۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
!سید عارف حسین الحسینی | !سید عارف حسین الحسینی | ||
|- | |- | ||
| | |تاریخ تولد | ||
4 آذر 1325/ 25 نوامبر 1946|- | |4 آذر 1325/ 25 نوامبر 1946 | ||
|- | |||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|سید فضل حسین | |سید فضل حسین | ||
|- | |- | ||
| | |زادگاه | ||
|روستای پیوار، از توابع شهرستان پاراچنار | |روستای پیوار، از توابع شهرستان پاراچنار | ||
|- | |- | ||
| | |اهداف | ||
|احقاق حقوق شیعیان، وحدت مذاهب اسلامی پاکستان، برگزاری مراسمات مذهبی شیعیان | |احقاق حقوق شیعیان، وحدت مذاهب اسلامی پاکستان، برگزاری مراسمات مذهبی شیعیان | ||
|- | |- | ||
خط ۱۸: | خط ۱۹: | ||
</div> | </div> | ||
'''سید عارف حسین الحسینی'''، ، از روحانیان شیعه پاکستان و موسس و رهبر نهضت جعفریه پاکستان بوده است. او از روحانیون مبارز و استعمار ستیز شیعه بود که براى بقاء دین و مذهب شیعه و مجد و عظمت پاکستان، فداکارى فراوان نمود و سرانجام توسط عناصر ضددین سپاه صحابه به شهادت رسید. شهید حسینى زبان گویاى انقلاب اسلامى ایران در شبه قاره هند بود. | |||
=تولد= | |||
عارف حسین، فرزند سید فضل حسین، در 4 آذر 1325/ 25 نوامبر 1946 در روستای پیوار، از توابع شهرستان پاراچنار، در پاکستان، در خانوادهای مذهبی و روحانی از سادات پاکستان به دنیا آمد. زادگاه او در نوار مرزی پاکستان و افغانستان قرار گرفته است که در آن سه قبیله غندیخیل، علیزئی و دویرزئی زندگی میکنند. حسینی از قبیله پشتون دویرزئی بود. | |||
=سلسله نسب= | |||
سلسلهنسب او به شاه شرف بوعلی قلندر بن سید فخر ولی میرسد که در کرمان مدفون است. چون نسب ایشان را به حسین الاصغر، فرزند امام زینالعابدین علیهالسلام، منتهی میدانند، خاندان وی به حسینی معروف است (رضاخان، ص 23). اجداد او ــ که بسیاری از آنان روحانی و مبلّغ بودندــ برای نشر معارف اسلامی و اهلبیت علیهمالسلام در منطقه پیوار و نواحی آن فعالیت داشتند. | |||
=تحصیلات= | |||
حسینی دوران کودکی را در زادگاه خود سپری کرد و قرآن کریم و تعالیم ابتدایی دینی را نزد پدرش، که روحانی بود، فراگرفت. سپس به مدرسه رفت و بعد از اتمام دوره دبستان و راهنمایی، راهی دبیرستانی در پاراچنار گردید. در 1343ش دیپلم گرفت و پس از آن به مدرسه جعفریه پاراچنار رفت و فراگیری دروس دینی را نزد حاجی غلام جعفر لقمانخیل آغاز کرد و در مدت کوتاهی ادبیات عرب را فراگرفت. زبان مادری او پشتو بود. علاوه برآن، وی به فارسی و عربی و اردو نیز تسلط داشت (نقوی، ص 155، 159).حسینی در 1346ش برای ادامه تحصیل به نجف رفت و علاوه بر تکمیل دانش ادب عربی نزد مدرّس افغانی، استاد معروف ادبیات عرب در حوزه نجف و سپس قم، دروس سطح مقدماتی و عالی فقه و اصول را نزد استادان مختلف آموخت. وی توسط آیتاللّه مدنی با امام خمینی آشنا شد و در حلقه درس ایشان شرکت کرد (رضاخان، ص 33؛ نقوی، ص 155). | |||
=فعالیت سیاسی= | |||
در 1352ش، او را به جرم شرکت در فعالیتهای انقلابی، دستگیر و زندانی و پس از مدتی از نجف اخراج کردند. وی به زادگاه خود بازگشت و ده ماه در پاراچنار به تبلیغ دین پرداخت. در همین زمان ازدواج کرد (رضاخان، ص 44). در 1353ش دوباره تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به نجف برود، اما دولت عراق به وی روادید نداد؛ از اینرو، در همان سال راهی قم گردید و نزد اساتید این حوزه، آقایان مکارم شیرازی، وحید خراسانی، تبریزی، حرمپناهی و سیدکاظم حائری، اصول و فقه و تفسیر آموخت. همچنین از درس فلسفه مرتضی مطهری بهره برد.او هنگام تحصیل در قم در تظاهرات برضد حکومت پهلوی شرکت میکرد و به همین سبب بازداشت شد. چون وی از امضای تعهدنامه، مبنی بر شرکت نکردن در تظاهرات و سخنرانیها و ارتباط با انقلابیون، خودداری کرد، در اواخر دی 1357، مجبور به ترک ایران شد و به پاکستان بازگشت. او از 1357ش تا اواخر 1363ش در مدرسه جعفریه پاراچنار به تدریس پرداخت. حسینی از مدرسه جعفریه پاراچنار در شبهای جمعه به دانشگاه پیشاور میرفت و اخلاق اسلامی تدریس میکرد (رضاخان، ص 56ـ 57). با ایجاد نهضت جعفریه در 1358ش، وی به آن پیوست. مفتی جعفر حسین، رهبر و بنیانگذار نهضت جعفریه، حسینی را به عضویت شورای عالی سازمان در آورد. توانایی او در مدیریت کارهای جمعی موجب شد تا پس از درگذشت مفتی جعفر حسین در شهریور 1362، شورای عالی نهضت جعفریه در بَکَّر*/ بهَکَّر، به اتفاق آرا، او را به رهبری شیعیان و ریاست نهضت برگزیند (برای بررسی دوران رهبری عارف حسین حسینی در نهضت جعفریه رجوع کنید به جعفریه*، نهضت).حسینی جهل و بیسوادی را علت اصلی عقبماندگی و انحطاط جامعه اسلامی میدانست و برای مبارزه با بیسوادی و خرافهپرستی، اقدام به تأسیس مراکز فرهنگی (مانند مدرسه و کتابخانه و مسجد) نمود، از جمله مدرسه دارالمعارف الاسلامیه، جامعه اهلالبیت و انوارالمدارس.وی علاوه بر توجه به نیازهای فرهنگی، عبادی و مذهبی مردم، به نیازهای بهداشتی و اقتصادی آنان نیز توجه داشت؛ لذا در مناطق محروم چند بیمارستان و درمانگاه تأسیس کرد، از جمله شفاخانه علمدار در شهرستان پاراچنار و یک درمانگاه در کراچی.حسینی در 14 مرداد 1367 در مدرسه دارالمعارف الاسلامیه پیشاور، از سوی افراد ناشناس، هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.امام خمینی در این حادثه، ضمن دادنِ پیام تسلیت هیئتی را برای شرکت در تشییع جنازه حسینی اعزام کرد. ژنرال ضیاءالحق، رئیسجمهور وقت پاکستان، نیز با هیئتی عالی رتبه، در تشییع جنازه حاضر شد.جنازه حسینی را به زادگاهش بردند و در کنار مزار یکی از سادات به خاک سپردند.منابع : زندگینامه علامه شهید عارف حسین الحسینی از ولادت تا شهادت، تهیهکننده: مؤسسه شهیدالحسینی، قم: نشر شاهد، 1369ش (مطالب مقاله عمدتآ برگرفته از این منبع است)؛ تسلیم رضاخان، سفیر نور، لاهور 1998؛ حسین عارف نقوی، تذکره علمای امامیه پاکستان، ترجمه محمدهاشم، مشهد 1370ش. | |||