۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خامنه ای' به 'خامنهای') |
جز (جایگزینی متن - 'حجت الاسلام' به 'حجتالاسلام') |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
امام موسی صدر بنا بر توصیه علامه سید عبدالحسین شرف الدین در سال 1959م / 1338 شمسی از قم به لبنان مهاجرت کرد. چنین شخصیتی با داشتن نبوغ و سابقه علمی و توان فکری، در حالی به این کشور مهاجرت میکند که ظلمها، جنایتها، فقر و فلاکت مادی و فرهنگی بر لبنان سایهای شوم و ذلت بار افکنده است. او با دیدن این ناگواریها، به شدت غمگین میشود. بی درنگ پس از ورود به لبنان، به منطقه جبل عامل در جنوب لبنان میرود و در شهر صور، بزرگترین شهر جنوب این سرزمین اقامت میگزیند و امامت مسجدی را میپذیرد. وی در عرض چند سال برای رفع محرومیت از جبل عامل چندین مرکز علمی، فرهنگی، آموزشی و حرفهای تأسیس میکند. | امام موسی صدر بنا بر توصیه علامه سید عبدالحسین شرف الدین در سال 1959م / 1338 شمسی از قم به لبنان مهاجرت کرد. چنین شخصیتی با داشتن نبوغ و سابقه علمی و توان فکری، در حالی به این کشور مهاجرت میکند که ظلمها، جنایتها، فقر و فلاکت مادی و فرهنگی بر لبنان سایهای شوم و ذلت بار افکنده است. او با دیدن این ناگواریها، به شدت غمگین میشود. بی درنگ پس از ورود به لبنان، به منطقه جبل عامل در جنوب لبنان میرود و در شهر صور، بزرگترین شهر جنوب این سرزمین اقامت میگزیند و امامت مسجدی را میپذیرد. وی در عرض چند سال برای رفع محرومیت از جبل عامل چندین مرکز علمی، فرهنگی، آموزشی و حرفهای تأسیس میکند. | ||
به گفته | به گفته حجتالاسلام والمسلمین غروی، نخستین کسی که در لبنان حوزهای فعال بنیان نهاد، سید موسی صدر بود که «معهد الدراسات الاسلامیه» نام داشت. آن روحانی والامقام، در این مکان آموزشی شاگردانی چند پرورش داد که برخی از آنان شیخ حسن حریری، شیخ ابراهیم قصیر و شهید سیدعباس موسوی نام دارند. سیدعباس در معهد یاد شده، از مقدمات تا ابتدای سطوح عالیه (مکاسب و کفایه) را خواند. | ||
این، نخستین آشنایی سیدعباس با کانون امید محرومان لبنان نبود؛ زیرا پدرش سید علی در سال اول ورود آیتالله صدر به لبنان با ایشان ارتباط برقرار کرد. سید علی یکی از اعضای انجمنهاشمی بود و زیر نظر امام موسی صدر فعالیت میکرد، ازاین رو هفتهای چند بار در صور و بیروت به حضور ایشان میرسید. این روابط و شرکت در برخی جلسههای خصوصی سیدعباس را با شخصیت، افکار و سیره سیاسی ـ اجتماعی صدر آشنا کرد. | این، نخستین آشنایی سیدعباس با کانون امید محرومان لبنان نبود؛ زیرا پدرش سید علی در سال اول ورود آیتالله صدر به لبنان با ایشان ارتباط برقرار کرد. سید علی یکی از اعضای انجمنهاشمی بود و زیر نظر امام موسی صدر فعالیت میکرد، ازاین رو هفتهای چند بار در صور و بیروت به حضور ایشان میرسید. این روابط و شرکت در برخی جلسههای خصوصی سیدعباس را با شخصیت، افکار و سیره سیاسی ـ اجتماعی صدر آشنا کرد. | ||
هنگامی که سیدعباس برای تمرینهای نظامی نزد رزمندگان فلسطین به یک اردوگاه آموزشی رفت، از ناحیه پا به شدت آسیب دید. روزی امام صدر با دیدن مشکل او در راه رفتن، علت را از پدرش رسید. پدر ماجرا را توضیح داد. امام صدر از سیدعباس پرسید: «تو در این سن از فلسطین چه میدانی؟» او پاسخ داد: «مردمی مظلوم هستند که با فشار غاصبان صهیونیست، از سرزمین خود بیرون رانده شدهاند و اکنون در اردوگاهها زندگی سختی را میگذرانند. دنیا به فریاد آنان اعتنایی نمیکند. فلسطینیها باید به قدس، خانه و سرزمین خویش بازگردند.» سید موسی پرسید: «فلسطینیها چگونه میتوانند به کشور خویش بازگردند؟» سیدعباس جواب داد: «از راه مبارزه و جهاد.» صدر لبخندی زد و گفت: «تو چگونه میخواهی جهاد کنی؟» سیدعباس پاسخ داد: «ان شاءالله فنون نظامی را یاد میگیرم، رزمندهای خواهم شد و همراه مبارزان فلسطینی به نبرد با اشغالگران ادامه میدهیم تا قدس رها شود.» در پایان این گفت وگوی جالب، امام صدر، سید علی را مخاطب قرار داد و گفت: او یک نوجوان عادی نیست، شایسته است به کسب علم و معرفت اهتمام ورزد، تا استعدادهایش در مسیری درست شکوفا شود. بدین ترتیب، در حوزه امام صدر تحصیلات را آغاز کرد و پس از دو سال به دست امام صدر مُعمّم شد و سپس در حوزه نجف حدود نه سال درس خواند. | هنگامی که سیدعباس برای تمرینهای نظامی نزد رزمندگان فلسطین به یک اردوگاه آموزشی رفت، از ناحیه پا به شدت آسیب دید. روزی امام صدر با دیدن مشکل او در راه رفتن، علت را از پدرش رسید. پدر ماجرا را توضیح داد. امام صدر از سیدعباس پرسید: «تو در این سن از فلسطین چه میدانی؟» او پاسخ داد: «مردمی مظلوم هستند که با فشار غاصبان صهیونیست، از سرزمین خود بیرون رانده شدهاند و اکنون در اردوگاهها زندگی سختی را میگذرانند. دنیا به فریاد آنان اعتنایی نمیکند. فلسطینیها باید به قدس، خانه و سرزمین خویش بازگردند.» سید موسی پرسید: «فلسطینیها چگونه میتوانند به کشور خویش بازگردند؟» سیدعباس جواب داد: «از راه مبارزه و جهاد.» صدر لبخندی زد و گفت: «تو چگونه میخواهی جهاد کنی؟» سیدعباس پاسخ داد: «ان شاءالله فنون نظامی را یاد میگیرم، رزمندهای خواهم شد و همراه مبارزان فلسطینی به نبرد با اشغالگران ادامه میدهیم تا قدس رها شود.» در پایان این گفت وگوی جالب، امام صدر، سید علی را مخاطب قرار داد و گفت: او یک نوجوان عادی نیست، شایسته است به کسب علم و معرفت اهتمام ورزد، تا استعدادهایش در مسیری درست شکوفا شود. بدین ترتیب، در حوزه امام صدر تحصیلات را آغاز کرد و پس از دو سال به دست امام صدر مُعمّم شد و سپس در حوزه نجف حدود نه سال درس خواند. |