پرش به محتوا

سیره امام علی (علیه‌السلام) در وحدت اسلامی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می‏کرد' به 'می‏‌کرد'
جز (جایگزینی متن - 'سیاستها' به 'سیاست‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'می‏کرد' به 'می‏‌کرد')
خط ۲۲: خط ۲۲:
...من‌ دست‌ خود را از بیعت‌ با ابوبکر نگه‌ داشتم‌ تا اینکه‌ مشاهده‌ کردم‌ مردمی‌ را که‌ از اسلام‌ برگشتند و به‌ نابودی‌ دین‌ محمد دعوت‌ می‌کنند، پس‌ ترسیدم‌ اگر اسلام‌ و اهلش‌ را یاری‌ نکنم، رخنه‌ و یا خرابی‌ در بنای‌ اسلام‌ ببینم‌ که‌ مصیبت‌ آن‌ برای‌ من‌ عظیم‌تر است‌ از اینکه‌ حکومت‌ و ولایت‌ شما را از دست‌ بدهم، پس‌ در آن‌ حوادث‌ ناگوار قیام‌ کردم‌ تا اینکه‌ باطل، از میان‌ رفت‌ و دین‌ اسلام‌ ثبات‌ و قوام‌ یافت..  
...من‌ دست‌ خود را از بیعت‌ با ابوبکر نگه‌ داشتم‌ تا اینکه‌ مشاهده‌ کردم‌ مردمی‌ را که‌ از اسلام‌ برگشتند و به‌ نابودی‌ دین‌ محمد دعوت‌ می‌کنند، پس‌ ترسیدم‌ اگر اسلام‌ و اهلش‌ را یاری‌ نکنم، رخنه‌ و یا خرابی‌ در بنای‌ اسلام‌ ببینم‌ که‌ مصیبت‌ آن‌ برای‌ من‌ عظیم‌تر است‌ از اینکه‌ حکومت‌ و ولایت‌ شما را از دست‌ بدهم، پس‌ در آن‌ حوادث‌ ناگوار قیام‌ کردم‌ تا اینکه‌ باطل، از میان‌ رفت‌ و دین‌ اسلام‌ ثبات‌ و قوام‌ یافت..  
امام ‌علیه‌السلام در گفتاری دیگر که قبل از واقعه جمل ایراد گردید به حوادث دردناک بعد از رحلت پیامبر اشاره نموده و علت سکوت خویش را در برابر مخالفین، بیم بروز تفرقه در بین مسلمین و بازگشت مردم به کفر و تباهی می‌داند:‌  
امام ‌علیه‌السلام در گفتاری دیگر که قبل از واقعه جمل ایراد گردید به حوادث دردناک بعد از رحلت پیامبر اشاره نموده و علت سکوت خویش را در برابر مخالفین، بیم بروز تفرقه در بین مسلمین و بازگشت مردم به کفر و تباهی می‌داند:‌  
پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نمی‏کردیم که امت در حق ما طمع کند، اما آنچه انتظار نمی‏رفت واقع شد؛ حق ما را غصب کردند و ما در ردیف توده بازاری قرار گرفتیم، چشمهایی از ما گریست و ناراحتیها به وجود آمد. به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان‏طور دیگر بود.  
پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نمی‏‌کردیم که امت در حق ما طمع کند، اما آنچه انتظار نمی‏رفت واقع شد؛ حق ما را غصب کردند و ما در ردیف توده بازاری قرار گرفتیم، چشمهایی از ما گریست و ناراحتیها به وجود آمد. به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان‏طور دیگر بود.  
در کلامی دیگر ان حضرت از قریش و حامیانشان در پیشگاه الهی اظهار تظلم و شکایت نموده و می‌فرماید:‌ پروردگارا، من از تو برای مقابله با قبیله قریش و از کسانی که مردم قریشی را یاری کردند، یاری می جویم، زیرا آنان پیوند خویشاوندی را با من قطع کردند و درباره نزاع و خصومت برای گرفتن حقی که من بر آن از دیگران شایسته تر بودم اتفاق نمودند. و گفتند:
در کلامی دیگر ان حضرت از قریش و حامیانشان در پیشگاه الهی اظهار تظلم و شکایت نموده و می‌فرماید:‌ پروردگارا، من از تو برای مقابله با قبیله قریش و از کسانی که مردم قریشی را یاری کردند، یاری می جویم، زیرا آنان پیوند خویشاوندی را با من قطع کردند و درباره نزاع و خصومت برای گرفتن حقی که من بر آن از دیگران شایسته تر بودم اتفاق نمودند. و گفتند:
آگاه باش، تو می‌توانی (یا می‌توانستی) حق را به دست بیاروی و اگر کسی دیگر این حق را به دست بیاورد تو باید از آن ممنوع گردی. یا با تحمل اندوه، شکیبایی پیشه کن و یا با تاسف در حسرت بمیر! پس درباره وضع خویشان نگریستم. برای من نه یاری بود و نه دفاع کننده ای و نه یاوری. مگر دودمان خودم. پس آنان را از مرگ نگهداری کردم. پس چشمم را در حالی که خار در آن فرو رفته بود، روی هم گذاشتم و آب دهانم را در حال گرفتگی گلو از غصه فرو دادم. و صبر کردم در خوردن غضب، صبری که برای ذائقه تلخ تر از حنظل بود و برای قلب دردآورتر از لبه شمشیر.  
آگاه باش، تو می‌توانی (یا می‌توانستی) حق را به دست بیاروی و اگر کسی دیگر این حق را به دست بیاورد تو باید از آن ممنوع گردی. یا با تحمل اندوه، شکیبایی پیشه کن و یا با تاسف در حسرت بمیر! پس درباره وضع خویشان نگریستم. برای من نه یاری بود و نه دفاع کننده ای و نه یاوری. مگر دودمان خودم. پس آنان را از مرگ نگهداری کردم. پس چشمم را در حالی که خار در آن فرو رفته بود، روی هم گذاشتم و آب دهانم را در حال گرفتگی گلو از غصه فرو دادم. و صبر کردم در خوردن غضب، صبری که برای ذائقه تلخ تر از حنظل بود و برای قلب دردآورتر از لبه شمشیر.  
خط ۳۷: خط ۳۷:
علی خشمگین از ماجراها از طرف همسری که بی‏نهایت او را عزیز می‏دارد اینچنین تهییج می‏شود. این چه قدرتی است که علی را از جا نمی‌کند؟! پس از استماع سخنان زهرا، با نرمی او را آرام می‌کند که: نه، من فرقی نکرده‏ام، من همانم که بودم، مصلحت چیز دیگر است. تا آنجا که زهرا را قانع می‌کند و از زبان زهرا می‏شنود: «حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل».  
علی خشمگین از ماجراها از طرف همسری که بی‏نهایت او را عزیز می‏دارد اینچنین تهییج می‏شود. این چه قدرتی است که علی را از جا نمی‌کند؟! پس از استماع سخنان زهرا، با نرمی او را آرام می‌کند که: نه، من فرقی نکرده‏ام، من همانم که بودم، مصلحت چیز دیگر است. تا آنجا که زهرا را قانع می‌کند و از زبان زهرا می‏شنود: «حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل».  
ابن ابی الحدید در ذیل کلام 211 امام علی این داستان معروف را نقل می‌کند:
ابن ابی الحدید در ذیل کلام 211 امام علی این داستان معروف را نقل می‌کند:
«روزی فاطمه سلام اللَّه علیها علی ‌علیه‌السلام را دعوت به قیام می‏کرد. در همین حال فریاد مؤذن بلند شد که‏ «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». علی ‌علیه‌السلام به زهرا فرمود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود:
«روزی فاطمه سلام اللَّه علیها علی ‌علیه‌السلام را دعوت به قیام می‏‌کرد. در همین حال فریاد مؤذن بلند شد که‏ «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». علی ‌علیه‌السلام به زهرا فرمود: آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود:
سخن من جز این نیست.».  
سخن من جز این نیست.».  
===2-موضع‌گیری امام ‌علیه‌السلام در برابر فتنه گران – ابوسفیان و ... –===
===2-موضع‌گیری امام ‌علیه‌السلام در برابر فتنه گران – ابوسفیان و ... –===
خط ۵۳: خط ۵۳:
-امام ‌علیه‌السلام- خیلی چند جانبه و جامع سخن گفت. فرمود فتنه که پیدا می‏شود آدمهای فتنه‏جو می‏خواهند آتش فتنه را بالا ببرند و بیشتر کنند ولی اشخاص صالح می‏خواهند کشتی پیدا کنند که چگونه‌این دریای فتنه را سالم طی کنند. تو – ابوسفیان - از طریق منافره و اختلاف و تنافر و ایجاد نفرت میان مسلمین وارد شدی و از طریق تفاخر که او تیم است و تو هاشم هستی. اسلام این تفاخرات را از بین برده، صحبت افتخار به تیم و هاشم نیست.  
-امام ‌علیه‌السلام- خیلی چند جانبه و جامع سخن گفت. فرمود فتنه که پیدا می‏شود آدمهای فتنه‏جو می‏خواهند آتش فتنه را بالا ببرند و بیشتر کنند ولی اشخاص صالح می‏خواهند کشتی پیدا کنند که چگونه‌این دریای فتنه را سالم طی کنند. تو – ابوسفیان - از طریق منافره و اختلاف و تنافر و ایجاد نفرت میان مسلمین وارد شدی و از طریق تفاخر که او تیم است و تو هاشم هستی. اسلام این تفاخرات را از بین برده، صحبت افتخار به تیم و هاشم نیست.  


