پرش به محتوا

جایگاه هجرت در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
1. هجرت یک دستور سازنده اسلامی:
1. هجرت یک دستور سازنده اسلامی:


[[قرآن]] در بیش از 14 آیه<ref>آل عمران/195؛ انفال/72، 74، 75؛ توبه/20؛ نحل/41، 110 و... .</ref> به زبان‌های مختلف دستور به هجرت داده است. گاهی با زبان ملامت، می‏گوید «مگر سرزمین [[خدا]] گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟<ref>نساء/97.</ref>» گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد می ‏نماید و می ‏فرماید: «اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّه‏ِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»<ref>توبه/20.</ref>؛ «آنان که [[ایمان]] آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان های خود در راه خدا جهاد کردند درجه بزرگتری نزد خدا دارند و آنها رستگارند.»
[[قرآن]] در بیش از 14 آیه<ref>آل عمران/195؛ انفال/72، 74، 75؛ توبه/20؛ نحل/41، 110 و... .</ref> به زبان‌های مختلف دستور به هجرت داده است. گاهی با زبان ملامت، می‏‌گوید «مگر سرزمین [[خدا]] گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟<ref>نساء/97.</ref>» گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد می‌نماید و می‌‏فرماید: «اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّه‏ِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»<ref>توبه/20.</ref>؛ «آنان که [[ایمان]] آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان‌های خود در راه خدا جهاد کردند درجه بزرگتری نزد خدا دارند و آنها رستگارند.»


2. هجرت، حرکت و خیزش ثمربخش:
2. هجرت، حرکت و خیزش ثمربخش:


کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان گسترده‏ ای در زمین می‏ یابد. «وَمَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّه‏ِ یَجِدُ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً...»<ref>نساء/100.</ref>؛ «آن که در راه خدا هجرت کند، موضع های بسیار وسیعی در زمین می ‏یابد
کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان گسترده‏ ای در زمین می‏ یابد. «وَمَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّه‏ِ یَجِدُ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً...»<ref>نساء/100.</ref>؛ «آن که در راه خدا هجرت کند، موضع‌های بسیار وسیعی در زمین می‌‏یابد


3. هجرت مبدأ تاریخ
3. هجرت مبدأ تاریخ
خط ۲۳: خط ۲۳:


===2. هجرت برای حفظ دین:===
===2. هجرت برای حفظ دین:===
پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمودند: «مَنْ فَرَّ بِدینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلیَ اَرْضٍ وَاِنْ کانَ شِبْرا مِنَ الاَْرْضِ اِسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ<ref>بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403، ج 19، ص 31؛ مجموعه ورّام، ج 1، ص 36.</ref>؛ کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت می ‏یابد
پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمودند: «مَنْ فَرَّ بِدینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلیَ اَرْضٍ وَاِنْ کانَ شِبْرا مِنَ الاَْرْضِ اِسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ<ref>بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403، ج 19، ص 31؛ مجموعه ورّام، ج 1، ص 36.</ref>؛ کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت می‌‏یابد


===3. هجرت از دست ظلم ظالمان:===
===3. هجرت از دست ظلم ظالمان:===
قرآن می‏فرماید: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّه‏ِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّءَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»<ref>نحل/41.</ref>؛ آنها که مورد ستم واقع شدند، و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند، جایگاه پاکیزه‏ای در دنیا به آنها خواهیم داد.»
قرآن می‏فرماید: «وَالَّذینَ‌ هاجَرُوا فِی اللّه‏ِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّءَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»<ref>نحل/41.</ref>؛ آنها که مورد ستم واقع شدند، و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند، جایگاه پاکیزه‏ای در دنیا به آنها خواهیم داد.»


===4. هجرت از گناه (هجرت درونی):===
===4. هجرت از گناه (هجرت درونی):===
خط ۶۰: خط ۶۰:
4. در آخرت او را از صالحان قرار داد.
4. در آخرت او را از صالحان قرار داد.


قرآن به همین پاداشها اشاره دارد، آنجا که می ‏فرماید: «وَقالَ إِنّی مُهاجِرٌ الی رَبّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وجَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتابَ وَءآتَیْناهُ اَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَاِنَّهُ فِی الاْءخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحینَ<ref>عنکبوت/26 ـ 27.</ref>؛ و [ابراهیم] گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‏کنم که او عزیز و حکیم است و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوّت و کتاب [آسمانی[قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.»
قرآن به همین پاداشها اشاره دارد، آنجا که می‌فرماید: «وَقالَ إِنّی مُهاجِرٌ الی رَبّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم وَوَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وجَعَلْنا فی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتابَ وَءآتَیْناهُ اَجْرَهُ فِی الدُّنْیا وَاِنَّهُ فِی الاْءخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحینَ<ref>عنکبوت/26 ـ 27.</ref>؛ و [ابراهیم] گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‏‌کنم که او عزیز و حکیم است و ما به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوّت و کتاب [آسمانی[قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.»


خداوند بر اثر هجرت و تلاش ابراهیم علیه‏السلام تمام احوال ناراحت کننده او را به ضد آن و به بهترین حالت تبدیل نمود؛ بت‌پرستان بابل می‏خواستند ابراهیم را با آتش بسوزانند آتش گلستان شد. آنها می‏خواستند او همیشه تنها بماند، خداوند آنچنان جمعیّت و کثرتی برای او قرار داد که دنیا از دودمان‏اش پر شد. بعضی از نزدیک‏ترین افراد به او ـ از جمله آذر ـ گمراه و بت‌پرست بودند، خداوند در عوض به او فرزندانی داد که هم خود هدایت یافته بودند و هم هدایتگر دیگران شدند.
خداوند بر اثر هجرت و تلاش ابراهیم علیه‌‏السلام تمام احوال ناراحت‌کننده او را به ضد آن و به بهترین حالت تبدیل نمود؛ بت‌پرستان بابل می‏‌خواستند ابراهیم را با آتش بسوزانند آتش گلستان شد. آنها می‌‏خواستند او همیشه تنها بماند، خداوند آنچنان جمعیّت و کثرتی برای او قرار داد که دنیا از دودمان‏اش پر شد. بعضی از نزدیک‏ترین افراد به او ـ از جمله آذر ـ گمراه و بت‌پرست بودند، خداوند در عوض به او فرزندانی داد که هم خود هدایت یافته بودند و هم هدایت‌گر دیگران شدند.


