۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می رسانند' به 'میرسانند') |
جز (جایگزینی متن - 'نابود کننده' به 'نابودکننده') |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی ینْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریک فی تَقْدیرِهِ وَلایعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذی لایجُوُر، وَالْأَکرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیهِ الْأُمُورُ؛ «و گواهی میدهم که او [[خدا]] است. همو که تنزهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شامل است. بیمشاور، فرمانش را اجرا، بیشریک تقدیرش را امضا و بییاور ساماندهی فرماید. صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چارهجویی، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است. پس اوست خدا که معبودی به جز او نیست. همو که صنعش استوار است و ساختمان آفرینشش زیبا. دادگری است که ستم روا نمیدارد و کریمی که کارها به او بازمیگردد». | وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی ینْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریک فی تَقْدیرِهِ وَلایعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذی لایجُوُر، وَالْأَکرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیهِ الْأُمُورُ؛ «و گواهی میدهم که او [[خدا]] است. همو که تنزهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش ابدیت را شامل است. بیمشاور، فرمانش را اجرا، بیشریک تقدیرش را امضا و بییاور ساماندهی فرماید. صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و چارهجویی، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است. پس اوست خدا که معبودی به جز او نیست. همو که صنعش استوار است و ساختمان آفرینشش زیبا. دادگری است که ستم روا نمیدارد و کریمی که کارها به او بازمیگردد». | ||
وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله الَّذی تَواضَعَ کلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کلُّ شَیءٍ لِهَیبَتِهِ. مَلِک الْاَمْلاک وَ مُفَلِّک الْأَفْلاک وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کلٌّ یجْری لاَِجَلٍ مُسَمّی. یکوِّرُالَّلیلَ عَلَی النَّهارِ وَیکوِّرُالنَّهارَ عَلَی الَّلیلِ یطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِک کلِّ شَیطانٍ مَریدٍ؛ «و گواهی میدهم که او خداست که آفریدگان در برابر بزرگیاش فروتن و در مقابل عزتش رام و به تواناییاش تسلیم و به هیبت و بزرگیاش فروتناند. پادشاه هستیها و چرخانندۀ سپهرها و رامکنندۀ آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او پردۀ شب را به روز و پردۀ روز را -که شتابان در پی شب است- به شب پیچد. اوست شکننده هر ستمگر سرکش و | وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله الَّذی تَواضَعَ کلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کلُّ شَیءٍ لِهَیبَتِهِ. مَلِک الْاَمْلاک وَ مُفَلِّک الْأَفْلاک وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کلٌّ یجْری لاَِجَلٍ مُسَمّی. یکوِّرُالَّلیلَ عَلَی النَّهارِ وَیکوِّرُالنَّهارَ عَلَی الَّلیلِ یطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِک کلِّ شَیطانٍ مَریدٍ؛ «و گواهی میدهم که او خداست که آفریدگان در برابر بزرگیاش فروتن و در مقابل عزتش رام و به تواناییاش تسلیم و به هیبت و بزرگیاش فروتناند. پادشاه هستیها و چرخانندۀ سپهرها و رامکنندۀ آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او پردۀ شب را به روز و پردۀ روز را -که شتابان در پی شب است- به شب پیچد. اوست شکننده هر ستمگر سرکش و نابودکننده هر شیطان رانده شده». | ||
لَمْ یکنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ وَلَمْ یکنْ لَهُ کفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ یشاءُ فَیمْضی، وَیریدُ فَیقْضی، وَیعْلَمُ فَیحْصی، وَیمیتُ وَیحْیی، وَیفْقِرُ وَیغْنی، وَیضْحِک وَیبْکی، (وَیدْنی وَ یقْصی) وَیمْنَعُ وَ یعْطی، لَهُ الْمُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیدِهِ الْخَیرُ وَ هُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. یولِجُ الَّلیلَ فِی النَّهارِ وَیولِجُ النَّهارَ فی الَّلیلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ؛ «نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز(شریک) و مانندی. یکتا و بینیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بینیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی. و هموست بر هر چیز توانا. شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودی جز او نیست؛ گران مایه و آمرزنده». | لَمْ یکنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ وَلَمْ یکنْ لَهُ کفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ یشاءُ فَیمْضی، وَیریدُ فَیقْضی، وَیعْلَمُ فَیحْصی، وَیمیتُ وَیحْیی، وَیفْقِرُ وَیغْنی، وَیضْحِک وَیبْکی، (وَیدْنی وَ یقْصی) وَیمْنَعُ وَ یعْطی، لَهُ الْمُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیدِهِ الْخَیرُ وَ هُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. یولِجُ الَّلیلَ فِی النَّهارِ وَیولِجُ النَّهارَ فی الَّلیلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ؛ «نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز(شریک) و مانندی. یکتا و بینیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند و بینیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی. و هموست بر هر چیز توانا. شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودی جز او نیست؛ گران مایه و آمرزنده». |