۸۷٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهجالبلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
نیز میفرماید: «هُوَ الّذی خَلَقَکمْ مِنْ طین ثُمَّ قَضی اَجَلاً؛<ref>انعام/سوره۶، آیه۲. </ref> اوست که شما را از خاک آفرید، آنگاه اجلی را مقرر داشت». | نیز میفرماید: «هُوَ الّذی خَلَقَکمْ مِنْ طین ثُمَّ قَضی اَجَلاً؛<ref>انعام/سوره۶، آیه۲. </ref> اوست که شما را از خاک آفرید، آنگاه اجلی را مقرر داشت». | ||
با توجه به این آیات و نیز [[روایات]] متعددى که در این زمینه وجود دارد، هیچ [[مسلمان|مسلمانى]] نمىتواند قضا و قدر را انکار کند. هر چند معرفت تفصیلى به جزئیات مسئله لازم نیست، و اصولاً براى کسانى که آمادگى ذهنى براى فهم این گونه مسائل دقیق ندارند، ورود در آن شایسته نمىباشد، چون چه بسا ممکن است در عقیده خود دچار اشتباه یا تردید شوند و به گمراهی افتند. از این جهت [[امیرالمؤمنین|امیر مؤمنان]] [[على بن أبیطالب|على (علیهالسلام)]] خطاب به این گروه مىفرماید: «طریقٌ مُظلِمٌ فلا تَسْلُکوه، و بَحرٌ عَمِیقٌ فَلا تَلِجُوه، وسِرُّ اللّهِ فلا تَتَکلَّفُوه؛<ref>امام علی ( | با توجه به این آیات و نیز [[روایات]] متعددى که در این زمینه وجود دارد، هیچ [[مسلمان|مسلمانى]] نمىتواند قضا و قدر را انکار کند. هر چند معرفت تفصیلى به جزئیات مسئله لازم نیست، و اصولاً براى کسانى که آمادگى ذهنى براى فهم این گونه مسائل دقیق ندارند، ورود در آن شایسته نمىباشد، چون چه بسا ممکن است در عقیده خود دچار اشتباه یا تردید شوند و به گمراهی افتند. از این جهت [[امیرالمؤمنین|امیر مؤمنان]] [[على بن أبیطالب|على (علیهالسلام)]] خطاب به این گروه مىفرماید: «طریقٌ مُظلِمٌ فلا تَسْلُکوه، و بَحرٌ عَمِیقٌ فَلا تَلِجُوه، وسِرُّ اللّهِ فلا تَتَکلَّفُوه؛<ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، ص۵۲۶، کلمات قصار ۲۸۷. </ref> راهى است تاریک آن را نپیمایید، دریایى است ژرف در آن وارد نشوید، و راز الهى است خود را در کشف آن به تکلّف نیاندازید. | ||
البته هشدار امام مربوط به کسانى است که توان فهم این گونه معارف دقیق را ندارند، و چه بسا بحث درباره آن مایه گمراهى آنان مىشود. شاهد بر این مطلب آن است که آن حضرت خود در موارد دیگر به تبیین قضا و قدر پرداخته است.<ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۳۸۰، باب ۶۰، حدیث ۲۸. </ref><ref>امام علی ( | البته هشدار امام مربوط به کسانى است که توان فهم این گونه معارف دقیق را ندارند، و چه بسا بحث درباره آن مایه گمراهى آنان مىشود. شاهد بر این مطلب آن است که آن حضرت خود در موارد دیگر به تبیین قضا و قدر پرداخته است.<ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۳۸۰، باب ۶۰، حدیث ۲۸. </ref><ref>امام علی (علیهالسلام)، نهجالبلاغه، کلمات قصار ۸۸.</ref> لذا ما نیز در حدود معرفت خود با استفاده از [[قرآن]] و [[روایات]] و با کمک عقل به شرح آن مىپردازیم. | ||
== تبیین فلسفی == | == تبیین فلسفی == | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
آنچه گفته شد مربوط به قضا و قدر تکوینى خداوند ـ اعم از ذاتى و فعلى ـ بود. گاه نیز قضا و قدر مربوط به عالم تشریع است. به این معنى که اصل تشریع و تکلیف الهى قضاى خداوند بوده است و کیفیت و ویژگى آن مانند وجوب و حرمت و غیره نیز تقدیر تشریعى خداوند میباشد. [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان]] در پاسخ فردى که از حقیقت قضا و قدر سؤال کرد، این مرحله از قضا و قدر را یادآور شد و فرمود: مقصود از قضا و قدر، امر به طاعت و نهى از معصیت، و قدرت بخشیدن به انسان نسبت به انجام کارهاى خوب و ترک کارهاى ناپسند، و توفیقدادن در تقرب به خداوند، و رها کردن گنهکار به حال خود و وعد و وعید است، اینها قضا و قدر خدا در افعال ما است.<ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۳۸۰. </ref> | آنچه گفته شد مربوط به قضا و قدر تکوینى خداوند ـ اعم از ذاتى و فعلى ـ بود. گاه نیز قضا و قدر مربوط به عالم تشریع است. به این معنى که اصل تشریع و تکلیف الهى قضاى خداوند بوده است و کیفیت و ویژگى آن مانند وجوب و حرمت و غیره نیز تقدیر تشریعى خداوند میباشد. [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان]] در پاسخ فردى که از حقیقت قضا و قدر سؤال کرد، این مرحله از قضا و قدر را یادآور شد و فرمود: مقصود از قضا و قدر، امر به طاعت و نهى از معصیت، و قدرت بخشیدن به انسان نسبت به انجام کارهاى خوب و ترک کارهاى ناپسند، و توفیقدادن در تقرب به خداوند، و رها کردن گنهکار به حال خود و وعد و وعید است، اینها قضا و قدر خدا در افعال ما است.<ref>صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۳۸۰. </ref> | ||
اگر مىبینیم در اینجا امیر مؤمنان على ( | اگر مىبینیم در اینجا امیر مؤمنان على (علیهالسلام) در پاسخ سائل، فقط به تشریح قضا و قدر تشریعى اکتفا ورزیده، شاید به پاس رعایت حال سائل یا حضار مجلس بوده است؛ زیرا در آن روز از قضا و قدر تکوینى و در نتیجه قرار گرفتن افعال انسان در قلمرو قضا و قدر، جبر و سلب اختیار برداشت مى شد، به گواه اینکه حضرت در ذیل حدیث مىفرماید:«وأمّا غیر ذلک فلا تظنّه فانّ الظنّ له مُحبِط للأعمال»: جز این گمان دیگرى مبر، زیرا چنان گمانى مایه حبط عمل مى گردد. مقصود این است که ارزش افعال انسان بر پایه مختار بودن اوست و با فرض جبر در اعمال، این ارزش از بین مىرود. | ||
حاصل آنکه: مورد قضا و قدر، گاه تکوین است و گاه تشریع، و هر دو قسم نیز دو مرحله دارد: | حاصل آنکه: مورد قضا و قدر، گاه تکوین است و گاه تشریع، و هر دو قسم نیز دو مرحله دارد: |