۸۷٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ارمان ها' به 'آرمانها') |
جز (جایگزینی متن - 'روح الله' به 'روحالله') |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
همهاین گونه مسائل مانع تحقق زمینه تقریب و همکاری میشود و موانع سختی را در برابر طرح تقریب ایجاد میکند، چون یکی از عوامل این تصویر غلط طرفین نسبت به یکدیگر، جدایی و عدم همزیستی انسانی میان گروههای مذهبی و عدم آمادگی برخی نسبت به تغییر آن تصویر یکنواخت میباشد که برخی آن را نسبت به طرف دیگر ایجاد کردهاند.<br> | همهاین گونه مسائل مانع تحقق زمینه تقریب و همکاری میشود و موانع سختی را در برابر طرح تقریب ایجاد میکند، چون یکی از عوامل این تصویر غلط طرفین نسبت به یکدیگر، جدایی و عدم همزیستی انسانی میان گروههای مذهبی و عدم آمادگی برخی نسبت به تغییر آن تصویر یکنواخت میباشد که برخی آن را نسبت به طرف دیگر ایجاد کردهاند.<br> | ||
سیاست بزرگنمایی رویدادهای کوچک یا برخی گفتههای کمتأثیر، به نفع حرکت علمی سالم و یا جامعه و یا سیاسی نبودهاست. برای مثال، اگر نظریهامامت را در اندیشه شیعهاز نظر محوریت و دلالت در نظر بگیریم خواهیم دید که آن را اصلی از اصول دین میدانند و برخی منکر یا غیر معتقد بهان را تکفیر و بهاحکام کفر در آخرت یا در آخرت و دنیا محکوم میکنند. چنین نظری در محافل شیعه محدود است، همانگونهاست تکفیر شیعیان توسط برخی از اهل تسنن، نزد محافل اهل تسنن محدود بوده و نباید بیش از حجمی که دارد آن را بزرگ جلوه داد.<br> | سیاست بزرگنمایی رویدادهای کوچک یا برخی گفتههای کمتأثیر، به نفع حرکت علمی سالم و یا جامعه و یا سیاسی نبودهاست. برای مثال، اگر نظریهامامت را در اندیشه شیعهاز نظر محوریت و دلالت در نظر بگیریم خواهیم دید که آن را اصلی از اصول دین میدانند و برخی منکر یا غیر معتقد بهان را تکفیر و بهاحکام کفر در آخرت یا در آخرت و دنیا محکوم میکنند. چنین نظری در محافل شیعه محدود است، همانگونهاست تکفیر شیعیان توسط برخی از اهل تسنن، نزد محافل اهل تسنن محدود بوده و نباید بیش از حجمی که دارد آن را بزرگ جلوه داد.<br> | ||
در این جا لازم میدانم که دو نکته را یادآور شوم که به نظر من مهم است و آن مربوط به دو شخصیت اسلامی شیعه برجستهاست که مهمترین پستهای مرجعیت و اندیشه شیعه را در قرن بیستم داشتهاند؛ یعنی امام | در این جا لازم میدانم که دو نکته را یادآور شوم که به نظر من مهم است و آن مربوط به دو شخصیت اسلامی شیعه برجستهاست که مهمترین پستهای مرجعیت و اندیشه شیعه را در قرن بیستم داشتهاند؛ یعنی امام روحالله خمینی (متوفای 1410 ق) و شهید بزرگوار محمد باقر صدر (متوفای 1400 ق). این دو گفته در منابع بحث فقهی داخلی آنها وجود دارد و گفته سیاسی نبوده که گاهی مانع از دلالت و تعبیرات میشود.<br> | ||
[[امام خمینی|امام خمینی (ره)]] در کتاب طهارت از مباحث فقهی خود میگوید: «امامت به معنایی که نزد امامیه وجود دارد از ضرورتهای دین نبوده، چون «ضرورتها» عبارت از امور واضح و بدیهی از نظر همه طبقات مسلمین میباشند و شاید ضرورت از نظر بسیاری بر خلاف آن باشد، بلهامامت جزء اصول مذهب است و منکر آن از مذهب خروج کرده و نهاز اسلام». <ref>(روحالله خمينی، كتاب الطهارة، ج 3، ص 441).</ref><br> | [[امام خمینی|امام خمینی (ره)]] در کتاب طهارت از مباحث فقهی خود میگوید: «امامت به معنایی که نزد امامیه وجود دارد از ضرورتهای دین نبوده، چون «ضرورتها» عبارت از امور واضح و بدیهی از نظر همه طبقات مسلمین میباشند و شاید ضرورت از نظر بسیاری بر خلاف آن باشد، بلهامامت جزء اصول مذهب است و منکر آن از مذهب خروج کرده و نهاز اسلام». <ref>(روحالله خمينی، كتاب الطهارة، ج 3، ص 441).</ref><br> | ||
متن دوم از [[شهید صدر|شهید محمد باقر صدر]] در کتاب خود بحوث فی شرح العروة الوثقی است که میگوید: «منظور از ضروری که مخالف منکر آن است، چنان چه خود امامت اهل بیت(علیهمالسلام) باشد پرواضح است کهاین مسئله در آشکاری به درجه ضرورت نرسیدهاست، و چنان چه تحقق آن درجه حدوثاً مسلّم شود شکی در عدم ادامه روشنی آن بهان مثابه به خاطر وجود عوامل ابهام پیرامون آن وجود نخواهد داشت، و اگر منظور از آن تدبیر پیامبر و حکمت شریعت باشد که بر اساس فرض اهمال مسلمانان توسط پیامبر و شریعت بدون رهبر یا شکلی که با آن رهبری تعیین شود که همسان عدم تدبیر [[رسول اکرم (ص)|رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)]] و یا عدم حکمت شریعت باشد، باز نمیتوان انکار چنین ضرورتی را بر مخالف به خاطر عدم توجهاو بهاین همسانی و یا عدم ایمان او بهان تحمیل کرد». <ref>محمد باقر صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ج 3، ص 315.</ref><br> | متن دوم از [[شهید صدر|شهید محمد باقر صدر]] در کتاب خود بحوث فی شرح العروة الوثقی است که میگوید: «منظور از ضروری که مخالف منکر آن است، چنان چه خود امامت اهل بیت(علیهمالسلام) باشد پرواضح است کهاین مسئله در آشکاری به درجه ضرورت نرسیدهاست، و چنان چه تحقق آن درجه حدوثاً مسلّم شود شکی در عدم ادامه روشنی آن بهان مثابه به خاطر وجود عوامل ابهام پیرامون آن وجود نخواهد داشت، و اگر منظور از آن تدبیر پیامبر و حکمت شریعت باشد که بر اساس فرض اهمال مسلمانان توسط پیامبر و شریعت بدون رهبر یا شکلی که با آن رهبری تعیین شود که همسان عدم تدبیر [[رسول اکرم (ص)|رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)]] و یا عدم حکمت شریعت باشد، باز نمیتوان انکار چنین ضرورتی را بر مخالف به خاطر عدم توجهاو بهاین همسانی و یا عدم ایمان او بهان تحمیل کرد». <ref>محمد باقر صدر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ج 3، ص 315.</ref><br> |