ولی بعد برای اینکه اصل حقیقت مطلب را هم گفته باشد فرمود: اما مطلب در جای خودش درست است، خلافت حق من است ولی نه به دلیل اینکه من از هاشمم و بنی‏هاشم باید ارث ببرد، او تیم است و تیم حق ندارد؛ حقانیت تابع این نیست. در عین حال من اگر بال و کمک می‏داشتم (یعنی تو بال و کمک من نیستی) قیام می‏کردم (یعنی تو برو دنبال کارت، من هرگز از تو استمداد نمی‏کنم). افْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناحٍ‏ رستگار شد کسی که بالی دارد و با بال خودش پرواز می‌کند (یعنی تو که بال من نیستی، تو برو دنبال کارت).  
ولی بعد برای اینکه اصل حقیقت مطلب را هم گفته باشد فرمود: اما مطلب در جای خودش درست است، خلافت حق من است ولی نه به دلیل اینکه من از هاشمم و بنی‏هاشم باید ارث ببرد، او تیم است و تیم حق ندارد؛ حقانیت تابع این نیست. در عین حال من اگر بال و کمک می‏داشتم (یعنی تو بال و کمک من نیستی) قیام می‏‌کردم (یعنی تو برو دنبال کارت، من هرگز از تو استمداد نمی‏کنم). افْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناحٍ‏ رستگار شد کسی که بالی دارد و با بال خودش پرواز می‌کند (یعنی تو که بال من نیستی، تو برو دنبال کارت).  
===3- سیره وحدت بخش امام ‌علیه‌السلام باحضور در شورای شش نفره جهت انتخاب خلیفه ===
===3- سیره وحدت بخش امام ‌علیه‌السلام باحضور در شورای شش نفره جهت انتخاب خلیفه ===
   
   
خط ۵۹: خط ۵۹:
قطعاً‌ شما خود می‌دانید که‌ من‌ از دیگران‌ شایسته‌تر و احق‌ به‌ خلافت‌ هستم، ولی‌ به‌ خدا سوگند من‌ تسلیم‌ هستم‌ و مخالفتی‌ ندارم، مادامی‌ که‌ امور مسلمانان‌ روبراه‌ باشد و تنها به‌ من‌ ستم‌ شود. و در این‌ کار أجر و فضل‌ خدا و هم‌ پرهیز از آنچه‌ از زر و زیور دنیا در آن‌ اختلاف‌ دارید را مسئلت‌ دارم.  
قطعاً‌ شما خود می‌دانید که‌ من‌ از دیگران‌ شایسته‌تر و احق‌ به‌ خلافت‌ هستم، ولی‌ به‌ خدا سوگند من‌ تسلیم‌ هستم‌ و مخالفتی‌ ندارم، مادامی‌ که‌ امور مسلمانان‌ روبراه‌ باشد و تنها به‌ من‌ ستم‌ شود. و در این‌ کار أجر و فضل‌ خدا و هم‌ پرهیز از آنچه‌ از زر و زیور دنیا در آن‌ اختلاف‌ دارید را مسئلت‌ دارم.  
ابن ابی الحدید می‌گوید:
ابن ابی الحدید می‌گوید:
«در داستان شورا چون عباس می‏دانست که نتیجه چیست، از علی خواست که در جلسه شرکت نکند اما علی با اینکه نظر عباس را از لحاظ نتیجه تأیید می‏کرد، پیشنهاد را نپذیرفت و عذرش این بود: «انّی اکْرَهُ‏ الْخِلافَ» من اختلاف را دوست نمی‏دارم. عباس گفت: «اذاً تَری‏ ما تَکْرَهُ» یعنی بنابراین با آنچه دوست نداری مواجه خواهی شد.».  
«در داستان شورا چون عباس می‏دانست که نتیجه چیست، از علی خواست که در جلسه شرکت نکند اما علی با اینکه نظر عباس را از لحاظ نتیجه تأیید می‏‌کرد، پیشنهاد را نپذیرفت و عذرش این بود: «انّی اکْرَهُ‏ الْخِلافَ» من اختلاف را دوست نمی‏دارم. عباس گفت: «اذاً تَری‏ ما تَکْرَهُ» یعنی بنابراین با آنچه دوست نداری مواجه خواهی شد.».  
ایشان ذیل خطبه 65 نقل می‌کند:
ایشان ذیل خطبه 65 نقل می‌کند:
«یکی از فرزندان ابولهب اشعاری مبتنی بر فضیلت و ذی حق بودن علی و بر ذمّ مخالفانش سرود. علی او را از سرودن این گونه اشعار که در واقع نوعی تحریک و شعار بود نهی کرد و فرمود: «سَلامَةُ الدّینِ احَبُّ الَیْنا مِنْ غَیْرِهِ» برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند از هر چیز دیگر محبوبتر و باارجتر است.».
«یکی از فرزندان ابولهب اشعاری مبتنی بر فضیلت و ذی حق بودن علی و بر ذمّ مخالفانش سرود. علی او را از سرودن این گونه اشعار که در واقع نوعی تحریک و شعار بود نهی کرد و فرمود: «سَلامَةُ الدّینِ احَبُّ الَیْنا مِنْ غَیْرِهِ» برای ما سلامت اسلام و اینکه اساس اسلام باقی بماند از هر چیز دیگر محبوبتر و باارجتر است.».
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش