۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بی گناه' به 'بیگناه') |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
=منابع معتبر و کتب= | =منابع معتبر و کتب= | ||
* ابن عماد حنبلی که از بزرگان اهلسنت است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل میکند و سپس مینویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه. ..» خداوند بکشت کسی را که امام ( | * ابن عماد حنبلی که از بزرگان اهلسنت است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل میکند و سپس مینویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه. ..» خداوند بکشت کسی را که امام (علیهالسلام) را کشت و خاندان [[اهلبیت]](علیهمالسلام) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است<ref>شذرات الذهب (متوفی 1089) ج 1 ص 66</ref>. | ||
* آلوسی، متوفی 1270، یکی از علمای اهلسنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «[[وهابیت]]» که نه [[شیعه]] است و نه [[سنّی]]، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط [[انگلیس]] برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عدهای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری [[یزید]] مدعی شدند او [[توبه]] کرده است، مینویسد: «الظاهر أنه لم یتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبداللّه الحسین»<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 13، ص: 228</ref>. | * آلوسی، متوفی 1270، یکی از علمای اهلسنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «[[وهابیت]]» که نه [[شیعه]] است و نه [[سنّی]]، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط [[انگلیس]] برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عدهای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری [[یزید]] مدعی شدند او [[توبه]] کرده است، مینویسد: «الظاهر أنه لم یتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبداللّه الحسین»<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 13، ص: 228</ref>. | ||
ترجمه: ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیفتر از ایمانش است و [[ابن زیاد]] و [[ابن سعد]] ملحق به او هستند و تا چشمی برای ا[[مام حسین]] اشک میریزد خدا یزید و اتباع او را [[لعنت]] کند. | ترجمه: ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیفتر از ایمانش است و [[ابن زیاد]] و [[ابن سعد]] ملحق به او هستند و تا چشمی برای ا[[مام حسین]] اشک میریزد خدا یزید و اتباع او را [[لعنت]] کند. | ||
* ابن جوزی، که او نیز از علمای معروف و معتبر اهلسنت است، در پاسخ به اعتقادات خطای برخی از اهلسنت راجع به یزید [مانند ابوبکر ابن عربی مالکی]، [[خلافت]] غصبی و خلافهایش مینویسد: «از اعتقادات بعض عامه که خود را سنی میدانند این است که: یزید کار درستی انجام داده است. (این ادعا به استناد همان جو سازی زمان امام حسین ( | * ابن جوزی، که او نیز از علمای معروف و معتبر اهلسنت است، در پاسخ به اعتقادات خطای برخی از اهلسنت راجع به یزید [مانند ابوبکر ابن عربی مالکی]، [[خلافت]] غصبی و خلافهایش مینویسد: «از اعتقادات بعض عامه که خود را سنی میدانند این است که: یزید کار درستی انجام داده است. (این ادعا به استناد همان جو سازی زمان امام حسین (علیهالسلام) که میگفتند یزید خلیفه است و بر هر مسلمانی واجب است با او [[بیعت]] کند و اگر نکند از دین خارج شده و خونش [[مباح]] است). ابن جوزی ادامه میدهد: «آنها اگر به تاریخ نگاه میکردند میفهمیدند که اصلاً یزید [[خلیفه]] نبوده و مردم ملزم [مجبور] به بیعت با او شدند و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد، خلافکاریهایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکر ابن عربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسانهای جاهل.» | ||
=امام شافعی و قیام کربلا= | =امام شافعی و قیام کربلا= | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
یوم حشری و موقفی و بغضهم للشافعی ذنوب | یوم حشری و موقفی و بغضهم للشافعی ذنوب | ||
حسین( | حسین(علیهالسلام) کشتهای بیگناه است که پیراهن او به خونش رنگین شده و عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود میفرستیم و از سوی دیگر فرزندانش را به قتل میرسانیم و اذیت میکنیم! | ||
اگر گناه من دوستی اهلبیت پیامبر است، پس من هیچ گاه از آن توبه نمیکنم. اهلبیت پیامبر(علیهمالسلام) در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان دشمنی داشته باشم، گناهی نابخشودنی است. | اگر گناه من دوستی اهلبیت پیامبر است، پس من هیچ گاه از آن توبه نمیکنم. اهلبیت پیامبر(علیهمالسلام) در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان دشمنی داشته باشم، گناهی نابخشودنی است. | ||
== روایات اهل سنت در وصف شهادت امام حسین (ع) == | == روایات اهل سنت در وصف شهادت امام حسین (ع) == | ||
علمای اهل سنت از پیامبر اسلام(ص) روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین ـ | علمای اهل سنت از پیامبر اسلام(ص) روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین ـ علیهالسلام ـ نقل نموده که از آن جمله این روایت است: «... روزی حسین (ع) در کودکی بر پشت و گردن پیامبر (ص) بازی میکرد که [[جبرئیل]] به پیامبر (ص) گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبر ـ علیهالسلام ـ نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه میدهد...». <ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 242، بیروت، دار صادر، و هیثمی، مجمع الزوائد، 9/187، بیروت دار الکتب العلمیه، 1408 ق</ref> | ||
و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.» <ref>سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر 4/143، بیروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، 25/124، بیروت، دار الفکر، 1405 ق</ref> | و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل نموده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.» <ref>سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، بیروت، دار الفکر، 1993 م و ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر 4/143، بیروت، دار ا لفکر، 1401 ق و طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، 25/124، بیروت، دار الفکر، 1405 ق</ref> | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
پس، کربلا و عاشورا به لحاظ کتب اهلسنت به دو دسته است: کتبی که ضمن نقل بخشی از حقایق و وقایع، یزید و طرفداران او را محکوم و حتی لعن کردهاند – کتبی که سعی کردند توجیه کنند. | پس، کربلا و عاشورا به لحاظ کتب اهلسنت به دو دسته است: کتبی که ضمن نقل بخشی از حقایق و وقایع، یزید و طرفداران او را محکوم و حتی لعن کردهاند – کتبی که سعی کردند توجیه کنند. | ||
اما به لحاظ مردم اهلسنت، به چند دسته تقسیم میگردند: مردمی که کتاب و تاریخ را مطالعه کرده و اطلاعاتی دارند – مردمی که به امام حسین ( | اما به لحاظ مردم اهلسنت، به چند دسته تقسیم میگردند: مردمی که کتاب و تاریخ را مطالعه کرده و اطلاعاتی دارند – مردمی که به امام حسین (علیهالسلام) عشق میورزند و معاویه و یزید را لعنت میکنند – مردمی که اساساً از موضوع دینی و اعتقادی غافلند و فقط یک سری اعمال خشک و بی روح انجام میدهند – مردمی که حتی بغض دارند [مثل ناصبیها و وهابیت کنونی]. | ||
=نظر اهلسنت درباره یزید= | =نظر اهلسنت درباره یزید= | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
'''شوکانی در کتاب «نیل الاوطار»''' | '''شوکانی در کتاب «نیل الاوطار»''' | ||
شوکانی در کتاب «نیل الاوطار»در رد بعضی از سخنوران درباری میگوید: به تحقیق عدهای از اهل علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که: «حسین( | شوکانی در کتاب «نیل الاوطار»در رد بعضی از سخنوران درباری میگوید: به تحقیق عدهای از اهل علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که: «حسین(علیهالسلام) نوه پیامبر که خداوند از او راضی باشد. نافرمانی یک آدم دائم الخمر را کرده و حرمت شریعت یزید بن معاویه را هتک کرده است.» خداوند لعنتشان کند، چه سخنان عجیبی که از شنیدن آنها مو بر بدن انسان راست میگردد. | ||
'''تفتازانی در کتاب «شرح العقاید»''' | '''تفتازانی در کتاب «شرح العقاید»''' | ||
تفتازانی در کتاب «شرح العقاید» مینویسد: حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین( | تفتازانی در کتاب «شرح العقاید» مینویسد: حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین(علیهالسلام) و شاد شدن او بدان خبر و اهانت کردنش به اهلبیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از اخباری است که در معنی متواتر است هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت خدا بر او و یارانش باد، توافقی نداریم. | ||
'''نظر جاحظ''' | '''نظر جاحظ''' | ||
جاحظ میگوید: منکراتی که یزید انجام داد، یعنی قتل حسین( | جاحظ میگوید: منکراتی که یزید انجام داد، یعنی قتل حسین(علیهالسلام) و به اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدینه و منهدم ساختن کعبه، همه اینها بر فسق و قساوت و کینه و نفاق و خروج از ایمان او دلالت میکند. بنابراین، یزید فاسق و ملعون است و کسی که از لعن او جلوگیری کند، نیز ملعون است. | ||
'''ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه»''' | '''ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه»''' |