پرش به محتوا

شهید سید محمد باقر صدر (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بی گناه' به 'بی‌گناه'
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
جز (جایگزینی متن - 'بی گناه' به 'بی‌گناه')
خط ۴۵: خط ۴۵:
بعد از درگذشت پدر دانشمندش، زیر نظر مادر پاکدامن و برادر خویش سید اسماعیل صدر پرورش یافت. از آغاز کودکی نشانه‌های نبوغ و تیزهوشی در وی آشکار بود. وی دروس ابتدایی خود را در مدرسه «منتدی النشر» در کاظمین فرا گرفت و به گفته دوست صمیمی او مرحوم محمدعلی خلیلی که با هم در یک مدرسه تحصیل می‌کردند، تیزهوشی و اخلاق پسندیده او موجب می‌شد که همه دانش‌آموزان مدرسه از کوچک و بزرگ به وی توجه کنند و دائماً رفتار او را زیر نظر داشته باشند. هم‌چنان که آموزگاران نیز او را مورد احترام و تقدیر قرار می‌دادند. در مدرسه همه می‌دانستند که او دارای هوشی فوق‌العاده است و در دروس مدرسه به مراتب از همسالان خود جلوتر است. به همین دلیل آموزگاران مدرسه همیشه او را به عنوان بهترین نمونه دانش‌آموز کوشا و مؤدّب به دیگران معرفی می‌کردند. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 36.</ref><br>
بعد از درگذشت پدر دانشمندش، زیر نظر مادر پاکدامن و برادر خویش سید اسماعیل صدر پرورش یافت. از آغاز کودکی نشانه‌های نبوغ و تیزهوشی در وی آشکار بود. وی دروس ابتدایی خود را در مدرسه «منتدی النشر» در کاظمین فرا گرفت و به گفته دوست صمیمی او مرحوم محمدعلی خلیلی که با هم در یک مدرسه تحصیل می‌کردند، تیزهوشی و اخلاق پسندیده او موجب می‌شد که همه دانش‌آموزان مدرسه از کوچک و بزرگ به وی توجه کنند و دائماً رفتار او را زیر نظر داشته باشند. هم‌چنان که آموزگاران نیز او را مورد احترام و تقدیر قرار می‌دادند. در مدرسه همه می‌دانستند که او دارای هوشی فوق‌العاده است و در دروس مدرسه به مراتب از همسالان خود جلوتر است. به همین دلیل آموزگاران مدرسه همیشه او را به عنوان بهترین نمونه دانش‌آموز کوشا و مؤدّب به دیگران معرفی می‌کردند. <ref>حسینی حائری، پیشین، ص 36.</ref><br>
یکی از عواملی که زمینه‌ساز شناسایی بیش‌تر او نزد مردم شد و آوازه او را از چهار دیوار مدرسه فراتر برد، ایراد سخنرانی‌ها و خواندن اشعاری بود که وی در مراسم عزاداری سرور شهیدان امام حسین(علیه‌السلام) قرائت می‌کرد. شهید صدر در همان دوران ابتدایی بر فراز منبری که در صحن کاظمی قرار داشت، می‌رفت و ایراد خطبه می‌کرد. بیان آهنگین و گفتار روان او که بدون کم‌ترین درنگ، کلمات را ادا می‌کرد، همه را غرق در شگفتی می‌ساخت و شگفت‌تر آنکه او این مطالب را در فاصله بین مدرسه تا صحن شریف کاظمی حفظ می‌کرد. <ref>پیشین، ص 37.</ref><br>
یکی از عواملی که زمینه‌ساز شناسایی بیش‌تر او نزد مردم شد و آوازه او را از چهار دیوار مدرسه فراتر برد، ایراد سخنرانی‌ها و خواندن اشعاری بود که وی در مراسم عزاداری سرور شهیدان امام حسین(علیه‌السلام) قرائت می‌کرد. شهید صدر در همان دوران ابتدایی بر فراز منبری که در صحن کاظمی قرار داشت، می‌رفت و ایراد خطبه می‌کرد. بیان آهنگین و گفتار روان او که بدون کم‌ترین درنگ، کلمات را ادا می‌کرد، همه را غرق در شگفتی می‌ساخت و شگفت‌تر آنکه او این مطالب را در فاصله بین مدرسه تا صحن شریف کاظمی حفظ می‌کرد. <ref>پیشین، ص 37.</ref><br>
شهید صدر از نظر فکری و فهم مطالب چنان از هم کلاسی‌های خود جلوتر بود که برخی از مطالبی را که او برای دوستان خود در زنگ تفریح مدرسه، بیان می‌کرد برای آنها تازگی داشت. وی با مطالعه کتاب‌های غیردرسی مانند کتاب‌های فلسفی و مباحث نوین آن روز، سخنانی بر زبان جاری می‌ساخت که دوستان او برای نخستین بار واژه‌هایی نظیر مارکسیزم، امپریالیسم و دیالکتیک را می‌شنیدند و با شخصیت‌هایی چون ویکتور هوگو و گوته آشنا می‌شدند. شهید صدر در ایام ابتدایی چنان با هیبت و بزرگوار بود که یکی از معلمانش به نام «أبو براء» درباره او می‌گوید: «هرگاه با معلمانش سخن می‌گفت سر را به زیر می‌انداخت و دیدگانش را فرو می‌افکند. من او را از یک سو به عنوان کودکی پاک و بی گناه دوست می‌داشتم، و از سوی دیگر به عنوان مردی بزرگ به وی می‌نگریستم و او را احترام می‌کردم چرا که آکنده از دانش و معرفت بود تا بدان جا که روزی به وی گفتم: من در انتظار فرا رسیدن روزی هستم که از چشمه دانش و آگاهی تو سیراب شوم و در پرتو اندیشه‌ها و نظریات شما راه بیابم. اما او در نهایت ادب و احترام و همراه با شرم زدگی پاسخ داد: استاد! مرا ببخشید من پیوسته شاگرد شما و شاگرد هر کسی که در این مدرسه به من درس آموخته است، بوده‌ام». <ref>پیشین، ص46.</ref><br>
شهید صدر از نظر فکری و فهم مطالب چنان از هم کلاسی‌های خود جلوتر بود که برخی از مطالبی را که او برای دوستان خود در زنگ تفریح مدرسه، بیان می‌کرد برای آنها تازگی داشت. وی با مطالعه کتاب‌های غیردرسی مانند کتاب‌های فلسفی و مباحث نوین آن روز، سخنانی بر زبان جاری می‌ساخت که دوستان او برای نخستین بار واژه‌هایی نظیر مارکسیزم، امپریالیسم و دیالکتیک را می‌شنیدند و با شخصیت‌هایی چون ویکتور هوگو و گوته آشنا می‌شدند. شهید صدر در ایام ابتدایی چنان با هیبت و بزرگوار بود که یکی از معلمانش به نام «أبو براء» درباره او می‌گوید: «هرگاه با معلمانش سخن می‌گفت سر را به زیر می‌انداخت و دیدگانش را فرو می‌افکند. من او را از یک سو به عنوان کودکی پاک و بی‌گناه دوست می‌داشتم، و از سوی دیگر به عنوان مردی بزرگ به وی می‌نگریستم و او را احترام می‌کردم چرا که آکنده از دانش و معرفت بود تا بدان جا که روزی به وی گفتم: من در انتظار فرا رسیدن روزی هستم که از چشمه دانش و آگاهی تو سیراب شوم و در پرتو اندیشه‌ها و نظریات شما راه بیابم. اما او در نهایت ادب و احترام و همراه با شرم زدگی پاسخ داد: استاد! مرا ببخشید من پیوسته شاگرد شما و شاگرد هر کسی که در این مدرسه به من درس آموخته است، بوده‌ام». <ref>پیشین، ص46.</ref><br>


=شهید صدر در حوزه نجف اشرف=
=شهید صدر در حوزه نجف اشرف=
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۰۶

ویرایش