۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می شد' به ' میشد') |
جز (جایگزینی متن - 'زمینه ها' به 'زمینهها') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
زادگاه این واژه مغرب زمین است. در گذشته هر كس در كلیسا چند منصب داشت یا كسی كه معتقد بود در كلیسا میتوان چند منصب داشت پلورالیست خوانده میشد. اما امروزه در عرصه فرهنگی پلورالیست به كسی گفته میشود كه در یك عرصه فكری خاص اعم از سیاسی، مذهبی، هنری و یا غیر آن صحت همه روشهای موجود را بپذیرد. این گرایش نقطه مقابل اعتقاد به انحصارگرایی (exclusivism) است؛ یعنی اعتقاد به اینكه تنها یك روش یا یك مكتب بر حق است و سایر روشها و مكاتب نادرست میباشند. | زادگاه این واژه مغرب زمین است. در گذشته هر كس در كلیسا چند منصب داشت یا كسی كه معتقد بود در كلیسا میتوان چند منصب داشت پلورالیست خوانده میشد. اما امروزه در عرصه فرهنگی پلورالیست به كسی گفته میشود كه در یك عرصه فكری خاص اعم از سیاسی، مذهبی، هنری و یا غیر آن صحت همه روشهای موجود را بپذیرد. این گرایش نقطه مقابل اعتقاد به انحصارگرایی (exclusivism) است؛ یعنی اعتقاد به اینكه تنها یك روش یا یك مكتب بر حق است و سایر روشها و مكاتب نادرست میباشند. | ||
پلورالیسم در عرصههای گوناگونی مطرح میشود و در هر كدام از این | پلورالیسم در عرصههای گوناگونی مطرح میشود و در هر كدام از این زمینهها گاه فقط به معنای پذیرش كثرت در مقام عمل است، به این معنا كه با یكدیگر همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند و به نظر یكدیگر احترام بگذراند و اجازه اظهار نظر و رأی بدهند که این پلورالیسم عملی است. | ||
گاهی نیز به معنای پلورالیسم نظری و علمی هر دو به كار میرود، به این معنا كه قائل به صحت همه انظار مختلف در عرصه سیاست یا فرهنگ یا اقتصاد یا دین بشویم، یا قائل شویم كه همه انظار بخشی از حقیقت را در بردارند و چنان نیست كه یكی حق محض و دیگری نادرست باشد. مبنای پلورالیسم عملی همزیستی مسالمتآمیز است؛ لذا توصیه میكنند كه كثرت های موجود در جامعه به جای تنازع و اصطكاك با یكدیگر، نیروهای خود را صرف خودسازی درونی نمایند و بایكدیگر به صورت مسالمتآمیز زندگی كنند. این سخن به این معنا نیست كه همه گروهها یكدیگر را حق بدانند، بلكه باید وجود كثرت را بعنوان یك واقعیت بپذیرند. اما این منافاتی ندارد با آنكه هر گروهی خود را بر حق بداند و دیگران را بر باطل. در بعد نظری مقتضای پلورالیسم این است كه انسان نباید سخت گیر و مطلقگرا باشد و روی یك فكر خاص تعصّب بورزد و آن را صد در صد صحیح و حق بداند. در حقیقت بازگشت آن به نوعی شك گرایی در بُعد معرفتشناسی است. | گاهی نیز به معنای پلورالیسم نظری و علمی هر دو به كار میرود، به این معنا كه قائل به صحت همه انظار مختلف در عرصه سیاست یا فرهنگ یا اقتصاد یا دین بشویم، یا قائل شویم كه همه انظار بخشی از حقیقت را در بردارند و چنان نیست كه یكی حق محض و دیگری نادرست باشد. مبنای پلورالیسم عملی همزیستی مسالمتآمیز است؛ لذا توصیه میكنند كه كثرت های موجود در جامعه به جای تنازع و اصطكاك با یكدیگر، نیروهای خود را صرف خودسازی درونی نمایند و بایكدیگر به صورت مسالمتآمیز زندگی كنند. این سخن به این معنا نیست كه همه گروهها یكدیگر را حق بدانند، بلكه باید وجود كثرت را بعنوان یك واقعیت بپذیرند. اما این منافاتی ندارد با آنكه هر گروهی خود را بر حق بداند و دیگران را بر باطل. در بعد نظری مقتضای پلورالیسم این است كه انسان نباید سخت گیر و مطلقگرا باشد و روی یك فكر خاص تعصّب بورزد و آن را صد در صد صحیح و حق بداند. در حقیقت بازگشت آن به نوعی شك گرایی در بُعد معرفتشناسی است. |