۸۷٬۶۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زمینه ها' به 'زمینهها') |
جز (جایگزینی متن - 'بی گناه' به 'بیگناه') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=مسئله شرور و تناسخ= | =مسئله شرور و تناسخ= | ||
یکی دیگر از زمینههای عامی که به انحاء مختلف, هم در متون قدیم کلام و فلسفه و هم در مباحث جدید فلسفه دین, در ارتبایط با تناسخ وجود دارد, مسئله شرور و عدل الاهی است. در این جهان کودکان و حیوانات | یکی دیگر از زمینههای عامی که به انحاء مختلف, هم در متون قدیم کلام و فلسفه و هم در مباحث جدید فلسفه دین, در ارتبایط با تناسخ وجود دارد, مسئله شرور و عدل الاهی است. در این جهان کودکان و حیوانات بیگناه رنج میبرند, انسانها در شرایط نابرابر زاده میشوند, مصائب فجیع برای انسانهای نیکوکار واقع میشود و انسانهای بدکار در آسایش و نعمت به سر میبرند. نظریه تناسخ در پی توجیه این شرور و رفع تعارض آن با عدل الاهی است. مطابق این نظریه هر کسی در زندگی ثمره کردار خود را می بیند, آسایش, ثروت و سلامت حاصل نیکوکاری فرد در زندگی گذشته است و تمامی مصائب و آلام حاصل کردارهای ناپسند اوست. | ||
== نقد نظریه شرور و تناسخ == | == نقد نظریه شرور و تناسخ == | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نمونه نقد دیگری که به همین ترتیب ناشی از نگاه خاص به شرور است, تلقی متکلمان اشعری در جهان اسلام است. | نمونه نقد دیگری که به همین ترتیب ناشی از نگاه خاص به شرور است, تلقی متکلمان اشعری در جهان اسلام است. | ||
مطابق موضع اشاعره تعیین عقلانی حسن و قبح امور پذیرفته نیست, از این روحتی نمیتوان رنج بردن اطفال | مطابق موضع اشاعره تعیین عقلانی حسن و قبح امور پذیرفته نیست, از این روحتی نمیتوان رنج بردن اطفال بیگناه را بد شمرد تا اصلاً نیازی به توجیه آن باشد<ref>نک: بغدادی, 241; جوینی, 286</ref>; البته اشاعره ادله ای هم در برابر تناسخ آوردهاند, برای مثال عضدالدین ایجی لزوم یادآوری زندگی گذشته را مطرح کرده است.<ref>نک: ایجی, 261; نیز بغدادی, همان, 235; شهرستانی, 395</ref>. ضعف این تلقی که ناشی از طرد استدلال است نیاز به توضیح ندارد. اما دیگر متکلمان مسلمان دراینباره دلایلی اقامه کردهاند که مهمترین آنها توجیه معتزله در مسئله آلام و مصائب است. به نظر معتزله و نیز متکلمان شیعی چون; شیخ طوسی و علامه حلی, خدا ممکن است برای امتحان انسان یا برای دفع ضرر یا جلب منفعتی مترتب بر یک مصیبت, او را به آن مصیبت گرفتار کند. هر سه مورد نشان میدهد که شرط توجیه رنج های انسان یا هر موجود بیگناه دیگری منحصراً استحقاق خود او نیست و به این ترتیب نیازی به نظریه تناسخ پدید نمیآید. | ||
هم چنین قول به اعواض میتواند وجود رنج ها را توجیه کند, خدا در عوض هر رنجی به انسان پاداشی در این جهان یا جهان دیگر میدهد (نک: قاضی عبدالجبار, 13/405ـ430; شیخ طوسی, 7ـ 88). | هم چنین قول به اعواض میتواند وجود رنج ها را توجیه کند, خدا در عوض هر رنجی به انسان پاداشی در این جهان یا جهان دیگر میدهد (نک: قاضی عبدالجبار, 13/405ـ430; شیخ طوسی, 7ـ 88). |