پرش به محتوا

تصوف در مغرب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دولتها' به 'دولت‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'جنگها' به 'جنگ‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'دولتها' به 'دولت‌ها')
خط ۹۹: خط ۹۹:


=== سده سوم و چهارم هجری ===
=== سده سوم و چهارم هجری ===
سده‌های ۳ و ۴ق در مغرب، دوران روی کار آمدن دولتهای [[اغالبه]]، [[رستمیون]] و [[فاطمیان]] بود. گزارشهای [[ابن خلدون]] حاکی از آن است که به‌ویژه در زمان فاطمیان گرایش‌های موعودباورانه به شدت در مغرب رواج داشت. جالب توجه آنکه این اندیشه ــ که از جملـه ویژگی‌های مهـم تصوف مغـرب به شمـار می‌رود ــ در دوره‌های پیش از اسلام نیز در میان بربرهای بومی پیشینه‌ای طولانی، و مدعیان فراوان داشت. این جریان با ورود عقاید شیعی که در اواخر سدۀ ۲ق برخی از شاگردان [[امام صادق(ع)]] با خود به آنجا آوردند، شدت گرفت <ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱/ ۶۵۹-۶۶۳؛ عبدالحمید، ۲/ ۲۱؛ بن عربی، ۱۷؛ زبیب، ۱۱۴، ۱۲۰</ref>.
سده‌های ۳ و ۴ق در مغرب، دوران روی کار آمدن دولت‌های [[اغالبه]]، [[رستمیون]] و [[فاطمیان]] بود. گزارشهای [[ابن خلدون]] حاکی از آن است که به‌ویژه در زمان فاطمیان گرایش‌های موعودباورانه به شدت در مغرب رواج داشت. جالب توجه آنکه این اندیشه ــ که از جملـه ویژگی‌های مهـم تصوف مغـرب به شمـار می‌رود ــ در دوره‌های پیش از اسلام نیز در میان بربرهای بومی پیشینه‌ای طولانی، و مدعیان فراوان داشت. این جریان با ورود عقاید شیعی که در اواخر سدۀ ۲ق برخی از شاگردان [[امام صادق(ع)]] با خود به آنجا آوردند، شدت گرفت <ref>ابن خلدون، مقدمه، ۱/ ۶۵۹-۶۶۳؛ عبدالحمید، ۲/ ۲۱؛ بن عربی، ۱۷؛ زبیب، ۱۱۴، ۱۲۰</ref>.


افـزون بر این، سادات حسنـی ــ معروف به شرفاء ــ همواره نزد عامۀ مردم بسیار گرامی بودند و قطعاً یکی از دلایل محبوبیت صوفیه نیز همین وجه انتساب مشایخ بزرگ ایشان به خاندان پیامبر(ص) بود.  
افـزون بر این، سادات حسنـی ــ معروف به شرفاء ــ همواره نزد عامۀ مردم بسیار گرامی بودند و قطعاً یکی از دلایل محبوبیت صوفیه نیز همین وجه انتساب مشایخ بزرگ ایشان به خاندان پیامبر(ص) بود.  
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
این گرایش در سده‌های بعد نیز ادامه یافت، چندان‌که اغلب سلسله‌های مهم همچون [[سنوسیه]]، [[جزولیه]]، [[درقاویه]]، [[کتانیه]] و [[تیجانیه]] به یکی از [[اهل بیت]](ع) ختم می‌گردید و گاه مشایخ آنها با تکیه بر چنین جایگاهی خود را خاتم‌الاولیاء می‌دانستند <ref>طعمی، ۲۰۲؛ ضریف، ۹۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۲۹؛ ابن مریم، ۱۶۴؛ گرونباوم، ۳۵۴</ref>.  
این گرایش در سده‌های بعد نیز ادامه یافت، چندان‌که اغلب سلسله‌های مهم همچون [[سنوسیه]]، [[جزولیه]]، [[درقاویه]]، [[کتانیه]] و [[تیجانیه]] به یکی از [[اهل بیت]](ع) ختم می‌گردید و گاه مشایخ آنها با تکیه بر چنین جایگاهی خود را خاتم‌الاولیاء می‌دانستند <ref>طعمی، ۲۰۲؛ ضریف، ۹۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۲۹؛ ابن مریم، ۱۶۴؛ گرونباوم، ۳۵۴</ref>.  


با این همه، این گرایش‌ها به مفهوم موافقت رسمی حکومت با مذهب [[شیعه]] نبود و برخی دولتها، همچون [[موحدون]] که با بهره‌گیری از تعالیم مهدوی بر سرکار آمدند، مخالف [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] بودند <ref>عمار، ۱/ ۴۵</ref>.
با این همه، این گرایش‌ها به مفهوم موافقت رسمی حکومت با مذهب [[شیعه]] نبود و برخی دولت‌ها، همچون [[موحدون]] که با بهره‌گیری از تعالیم مهدوی بر سرکار آمدند، مخالف [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] بودند <ref>عمار، ۱/ ۴۵</ref>.


یکی از آثار مهم این دوره تذکره‌ای با عنوان [[طبقات علماء مغرب]]، نوشتۀ [[ابوعرب قیروانی]] (د ۳۳۳ق) بود که نشان‌دهندۀ وجود پرشمار صوفیه در سده‌های ۳ و ۴ق است. به نظر می‌رسد که تاریخ تألیف این اثر به مراتب زودتر از کتاب [[طبقات الصوفیۀ سلمی]] در مشرق باشد. از صوفیان این دوره نیز می‌توان به [[ابوالحسن علی]] (۳۲۴ق) و [[ابوعبدالله نِفَّری]] (د ۳۵۴ق) اشاره نمود <ref>مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۷؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۶-۵۵۱؛ مرزوقی، ۱۷-۲۲، ۲۵</ref>.
یکی از آثار مهم این دوره تذکره‌ای با عنوان [[طبقات علماء مغرب]]، نوشتۀ [[ابوعرب قیروانی]] (د ۳۳۳ق) بود که نشان‌دهندۀ وجود پرشمار صوفیه در سده‌های ۳ و ۴ق است. به نظر می‌رسد که تاریخ تألیف این اثر به مراتب زودتر از کتاب [[طبقات الصوفیۀ سلمی]] در مشرق باشد. از صوفیان این دوره نیز می‌توان به [[ابوالحسن علی]] (۳۲۴ق) و [[ابوعبدالله نِفَّری]] (د ۳۵۴ق) اشاره نمود <ref>مکین، «تاریخ اولیه»، ۴۰۷؛ قیروانی، ۱/ ۵۴۶-۵۵۱؛ مرزوقی، ۱۷-۲۲، ۲۵</ref>.
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:


=== سده هفتم هجری ===
=== سده هفتم هجری ===
سدۀ ۷ق/ ۱۳م مصادف با دورۀ حکمرانی دولتهای مرینی و بنی‌حماد بر بخش‌هایی از مغرب و اندلس بود و توجه ویژۀ این دولتها به تصوف موجب تداوم فعالیتهای صوفیان و شکل‌گیری طریقه‌ها گردید. در این دوره [[ابوالحسن شاذلی]] (د ۶۵۶ق) و مریدانش طریقۀ [[شاذلیه]] را در نزدیکی [[قیروان]] به وجود آوردند که تا زمان حاضر مهم‌‌ترین سلسلۀ تصوف مغرب به شمار می‌رود. نسب شاذلی به [[امام حسن]] و [[امام حسین]](ع) می‌رسید و او خود از شاگردان [[عبدالسلام ابن مشیش]] (د ۶۲۲ق) بود و سفرهایی نیز به مشرق داشت و تصوفی متعادل و به دور از زهد مفرط را ترویج می‌نمود <ref>همو، «شاذلیه...[۱]»، ۴۸۰-۴۸۴؛ بن عربی، ۱۸؛ عویس، ۲۵۷؛ عمار، ۱/ ۳۰، ۸۰-۸۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۰۸</ref>.
سدۀ ۷ق/ ۱۳م مصادف با دورۀ حکمرانی دولت‌های مرینی و بنی‌حماد بر بخش‌هایی از مغرب و اندلس بود و توجه ویژۀ این دولت‌ها به تصوف موجب تداوم فعالیتهای صوفیان و شکل‌گیری طریقه‌ها گردید. در این دوره [[ابوالحسن شاذلی]] (د ۶۵۶ق) و مریدانش طریقۀ [[شاذلیه]] را در نزدیکی [[قیروان]] به وجود آوردند که تا زمان حاضر مهم‌‌ترین سلسلۀ تصوف مغرب به شمار می‌رود. نسب شاذلی به [[امام حسن]] و [[امام حسین]](ع) می‌رسید و او خود از شاگردان [[عبدالسلام ابن مشیش]] (د ۶۲۲ق) بود و سفرهایی نیز به مشرق داشت و تصوفی متعادل و به دور از زهد مفرط را ترویج می‌نمود <ref>همو، «شاذلیه...[۱]»، ۴۸۰-۴۸۴؛ بن عربی، ۱۸؛ عویس، ۲۵۷؛ عمار، ۱/ ۳۰، ۸۰-۸۱؛ خلیفه، ۱/ ۳۰۸</ref>.
[[ابوالعباس مرسی]] (د ۶۸۶ق) و [[ابن عطاءالله اسکندری]] (د ۷۰۹ق) دو جانشینی بودند که بعد از شاذلی میراث مکتوب او را جمع‌آوری و تدوین کردند و طریقۀ شاذلیه را در مغرب و مصر گسترش دادند. [[یحیی بن عمربن حاحی]] و [[عبدالرحمان حزمیری]] نیز به ترتیب در جنوب غربی مراکش و اغمات طریقه‌های [[حیحیه]] و [[حزمیریه]] (اغماتی) را بنا نهادند <ref>غنیمی، ۵۹-۶۰؛ طعمی، ۱۱۴؛ ابن عطاءالله، ۹۹؛ فاسی، ۸۲؛ یوهانسن، ۳۷</ref>.  
[[ابوالعباس مرسی]] (د ۶۸۶ق) و [[ابن عطاءالله اسکندری]] (د ۷۰۹ق) دو جانشینی بودند که بعد از شاذلی میراث مکتوب او را جمع‌آوری و تدوین کردند و طریقۀ شاذلیه را در مغرب و مصر گسترش دادند. [[یحیی بن عمربن حاحی]] و [[عبدالرحمان حزمیری]] نیز به ترتیب در جنوب غربی مراکش و اغمات طریقه‌های [[حیحیه]] و [[حزمیریه]] (اغماتی) را بنا نهادند <ref>غنیمی، ۵۹-۶۰؛ طعمی، ۱۱۴؛ ابن عطاءالله، ۹۹؛ فاسی، ۸۲؛ یوهانسن، ۳۷</ref>.  


خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:


=== سده چهاردهم هجری ===
=== سده چهاردهم هجری ===
در سدۀ ۱۴ق/ ۲۰م فعالیتهای استعماری دولتهای اروپایی اضمحلال سیاسی مغرب را به دنبال آورد، چنان‌که این ناحیه در حدود سال ۱۳۳۱ق/ ۱۹۱۲م تحت‌الحمایۀ [[فرانسه]] گردید و استقلال خود را از دست داد.  
در سدۀ ۱۴ق/ ۲۰م فعالیتهای استعماری دولت‌های اروپایی اضمحلال سیاسی مغرب را به دنبال آورد، چنان‌که این ناحیه در حدود سال ۱۳۳۱ق/ ۱۹۱۲م تحت‌الحمایۀ [[فرانسه]] گردید و استقلال خود را از دست داد.  


تسلط بیگانگان موجب افزایش نفوذ تصوف در میان عامۀ مردم و احیای طریقه‌های کهن گردید. از جمله طریقه‌های فعال این سده، [[بقالیه]]، [[دغوغیه]] و [[کناوه]] بودند. برخی طریقه‌ها همچون کتانیه نیز در حرکتهای ضداستعماری گسترده‌ای درگیر شدند و در استقلال نهایی مغرب نقش مهمی‌داشتند <ref>جیلانی، ۳/ ۲۵۹؛ حقی، ۲۵۳؛ لوتورنو، ۸۶۸؛ خلیفه، ۱/ ۳۰۶؛ حرکات، ۲۷۳</ref>.  
تسلط بیگانگان موجب افزایش نفوذ تصوف در میان عامۀ مردم و احیای طریقه‌های کهن گردید. از جمله طریقه‌های فعال این سده، [[بقالیه]]، [[دغوغیه]] و [[کناوه]] بودند. برخی طریقه‌ها همچون کتانیه نیز در حرکتهای ضداستعماری گسترده‌ای درگیر شدند و در استقلال نهایی مغرب نقش مهمی‌داشتند <ref>جیلانی، ۳/ ۲۵۹؛ حقی، ۲۵۳؛ لوتورنو، ۸۶۸؛ خلیفه، ۱/ ۳۰۶؛ حرکات، ۲۷۳</ref>.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش