرم حکایت کرده بود که: روزی قنسول انگلیس در بغداد به منزل شیخ انصاری در کاظمین آمد، سلام ملکه ویکتوریا را رسانیده و خواهش کرد که از او وجوه اوقاف هند را قبول بفرمایند. عادت شیخ بر این بود، هر وقت که میخواست تقاضایی را نپذیرد، به درون آستین راست خویش نگاه میکرد و جواب میداد. همین که شیخ به درون آستین نگاه کرد ما متوجه شدیم. پس از لحظهای سر برآورد و فرمود: (تکلیفم چیست).»<ref>ساسانی، 1362ش، ص104ـ105 </ref | «مرحوم حاجی محمد صالح کپه (بر وزن قبه) وکیل و پیشکار مرحوم شیخ الطائفه حاج شیخ مرتضی انصاری که خود نیز از نیکان و اخیار بود، برای پدرم حکایت کرده بود که: روزی قنسول انگلیس در بغداد به منزل شیخ انصاری در کاظمین آمد، سلام ملکه ویکتوریا را رسانیده و خواهش کرد که از او وجوه اوقاف هند را قبول بفرمایند. عادت شیخ بر این بود، هر وقت که میخواست تقاضایی را نپذیرد، به درون آستین راست خویش نگاه میکرد و جواب میداد. همین که شیخ به درون آستین نگاه کرد ما متوجه شدیم. پس از لحظهای سر برآورد و فرمود: (تکلیفم چیست).»<ref>ساسانی، 1362ش، ص104ـ105 </ref> | ||
'''ج) اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران:''' | '''ج) اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران:''' | ||
حضور مستمر عالمان دینی در عرصههای سیاسی ـ اجتماعی نکته بسیار مثبتی است که در طول تاریخ روحانیت شیعه، شاهد آن هستیم. فرهنگ «جهاد» علیه دشمنان اسلام و مسلمین همچون خون تازهای است که در رگ حیات اسلام ریخته میشود و موجب رشد و شکوه مسلمین میگردد تا هیچ گاه در برابر هجوم دشمنان و | حضور مستمر عالمان دینی در عرصههای سیاسی ـ اجتماعی نکته بسیار مثبتی است که در طول تاریخ روحانیت شیعه، شاهد آن هستیم. فرهنگ «جهاد» علیه دشمنان اسلام و مسلمین همچون خون تازهای است که در رگ حیات اسلام ریخته میشود و موجب رشد و شکوه مسلمین میگردد تا هیچ گاه در برابر هجوم دشمنان و قدرتمندان، خوار و ذلیل نگردند و سلطه کفار را نپذیرند. از همین روست که به هنگام آغاز جنگ جهانی اول (سال 1332 ق / 1914 م) و حمله متفقین به دولت عثمانی و متعاقب آن تصرف بخشهایی از جنوب عراق (بندر فاو و بصره) توسط نیروهای انگلیسی در ششم نوامبر همان سال (یعنی چهار ماه پس از شروع جنگ) و نیز اشغال بغداد و موصل و شمال عراق و ... عالمان دین در حوزه نجف واکنش شدید نشان دادند و مرجعیت شیعه از تأیید و پیروی مردمی شیعیان برخوردار شد. | ||
علمای حوزههای علمیه عراق، از جمله سید اسماعیل صدر، سید حسن صدر، ابراهیم سلماسی کاظمی، شیخهاشم کعبی، شیخ عبدالله مازندرانی، محمد جواد بلاغی، هبة الدین شهرستانی، شیخ علی رفیش و سید عبدالله بلادی علیه تجاوز قوای انگلیسی فتواهای جهاد صادر کردند. در میان علما و مجتهدان حوزه نجف، فتوای آیتالله سید محمدکاظم یزدی علیه استعمار انگلیس از فتوای سایر علما کارسازتر و مؤثرتر بود. وی از حمله انگلیسیها به عراق با عبارتِ هجوم کفر به سرزمین اسلام نام برد و دفاع در مقابل آنها را واجب دانسته و در فتوای جهاد علیه آنان فرمود: | علمای حوزههای علمیه عراق، از جمله سید اسماعیل صدر، سید حسن صدر، ابراهیم سلماسی کاظمی، شیخهاشم کعبی، شیخ عبدالله مازندرانی، محمد جواد بلاغی، هبة الدین شهرستانی، شیخ علی رفیش و سید عبدالله بلادی علیه تجاوز قوای انگلیسی فتواهای جهاد صادر کردند. در میان علما و مجتهدان حوزه نجف، فتوای آیتالله سید محمدکاظم یزدی علیه استعمار انگلیس از فتوای سایر علما کارسازتر و مؤثرتر بود. وی از حمله انگلیسیها به عراق با عبارتِ هجوم کفر به سرزمین اسلام نام برد و دفاع در مقابل آنها را واجب دانسته و در فتوای جهاد علیه آنان فرمود: | ||
