۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سیاست گذار' به 'سیاستگذار') |
جز (جایگزینی متن - ' ملی گرا' به ' ملیگرا') |
||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
آسیبهایی مانند ضعف حکمرانی، فقر، بیکاری، فساد، خشونت و افراطیگریِ فزاینده و فرساینده، ثبات و حاکمیت ملی را دربخشی از جهان اسلام در معرض خطر قرار داده است. مسائل کلانی چون جهانی شدنِ اقتصادی و اجتماعی، بروز گفتمانهای جدید در عرصه مردمسالاری و حقوق بشر، توجه روزافزون به قدرتهای نرمافزاری، افزایش سطح دسترسی به اطلاعات، و رشد فزاینده بازیگرانِ غیردولتی، بر ابعاد این چالش میافزاید. سیاستگذاریهای آرمانخواهانه اما واقعگرایانه در عرصه توسعه، اکنون یک ضرورت اجتنابناپذیر است. | آسیبهایی مانند ضعف حکمرانی، فقر، بیکاری، فساد، خشونت و افراطیگریِ فزاینده و فرساینده، ثبات و حاکمیت ملی را دربخشی از جهان اسلام در معرض خطر قرار داده است. مسائل کلانی چون جهانی شدنِ اقتصادی و اجتماعی، بروز گفتمانهای جدید در عرصه مردمسالاری و حقوق بشر، توجه روزافزون به قدرتهای نرمافزاری، افزایش سطح دسترسی به اطلاعات، و رشد فزاینده بازیگرانِ غیردولتی، بر ابعاد این چالش میافزاید. سیاستگذاریهای آرمانخواهانه اما واقعگرایانه در عرصه توسعه، اکنون یک ضرورت اجتنابناپذیر است. | ||
== | == ملیگرایی افراطی == | ||
عامل دیگری که موجب تضعیف [[جهان اسلام|امت اسلامی]] و دور شدن آن از رشد و تعالی و بهرهمندی از ظرفیتها شده است، افراط در | عامل دیگری که موجب تضعیف [[جهان اسلام|امت اسلامی]] و دور شدن آن از رشد و تعالی و بهرهمندی از ظرفیتها شده است، افراط در ملیگرایی است. | ||
ملی گرایی در اصل نوعی برداشت فکری در یک جامعه سیاسی است که بر پایه مشترکاتی چون فرهنگ، زبان، آداب و سنن و تعلّقات خونی، نژادی و قبیله ای به وجود میآید. | ملی گرایی در اصل نوعی برداشت فکری در یک جامعه سیاسی است که بر پایه مشترکاتی چون فرهنگ، زبان، آداب و سنن و تعلّقات خونی، نژادی و قبیله ای به وجود میآید. ملیگرایی گاه ریشه در برتری طلبی نژادی و قومی دارد که از آن به شوونیسم یا ملیگرایی افراطی تعبیر میشود و از خلال آن، گاه برخی مکاتب انحرافی ظهور میکنند که از جمله میتوان به فاشیسم و نازیسم اشاره کرد (کاظمی، 1378 ،صص136-135.) | ||
با خاتمه جنگ جهانی اول، نهضت استقلال طلبی و رشد | با خاتمه جنگ جهانی اول، نهضت استقلال طلبی و رشد ملیگرایی در کشورهای اسلامی به-ویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شروع شد. البته در رواج این پدیده باید به نوعی استعمار غرب را جستجو کرد؛ زیرا اروپا در صدد جدا کردن اعراب از امپراطوری عثمانی و نابودی آن بود. بعد از جنگ جهانی دوم، درحالی که تمایلات «فراملی گرایی» در میان کشورهای اروپایی رو به افزایش بود، کشورهای اسلامی برای مقابله با استعمار، در پی تقویت ملیگرایی و بسیج نیروهای ملی بودند که در نتیجه آن، روند استعمارزدایی در کشورهای آسیایی و آفریقایی شکل گرفت و دولتهای مستقل ملی در این مناطق ظاهر شدند. برخلاف گرایش نوع اول که به دنبال وحدت و تقویت همگرایی بود، گرایش نوع دوم به دلیل افراط در ملیگرایی، جدایی طلبانه و استقلال خواهانه بود و در نتیجه، تضعیف روند همگرایی را به دنبال داشت (مقتدر، 1370 ،صص82-74) | ||
با دقت در رویه عملکرد سیاسی کشورهای عربی خاورمیانه نیز دریافت میشود، آنها نیز گرفتار فریب | با دقت در رویه عملکرد سیاسی کشورهای عربی خاورمیانه نیز دریافت میشود، آنها نیز گرفتار فریب ملیگرایی شدهاند. آنها نه تنها کشورهای اسلامی غیر عرب را از دایره تعاملات و همکاری-ها دور رانده اند؛ بلکه در میان خودشان نیز دچار اختلاف شدهاند. | ||
== استعمار خارجی == | == استعمار خارجی == | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
=== ج: اتحادیه عرب === | === ج: اتحادیه عرب === | ||
در طول جنگ جهانی دوم، | در طول جنگ جهانی دوم، ملیگرایی عربی با هدف اولیه اتحاد همه اعراب، فارغ از باورهای دینی آنان، مورد توجه بعضی از دولتهای عرب قرار گرفت. این موضوع با توجه به رشد جنبش صهیونیسم در فلسطین اهمیت بیشتری پیدا کرد. انگلستان نیز برای حفظ منافع خود با تشکیل یک اتحادیه عربی موافق بود و از این رو عربها را به این کار تشویق میکرد. این حمایت سرانجام به تشکیل [[اتحادیه عرب]] منجر شد. در واقع، پس از ارائه طرحهای مختلف همگرایی مانند «سوریه بزرگ» و «هلال خضیب» که در نهایت با ناکامی روبه رو گردید، با امضای موافقتنامه تشکیل جامعه کشورهای مستقل عربی در سال 1944 و تدوین منشور جامعه عرب در سال1945.م اتحادیه عرب بر اساس نظریه ارتباطات و متشکل از 7 کشور [[مصر]]، [[عربستان]]، [[سوریه]]، [[عراق]]، [[اردن]]، [[لبنان]] و [[یمن]] به وجود آمد. در ادامه این روند و در فاصله سالهای 1953 تا 1993 م کشورهای [[لیبی]]، [[سودان]]، [[مغرب]]، [[تونس]]، [[کویت]]، [[الجزایر]]، [[بحرین]]، [[قطر]]، [[امارات متحده عربی]]، [[عمان]]، [[موریتانی]]، [[سومالی]]، [[سازمان آزادیبخش فلسطین]]، [[جیبوتی]] و [[کومور]] به این موافقتنامه پیوستند. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی. رضا،1389، ص160) اگر چه اتحادیه عرب توانسته است در برخی زمینهها به گسترش همگرایی در میان اعضای خود کمک کند، اما نتوانسته است به همگرایی سازنده و کارآمدی نظیر اتحادیه اروپا دست یابد. (ولایتی. علی اکبر، سعید محمدی. رضا،1389، ص161) | ||
=== د: سازمان کنفرانس اسلامی === | === د: سازمان کنفرانس اسلامی === |