۸۷٬۷۱۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نقل ها' به 'نقلها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بیعت رضوان''' یا بیعت تحتالشجره اسم پیمان مجدد یاران واصحاب پیامبر ص است که قبل از صلح حدیبیه با ایشان بستند. | '''بیعت رضوان''' یا بیعت تحتالشجره اسم پیمان مجدد یاران واصحاب پیامبر ص است که قبل از صلح حدیبیه با ایشان بستند. | ||
== پیشینه | == پیشینه ماجرا == | ||
به گفته [[واقدی]] مسلمانان در دو نوبت از مشرکان اسیر گرفتند: | به گفته [[واقدی]] مسلمانان در دو نوبت از مشرکان اسیر گرفتند: | ||
قریش شبی پنجاه پیاده را به سرپرستی مکرز بن حفص فرستاده بودند که در اطراف لشکرگاه [[رسول خدا]] بگردند، به امید اینکه بتوانند کسی را بگیرند یا شبیخون بزنند. اصحاب رسول خدا(ص) آنها را | قریش شبی پنجاه پیاده را به سرپرستی مکرز بن حفص فرستاده بودند که در اطراف لشکرگاه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] بگردند، به امید اینکه بتوانند کسی را بگیرند یا شبیخون بزنند. اصحاب رسول خدا(ص) آنها را گرفتند و به حضور پیامبر (ص) آوردند. | ||
جمعی از قریش حرکت کردند و نزدیک سپاه پیامبر (ص) آمدند و شروع به تیراندازی و پرتاب سنگ کردند. مسلمانان در آنجا هم گروهی دیگر از مشرکان را اسیر گرفتند. <ref>المغازی/ترجمه، متن، ص:۴۵۸</ref> | جمعی از قریش حرکت کردند و نزدیک سپاه پیامبر (ص) آمدند و شروع به تیراندازی و پرتاب سنگ کردند. مسلمانان در آنجا هم گروهی دیگر از مشرکان را اسیر گرفتند. <ref>المغازی/ترجمه، متن، ص:۴۵۸</ref> | ||
به درازا کشیدن ماجرای عثمان، همراه با رسیدن برخی اخبار | به درازا کشیدن ماجرای عثمان، همراه با رسیدن برخی اخبار نگرانکننده درباره مهاجرانی که به داخل شهر رفته بودند و اصرار قریش در جلوگیری از ورود مسلمانان، ضرورت یک [[بیعت]] همگانی را فراهم کرد. این بیعت را <big>بیعت رضوان</big> و نیز <big>بیعت شجره</big> نامیده اند. زیرا رسول خدا (ص) زیر درختی با مردم بیعت کردند، درختی که تا سالها حاجیان در کنار آن نماز میگزاردند. <ref>طبقات الکبری، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانی که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدی والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبدالله در دورهای که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم میدید بهطور دقیق محل درخت را به شما نشان می دادم، سبل الهدی، ج ۵، ص ۱۲۲</ref> | ||
== نام پیمان == | == نام پیمان == | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== موضوع پیمان == | == موضوع پیمان == | ||
این بیعت در ارتباط با شرایط خاصی بود که در آن لحظه پیش آمده و بنابراین موضوع آن امر جهاد بود. مسلمانان بایستی بر اصل پایداری و مقاومت و [[جهاد]] با رسول خدا(ص) بیعت | این بیعت در ارتباط با شرایط خاصی بود که در آن لحظه پیش آمده و بنابراین موضوع آن امر جهاد بود. مسلمانان بایستی بر اصل پایداری و مقاومت و [[جهاد]] با رسول خدا(ص) بیعت میکردند. درباره مضمون آنچه بر سر آن بیعت شد، اختلافی در نقلها به چشم میخورد. عمدتاً دو چیز نقل شده: | ||
مسلمانان بیعت کردند که در صورت جنگ از صحنه نبرد نگریزند: «بایعْناه علی ان لا نَفِرّ». | مسلمانان بیعت کردند که در صورت جنگ از صحنه نبرد نگریزند: «بایعْناه علی ان لا نَفِرّ». | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== نتیجه == | == نتیجه == | ||
پس از بیعت که رودرروی شماری از مشرکان نیز صورت گرفت و آنان را به صلح تشویق کرد، حویطب بن | پس از بیعت که رودرروی شماری از مشرکان نیز صورت گرفت و آنان را به صلح تشویق کرد، حویطب بن عبدالعزّی و سهیل بن عمرو و مکرز بن حفص پیش قریش برگشتند و به آنها خبر دادند که چگونه شاهد سرعت یاران پیامبر برای بیعت با آن حضرت بودهاند و اینکه چگونه تسلیم نظر رسول خدا بودند. خردمندان قریش گفتند، هیچ چیزی بهتر از آن نیست که با محمد مصالحه کنیم که امسال را برگردد و سال آینده مراجعت کند و سه روز اقامت کند و قربانیهایش را بکشد و باز گردد و در سرزمین ما اقامت کند، بدون اینکه به شهر درآید. همگی بر این کار اتفاق کردند. <ref>طبقات الکبری، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانی که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدی والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبدالله در دورهای که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم میدید بهطور دقیق محل درخت را به شما نشان می دادم، سبل الهدی، ج ۵، ص ۱۲۲</ref> | ||
[[رده: | == پانویس == | ||
[[رده:اصطلاحات اسلامی]] | {{پانویس}} | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | |||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | |||
[[رده:تاریخ]] |