«بر هر کس لازم است که در عقب راندن قوای دشمن و سعی در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امکاناتی که دارد غفلت نورزد، اگر اهل نباشد و یا عذری داشته باشد وظیفه دارد که عشایر را نصیحت و موعظه و تشویق به جهاد کند، زیرا حفظ اسلام بر هر فردی به هر صورت که امکان دارد، واجب است.<br> | «بر هر کس لازم است که در عقب راندن قوای دشمن و سعی در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امکاناتی که دارد غفلت نورزد، اگر اهل نباشد و یا عذری داشته باشد وظیفه دارد که عشایر را نصیحت و موعظه و تشویق به جهاد کند، زیرا حفظ اسلام بر هر فردی به هر صورت که امکان دارد، واجب است.<br> | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
محمدکاظم طباطبایی یزدی». | محمدکاظم طباطبایی یزدی». | ||
بزرگان شیعه ضمن صدور فتوای جهاد، در جبهها حضور یافته و به سازمان دهی نیروها پرداختند. شیخ علی کاشف الغطا، سید علی حلی و دیگر مجتهدان در برانگیختن عشایر عراق برای جهاد، نقش سازندهای داشتند.<ref> ر. ک: کشوری، 1389ش، مقدمه</ref | بزرگان شیعه ضمن صدور فتوای جهاد، در جبهها حضور یافته و به سازمان دهی نیروها پرداختند. شیخ علی کاشف الغطا، سید علی حلی و دیگر مجتهدان در برانگیختن عشایر عراق برای جهاد، نقش سازندهای داشتند.<ref> ر. ک: کشوری، 1389ش، مقدمه</ref> | ||
مرحوم سید یزدی در مقابله با لشکرکشی متفقین (روس، انگلیس، فرانسه و ...) به متصرفات دولت عثمانی، از جمله عراق و سوریه، از هیچ کوششی دریغ نکرد؛ وی در صحن حرم علی«علیهالسلام» در نجف به منبر رفت و خطبهای آتشین بر ضد استعمار ایراد کرد و مسلمین را به ستیز با اشغال گران فراخواند. پس از آن نیز همه جا، با ارسال نامهها و تلگرافها و صدور احکام جهاد و صرف وجوهات، مجاهدان را یاری داد و افزون بر این، فرزند بزرگ و فاضل خویش سید محمد را که بسیاری از مردم، به مرجعیت او پس از پدر، چشم دوخته بودند به نمایندگی خویش به جبهه رزم فرستاد که شرح جانفشانیها و حماسه آفرینیهای آن فقیه وارسته، خود تفصیلی جداگانه دارد و داستان آن، جز با مرگ مشکوک فرزند و نماز پدر بر جنازه وی در صحن حرم علی «علیهالسلام» پایان نمیگیرد. | مرحوم سید یزدی در مقابله با لشکرکشی متفقین (روس، انگلیس، فرانسه و ...) به متصرفات دولت عثمانی، از جمله عراق و سوریه، از هیچ کوششی دریغ نکرد؛ وی در صحن حرم علی«علیهالسلام» در نجف به منبر رفت و خطبهای آتشین بر ضد استعمار ایراد کرد و مسلمین را به ستیز با اشغال گران فراخواند. پس از آن نیز همه جا، با ارسال نامهها و تلگرافها و صدور احکام جهاد و صرف وجوهات، مجاهدان را یاری داد و افزون بر این، فرزند بزرگ و فاضل خویش سید محمد را که بسیاری از مردم، به مرجعیت او پس از پدر، چشم دوخته بودند به نمایندگی خویش به جبهه رزم فرستاد که شرح جانفشانیها و حماسه آفرینیهای آن فقیه وارسته، خود تفصیلی جداگانه دارد و داستان آن، جز با مرگ مشکوک فرزند و نماز پدر بر جنازه وی در صحن حرم علی «علیهالسلام» پایان نمیگیرد. | ||
معروف است که انگلیسیها، در بحبوحه جنگ با مسلمین در عراق، یکی از مقامات عالیرتبه خویش را نزد سید محمد فرستادند و با تهدید و تطمیع، به او پیشنهاد دادند که چنان چه شخص او از معرکه کناره گیرد، مناصب حساس حکومت عراق را پس از اشغال آن توسط انگلیسیها برای همیشه در اختیار او و اولادش قرار خواهند داد. | معروف است که انگلیسیها، در بحبوحه جنگ با مسلمین در عراق، یکی از مقامات عالیرتبه خویش را نزد سید محمد فرستادند و با تهدید و تطمیع، به او پیشنهاد دادند که چنان چه شخص او از معرکه کناره گیرد، مناصب حساس حکومت عراق را پس از اشغال آن توسط انگلیسیها برای همیشه در اختیار او و اولادش قرار خواهند داد. | ||
سید محمد پیشنهاد مزبور را که انگلیسیها در ازای آن بهایی گزاف میپرداختند قاطعانه رد کرد و پس از آن، شبانه به نجف آمد و پدر خویش را از ماجرا باخبر ساخت، ولی مرحوم صاحب عروه، پس از شنیدن خبر، با حالتی طبیعی که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است، به وی فرمود: | سید محمد پیشنهاد مزبور را که انگلیسیها در ازای آن بهایی گزاف میپرداختند قاطعانه رد کرد و پس از آن، شبانه به نجف آمد و پدر خویش را از ماجرا باخبر ساخت، ولی مرحوم صاحب عروه، پس از شنیدن خبر، با حالتی طبیعی که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است، به وی فرمود: | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
'''د) وحدتگرایی در دفاع از ایران و دولت عثمانی:''' | '''د) وحدتگرایی در دفاع از ایران و دولت عثمانی:''' | ||
سید محمدکاظم طباطبایی اندیشۀ ملیگرایانه نداشت تا دفاع در مقابل متجاوزان را در سرزمین عراق (محل سکونتش) محدود کند. او به مصلحت جامعه اسلامی، اعم از شیعه و سنی، میاندیشید. به تعبیر آقای ابوالحسنی «بازتاب فتوای جهاد مرحوم سید و عرضه مبارزات فرزند وی در جنگ با انگلیسیها، محدود به کشور عراق و به اصطلاح سرزمین بین النهرین نبود؛ بلکه جنوب غربی ایران، یعنی حدود استان خوزستان فعلی را نیز در بر میگرفت». | سید محمدکاظم طباطبایی اندیشۀ ملیگرایانه نداشت تا دفاع در مقابل متجاوزان را در سرزمین عراق (محل سکونتش) محدود کند. او به مصلحت جامعه اسلامی، اعم از شیعه و سنی، میاندیشید. به تعبیر آقای ابوالحسنی «بازتاب فتوای جهاد مرحوم سید و عرضه مبارزات فرزند وی در جنگ با انگلیسیها، محدود به کشور عراق و به اصطلاح سرزمین بین النهرین نبود؛ بلکه جنوب غربی ایران، یعنی حدود استان خوزستان فعلی را نیز در بر میگرفت». | ||
با پیوستن دولت عثمانی به دول محور (آلمان و ...) و اعلام جنگ آن دولت با متفقین، انگلیسیها به طور هم زمان به اشغال مناطقی از جنوب عراق و ایران دست زدند و در نتیجه، زمانی که مرحوم سید بر ضد اشغال گران انگلیسی حکم جهاد داد، آیتالله سید محمد یزدی فرزند مرحوم سید حکم جهاد ایشان را به میان عشایر غیور شیعه خوزستان برد و آنان را بر ضد انگلیسیها که برای محافظت از تأسیسات مهم نفتی خویش در جنوب ایران آن استان را اشغال کرده بودند، برانگیخت. | با پیوستن دولت عثمانی به دول محور (آلمان و ...) و اعلام جنگ آن دولت با متفقین، انگلیسیها به طور هم زمان به اشغال مناطقی از جنوب عراق و ایران دست زدند و در نتیجه، زمانی که مرحوم سید بر ضد اشغال گران انگلیسی حکم جهاد داد، آیتالله سید محمد یزدی فرزند مرحوم سید حکم جهاد ایشان را به میان عشایر غیور شیعه خوزستان برد و آنان را بر ضد انگلیسیها که برای محافظت از تأسیسات مهم نفتی خویش در جنوب ایران آن استان را اشغال کرده بودند، برانگیخت. | ||
مرحوم سید، همچنین در اول محرم 1333ق نامهای به شیخ خزعلی والی وقت خوزستان فرستاد و از وی خواست مجاهدین اسلام را بر ضد انگلیس یاری دهد. در پی این فتوای تاریخی، عشایر خوزستان در اسفند سال 1293ش در نزدیک اهواز در منطقهای موسوم به غدیر دعی و تپههای المنیور با قشون تحت امر انگلیس درگیر شدند و تلفات زیادی به آنها وارد ساختند، به گونهای که نیروهای انگلیسی ناگزیر به عقبنشینی شدند، ولی بعدها با رفتن نیروهای عثمانی از منطقه و تنها ماندن عشایر خوزستان و خیانت ستون پنجم، نیروهای انگلیسی به سوی سوسنگرد پیشروی کردند و آن شهر را زیر آتش سنگین توپخانه خویش، وحشیانه به خاک و خون کشیدند. | مرحوم سید، همچنین در اول محرم 1333ق نامهای به شیخ خزعلی والی وقت خوزستان فرستاد و از وی خواست مجاهدین اسلام را بر ضد انگلیس یاری دهد. در پی این فتوای تاریخی، عشایر خوزستان در اسفند سال 1293ش در نزدیک اهواز در منطقهای موسوم به غدیر دعی و تپههای المنیور با قشون تحت امر انگلیس درگیر شدند و تلفات زیادی به آنها وارد ساختند، به گونهای که نیروهای انگلیسی ناگزیر به عقبنشینی شدند، ولی بعدها با رفتن نیروهای عثمانی از منطقه و تنها ماندن عشایر خوزستان و خیانت ستون پنجم، نیروهای انگلیسی به سوی سوسنگرد پیشروی کردند و آن شهر را زیر آتش سنگین توپخانه خویش، وحشیانه به خاک و خون کشیدند. | ||
مرحوم سید، در عرصه ستیز با استعمار، تنها با انگلیسیها روبه رو نبود، بلکه زمانی هم که روسها در اواخر سلطنت محمدعلی شاه و اوج کشاکش مشروطه و استبداد، به بهانه حفظ امنیت اتباع خویش در ایران، به برخی از مناطق شمالی ایران (آذربایجان، گیلان و مازندران) نیرو فرستادند، وی از جمله کسانی بود که به شدت به اعتراض برخاست. در تلگراف سرجراردلوتر به سرادواردگری وزیرخارجه وقت انگلیس که در همان روزها ارسال شده، چنین میخوانیم: | مرحوم سید، در عرصه ستیز با استعمار، تنها با انگلیسیها روبه رو نبود، بلکه زمانی هم که روسها در اواخر سلطنت محمدعلی شاه و اوج کشاکش مشروطه و استبداد، به بهانه حفظ امنیت اتباع خویش در ایران، به برخی از مناطق شمالی ایران (آذربایجان، گیلان و مازندران) نیرو فرستادند، وی از جمله کسانی بود که به شدت به اعتراض برخاست. در تلگراف سرجراردلوتر به سرادواردگری وزیرخارجه وقت انگلیس که در همان روزها ارسال شده، چنین میخوانیم: | ||
«در موضوع: ایران. | «در موضوع: ایران. | ||
تلگرام زیر را از نماینده سیاسی و سرکنسول دولت اعلی حضرت پادشاهی [=انگلیس]در بغداد دریافت داشتم؛ معتقدم تا تخلیه ایران از سپاهیان روس که مورد تنفر عالمان بوده و میگویند شوم تر از تعلل [محمدعلی شاه]در اعلام مشروطه است، نمیتوان انتظار چندان کمکی از علمای نجف و کربلا داشته باشم به طوری که شنیده ام، سید کاظم یزدی که تاکنون در سیاست دخالتی نداشت و اینک هم قطار روسی ام به من اطلاع میدهد که نفوذ قابل ملاحظهای در قفقاز دارد، تلگرامی به عنوان شاه مخابره کرده و اشغال خاک ایران را توسط سپاهیان بیگانه تقبیح کرده است. درباره این تلگرام، من چیزی به کنسول روس نگفته ام».<ref>معاصر، ص1149</ref | تلگرام زیر را از نماینده سیاسی و سرکنسول دولت اعلی حضرت پادشاهی [=انگلیس]در بغداد دریافت داشتم؛ معتقدم تا تخلیه ایران از سپاهیان روس که مورد تنفر عالمان بوده و میگویند شوم تر از تعلل [محمدعلی شاه]در اعلام مشروطه است، نمیتوان انتظار چندان کمکی از علمای نجف و کربلا داشته باشم به طوری که شنیده ام، سید کاظم یزدی که تاکنون در سیاست دخالتی نداشت و اینک هم قطار روسی ام به من اطلاع میدهد که نفوذ قابل ملاحظهای در قفقاز دارد، تلگرامی به عنوان شاه مخابره کرده و اشغال خاک ایران را توسط سپاهیان بیگانه تقبیح کرده است. درباره این تلگرام، من چیزی به کنسول روس نگفته ام».<ref>معاصر، ص1149</ref> | ||
در جریان اخطار 1911 روسها به دولت ایران نیز که به اشغال بخشهایی از کشورمان توسط روسها و اعدام مرحوم ثقه الاسلام تبریزی در روز عاشورا انجامید، سید در فتوایی چنین نگاشت: | در جریان اخطار 1911 روسها به دولت ایران نیز که به اشغال بخشهایی از کشورمان توسط روسها و اعدام مرحوم ثقه الاسلام تبریزی در روز عاشورا انجامید، سید در فتوایی چنین نگاشت: | ||
«امروز اروپاییها به حمله نظامی به کشورهای اسلامی سرگرم هستند. ایتالیا، طرابلس [لیبی] را و روس و انگلیس به ترتیب شمال و جنوب ایران را مورد تاخت و تاز قرار دادهاند و اسلام رو به نابودی میرود؛ بنابراین، بر همه مسلمانان، چه عرب و چه عجم واجب است که آماده دفاع از سرزمینهای اسلامیباشند. مسلمانان باید در راه بیرون راندن سربازان ایتالیایی از طرابلس و نیروهای نظامی روس و انگلیس، جان و دارایی خود را فدا کنند. | «امروز اروپاییها به حمله نظامی به کشورهای اسلامی سرگرم هستند. ایتالیا، طرابلس [لیبی] را و روس و انگلیس به ترتیب شمال و جنوب ایران را مورد تاخت و تاز قرار دادهاند و اسلام رو به نابودی میرود؛ بنابراین، بر همه مسلمانان، چه عرب و چه عجم واجب است که آماده دفاع از سرزمینهای اسلامیباشند. مسلمانان باید در راه بیرون راندن سربازان ایتالیایی از طرابلس و نیروهای نظامی روس و انگلیس، جان و دارایی خود را فدا کنند. | ||
اکنون بزرگترین وظیفه مسلمانان این است که ایران و عثمانی را از شر این کفار صلیبی اشغال گر برهانند».<ref>حائری، 1360ش، ص161؛ ابوالحسنی، پیشین </ref> <br> | اکنون بزرگترین وظیفه مسلمانان این است که ایران و عثمانی را از شر این کفار صلیبی اشغال گر برهانند».<ref>حائری، 1360ش، ص161؛ ابوالحسنی، پیشین </ref> <br> | ||
چنان که ملاحظه میشود سید یزدی با رویکرد وحدت مسلمانان بدون توجه به ویژگیهای مذهبی، قومی، قبیلهای و جغرافیایی، در صدد حفظ کشور و سرزمین مسلمین میباشد و برای وی فرقی ندارد که این سرزمین به لحاظ جغرافیایی به شیعه تعلق داشته باشد یا به اهل سنت؛ آنچه که مهم است، عزت اسلام و مسلمین است نه تفاوتهای نژادی و قبیله ای. نگاه جامع و عمیق آیتالله سید کاظم یزدی به حوادث و اتفاقات زمانش حیات بخش و سازنده بوده و همّ و غم او، همه مسلمانان و همۀ سرزمینهای اسلامی است. | چنان که ملاحظه میشود سید یزدی با رویکرد وحدت مسلمانان بدون توجه به ویژگیهای مذهبی، قومی، قبیلهای و جغرافیایی، در صدد حفظ کشور و سرزمین مسلمین میباشد و برای وی فرقی ندارد که این سرزمین به لحاظ جغرافیایی به شیعه تعلق داشته باشد یا به اهل سنت؛ آنچه که مهم است، عزت اسلام و مسلمین است نه تفاوتهای نژادی و قبیله ای. نگاه جامع و عمیق آیتالله سید کاظم یزدی به حوادث و اتفاقات زمانش حیات بخش و سازنده بوده و همّ و غم او، همه مسلمانان و همۀ سرزمینهای اسلامی است. | ||
'''هـ) اقدامات وحدتگرایانه سید از طریق نامهها، تلگرافها و ...''' | '''هـ) اقدامات وحدتگرایانه سید از طریق نامهها، تلگرافها و ...''' | ||
استعمارستیزی با تأکید بر وحدت و الفت، از اقدامات بارز حضرت آیتالله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی بود. از آن جا که این تلاش باید همواره در تاریخ بماند و برای آیندگان آموزنده باشد، متن برخی از نامهها و تلگرافهای سید که به روشنی بر تشویق و ترغیب جامعه اسلامی و حاکمانش به وحدت دلالت میکند، آورده میشود. | استعمارستیزی با تأکید بر وحدت و الفت، از اقدامات بارز حضرت آیتالله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی بود. از آن جا که این تلاش باید همواره در تاریخ بماند و برای آیندگان آموزنده باشد، متن برخی از نامهها و تلگرافهای سید که به روشنی بر تشویق و ترغیب جامعه اسلامی و حاکمانش به وحدت دلالت میکند، آورده میشود. | ||
1/هـ: متن نامه سید محمدکاظم طباطبایی یزدی در تفاهم مذهبی بین ایران و عثمانی که برای سفیر ایران در عثمانی نوشته است. | 1/هـ: متن نامه سید محمدکاظم طباطبایی یزدی در تفاهم مذهبی بین ایران و عثمانی که برای سفیر ایران در عثمانی نوشته است. | ||
«بسم الله الرحمن الرحیم | «بسم الله الرحمن الرحیم | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
''(این نوشته برگرفته از مقالهای است به قلم «دکتر عزالدین رضا نژاد» که در شماره 26 نشریه «اندیشه تقریب» به چاپ رسیده است)'' | ''(این نوشته برگرفته از مقالهای است به قلم «دکتر عزالدین رضا نژاد» که در شماره 26 نشریه «اندیشه تقریب» به چاپ رسیده است)'' | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
=منابع | ==منابع == | ||
* ابوالحسنی (منذر)، علی، پایداری تا پای دار؛ سیری در حیات پربار علمی، معنوی، اجتماعی و سیاسی شهید حاج شیخ فضل الله نوری، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، تهران، 1368 ش. | |||
* ابوالحسنی (منذر)، علی، سلطنت علم و دولت فقر، ج 1، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1374ش. | |||
* ابوالحسنی (منذر)، علی، فصل نامه زمانه، شماره 15، آدرس آن در سایت:http://www.hawzah.net/fa/Articleview.html?ArticleID=85175&SubjectID=82957 | |||
* ترکمان، محمد، گردآورندۀ کتاب: «رسائل ... شیخ شهید فضل الله نوری»، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1362 ش. | |||
* حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1360 ش. | |||
* حرز الدین، شیخ محمد، معارف الرجال، افست کتابخانه آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی، قم، 1405 ق. | |||
* رمضان نرگسی، رضا، مجله آموزه، شماره 5 http://www.hawzah.net/fa/Articleview.html?ArticleID=77942&SubjectID=77792 | |||
* ساسانی، خان ملک، دست پنهان انگلیس در ایران، انتشارات بانک، تهران، چاپ سوم، زمستان 1362 ش. | |||
* کشوری، اصغر، چهل چراغ طاغوت شکن، زندگینامه چهل مجتهد مبارز و صاحب فتوای ضد استعماری در کشور عراق، (تکثیر شده به صورت تک جلد قطور که حاوی اسناد و مدارک زیاد می-باشد) 1389ش. | |||
* محدث قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، کتابخانه مرکزی، تهران، بهمن 1327 ش. | |||
* مدرس، محمدعلی، ریحانه الأدب، کتابفروشی خیام، تبریز، چاپ دوم، بی تا. | |||
* معاصر، حسن (ترجمه)، تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، مستخرجه از روی اسناد محرمانه وزارت امور خارجه انگلستان، انتشارات ابن سینا، تهران. | |||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||