ابراهیم علیه‏السلام در آغاز مال و جاهی نداشت، امّا خداوند در پایان مال و جاه عظیمی به او عطا کرد.
ابراهیم علیه‏‌السلام در آغاز مال و جاهی نداشت، امّا خداوند در پایان مال و جاه عظیمی به او عطا کرد.


ابراهیم علیه‏السلام در ابتدا به قدری گمنام بود که حتّی بت‏پرستان بابل هنگامی که می‏خواستند از او یاد کنند می‏گفتند: «سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ اِبْراهیمُ»؛ «شنیدیم جوانکی گفتگوی بتها را می‌‏کرد که به او ابراهیم گفته می‏شود.» اما خدا آنچنان اسم و آوازه‏ای به او داد که به عنوان شیخ الانبیا یا شیخ المرسلین معروف شد. این همه بر اثر هجرت و تلاش او در راه خدا بود.
ابراهیم علیه‏‌السلام در ابتدا به قدری گمنام بود که حتّی بت‏‌پرستان بابل هنگامی که می‏‌خواستند از او یاد کنند می‏‌گفتند: «سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ اِبْراهیمُ»؛ «شنیدیم جوانکی گفتگوی بتها را می‌‏کرد که به او ابراهیم گفته می‏‌شود.» اما خدا آنچنان اسم و آوازه‏‌ای به او داد که به عنوان شیخ الانبیا یا شیخ المرسلین معروف شد. این همه بر اثر هجرت و تلاش او در راه خدا بود.


===2. حضرت موسی علیه‏ السلام ===
===2. حضرت موسی علیه‏ السلام ===
حضرت موسی علیه‏السلام یکی از فرعونیان را کشت. این قتل یک قتل ساده نبود؛ بلکه جرقه‏ای برای یک انقلاب و هجرت بود. دستگاه فرعونی نمی‏توانست به سادگی از کنار آن بگذرد که بردگان بنی اسرائیل، قصد جان اربابان خود کنند! زیرا تکرار آن تهدیدی علیه حکومت وقت بود. لذا جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی علیه‏السلام را صادر کردند. در این هنگام یک حادثه غیر منتظره موسی علیه‏السلام را از مرگ حتمی رهائی بخشید. «مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی علیه‏السلام گفت: این جمعیّت برای کشتنت به مشورت نشسته‏اند، فورا از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام<ref>قصص/14 ـ 17.</ref>.
حضرت موسی علیه‌‏السلام یکی از فرعونیان را کشت. این قتل یک قتل ساده نبود؛ بلکه جرقه‏‌ای برای یک انقلاب و هجرت بود. دستگاه فرعونی نمی‌‏توانست به سادگی از کنار آن بگذرد که بردگان بنی‌اسرائیل قصد جان اربابان خود کنند! زیرا تکرار آن تهدیدی علیه حکومت وقت بود. لذا جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی علیه‎‏السلام را صادر کردند. در این هنگام یک حادثه غیر‌منتظره موسی علیه‌‏السلام را از مرگ حتمی رهائی بخشید. «مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان) با سرعت آمد و به موسی علیه‌‏السلام گفت: این جمعیّت برای کشتنت به مشورت نشسته‌‏اند، فورا از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام<ref>قصص/14 ـ 17.</ref>.


موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏ای. عرض کرد پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهائی بخش. هنگامی که متوجّه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.<ref>قصص/20 ـ 22.</ref>
موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‌‏ای. عرض کرد پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهائی بخش. هنگامی که متوجّه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.<ref>قصص/20 ـ 22.</ref>


آری موسی علیه‏ السلام بعد از این که محیط را آلوده و نا امن تشخیص داد، تصمیم گرفت به سوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج بود هجرت کند.
آری موسی علیه‏‌السلام بعد از این که محیط را آلوده و نا‌امن تشخیص داد، تصمیم گرفت به سوی سرزمین «مدین» که شهری در جنوب شام و شمال حجاز و از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج بود هجرت کند.


موسی علیه ‏السلام، جوانی که در ناز و نعمت بزرگ شده، باید دوران هجرت و سختی را پشت سر بگذارد و از تارهائی که قصر فرعون بر گرد شخصیّت او تنیده بود، بیرون آید؛ در کنار مستضعفان قرار گیرد؛ درد آنها را با تمام وجودش احساس کند و آماده یک قیام الهی بر ضد مستکبران گردد.
==== پاداش هجرت موسی علیه‏‌السلام:====
 
==== پاداش هجرت موسی علیه‏السلام:====
1. رسالت و نبوت.
1. رسالت و نبوت.


2. کلیم اللّه‏ شدن. «خداوند فرمود: ای موسی تو را با رسالتهای خویش و با سخن گفتنم بر مردم برگزیدم.<ref>اعراف/144.</ref>
2. کلیم اللّه‏ شدن. «خداوند فرمود: ای موسی تو را با رسالت‌های خویش و با سخن گفتنم بر مردم برگزیدم.<ref>اعراف/144.</ref>


3. آسان کردن کارها.
3. آسان کردن کارها.
خط ۹۵: خط ۹۳:


====1. هجرت محدود:====
====1. هجرت محدود:====
گروه کوچکی از مسلمانان بعد از دیدن وضع رقت‏بار مسلمانان و شکنجه بی‏امان مشرکان و... مسئله را با پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله مطرح کردند و از حضرت کسب تکلیف نمودند.
گروه کوچکی از مسلمانان بعد از دیدن وضع رقت‌‏بار مسلمانان و شکنجه بی‌‏امان مشرکان و... مسئله را با پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله مطرح کردند و از حضرت کسب تکلیف نمودند.


حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به سرزمین حبشه سفر کنید، [برای شما بسیار سودمند خواهد بود] زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به کسی ستم نمی‏شود و آنجا سرزمین دوستی و پاکی است و شماها می‏توانید در آن سرزمین بسر ببرید تا خدا فرجی برای شما پیش آورد<ref>«لَوْ خَرَجْتُمْ اِلی اَرْضِ الْحَبَشَةِ فَاِنَّ بِها مَلِکا لا یُظْلَمُ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَهِیَ اَرْضُ صِدْقٍ حَتّی یَجْعَلَ اللّه‏ُ لَکُمْ فَرَجا مِمّا اَنْتُمْ فیهِ» ر. ک: تاریخ طبری (پیشین) ج2، ص546. ر. ک: ابن هشام، سیره ابن هشام، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ ششم، 1418 ه. ، ج1، ص349.</ref>.»
حضرت در پاسخ فرمود: «اگر به سرزمین حبشه سفر کنید، [برای شما بسیار سودمند خواهد بود] زیرا بر اثر وجود یک زمامدار نیرومند و دادگر در آنجا به کسی ستم نمی‌‏شود و آنجا سرزمین دوستی و پاکی است و شماها می‌‏توانید در آن سرزمین بسر ببرید تا خدا فرجی برای شما پیش آورد<ref>«لَوْ خَرَجْتُمْ اِلی اَرْضِ الْحَبَشَةِ فَاِنَّ بِها مَلِکا لا یُظْلَمُ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَهِیَ اَرْضُ صِدْقٍ حَتّی یَجْعَلَ اللّه‏ُ لَکُمْ فَرَجا مِمّا اَنْتُمْ فیهِ» ر. ک: تاریخ طبری (پیشین) ج2، ص546. ر. ک: ابن هشام، سیره ابن هشام، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ ششم، 1418 ه. ، ج1، ص349.</ref>.»


کلام پیامبر اسلام صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله، چنان اثر کرد که در زمانی کوتاه آنهایی که آمادگی بیشتری داشتند، بار سفر بستند. شبانه و مخفیانه، برخی پیاده و بعضی سواره راه جدّه را پیش گرفتند و مجموع آنها در این نوبت ده یا پانزده نفر بودند. چهره شاخص آنها جعفر بن ابیطالب بود و میان آنها چهار زن مسلمان نیز دیده می‏شد<ref>تاریخ طبری (پیشین)، ج2، ص546.</ref>.
کلام پیامبر اسلام صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله، چنان اثر کرد که در زمانی کوتاه آنهایی که آمادگی بیشتری داشتند، بار سفر بستند. شبانه و مخفیانه، برخی پیاده و بعضی سواره راه جدّه را پیش گرفتند و مجموع آنها در این نوبت ده یا پانزده نفر بودند. چهره شاخص آنها جعفر بن ابیطالب بود و میان آنها چهار زن مسلمان نیز دیده می‏‌شد<ref>تاریخ طبری (پیشین)، ج2، ص546.</ref>.


شیرین‏‌ترین و زیباترین خاطره‌این هجرت سخنان جذاب و زیبای جعفر بن ابیطالب نزد نجاشی زمامدار حبشه بود. او رو به جعفر کرد و پرسید: چرا از آیین نیاکان خود دست برداشته‏ اید و به آیین جدید که نه با دین تطبیق می‏ کند و نه با کیش پدرانتان، رو آورده ‏اید.
شیرین‏‌ترین و زیباترین خاطره‌ این هجرت سخنان جذاب و زیبای جعفر بن ابی‌طالب نزد نجاشی زمامدار حبشه بود. او رو به جعفر کرد و پرسید: چرا از آیین نیاکان خود دست برداشته‏‌اید و به آیین جدید که نه با دین تطبیق می‏‌کند و نه با کیش پدرانتان، رو آورده ‏اید.


جعفر چنین پاسخ داد: «ما گروهی بودیم نادان و بت ‏پرست که از مردار اجتناب نمی‏ کردیم؛ همواره به دنبال کارهای زشت بودیم؛ همسایه پیش ما احترام نداشت؛ ضعیف و افتاده محکوم زورمندان بود و با خویشاوندان خود به ستیزه و جنگ برمی‏ خاستیم. روزگاری به این منوال گذشت تا این که یک نفر از میان ما که سابقه درخشانی در پاکی و درستکاری داشت برخاست و با فرمان خدا ما را به توحید و یکتاپرستی دعوت نمود و ستایش بتان را نکوهیده و زشت شمرد؛ دستور داد در ردّ امانت بکوشیم و از ناپاکی ها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش‏رفتاری نماییم و از خونریزی و آمیزشهای نامشروع و شهادت دروغ و نفله کردن اموال یتیمان و از نسبت دادن زنان پاکدامن به کارهای زشت بپرهیزیم. به ما دستور داد، نماز بخوانیم؛ روزه بگیریم و مالیات ثروت خود را بپردازیم. ما به او ایمان آورده، به ستایش و پرستش خدای یگانه پرداختیم و آنچه را حرام شمرده بود، حرام شمرده و حلالهای او را حلال دانستیم، ولی قریش در برابر ما ناجوانمردانه قیام نمودند و شب و روز ما را شکنجه دادند تا ما از آئین خود دست برداریم، بار دیگر سنگها و گِلها را بپرستیم، گرد خباثت برویم و ما مدتها در برابر آنها مقاومت کردیم تا آن که تاب و توانایی ما تمام شد. برای حفظ آیین خود، دست از مال و زندگی شسته به سرزمین حبشه پناه آوردیم، آوازه دادگری زمامدار حبشه بسان آهن‏ربا ما را به سوی خود کشانید و اکنون نیز به دادگری او اعتماد کامل داریم.<ref>محمد بن محمد ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر (1399 ه. 1979 م.) ج2، ص 80 ـ 81.</ref>
جعفر چنین پاسخ داد: «ما گروهی بودیم نادان و بت‌‏پرست که از مردار اجتناب نمی‏‌کردیم؛ همواره به دنبال کارهای زشت بودیم؛ همسایه پیش ما احترام نداشت؛ ضعیف و افتاده محکوم زورمندان بود و با خویشاوندان خود به ستیزه و جنگ برمی‏‌خاستیم. روزگاری به این منوال گذشت تا این که یک نفر از میان ما که سابقه درخشانی در پاکی و درستکاری داشت برخاست و با فرمان خدا ما را به توحید و یکتاپرستی دعوت نمود و ستایش بتان را نکوهیده و زشت شمرد؛ دستور داد در ردّ امانت بکوشیم و از ناپاکی‌ها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش‏رفتاری نماییم و از خون‌ریزی و آمیزش‌های نامشروع و شهادت دروغ و نفله کردن اموال یتیمان و از نسبت دادن زنان پاکدامن به کارهای زشت بپرهیزیم. به ما دستور داد، نماز بخوانیم؛ روزه بگیریم و مالیات ثروت خود را بپردازیم. ما به او ایمان آورده، به ستایش و پرستش خدای یگانه پرداختیم و آنچه را حرام شمرده بود، حرام شمرده و حلال‌های او را حلال دانستیم، ولی قریش در برابر ما ناجوانمردانه قیام نمودند و شب و روز ما را شکنجه دادند تا ما از آئین خود دست برداریم، بار دیگر سنگ‌ها و گِلها را بپرستیم، گرد خباثت برویم و ما مدتها در برابر آنها مقاومت کردیم تا آن که تاب و توانایی ما تمام شد. برای حفظ آیین خود، دست از مال و زندگی شسته به سرزمین حبشه پناه آوردیم، آوازه دادگری زمامدار حبشه بسان آهن‏ربا ما را به سوی خود کشانید و اکنون نیز به دادگری او اعتماد کامل داریم.<ref>محمد بن محمد ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر (1399 ه. 1979 م.) ج2، ص 80 ـ 81.</ref>


