confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''جابر بن عبدالله انصاری''' به همراه شاگردش عطیه عوفی نخستین زائران حرم [[امام حسین علیه السلام|امام حسین (علیه السلام)]] بودند که پس از واقعه عاشورای سال 61 هجری از [[مدینه]] رهسپار [[عراق]] شدند و روز بیستم [[ماه صفر المظفر|صفر]] به [[کربلا]] رسیدند. زیارت [[اربعین]] [[امام حسین|سیدالشهدا (علیه السلام)]] یادگار اوست. جابر صحابی [[رسول خدا]] و پنج [[امام معصوم (علیه السلام)]] پیش از هجرت پیامبر| به مدینه، در منی با آن حضرت [[بیعت]] | '''جابر بن عبدالله انصاری''' به همراه شاگردش عطیه عوفی نخستین زائران حرم [[امام حسین علیه السلام|امام حسین (علیه السلام)]] بودند که پس از واقعه عاشورای سال 61 هجری از [[مدینه]] رهسپار [[عراق]] شدند و روز بیستم [[ماه صفر المظفر|صفر]] به [[کربلا]] رسیدند. زیارت [[اربعین]] [[امام حسین|سیدالشهدا (علیه السلام)]] یادگار اوست. جابر صحابی [[رسول خدا]] و پنج [[امام معصوم |امام معصوم (علیه السلام)]] پیش از هجرت پیامبر| به مدینه، در منی با آن حضرت [[بیعت]] کرد. او در جنگ های بسیاری در رکاب رسول خدا و [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان (علیه السلام)]] شرکت کرد و همواره مدافع [[حضرت محمد (ص)|پیامبر]] و [[اهلبیت علیهمالسلام|اهلبیت (علیه السلام)]] بود. گزارش جابر از حجهالوداع و حضور او در شمار راویان [[حدیث غدیر]]، نشان از شخصیت آگاه و شجاع او دارد. این صحابی جلیلالقدر هیچ گاه در برابر ستم [[امویان|خلفای اموی]] خاموش نماند در رخدادهای صدر اسلام، حضوری پرنگ داشت. | ||
== نسب جابر == | == نسب جابر == | ||
پدر جابر، عبدالله بن عمرو بن حزام(حرام) <ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 46، ص 60، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق</ref> بن ثعلبه بود <ref>کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی(اختیار معرفه الرجال مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، محقق، مصحح، رجایی، مهدی، ج 1، ص 205، قم، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، چاپ اول، 1363ش</ref> که در بیعت عقبه دوم همراه 70 نفر از مردم مدینه با پیامبر (صلی الله علیه) پیمان | پدر جابر، عبدالله بن عمرو بن حزام(حرام)<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 46، ص 60، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق</ref> بن ثعلبه بود<ref>کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی(اختیار معرفه الرجال مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، محقق، مصحح، رجایی، مهدی، ج 1، ص 205، قم، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، چاپ اول، 1363ش</ref> که در بیعت عقبه دوم همراه 70 نفر از مردم مدینه با پیامبر (صلی الله علیه) پیمان بست<ref>ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 3، ص 189، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1412ق</ref>، و از جمله 12 نقیبی شد که پیامبر (صلی الله علیه) آنها را برگزید<ref>ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 3، ص 189، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1412ق</ref>. عبدالله انصاری در [[جنگ احد]] در رکاب پیامبر اسلام (صلی الله علیه) در کنار [[حمزه]](عموی پیامبر) به شهادت رسید. <ref>المعارف، ص 307</ref> مادر جابر نسیبه(انیسه)<ref> ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج 11، ص 213، بیروت، دار الفکر، 1415ق</ref> بنت عقبه بن عدی بن سنان بود<ref> اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج 1، ص 307</ref>. | ||
== فرزندان و نوادگان جابر == | == فرزندان و نوادگان جابر == | ||
برای جابر، سه فرزند بدون واسطه نام برده شده است. در کتاب «قاموس الرجال» گوید: جابر انصاری دو پسر داشت: عبدالرحمن و محمد | برای جابر، سه فرزند بدون واسطه نام برده شده است. در کتاب «قاموس الرجال» گوید: جابر انصاری دو پسر داشت: عبدالرحمن و محمد<ref>محمدتقی شوشتری، قاموس الرجال، ج 2، ص 526</ref>. در کتاب تهذیب التهذیب آمده است: فرزندان جابر عبارتند از: عبدالرحمن، عقیل و محمد<ref>ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 2، ص 42</ref> اما از نوادگان و منسوبین او، افرادی را که آگاهی یافتیم ذکر میکنیم: | ||
[[ابن اثیر]] گوید: در شعبان سال 512 هجری، ابوالفضل بکر بن محمد بن علی بن الفضل الأنصاری، از نوادگان جابر بن عبدالله انصاری که از شهر بخاراست، وفات یافت<ref>ابناثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج 10، ص 545</ref>. | |||
[[ابن اثیر]] گوید: در شعبان سال 512 هجری، ابوالفضل بکر بن محمد بن علی بن الفضل الأنصاری، از نوادگان جابر بن عبدالله انصاری که از شهر بخاراست، وفات یافت | |||
در پاورقی «نقباء البشر» در شرح حال عالم کامل و صاحب کرامات و نفس قدسی آیتالله معظّم مولی حسینقلی همدانی& (1239 ـ 1311) آمده است که او از ذریه جابر بن عبدالله انصاری است | در پاورقی «نقباء البشر» در شرح حال عالم کامل و صاحب کرامات و نفس قدسی آیتالله معظّم مولی حسینقلی همدانی& (1239 ـ 1311) آمده است که او از ذریه جابر بن عبدالله انصاری است<ref>آقابزرگ تهرانی، نقباء البشر، ص 674</ref>. | ||
یکی دیگر نوادگان ایشان، فقیه بلندآوازه و اصولیِ عمیق، آیتالله العظمی حاج شیخ مرتضی انصاری دزفولی (1214 ـ 1281) است | یکی دیگر نوادگان ایشان، فقیه بلندآوازه و اصولیِ عمیق، آیتالله العظمی [[شیخ انصاری|حاج شیخ مرتضی انصاری دزفولی]] (1214 ـ 1281) است<ref>محدث نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ج 2، ص 43</ref>. در کتاب «زندگی و شخصیت شیخ انصاری» شجرهنامهای برای شیخ انصاری درج شده که با 16 واسطه به جابر میرسد<ref>مرتضی انصاری، زندگی و شخصیت شیخ انصاری، ص 57 ـ 63</ref>. البته به نظر ما این شجرهنامه کامل نیست و نیمی از آن افتاده است. | ||
یکی دیگر از منسوبین جابر بن عبدالله، شیخ جابر کاظمی است که صاحب دیوان شعر است | یکی دیگر از منسوبین جابر بن عبدالله، شیخ جابر کاظمی است که صاحب دیوان شعر است<ref> این مطلب را مرحوم آیه الله العظمی نجفی مرعشی برای نگارنده حکایت فرمود</ref>. | ||
دیگر منسوبین به جابر بن عبدالله، خاندان مشهور و بزرگی در [[اصفهان]] است که به «جابری انصاری» معروفند. بزرگ این خاندان به نام «جلالالدین» هفتصد سال پیش به ایران هجرت کرد. | دیگر منسوبین به جابر بن عبدالله، خاندان مشهور و بزرگی در [[اصفهان]] است که به «جابری انصاری» معروفند. بزرگ این خاندان به نام «جلالالدین» هفتصد سال پیش به ایران هجرت کرد. | ||
خط ۴۰: | خط ۳۸: | ||
