۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'زبانها' به 'زبانها') |
جز (جایگزینی متن - 'میکرد' به 'میکرد') |
||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
در عین حال امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد ولی همه میدانند که امام صادق با خلفا کنار هم نیامد، مبارزه مخفی میکرد، نوعی جنگ سرد در میان بود، معایب و مثالب و مظالم خلفا، همه به وسیله امام صادق در دنیا پخش شد، | در عین حال امام صادق متعرض امر حکومت و خلافت نشد ولی همه میدانند که امام صادق با خلفا کنار هم نیامد، مبارزه مخفی میکرد، نوعی جنگ سرد در میان بود، معایب و مثالب و مظالم خلفا، همه به وسیله امام صادق در دنیا پخش شد، | ||
و لهذا منصور تعبیر عجیبی درباره ایشان دارد. <ref>منصور با امام صادق به یک وضع عجیبی رفتار | و لهذا منصور تعبیر عجیبی درباره ایشان دارد. <ref>منصور با امام صادق به یک وضع عجیبی رفتار میکرد و ریشهاش هم خود امام صادق بود. گاهی بر حضرت سخت میگرفت و گاهی آسان. البته ظاهراً هیچ وقت حضرت را زندان نبرده باشد ولی خیلی اوقات، ایشان را تحت نظر قرار میداد و یکدفعه ظاهراً دو سال حضرت را در کوفه تحت نظر قرار داد، یعنی منزلی را به امام اختصاص داده بودند و مأمورینی آنجا بودند که رفت و آمدهای منزل امام را کنترل میکردند. چندین بار خودش امام را احضار کرد و فحّاشی و هتّاکی نمود که میکشمت، گردنت را میزنم، تو علیه من تبلیغ میکنی، مردم را بر من میشورانی، چنین میکنی، چنان میکنی، و امام خیلی با نرمش جواب میداد.</ref> میگوید: «هذَا الشَّجی مُعْتَرِضٌ فِی الْحَلْقِ...» جعفر بن محمد مثل یک استخوان است در گلوی من، نه میتوانم بیرونش بیاورم و نه میتوانم فرویش ببرم؛ نه میتوانم یک مدرکی از او به دست آورم کلکش را بکنم و نه میتوانم تحملش کنم، | ||
چون واقعاً اطلاع دارم که این مکتب بیطرفی که او انتخاب کرده علیه ماست، زیرا کسانی که از این مکتب به وجود میآیند همهشان علیه ما هستند، ولی مدرکی هم از او به دست نمیآورم. آری، این تعبیر از منصور است: استخوانِ گیر کرده در گلو، نه میتوانم بیرونش بیاورم و نه میتوانم فرویش ببرم. | چون واقعاً اطلاع دارم که این مکتب بیطرفی که او انتخاب کرده علیه ماست، زیرا کسانی که از این مکتب به وجود میآیند همهشان علیه ما هستند، ولی مدرکی هم از او به دست نمیآورم. آری، این تعبیر از منصور است: استخوانِ گیر کرده در گلو، نه میتوانم بیرونش بیاورم و نه میتوانم فرویش ببرم. | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
برخی مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که «سعه صدر خلفا ایجاب میکرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحی و یهودی و مجوسی و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند» ولی این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. | برخی مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که «سعه صدر خلفا ایجاب میکرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحی و یهودی و مجوسی و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند» ولی این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. | ||
حتی جرجی زیدان این مسأله را به حساب سعه صدر خلفا میگذارد. داستان سید رضی را نقل میکند که سید رضی- که مردی است در ردیف مراجع تقلید و مرد فوقالعادهای است و برادر سید مرتضی است- وقتی که دانشمند معاصرش «ابواسحاق صابی» <ref>ابواسحاق صابی مسلمان نبود، صابئی بود(درباره مذهب صابئین خیلی حرف است. برخی گفتهاند مذهب صابئی ریشه مجوسی داشته ولی یک نحله مسیحی است. امروز راجع به این مذهب خیلی بحثهاست که ریشه آن چیست) و بسیار دانشمند و مرد مؤدبی بود، و چون ادیب بود خیلی علاقهمند به ادبیّت قرآن بود و خیلی هم به آیات قرآن استشهاد | حتی جرجی زیدان این مسأله را به حساب سعه صدر خلفا میگذارد. داستان سید رضی را نقل میکند که سید رضی- که مردی است در ردیف مراجع تقلید و مرد فوقالعادهای است و برادر سید مرتضی است- وقتی که دانشمند معاصرش «ابواسحاق صابی» <ref>ابواسحاق صابی مسلمان نبود، صابئی بود(درباره مذهب صابئین خیلی حرف است. برخی گفتهاند مذهب صابئی ریشه مجوسی داشته ولی یک نحله مسیحی است. امروز راجع به این مذهب خیلی بحثهاست که ریشه آن چیست) و بسیار دانشمند و مرد مؤدبی بود، و چون ادیب بود خیلی علاقهمند به ادبیّت قرآن بود و خیلی هم به آیات قرآن استشهاد میکرد. ماه رمضان چیزی نمیخورد. میگفتند تو که مسلمان نیستی چرا چیزی نمیخوری؟ میگفت: ادب اقتضا میکند که من با مردم زمان خودم هماهنگی داشته باشم.</ref> وفات یافت قصیدهای در مدح او گفت: | ||
أَ رَأَیْتَ مَنْ حَمَلوا عَلَی الأَعْوادِ أَ رَأَیْتَ کَیْفَ خَبا ضِیاءُ النّادی | أَ رَأَیْتَ مَنْ حَمَلوا عَلَی الأَعْوادِ أَ رَأَیْتَ کَیْفَ خَبا ضِیاءُ النّادی | ||