بیان شیرین و سخنان دلنشین «جعفر» به قدری مؤثر افتاد، که شاه حبشه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، به او گفت: قدری از کتاب آسمانی پیامبر خود را بخوان. جعفر آیات 16 تا 35 سوره مریم را خواند و نظر اسلام را درباره پاکدامنی مریم و موقعیت عیسی علیه‏السلام روشن ساخت. هنوز آیات سوره به آخر نرسیده بود؛ که صدای گریه نجاشی و اسقفها بلند شد و قطرات اشک، محاسن و کتاب‌ها را ـ که در برابر آنها باز بود ـ تر نمود.
بیان شیرین و سخنان دلنشین «جعفر» به قدری مؤثر افتاد، که شاه حبشه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، به او گفت: قدری از کتاب آسمانی پیامبر خود را بخوان. جعفر آیات 16 تا 35 سوره مریم را خواند و نظر اسلام را درباره پاکدامنی مریم و موقعیت عیسی علیه‌‏السلام روشن ساخت. هنوز آیات سوره به آخر نرسیده بود؛ که صدای گریه نجاشی و اسقف‌ها بلند شد و قطرات اشک، محاسن و کتاب‌ها را ـ که در برابر آنها باز بود ـ تر نمود.


مدتی سکوت مجلس را فراگرفت؛ زمزمه ‏ها خوابید و نجاشی به سخن آمد و گفت: «اِنَّ هذا وَما جاءَ بِهِ عیسی لَیَخْرُجُ مِنْ مِشکاةٍ واحِدَةٍ؛ اینها و آنچه را که عیسی آورده است، از یک منبع نور سرچشمه می‏گیرد.» سپس خطاب به نمایندگان قریش که در مجلس حاضر بودند گفت: «بروید، من هرگز اینها را به قریش تحویل نخواهم داد.<ref>فروغ ابدیت، (پیشین) ج1، ص256.</ref>» بعد از این سخنان، نمایندگان قریش به سرکردگی عمرو عاص و عبداللّه‏ بن ربیعه، از در حیله وارد شدند و به شاه حبشه گفتند: «این گروه درباره عیسی عقائد مخصوصی دارند، که هرگز با اصول و عقائد جهان مسیحیّت سازگار نیست و وجود چنین افرادی برای آیین رسمی شما خطرناک است.» «نجاشی» رو به نماینده جمعیّت مهاجران نمود و گفت: «درباره مسیح عقیده شما چیست؟» جعفر پاسخ داد، عقیده ما درباره حضرت مسیح همانست که پیامبر، خبر داده است. «هُوَ عَبْدُ اللّه‏ِ وَرَسُولُهُ وَرُوحُهُ وَکَلِمَتُهُ اَلْقاها اِلی مَرْیَمَ الْبَتُولِ الْعَذْراءِ<ref>سیره ابن هشام، (پیشین) ج1، ص363 و ر. ک: تفسیر نمونه (پیشین)، ج13، صص 65 ـ 67.</ref>؛ وی بنده و پیامبر خدا و روح و کلمه‏ ای از ناحیه اوست، که به مریم عطا نمود.»
مدتی سکوت مجلس را فراگرفت؛ زمزمه‌‏ها خوابید و نجاشی به سخن آمد و گفت: «اِنَّ هذا وَما جاءَ بِهِ عیسی لَیَخْرُجُ مِنْ مِشکاةٍ واحِدَةٍ؛ اینها و آنچه را که عیسی آورده است، از یک منبع نور سرچشمه می‏‌گیرد.» سپس خطاب به نمایندگان قریش که در مجلس حاضر بودند گفت: «بروید، من هرگز اینها را به قریش تحویل نخواهم داد.<ref>فروغ ابدیت، (پیشین) ج1، ص256.</ref>» بعد از این سخنان، نمایندگان قریش به سرکردگی عمرو عاص و عبداللّه‏ بن ربیعه، از در حیله وارد شدند و به شاه حبشه گفتند: «این گروه درباره عیسی عقائد مخصوصی دارند، که هرگز با اصول و عقائد جهان مسیحیّت سازگار نیست و وجود چنین افرادی برای آیین رسمی شما خطرناک است.» «نجاشی» رو به نماینده جمعیّت مهاجران نمود و گفت: «درباره مسیح عقیده شما چیست؟» جعفر پاسخ داد، عقیده ما درباره حضرت مسیح همانست که پیامبر، خبر داده است. «هُوَ عَبْدُ اللّه‏ِ وَرَسُولُهُ وَرُوحُهُ وَکَلِمَتُهُ اَلْقاها اِلی مَرْیَمَ الْبَتُولِ الْعَذْراءِ<ref>سیره ابن هشام، (پیشین) ج1، ص363 و ر. ک: تفسیر نمونه (پیشین)، ج13، صص 65 ـ 67.</ref>؛ وی بنده و پیامبر خدا و روح و کلمه‏ ای از ناحیه اوست، که به مریم عطا نمود.»


شاه حبشه، از گفتار جعفر کاملاً خوشحال شد و گفت: «به خدا سوگند، عیسی را بیش از این مقامی نبود.» ولی وزیران و اطرافیان منحرف، گفتار شاه را نپسندیدند و او علی‌رغم افکار آنها عقاید مسلمانان را تحسین نمود و به آنها آزادی کامل داد.
شاه حبشه، از گفتار جعفر کاملاً خوشحال شد و گفت: «به خدا سوگند، عیسی را بیش از این مقامی نبود.» ولی وزیران و اطرافیان منحرف، گفتار شاه را نپسندیدند و او علی‌رغم افکار آنها عقاید مسلمانان را تحسین نمود و به آنها آزادی کامل داد.