خاندان بزرگ و مشهور «مشایخ انصاری» نیز منسوب به ایشانند که در روستای «نودای جان» از قصبه «سرکوه» در هشت فرسخی داراب در استان فارس زندگی میکنند. جمعی از فضلای معاصر نیز از این خاندان بزرگ برخاستهاند که نامدارترین آنان علامه مجاهد زاهد حاج شیخ یحیی انصاری دارابی شیرازی است که اکنون مدرس فلسفه و حکمت اسلامی در حوزه مبارک [[قم]] است. وی از نوادگان شیخ زکریا و شیخ عبدالرحمن است. | خاندان بزرگ و مشهور «مشایخ انصاری» نیز منسوب به ایشانند که در روستای «نودای جان» از قصبه «سرکوه» در هشت فرسخی داراب در استان فارس زندگی میکنند. جمعی از فضلای معاصر نیز از این خاندان بزرگ برخاستهاند که نامدارترین آنان علامه مجاهد زاهد حاج شیخ یحیی انصاری دارابی شیرازی است که اکنون مدرس فلسفه و حکمت اسلامی در حوزه مبارک [[قم]] است. وی از نوادگان شیخ زکریا و شیخ عبدالرحمن است. | ||
درباره انگیزه مهاجرت فرزندان جابر از [[مدینه]] منوره به استان فارس و زمان آغاز آن، احتمال میرود در زمانی که فرزندان [[امام موسی کاظم (علیه السلام)]] برای زیارت امام رضا (علیه السلام) از مدینه به سوی [[مرو]] حرکت کردهاند، از فرزندان جابر هم در کاروان آنان حضور داشته است. این کاروان وقتی به شیراز میرسد، حاکم فارس از طرف مأمون مأموریت مییابد تا از حرکت آنان جلوگیری کند و نبردی بین دو طرف درنمیگیرد و [[حضرت احمد بن موسی شاه چراغ]] و برادرش به شهادت می رسند. نوادگان جابر که در آن کاروان حضور داشتهاند، پراکنده میشوند و در قریه «نودای جان» سکونت می گزینند و از نسل آنان تاکنون در همان جا اقامت دارند. | درباره انگیزه مهاجرت فرزندان جابر از [[مدینه]] منوره به استان فارس و زمان آغاز آن، احتمال میرود در زمانی که فرزندان [[موسی بن جعفر|امام موسی کاظم (علیه السلام)]] برای زیارت [[امام علی بن موسی الرضا|امام رضا (علیه السلام)]] از مدینه به سوی [[مرو]] حرکت کردهاند، از فرزندان جابر هم در کاروان آنان حضور داشته است. این کاروان وقتی به شیراز میرسد، حاکم فارس از طرف مأمون مأموریت مییابد تا از حرکت آنان جلوگیری کند و نبردی بین دو طرف درنمیگیرد و [[حضرت احمد بن موسی شاه چراغ]] و برادرش به شهادت می رسند. نوادگان جابر که در آن کاروان حضور داشتهاند، پراکنده میشوند و در قریه «نودای جان» سکونت می گزینند و از نسل آنان تاکنون در همان جا اقامت دارند. | ||
== اولین زائر قبر امام حسین == | == اولین زائر قبر امام حسین == | ||
جابر به همراه عطیه کوفی برای زیارت قبر [[امام حسین (علیه السلام)]] به کربلا رفتند. وقتی به کربلا رسیدند، جابر در [[رود فرات]] [[غسل]] کرد. سپس لنگی به کمر خود بست و قطعه دیگری (مانند [[لباس احرام]]) به شانه خود گذاشت و خود را خوشبو نمود و به سمت قبر امام(علیه السلام) رفت. وقتی نزدیک قبر رسید، به عطیه گفت دستم را به قبر برسان. تا دست او به قبر رسید، بیهوش بر روی آن افتاد. | جابر به همراه عطیه کوفی برای زیارت قبر [[امام حسین علیه السلام|امام حسین (علیه السلام)]] به [[کربلا]] رفتند. وقتی به کربلا رسیدند، جابر در [[رود فرات]] [[غسل]] کرد. سپس لنگی به کمر خود بست و قطعه دیگری (مانند [[لباس احرام]]) به شانه خود گذاشت و خود را خوشبو نمود و به سمت قبر امام (علیه السلام) رفت. وقتی نزدیک قبر رسید، به عطیه گفت دستم را به قبر برسان. تا دست او به قبر رسید، بیهوش بر روی آن افتاد. | ||
