پرش به محتوا

قانونمندی جامعه از منظر قرآن کریم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ارزشها' به 'ارزش‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
جز (جایگزینی متن - 'ارزشها' به 'ارزش‌ها')
خط ۲۱: خط ۲۱:
1-اساس این نظریه بر تاثیر قطعی و صد در صد جبر جامعه بر اشخاص و افراد می‌‌باشد بدین معنی که خروج از جبر و قوانین حاکم بر اجتماع برای افراد ممکن نیست.
1-اساس این نظریه بر تاثیر قطعی و صد در صد جبر جامعه بر اشخاص و افراد می‌‌باشد بدین معنی که خروج از جبر و قوانین حاکم بر اجتماع برای افراد ممکن نیست.
در حالی که این مبنا مخدوش است چون بوضوح می‌‌بینیم در ادوار مختلف تاریخ و زندگی بشر همیشه و مستمر انسان‌های زیادی بوده‌اند که بر خلاف حرکت و مشی جامعه و قوانین پذیرفته شده آن حرکت نموده و می‌‌نمایند بنحوی که از نظر تفکر و گرایش و حتی زندگی زیستی‌شان در مقابل جامعه قرار داشته و در تمامی دوران زندگی‌شان استقلال و هویت فکری و شخصی خودرا حفظ نموده‌اند؛ در راس این‌گونه انسان‌ها، انبیاء‌ الهی قرار دارند که همیشه در صدد تغییر روح جمعی جامعه‌شان بودند و در تمامی دوران براین اعتقاد باقی ماندند.
در حالی که این مبنا مخدوش است چون بوضوح می‌‌بینیم در ادوار مختلف تاریخ و زندگی بشر همیشه و مستمر انسان‌های زیادی بوده‌اند که بر خلاف حرکت و مشی جامعه و قوانین پذیرفته شده آن حرکت نموده و می‌‌نمایند بنحوی که از نظر تفکر و گرایش و حتی زندگی زیستی‌شان در مقابل جامعه قرار داشته و در تمامی دوران زندگی‌شان استقلال و هویت فکری و شخصی خودرا حفظ نموده‌اند؛ در راس این‌گونه انسان‌ها، انبیاء‌ الهی قرار دارند که همیشه در صدد تغییر روح جمعی جامعه‌شان بودند و در تمامی دوران براین اعتقاد باقی ماندند.
2-از جهتی دیگر این نظریه مبتنی بر تفکر پوزیتویستی است که تنها به عمل اجتماعی بیشترین ارزش را داده و از علوم انسانی و علومی که به ارزشهای اخلاقی فردی – اجتماعی می‌‌پردازند دوری جسته و چه بسا جهت نفی و انکار آنها دلائلی موهوم و خیالی را طرح می‌‌نمایند.
2-از جهتی دیگر این نظریه مبتنی بر تفکر پوزیتویستی است که تنها به عمل اجتماعی بیشترین ارزش را داده و از علوم انسانی و علومی که به ارزش‌های اخلاقی فردی – اجتماعی می‌‌پردازند دوری جسته و چه بسا جهت نفی و انکار آنها دلائلی موهوم و خیالی را طرح می‌‌نمایند.
باید گفت این مبنا – نگاه پوزیتیویستی - نیزمخدوش است چون:‌
باید گفت این مبنا – نگاه پوزیتیویستی - نیزمخدوش است چون:‌
اولا :‌ جامعه و روح جمعی حاکم بر اجتماع امری است که دائما در معرض تغییر و تحول است ودر زمان‌های مختلف تفکرات و گرایشات جامعه نیز متحول خواهد شد بنابراین لازمه چنین امری عدم وجود هیچ امر ثابت در جامعه می‌‌باشد
اولا :‌ جامعه و روح جمعی حاکم بر اجتماع امری است که دائما در معرض تغییر و تحول است ودر زمان‌های مختلف تفکرات و گرایشات جامعه نیز متحول خواهد شد بنابراین لازمه چنین امری عدم وجود هیچ امر ثابت در جامعه می‌‌باشد
در حالی که بوضوح می‌‌بینیم جوامع بسیاری که طی قرنها مراحل و تحولات گوناگونی را پشت سر گذاشته‌اند در عین حال برخی از امور و ارزشهای ثابت درمیان آنها وجود داشته است از جمله این امور می‌‌توان حس دینداری و پرستش را درمیان مردم نام برد که به شکل‌های مختلف در تمامی دوران زندگی بشر وجود داشته و خواهد داشت.
در حالی که بوضوح می‌‌بینیم جوامع بسیاری که طی قرنها مراحل و تحولات گوناگونی را پشت سر گذاشته‌اند در عین حال برخی از امور و ارزش‌های ثابت درمیان آنها وجود داشته است از جمله این امور می‌‌توان حس دینداری و پرستش را درمیان مردم نام برد که به شکل‌های مختلف در تمامی دوران زندگی بشر وجود داشته و خواهد داشت.
ثانیا :‌ میزان و معیار قرار دادن قابلیت تجربه و عمل اجتماعی برای پذیرش جمیع پدیده‌ها – مبنای مکتب پوزیتویست‌ها - امری است که مخالف وجدان و منطق عقل می‌‌باشد.
ثانیا :‌ میزان و معیار قرار دادن قابلیت تجربه و عمل اجتماعی برای پذیرش جمیع پدیده‌ها – مبنای مکتب پوزیتویست‌ها - امری است که مخالف وجدان و منطق عقل می‌‌باشد.
3-لازمه نظریه اول – وجود عینی جامعه -، نفی استقلال و ارزش‌های انسانی است چون انسانی که مقهور تفکر و گرایشات جامعه خویش بوده و از ازادی و انتخاب و استقلال محروم باشد چنین انسانی فاقد ارزش و کرامت خواهد بود در حالی که انسان از قدرت استقلال و اختیار و ازادی برخوردار بوده و توان لازم جهت متاثر و منفعل نشدن از جامعه را داراست و این امر نیز مطابق با وجدان و عقل بدیهی است و ما در ادامه بحث به این امرنیز مجددا خواهیم پرداخت.
3-لازمه نظریه اول – وجود عینی جامعه -، نفی استقلال و ارزش‌های انسانی است چون انسانی که مقهور تفکر و گرایشات جامعه خویش بوده و از ازادی و انتخاب و استقلال محروم باشد چنین انسانی فاقد ارزش و کرامت خواهد بود در حالی که انسان از قدرت استقلال و اختیار و ازادی برخوردار بوده و توان لازم جهت متاثر و منفعل نشدن از جامعه را داراست و این امر نیز مطابق با وجدان و عقل بدیهی است و ما در ادامه بحث به این امرنیز مجددا خواهیم پرداخت.
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۹۳

ویرایش