===== ره‏ آورد هجرت اوّل:=====
===== ره‏ آورد هجرت اوّل:=====
در نتیجه هجرت این گروه از مسلمانان بذر اسلام در بیرون از جزیرة العرب (از جمله قلب نجاشی) پاشیده شد، لذا در سفر بعدی جعفر به حبشه، به فرمان رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله، علنا نجاشی به اسلام دعوت شد و او نیز اجابت نمود و ایمان آورد. به هنگام بازگشت جعفر و همراهان، چهل تن از اهل آن کشور که ایمان آورده بودند، به جعفر گفتند: به ما اجازه ده تا خدمت این پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله برسیم و اسلام خود را بر او عرضه بداریم. همراه جعفر به مدینه آمدند، هنگامی که فقر مالی مسلمانها را مشاهده کردند، به رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله عرض کردند: ما اموال فراوانی در دیار خود داریم، اگر اجازه فرمایید به کشور خود بازگردیم و اموال خود را همراه بیاوریم و با مسلمانان تقسیم کنیم، پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله اجازه فرمودند، رفتند و اموال خود را آوردند و میان خود و مسلمین تقسیم کردند، در این هنگام آیه‏های 52 تا 54 سوره قصص نازل گردید و خداوند از آنها تمجید کرد<ref>تفسیر نمونه (پیشین)، ج23، ص393.</ref>.
در نتیجه هجرت این گروه از مسلمانان بذر اسلام در بیرون از جزیرة العرب (از جمله قلب نجاشی) پاشیده شد، لذا در سفر بعدی جعفر به حبشه، به فرمان رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله، علنا نجاشی به اسلام دعوت شد و او نیز اجابت نمود و ایمان آورد. به هنگام بازگشت جعفر و همراهان، چهل تن از اهل آن کشور که ایمان آورده بودند، به جعفر گفتند: به ما اجازه ده تا خدمت این پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله برسیم و اسلام خود را بر او عرضه بداریم. همراه جعفر به مدینه آمدند، هنگامی که فقر مالی مسلمان‌ها را مشاهده کردند، به رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله عرض کردند: ما اموال فراوانی در دیار خود داریم، اگر اجازه فرمایید به کشور خود بازگردیم و اموال خود را همراه بیاوریم و با مسلمانان تقسیم کنیم، پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله اجازه فرمودند، رفتند و اموال خود را آوردند و میان خود و مسلمین تقسیم کردند، در این هنگام آیه‏‌های 52 تا 54 سوره قصص نازل گردید و خداوند از آنها تمجید کرد<ref>تفسیر نمونه (پیشین)، ج23، ص393.</ref>.


====2. هجرت عمومی و همگانی ====
====2. هجرت عمومی و همگانی ====
بعد از آن که سران قریش طبق پیشنهاد «ابوجهل» تصمیم گرفتند تا از تمام قبائل افرادی انتخاب شوند، و شبانه به طور گروهی به خانه پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله حمله برند و او را قطعه قطعه کنند، پیک وحی نازل شد و پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله را از نقشه‏های مشرکان آگاه ساخت، «واِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثَبِّتُوکَ اَوْ یَقْتُلُوکَ اَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّه‏ُ وَاللّه‏ُ خَیْرُ الُماکِرینَ»<ref> انفال/30.</ref>؛ «هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند [و نقشه بکشند] تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند، آنان با خدا از در حیله وارد می‏شوند و خداوند حیله می‏کند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.»
بعد از آن که سران قریش طبق پیشنهاد «ابوجهل» تصمیم گرفتند تا از تمام قبائل افرادی انتخاب شوند، و شبانه به طور گروهی به خانه پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله حمله برند و او را قطعه قطعه کنند، پیک وحی نازل شد و پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله را از نقشه‌‏های مشرکان آگاه ساخت، «واِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثَبِّتُوکَ اَوْ یَقْتُلُوکَ اَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّه‏ُ وَاللّه‏ُ خَیْرُ الُماکِرینَ»<ref> انفال/30.</ref>؛ «هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند [و نقشه بکشند] تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند، آنان با خدا از در حیله وارد می‏‌شوند و خداوند حیله می‏‌کند و خداوند بهترین حیله‌کنندگان است.»


قرآن از مهاجران یاد شده با عنوان «پیشگامان نخستین» یاد کرده است. چنان که می‏فرماید: «وَالسّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَالاَْنصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِیَ اللّه‏ُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»<ref>توبه/100.</ref>؛ «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند.»
قرآن از مهاجران یاد شده با عنوان «پیشگامان نخستین» یاد کرده است. چنان که می‌‏فرماید: «وَالسّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَالاَْنصارِ وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِیَ اللّه‏ُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»<ref>توبه/100.</ref>؛ «پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت و آنها (نیز) از او خشنود شدند.»


و آیه 41 سوره نحل: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّه‏ِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا...»<ref>آیه به صورت کامل با ترجمه در قسمت آثار هجرت بیان می‏شود. ر. ک: تفسیر نمونه (پیشین)، ج11، ص235.</ref>؛ «آنانی که در راه خدا هجرت کردند، بعد از آن که ستم شدند.» درباره این گروه نازل شده است.
و آیه 41 سوره نحل: «وَالَّذینَ هاجَرُوا فِی اللّه‏ِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا...»<ref>آیه به صورت کامل با ترجمه در قسمت آثار هجرت بیان می‏شود. ر. ک: تفسیر نمونه (پیشین)، ج11، ص235.</ref>؛ «آنانی که در راه خدا هجرت کردند، بعد از آن که ستم شدند.» درباره این گروه نازل شده است.


گاه به این هجرت، هجرت اولیه و به هجرت گروهی از مسلمانان که بعد از صلح حدیبیه و به دست آمدن یک محیط نسبتا امن به مدینه هجرت نمودند، «هجرت ثانیه» گفته می‏شود، و گاهی بر هجرت تمام کسانی که بعد از جنگ بدر تا زمان فتح مکّه به مدینه مهاجرت کردند، این عنوان اطلاق می‏شود<ref>همان، ج7، ص262.</ref>.
گاه به این هجرت، هجرت اولیه و به هجرت گروهی از مسلمانان که بعد از صلح حدیبیه و به دست آمدن یک محیط نسبتا امن به مدینه هجرت نمودند، «هجرت ثانیه» گفته می‌‏شود، و گاهی بر هجرت تمام کسانی که بعد از جنگ بدر تا زمان فتح مکّه به مدینه مهاجرت کردند، این عنوان اطلاق می‏‌شود<ref>همان، ج7، ص262.</ref>.


===== آثار هجرت پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله =====
===== آثار هجرت پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله =====
بررسی تاریخ نشان می‏دهد که هجرت پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله و مسلمانان و جهاد، دو عامل اصلی در پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند بود. اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقان‏آور مکه از میان می‏رفت. هجرت پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله اسلام را از شکل منطقه ‏ای بیرون آورد و در شکل جهانی قرار داد. اگر بخواهیم آثار هجرت پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله را به صورت فهرست‏وار برشماریم، این‌گونه می‏ توان برشمرد:
بررسی تاریخ نشان می‏‌دهد که هجرت پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله و مسلمانان و جهاد، دو عامل اصلی در پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند بود. اگر هجرت نبود اسلام در محیط خفقان‏‌آور مکه از میان می‌‏رفت. هجرت پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله اسلام را از شکل منطقه‌ای بیرون آورد و در شکل جهانی قرار داد. اگر بخواهیم آثار هجرت پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله را به صورت فهرست‏‌وار برشماریم، این‌گونه می‌توان برشمرد:


1. توسعه اسلام و ازدیاد مسلمانان.
1. توسعه اسلام و ازدیاد مسلمانان.
خط ۱۳۸: خط ۱۳۶:
6. مهار دشمنان و سرکوب آنها (اعم از مشرکین و یهودیان).
6. مهار دشمنان و سرکوب آنها (اعم از مشرکین و یهودیان).


7. بیرون آمدن اسلام از شکل منطقه‏ای و جهانی شدن و عزت آن.
7. بیرون آمدن اسلام از شکل منطقه‏‌ای و جهانی شدن و عزت آن.


8. پیروزی‌های پی در پی و فتح مکّه.
8. پیروزی‌های پی در پی و فتح مکّه.
خط ۱۴۵: خط ۱۴۳:


== پاداش مهاجران ==
== پاداش مهاجران ==
از جمله نکاتی که دلالت بر رفعت جایگاه هجرت در اسلام دارد، پاداشهای عظیمی است که خداوند در دنیا و آخرت به مهاجران عنایت نموده است، که به برخی موارد اشاره می‏شود:
از جمله نکاتی که دلالت بر رفعت جایگاه هجرت در اسلام دارد، پاداش‌های عظیمی است که خداوند در دنیا و آخرت به مهاجران عنایت نموده است، که به برخی موارد اشاره می‏‌شود:


1. جایگاه دنیوی و پاداش اخروی
1. جایگاه دنیوی و پاداش اخروی
خط ۱۵۳: خط ۱۵۱:
2. امنیت گسترده و آمرزش گناهان
2. امنیت گسترده و آمرزش گناهان


قرآن در این‏باره می‏فرماید: «ومَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّه‏ِ یَجِدْ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرا اِلَی اللّه‏ِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی اللّه‏ِ وَکانَ اللّه‏ُ غَفُورا رَحیما»<ref>نساء/100.</ref>؛ «و کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان و گسترده‏ای در زمین می‏یابد. کسی که از خانه‏اش به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا است و خداوند آمرزنده و مهربان است.<ref>در آیه صد و ده سوره نحل می‏خوانیم: «اِنَّ رَبَّکَ لِلذینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَصَبَرُوا اِنَّ رَبّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ».</ref>
قرآن در این‏‌باره می‏‌فرماید: «ومَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّه‏ِ یَجِدْ فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِرا اِلَی اللّه‏ِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی اللّه‏ِ وَکانَ اللّه‏ُ غَفُورا رَحیما»<ref>نساء/100.</ref>؛ «و کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان و گسترده‌‏ای در زمین می‌‏یابد. کسی که از خانه‌‏اش به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا است و خداوند آمرزنده و مهربان است.<ref>در آیه صد و ده سوره نحل می‏خوانیم: «اِنَّ رَبَّکَ لِلذینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَصَبَرُوا اِنَّ رَبّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ».</ref>


3. بهشت جاودان و بخشش گناهان
3. بهشت جاودان و بخشش گناهان


«فَالَّذینَ هاجَرُوا وَاُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَاُوذُوا فی سَبیلی وَقاتَلُوا وَ قُتِلُوا لاَُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَلاَُدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ ثَوابا مِنْ عِنْدِ اللّه‏ِ وَاللّه‏ُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»<ref> آل‏عمران/195.</ref>؛ ««آنها که در راه خدا هجرت کردند و از خانه‏های خویش بیرون رانده شدند، و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را می‏بخشم و آنها را در باغهای بهشتی که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد می‏کنم. این پاداشی است از طرف خداوند و بهترین پاداشها نزد پروردگار است.»
«فَالَّذینَ هاجَرُوا وَاُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَاُوذُوا فی سَبیلی وَقاتَلُوا وَ قُتِلُوا لاَُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَلاَُدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ ثَوابا مِنْ عِنْدِ اللّه‏ِ وَاللّه‏ُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ»<ref> آل‏عمران/195.</ref>؛ ««آنها که در راه خدا هجرت کردند و از خانه‌‏های خویش بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، به یقین گناهانشان را می‏‌بخشم و آنها را در باغ‌های بهشتی که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد می‏‌کنم. این پاداشی است از طرف خداوند و بهترین پاداش‌ها نزد پروردگار است.»


4. رحمت خدا و روزی شایسته
4. رحمت خدا و روزی شایسته


«وَالَّذینَ آمَنُوا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ وَالَّذینَ آوَوْا وَنَصَرُوا اُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَریمٌ»<ref>انفال/74.</ref>؛ «و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که [مهاجران را] پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنانی حقیقی‏اند. برای آنها آمرزش و روزی شایسته‏ ای است.»
«وَالَّذینَ آمَنُوا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ وَالَّذینَ آوَوْا وَنَصَرُوا اُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَریمٌ»<ref>انفال/74.</ref>؛ «و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که [مهاجران را] پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنانی حقیقی‌‏اند. برای آنها آمرزش و روزی شایسته‏‌ای است.»


«وَالَّذینَ َهاجَرُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ ثُمَّ قُتِلُوا اَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللّه‏ُ رِزْقا حَسَنا وَاِنَّ اللّه‏َ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ، لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْ خَلاً یرضَوْنَهُ واِنَّ اللّه‏َ لَعَلیمٌ حَلیمٌ»<ref>حج/58 ـ 59.</ref>؛ «و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی می‏دهد، و خداوند بهترین روزی دهندگان است. خداوند، آنان را در محلّی وارد می‏کند که از آن خشنود خواهند بود و خداوند دانا و بردبار است.»
«وَالَّذینَ َهاجَرُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ ثُمَّ قُتِلُوا اَوْ ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللّه‏ُ رِزْقا حَسَنا وَاِنَّ اللّه‏َ لَهُوَ خَیْرُ الرّازِقینَ، لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْ خَلاً یرضَوْنَهُ واِنَّ اللّه‏َ لَعَلیمٌ حَلیمٌ»<ref>حج/58 ـ 59.</ref>؛ «و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی می‌‏دهد، و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است. خداوند، آنان را در محلّی وارد می‏‌کند که از آن خشنود خواهند بود و خداوند دانا و بردبار است.»


5. بالاترین درجه نزد خداوند و رستگاری ابدی
5. بالاترین درجه نزد خداوند و رستگاری ابدی


«اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّه‏ِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنه وَرِضْوانٍ وَجَنّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ خالِدینَ فیها اَبَدا اِنَّ اللّه‏َ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظیمٌ»<ref> توبه/20 ـ 22.</ref>؛ «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها رستگارند، پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت [خویش] و باغهایی [از بهشت [بشارت می‏دهد که در آن نعمت‌های جاودانه دارند و همواره تا ابد در این باغها خواهند بود، زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است.»
«اَلَّذینَ امَنوُا وَهاجَرُوا وَجاهَدُوا فی سَبیلِ اللّه‏ِ بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّه‏ِ وَاوُلئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنه وَرِضْوانٍ وَجَنّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ خالِدینَ فیها اَبَدا اِنَّ اللّه‏َ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظیمٌ»<ref> توبه/20 ـ 22.</ref>؛ «آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا با اموال و جانهایشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها رستگارند، پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود، و رضایت [خویش] و باغ‌هایی [از بهشت [بشارت می‏‌دهد که در آن نعمت‌های جاودانه دارند و همواره تا ابد در این باغ‌ها خواهند بود، زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است.»


به راستی عظیم‏ترین و برترین پاداشها را خداوند برای مهاجران مؤمن و مجاهد در نظر گرفته است.
به راستی عظیم‏ترین و برترین پاداشها را خداوند برای مهاجران مؤمن و مجاهد در نظر گرفته است.


== هجرت همچنان باقی است ==
== هجرت همچنان باقی است ==
هجرت پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله گرچه یک حادثه تاریخی است و در صدر اسلام اتفاق افتاده و با هجرتهایی چون هجرت امام حسین علیه‏السلام از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا ادامه یافته است امّا به طور قطع در آنها خلاصه نمی‏شود و در طول تاریخ حیات بشر تا وقوع قیامت کبری همچنان بر قوت خود باقی است و آثار و برکاتش همانند چشمه‏ای زلال و جوشان، نصیب انسان می‏شود.
هجرت پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله گرچه یک حادثه تاریخی است و در صدر اسلام اتفاق افتاده و با هجرت‌هایی چون هجرت امام حسین علیه‏‌السلام از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا ادامه یافته است امّا به طور قطع در آنها خلاصه نمی‌‏شود و در طول تاریخ حیات بشر تا وقوع قیامت کبری همچنان بر قوت خود باقی است و آثار و برکاتش همانند چشمه‌‏ای زلال و جوشان، نصیب انسان می‏‌شود.


و امروز بر عالمان و وارثان پیامبران و ادامه دهندگان راه امامان معصوم علیهم‏السلام است که همچنان چراغ نورانی هجرت را روشن نگهدارند و پیامبر گونه "مدینه‏ ها" و شهرهای دور افتاده و روستاهای دور دست و عقب مانده را همانند "مدینة الرسول" بازسازی نمایند.
و امروز بر عالمان و وارثان پیامبران و ادامه‌دهندگان راه امامان معصوم علیهم‏السلام است که همچنان چراغ نورانی هجرت را روشن نگهدارند و پیامبر گونه "مدینه‏‌ها" و شهرهای دور افتاده و روستاهای دور دست و عقب مانده را همانند "مدینة الرسول" بازسازی نمایند.


اگر امام راحل با هجرت به «بورسای»ترکیه و نجف اشرف و از آنجا به پاریس و سرانجام در سال 57 به تهران توانست عظیم‏ترین انقلاب تاریخ شیعی را بیافریند، بر وارثان روح اللّه‏ است که ادامه دهندگان راه او باشند و با هجرت خویش به نقاط مختلف کشور، بلکه دنیا، همچنان انقلاب و اسلام را زنده نگهدارند.
اگر امام راحل با هجرت به «بورسای»ترکیه و نجف اشرف و از آنجا به پاریس و سرانجام در سال 57 به تهران توانست عظیم‏‌ترین انقلاب تاریخ شیعی را بیافریند، بر وارثان روح اللّه‏ است که ادامه‌دهندگان راه او باشند و با هجرت خویش به نقاط مختلف کشور، بلکه دنیا، همچنان انقلاب و اسلام را زنده نگهدارند.


همان ضرورتی که هجرت پیامبر اکرم و یاران او و هجرت امام حسین علیه‏السلام و اصحاب و بستگان آن حضرت را اقتضا نمود ـ که تهاجم وسیع دشمن (نظامی، اقتصادی، فرهنگی) بر علیه شخص پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله و مسلمانان و شخص امام حسین علیه‏السلام باشد ـ همان عوامل امروز با تمام قوا و توان به صورت تهاجم فرهنگی در تمام کشور و تا درون خانه‏ها (از طریق ماهواره، فیلم و...) و تهاجم نظامی در اطراف کشور (افغانستان، عراق و...) قد علم نموده و پا به میدان گذاشته، و وظیفه روحانیان و علما را چند برابر نموده است.
همان ضرورتی که هجرت پیامبر اکرم و یاران او و هجرت امام حسین علیه‏السلام و اصحاب و بستگان آن حضرت را اقتضا نمود ـ که تهاجم وسیع دشمن (نظامی، اقتصادی، فرهنگی) بر علیه شخص پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله و مسلمانان و شخص امام حسین علیه‏السلام باشد ـ همان عوامل امروز با تمام قوا و توان به صورت تهاجم فرهنگی در تمام کشور و تا درون خانه‌‏ها (از طریق ماهواره، فیلم و...) و تهاجم نظامی در اطراف کشور (افغانستان، عراق و...) قد علم نموده و پا به میدان گذاشته، و وظیفه روحانیان و علما را چند برابر نموده است.


البته برای تشویق بیشتر به این امر مقدس؛ یعنی، هجرت، تذکر و یادآوری این نکته هم لازم است که: عبادت و تلاش و حفظ دین و صبر و بردباری و استقامت در مسیر دین وهدایت دیگران در زمان غیبت کبری، و در فراق آن یار سفر کرده، طبق روایات زیادی پنجاه برابر پاداش دارد<ref> ر ـ ک: بحار الانوار (همان)، ح52، ص127 ـ 130.</ref>، چنان که پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمود: «سَیَأْتی قَوْمٌ مِنْ بَعْدِکُمُ الرَّجُلُ الْواحِدُ مِنْهُمْ لَهُ خَمْسینَ مِنْکُمْ، قالُوا: یا رَسُولَ اللّه‏! نَحْنُ کُنّا مَعَکَ بِبَدْرٍ وَ اُحُدٍ وَ حُنَیْنٍ وَ نَزَلَ فینَا الْقُرْآنُ فَقالَ: اِنَّکُمْ لَوْ تُحَمَّلُوا لِما حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ<ref>همان.</ref>؛ مردمی بعد از شما بیایند که هر مردی از آنها [پاداش] پنجاه نفر از شماها را دارد. عرض کردند: ای رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنین با شما بودیم و قرآن درباره ما نازل شد. پس حضرت فرمودند: اگر آنچه بر آنها وارد می‏شود بر شما وارد شود، توان صبر آنها را نخواهید داشت.»
البته برای تشویق بیشتر به این امر مقدس؛ یعنی، هجرت، تذکر و یادآوری این نکته هم لازم است که: عبادت و تلاش و حفظ دین و صبر و بردباری و استقامت در مسیر دین وهدایت دیگران در زمان غیبت کبری، و در فراق آن یار سفر کرده، طبق روایات زیادی پنجاه برابر پاداش دارد<ref> ر ـ ک: بحار الانوار (همان)، ح52، ص127 ـ 130.</ref>، چنان که پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمود: «سَیَأْتی قَوْمٌ مِنْ بَعْدِکُمُ الرَّجُلُ الْواحِدُ مِنْهُمْ لَهُ خَمْسینَ مِنْکُمْ، قالُوا: یا رَسُولَ اللّه‏! نَحْنُ کُنّا مَعَکَ بِبَدْرٍ وَ اُحُدٍ وَ حُنَیْنٍ وَ نَزَلَ فینَا الْقُرْآنُ فَقالَ: اِنَّکُمْ لَوْ تُحَمَّلُوا لِما حُمِّلُوا لَمْ تَصْبِرُوا صَبْرَهُمْ<ref>همان.</ref>؛ مردمی بعد از شما بیایند که هر مردی از آنها [پاداش] پنجاه نفر از شماها را دارد. عرض کردند: ای رسول خدا! ما در جنگ بدر و احد و حنین با شما بودیم و قرآن درباره ما نازل شد. پس حضرت فرمودند: اگر آنچه بر آنها وارد می‏‌شود بر شما وارد شود، توان صبر آنها را نخواهید داشت.»


"هجرت" در راه تبلیغ دین نیز در این زمان، علاوه بر آثار پیش گفته (بهشت جاودان، پاداش دنیوی و اخروی فراوان، آمرزش گناهان، رحمت و روزی شایان و...) پاداش مضاعف خواهد داشت؛ چرا که هجرت در زمان غیبت کبری و تحمل رنجها و مصائب در راه توسعه فرهنگ اسلامی و قرآنی در روستاها و بخش‌ها قطعا مصداق بارز صبر و بردباری و توسعه دین الهی در زمان غیبت کبری شمرده می‏شود.
"هجرت" در راه تبلیغ دین نیز در این زمان، علاوه بر آثار پیش گفته (بهشت جاودان، پاداش دنیوی و اخروی فراوان، آمرزش گناهان، رحمت و روزی شایان و...) پاداش مضاعف خواهد داشت؛ چرا که هجرت در زمان غیبت کبری و تحمل رنجها و مصائب در راه توسعه فرهنگ اسلامی و قرآنی در روستاها و بخش‌ها قطعا مصداق بارز صبر و بردباری و توسعه دین الهی در زمان غیبت کبری شمرده می‌‏شود.


خطر جدیدی که مسئولیتها را دو چندان می‏کند، تهاجم نظامی آمریکا و انگلیس در منطقه و در کنار آن تبلیغ مسیحیّت توسط کشیشهای غربی با پوشش کمک رسانی به مردم عراق، و تصمیم مهاجمان مبنی بر تغییر سیستم آموزشی مدارس این کشور است.<ref> افق حوزه، پیش شماره بیست و دوم، 1/2/82، ص2.</ref> شبیه این وضع در افغانستان نیز از مدّتها قبل شروع شده و مرزهای ما را نیز تهدید می‏کند؛ از این رو بر روحانیان است که کمر همّتِ هجرت را محکم بسته، روستاها و مخصوصا مرزنشینان را در مقابل تهاجمات فرهنگی تجهیز نمایند.
خطر جدیدی که مسئولیتها را دو چندان می‏‌کند، تهاجم نظامی آمریکا و انگلیس در منطقه و در کنار آن تبلیغ مسیحیّت توسط کشیش‌های غربی با پوشش کمک‌رسانی به مردم عراق، و تصمیم مهاجمان مبنی بر تغییر سیستم آموزشی مدارس این کشور است.<ref> افق حوزه، پیش شماره بیست و دوم، 1/2/82، ص2.</ref> شبیه این وضع در افغانستان نیز از مدّتها قبل شروع شده و مرزهای ما را نیز تهدید می‌‏کند؛ از این رو بر روحانیان است که کمر همّتِ هجرت را محکم بسته، روستاها و مخصوصا مرزنشینان را در مقابل تهاجمات فرهنگی تجهیز نمایند.


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش