۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گونه ای' به 'گونهای') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
توبه درجاتی دارد که پایینترین مرتبه آن توبه از گناهان است، درجات بالاتر آن، توبۀ از غفلت، توبه از توجه به غیر خدا، و توبۀ از مشاهدۀ غیر حق تعالی است. | توبه درجاتی دارد که پایینترین مرتبه آن توبه از گناهان است، درجات بالاتر آن، توبۀ از غفلت، توبه از توجه به غیر خدا، و توبۀ از مشاهدۀ غیر حق تعالی است. | ||
=حقیقت توبه= | == حقیقت توبه == | ||
توبه در حقیقت پشیمان شدن از [[گناه]] و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است. توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و | توبه در حقیقت پشیمان شدن از [[گناه]] و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است. توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبهای هرگز رد نمیشود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانیای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبهکننده است که آیا موفق میشود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه. هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است: «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را میآمرزد». | ||
جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] علی علیهالسلام در [[نهجالبلاغه]] در شرح استغفار به معنی جامع و کامل آمده است. کسی در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویی امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش میدانست که این استغفار جنبه صوری دارد و نه واقعی، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْری مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزای تو بگرید، آیا | جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] علی علیهالسلام در [[نهجالبلاغه]] در شرح استغفار به معنی جامع و کامل آمده است. کسی در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویی امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش میدانست که این استغفار جنبه صوری دارد و نه واقعی، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْری مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزای تو بگرید، آیا میدانی استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!) سپس افزود: | ||
«وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلی سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنی [و مرحله] دارد.) | «وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلی سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنی [و مرحله] دارد.) | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
«وَالثَّانی الْعَزْمُ عَلَی تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن برای همیشه است.) | «وَالثَّانی الْعَزْمُ عَلَی تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن برای همیشه است.) | ||
«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّیَ الَی الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّی تَلْقَی اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقی را که از مردم ضایع کردهای به آنها باز گردانی، به | «وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّیَ الَی الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّی تَلْقَی اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقی را که از مردم ضایع کردهای به آنها باز گردانی، به گونه ای که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسی بر تو نباشد.) | ||
«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَی کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّیَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبی که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آوری [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهی].) | «وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَی کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّیَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبی که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آوری [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهی].) | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
همین معنی در روایت دیگری از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان علی علیهالسلام نیز نقل شده است. | همین معنی در روایت دیگری از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان علی علیهالسلام نیز نقل شده است. | ||
ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان علی علیهالسلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کاری میتوان پیدا کرد. ولی باید توجّه داشت که بعضی از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است | ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان علی علیهالسلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کاری میتوان پیدا کرد. ولی باید توجّه داشت که بعضی از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است و به تعبیر بعضی از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است. | ||
=اهمیت توبه= | == اهمیت توبه == | ||
در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) میخوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بندهاش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را مییابد، شاد میگردد» (کافی 2 435 باب التوبة ..... ص: 43). در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار میکند مانند کسی است که مسخره میکند» (همان) بادقت در این دوروایت به این نتیجه میرسیم که خدا توبه بندهاش را دوست دارد، اما توبه ای که از روی صفا و اخلاص، باشد، نه توبه ای که فقط لقلقه زبان باشد! | در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) میخوانیم: «ان الله تعالی اشد فرحا بتوبه عبده من رجل اضل راحلته و زاده فی لیله ظلما فوجدها؛ خداوند از توبه بندهاش بیش از کسی که مرکب و توشه خود را در بیابان در یک شب تاریک گم کرده و سپس آن را مییابد، شاد میگردد» (کافی 2 435 باب التوبة ..... ص: 43). در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است: «التائب من الذنب کمن لاذنب له والمقیم علی الذنب و هو مستغفر منه کالمستهزء؛ کسی که از گناه توبه کند، همچون کسی است که اصلا گناه نکرده است و کسی که به گناه خود ادامه دهد در حالی که استغفار میکند مانند کسی است که مسخره میکند» (همان) بادقت در این دوروایت به این نتیجه میرسیم که خدا توبه بندهاش را دوست دارد، اما توبه ای که از روی صفا و اخلاص، باشد، نه توبه ای که فقط لقلقه زبان باشد! | ||
=اقسام گناه و روشهای توبه= | == اقسام گناه و روشهای توبه == | ||
توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کردهاند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران میشود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز میطلبد! | توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کردهاند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران میشود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز میطلبد! | ||
در تقسیمبندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود میتوان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد: | در تقسیمبندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود میتوان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد: | ||
1. ستم به خویشتن (حق النفس) یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، | 1. ستم به خویشتن (حق النفس) یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر میتوان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت. | ||
2. اطاعت نکردن از اوامر الهی (حق الله) فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و راه تمرد و عصیان را در پیش نمیگیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن | 2. اطاعت نکردن از اوامر الهی (حق الله) فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و راه تمرد و عصیان را در پیش نمیگیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود و اگر در احکام و فروع دین کوتاهی و تعلل شده, باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته اقدام کرد. نمازها وروزههای قضا شده از این نمونه است. | ||
3. ظلم به حقوق دیگران (حق الناس) شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(علیهالسلام) از آن به مظالم العباد (کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زینالعابدین(علیهالسلام) به «تضییع حقوق الاخوان» (مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کردهاند. در روایت آمده: پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست و از مؤمن سه چیز را: «مال-خون-سوءظن» (همان، ج67، ص71) | 3. ظلم به حقوق دیگران (حق الناس) شرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه, یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(علیهالسلام) از آن به مظالم العباد (کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زینالعابدین(علیهالسلام) به «تضییع حقوق الاخوان» (مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کردهاند. در روایت آمده: پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست و از مؤمن سه چیز را: «مال-خون-سوءظن» (همان، ج67، ص71) | ||
=احکام حق الناس= | == احکام حق الناس == | ||
احکام و مسائل مربوط به حق الناس دو قسم است: | احکام و مسائل مربوط به حق الناس دو قسم است: | ||
الف. امور مالی (مانند بدهی، مظالم، خمس، زکات و...) ب. امور غیرمالی (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). الف. امور مالی (مانند بدهی، مظالم، خمس، زکات و...) اگر حق الناس از امور مالی است، مثلاً در معاملات و یا معاشرتهای دیگر خدای ناکرده مالی از کسی تلف یا غصب کرده و یا | الف. امور مالی (مانند بدهی، مظالم، خمس، زکات و...) ب. امور غیرمالی (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). الف. امور مالی (مانند بدهی، مظالم، خمس، زکات و...) اگر حق الناس از امور مالی است، مثلاً در معاملات و یا معاشرتهای دیگر خدای ناکرده مالی از کسی تلف یا غصب کرده و یا کلاهبرداری و دزدی انجام داده باید مثل آن را اگر مثلی است و قیمت آن را اگر قیمتی است به صاحبانش برگرداند و میتواند به واسطه شخص دیگر و یا پست یا در حساب جاری آنها واریز کند و یا رضایت آنها را به نحوی کسب کند و اگر از امور اخلاقی است مثلا با تهمت یا غیبت آبروی کسی را برده باید توبه کند و تحصیل رضایت او لازم نیست. اگر صاحب مال و حق مالی را نمیشناسیم و یا اگر از دنیا رفته، بازماندگان آنها را نمیشناسیم و به ورثه او دسترسی نداریم باید با اجازه از مرجع تقلید از طرف او به فقیر صدقه دهیم. البته لازم نیست مبلغ سنگینی را یک دفعه صدقه بدهید؛ بلکه متناسب با وضع مالیتان به تدریج از طرف صاحب حق صدقه بدهید. | ||
ب. امور غیرمالی (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). در حقوق مردم که غیر مالی است مانند غیبت کردن اگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر غیبت شده است و امکانپذیر نیست, طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد. | ب. امور غیرمالی (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). در حقوق مردم که غیر مالی است مانند غیبت کردن اگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر غیبت شده است و امکانپذیر نیست, طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد. | ||
=آداب و مستحبات توبه= | == آداب و مستحبات توبه == | ||
توبه آداب خاصی دارد که باید آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از: | توبه آداب خاصی دارد که باید آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از: | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
۵- استغفار (درخواست بخشش)؛ قرآن مجید میفرماید: «وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ؛ [۵] و از پروردگارتان طلب مغفرت کنید و بسوی او بازگردید». | ۵- استغفار (درخواست بخشش)؛ قرآن مجید میفرماید: «وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ؛ [۵] و از پروردگارتان طلب مغفرت کنید و بسوی او بازگردید». | ||
=نقش توبه در سعادت انسان= | == نقش توبه در سعادت انسان == | ||
نقش توبه در بازگشایی در سعادت و قرار گرفتن در مسیر حق و اصلاح عملکردهای غلط گذشته و گشودن دریچه امید به روی انسان بسیار اساسی است. بسیار میشود که از انسان در طول زندگی و به ویژه در آغاز تربیت و اصلاح نفس، لغزشهایی سر میزند، اگر درهای بازگشت به روی او بسته شود مأیوس میگردد و برای همیشه از راه میماند و لذا در مکتب تربیتی اسلام، توبه به عنوان یک اصل تربیتی با اهمیت زیاد مطرح است و اسلام از تمام گنهکاران دعوت میکند که برای اصلاح خویش و جبران گذشته از این در وارد شوند. | نقش توبه در بازگشایی در سعادت و قرار گرفتن در مسیر حق و اصلاح عملکردهای غلط گذشته و گشودن دریچه امید به روی انسان بسیار اساسی است. بسیار میشود که از انسان در طول زندگی و به ویژه در آغاز تربیت و اصلاح نفس، لغزشهایی سر میزند، اگر درهای بازگشت به روی او بسته شود مأیوس میگردد و برای همیشه از راه میماند و لذا در مکتب تربیتی اسلام، توبه به عنوان یک اصل تربیتی با اهمیت زیاد مطرح است و اسلام از تمام گنهکاران دعوت میکند که برای اصلاح خویش و جبران گذشته از این در وارد شوند. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
3. حق الناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند. | 3. حق الناس؛ آنچه از حقوق مردم ضایع نموده، باید جبران و ترمیم کند. | ||
=ارکان توبه= | == ارکان توبه == | ||
در لغت به معنای رجوع است و حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را میتوان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند. خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه میدهد: «و توبوا الی الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ ای مؤمنان همگی به سوی خدا رجوع کنید تا رستگار شوید»«توبه» کمیت و کیفیتی دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را میدهد: «توبوا الی الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنی، خالص بودن است که در این زمینه قرآن میفرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الی الله توبةً نصوحاً» (تحریم آیه(66)، | در لغت به معنای رجوع است و حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را میتوان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند. خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه میدهد: «و توبوا الی الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ ای مؤمنان همگی به سوی خدا رجوع کنید تا رستگار شوید»«توبه» کمیت و کیفیتی دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را میدهد: «توبوا الی الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنی، خالص بودن است که در این زمینه قرآن میفرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الی الله توبةً نصوحاً» (تحریم آیه(66)، | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
[https://www.porseman.com/article/%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D9%84-%D9%83%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87/168328 برگرفته از سایت پرسمان] | [https://www.porseman.com/article/%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D9%84-%D9%83%D8%A7%D9%85%D9%84-%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87/168328 برگرفته از سایت پرسمان] | ||
[[رده: | [[رده:مفاهیم]] | ||
[[رده: | [[رده:مفاهیم اسلامی]] |