عطیه قدری آب به صورت جابر پاشید تا به هوش آمد. سپس سه بار گفت: یا حسین، بعد از آن گفت: دوستی که جواب دوستش را نمیدهد! سپس گفت، چگونه پاسخ دهی؛ زیرا خون از رگهای گردنت به پشت و شانه تو روان شده، و بین بدن و سر مبارکت جدایی افتاده. سپس شروع به خواندن این زیاتنامه نمود: «أَشْهَدُ أَنَّک ابْنُ النَّبِیینَ وَ ابْنُ سَیدِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنُ حَلِیفِ التَّقْوَی وَ سَلِیلُ الْهُدَی وَ خَامِسُ أَصْحَابِ الْکسَاءِ وَ ابْنُ سَیدِ النُّقَبَاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَهَ سَیدَهِ النِّسَاءِ .. | عطیه قدری آب به صورت جابر پاشید تا به هوش آمد. سپس سه بار گفت: یا حسین، بعد از آن گفت: دوستی که جواب دوستش را نمیدهد! سپس گفت، چگونه پاسخ دهی؛ زیرا خون از رگهای گردنت به پشت و شانه تو روان شده، و بین بدن و سر مبارکت جدایی افتاده. سپس شروع به خواندن این زیاتنامه نمود: «أَشْهَدُ أَنَّک ابْنُ النَّبِیینَ وَ ابْنُ سَیدِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنُ حَلِیفِ التَّقْوَی وَ سَلِیلُ الْهُدَی وَ خَامِسُ أَصْحَابِ الْکسَاءِ وَ ابْنُ سَیدِ النُّقَبَاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَهَ سَیدَهِ النِّسَاءِ ...<ref>بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ج 2، ص 74</ref>». گزارش شده که در همین ایام، خاندان امام حسین (علیه السلام) نیز به کربلا رسیده و همراه با جابر به عزاداری و سوگواری پرداختند<ref>ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 107، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، 1406ق</ref>. | ||
== وفات جابر == | == وفات جابر == | ||
از میان اصحاب پیامبر (صلی الله علیه) او آخرین کسی بود که از دنیا رفت. وفات او در دوران عبدالملک بن مروان <ref> الرجال (لابن داود)، ص 79</ref> و در یکی از سالهای 68، 74،77[52] یا 78 هجری و در سن 94 سالگی <ref> المعارف، ص 307</ref> در شهر مدینه رخ داد <ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 3، ص 115، قم، دار الهجره، چاپ دوم، 1409ق</ref> و ابان بن عثمان بر او نماز خواند | از میان اصحاب پیامبر (صلی الله علیه) او آخرین کسی بود که از دنیا رفت. وفات او در دوران [[عبدالملک بن مروان]]<ref> الرجال (لابن داود)، ص 79</ref> و در یکی از سالهای 68، 74،77[52] یا 78 هجری و در سن 94 سالگی<ref> المعارف، ص 307</ref> در شهر مدینه رخ داد <ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 3، ص 115، قم، دار الهجره، چاپ دوم، 1409ق</ref> و ابان بن عثمان بر او نماز خواند<ref>المعارف، ص 307</ref>. | ||
== قبر جابر در کجاست == | == قبر جابر در کجاست == | ||
در بعضی از کتابها نوشتهاند جابر بن عبدالله از صحابه ای است که در [[بقیع]] دفن شدهاند. اما از بعضی احادیث تاریخی به دست میآید که او در قبرستان طایفه «بنی سلمه» در غرب مدینه دفن شده است؛ چرا که جابر هم از بنی سلمه بوده است. ابن عساکر حدیثی آورده است که «ابان بن عثمان» والی مدینه به فرزندان جابر پیام داد: هر گاه پدرتان مرد، او را دفن نکنید تا من بر او [[نماز]] گزارم. وقتی جابر از دنیا رفت، ابان آمد و پرسید: کجا دفن میشود؟ گفتند: آن جا که مردگان بنی سلمه را دفن میکنیم | در بعضی از کتابها نوشتهاند جابر بن عبدالله از صحابه ای است که در [[بقیع]] دفن شدهاند. اما از بعضی احادیث تاریخی به دست میآید که او در قبرستان طایفه «بنی سلمه» در غرب مدینه دفن شده است؛ چرا که جابر هم از بنی سلمه بوده است. ابن عساکر حدیثی آورده است که «ابان بن عثمان» والی مدینه به فرزندان جابر پیام داد: هر گاه پدرتان مرد، او را دفن نکنید تا من بر او [[نماز]] گزارم. وقتی جابر از دنیا رفت، ابان آمد و پرسید: کجا دفن میشود؟ گفتند: آن جا که مردگان بنی سلمه را دفن میکنیم<ref>تاریخ دمشق، ج 11، ص 237</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |