۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' فرقه ای' به ' فرقهای') |
جز (جایگزینی متن - 'می یابد' به 'مییابد') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
در کتاب «هفتاد و سه ملت» فرقه فوق به صورت حبیبیه ذکر شده است. در این کتاب اعتقاد حبیبیه بیان میشود که: من شرب کاس المحبة، سقط عنه العباده. یعنی هر کسی که شراب محبت حق بنوشد، دل و جانش به دوستی و عشق عالم علوی در جوش و خروش آید و به نوافل و عبادات بدان حضرت تقرب یابد و چون با سعادت هم قرین شود. خداوند وی را به دوستی قبول خواهد کرد و صفاتش به نیکی تغییر خواهد کرد و | در کتاب «هفتاد و سه ملت» فرقه فوق به صورت حبیبیه ذکر شده است. در این کتاب اعتقاد حبیبیه بیان میشود که: من شرب کاس المحبة، سقط عنه العباده. یعنی هر کسی که شراب محبت حق بنوشد، دل و جانش به دوستی و عشق عالم علوی در جوش و خروش آید و به نوافل و عبادات بدان حضرت تقرب یابد و چون با سعادت هم قرین شود. خداوند وی را به دوستی قبول خواهد کرد و صفاتش به نیکی تغییر خواهد کرد و مییابد و قوایش مبدل خواهد شد. | ||
== استناد حبیبیه به حدیث قدسی در اثبات مدعایشان == | == استناد حبیبیه به حدیث قدسی در اثبات مدعایشان == | ||
چنانکه حدیث قدسی بر این ادعا گواه است: لا یزال العبد یتقرب الی بالنوافل حتی احبه فاذا احببته کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا، فبی یسمع و بی یبصر و بی ینطق و بی یبطش... یعنی خداوند میفرماید: همیشه بنده من به وسیله نمازهای نافله به من نزدیک میشود تا این که او را دوست بدارم پس هر گاه به او علاقمند شدم، گوش و چشم و زبان و دست او میشوم در آنچه که میشنود و میبیند و سخن میگوید و کاری انجام میدهد. یعنی اینکه گوش او میشوم تا به وسیله من بشنود چشم او میشوم تا به وسیله من ببیند و زبان او میشوم تا به وسیله من سخن بگوید و دست او میشوم تا به وسیله من کارهایش را انجام دهد. و سقط عنه العباده و الارکان و در این هنگام بار تکلیف از روی دوش او برداشته میشود.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 150</ref> | چنانکه حدیث قدسی بر این ادعا گواه است: لا یزال العبد یتقرب الی بالنوافل حتی احبه فاذا احببته کنت له سمعا و بصرا و لسانا و یدا، فبی یسمع و بی یبصر و بی ینطق و بی یبطش... یعنی خداوند میفرماید: همیشه بنده من به وسیله نمازهای نافله به من نزدیک میشود تا این که او را دوست بدارم پس هر گاه به او علاقمند شدم، گوش و چشم و زبان و دست او میشوم در آنچه که میشنود و میبیند و سخن میگوید و کاری انجام میدهد. یعنی اینکه گوش او میشوم تا به وسیله من بشنود چشم او میشوم تا به وسیله من ببیند و زبان او میشوم تا به وسیله من سخن بگوید و دست او میشوم تا به وسیله من کارهایش را انجام دهد. و سقط عنه العباده و الارکان و در این هنگام بار تکلیف از روی دوش او برداشته میشود.<ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 150</ref> |