۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
=نوسازی در ایران و مصر پس از عباس میرزا و محمدعلی پاشا= | =نوسازی در ایران و مصر پس از عباس میرزا و محمدعلی پاشا= | ||
در ایران البته اصلاح و نوسازی پس از عباس میرزا توسط نیکاندیشان خوشفکری نظیر قائم مقام فراهانی و امیرکبیر پی گرفته شد و تا نیم قرن بعد ادامه یافت. اما دو عامل استبداد شاه و فساد دربار و کارشکنیها و بدخواهیهای قدرتهای استعماری که نفوذ فراوانی در دربار داشتند، مانع از به نتیجه رسیدن این تلاشها شد. | * در ایران البته اصلاح و نوسازی پس از عباس میرزا توسط نیکاندیشان خوشفکری نظیر قائم مقام فراهانی و امیرکبیر پی گرفته شد و تا نیم قرن بعد ادامه یافت. اما دو عامل استبداد شاه و فساد دربار و کارشکنیها و بدخواهیهای قدرتهای استعماری که نفوذ فراوانی در دربار داشتند، مانع از به نتیجه رسیدن این تلاشها شد. | ||
در مصر تا مدتی پس از محمدعلی پاشا در میان اکثر مصلحان و متفکران مصر، همچنان امیدواری نسبت به نقشآفرینی مثبت قدرتهای اروپایی برای پیشرفت کشورشان وجود داشت. در عصر طهطاوی به ویژه سالهای جوانی و میانسالی او، هنوز توسعهطلبی و استعمارگری غرب چهرهنمایی نکرده بود و ملل شرق از جمله مسلمانان وجه مدنیت و پیشرفتهای علمی، اقتصادی و اجتماعی غرب را مشاهده میکردند. به قول آلبرت حورانی آن دوران دوره اختراعات و اکتشافات و پیشرفتهای حیرتانگیز فنی و صنعتی بود، دوره غلبه بر طبیعت و وصل کردن دریاها به یکدیگر، دوره ساختن راهآهن سراسری در آمریکا، دوره تلگراف و آغاز ارتباط از راه دور بود. طهطاوی و امثال وی پیشرفتها و دستاوردهای اروپا را سرآغار دوران جدیدی در تاریخ بشریت تلقی میکردند و بر این تصور بودند که ملل دیگر با کمک و همکاری اروپا خواهند توانست همانند آنان به این پیشرفت نائل شده و در صلحی پایدار زندگی کنند. به عقیده طهطاوی و همفکرانش، غرب پس از آشنایی با تمدن پیشرفته اسلامی و اخذ علوم از مسلمانان در طریق پیشرفت و ترقی قرار گرفت و مدنیت خود را مرهون مسلمانان است.<ref>۸۱: ۱۹۶۲ Hourani</ref> و اکنون این آمادگی را دارد تا وامی که از مسلمانان ستانده باز پس دهد. | * در مصر تا مدتی پس از محمدعلی پاشا در میان اکثر مصلحان و متفکران مصر، همچنان امیدواری نسبت به نقشآفرینی مثبت قدرتهای اروپایی برای پیشرفت کشورشان وجود داشت. در عصر طهطاوی به ویژه سالهای جوانی و میانسالی او، هنوز توسعهطلبی و استعمارگری غرب چهرهنمایی نکرده بود و ملل شرق از جمله مسلمانان وجه مدنیت و پیشرفتهای علمی، اقتصادی و اجتماعی غرب را مشاهده میکردند. به قول آلبرت حورانی آن دوران دوره اختراعات و اکتشافات و پیشرفتهای حیرتانگیز فنی و صنعتی بود، دوره غلبه بر طبیعت و وصل کردن دریاها به یکدیگر، دوره ساختن راهآهن سراسری در آمریکا، دوره تلگراف و آغاز ارتباط از راه دور بود. طهطاوی و امثال وی پیشرفتها و دستاوردهای اروپا را سرآغار دوران جدیدی در تاریخ بشریت تلقی میکردند و بر این تصور بودند که ملل دیگر با کمک و همکاری اروپا خواهند توانست همانند آنان به این پیشرفت نائل شده و در صلحی پایدار زندگی کنند. به عقیده طهطاوی و همفکرانش، غرب پس از آشنایی با تمدن پیشرفته اسلامی و اخذ علوم از مسلمانان در طریق پیشرفت و ترقی قرار گرفت و مدنیت خود را مرهون مسلمانان است.<ref>۸۱: ۱۹۶۲ Hourani</ref> و اکنون این آمادگی را دارد تا وامی که از مسلمانان ستانده باز پس دهد. | ||
بنابراین نیمه نخست قرن نوزدهم را برای جامعه مصر که برخوردار از حکومتی خودمختار و وابسته به خلافت عثمانی بود، باید دوران تلاش و تکاپو برای شناخت و آشنایی با فرهنگ و مدنیت غرب و ارزشها و نهادهای اجتماعی اروپا به شمار آورد. اما از این زمان به بعد مصریان به تدریج میتوانستند آثار و نشانههای سیاستهای توسعهطلبانه استعمار اروپا را در کشور خود مشاهده کنند. الگوی غیربومی نوسازی و توسعه برونزای اقتصادی در دوران حکومت محمدعلی نمیتوانست از تناقضات و آثار منفی اقتصادی - اجتماعی ویژه چنین الگویی مصون بماند. افزایش قدرت محمدعلی نه برای دول اروپایی که بر سر تصاحب مصر با یکدیگر رقابت میکردند، مطلوب بود و نه برای سلطان عثمانی. بروز نشانههای منفی سیاستهای اقتصادی محمدعلی از یکسو و همکاری پادشاه عثمانی با اروپا در مهار قدرت محمدعلی از سویی دیگر، او را از دستیابی به اهداف بلندپروازانه خویش ناکام ساخت. این تحولات محمدعلی را در سالهای پایانی عمراز تعقیب برنامههای خویش ناامید و دلسرد کرد. پس از محمدعلی روابط اقتصادی باز و گسترده با اروپا، سلطه تدریجی اقتصاد قدرتمند اروپا را بر اقتصاد نوپای مصر در پی داشت. مصر به تدریج عرصه فعالیت پرسود تجار و بانکهای اروپایی و بازرگانان مسیحی و یهودی شد. کالاهای تولید اروپا به بازار این کشور سرازیر گشت و سودهای هنگفت فعالیت تجاری به جای گردش در اقتصاد کشور به خارج منتقل شد. اخذ وامهای کلان با بهرههای سنگین، بدهکاری مصر به بانکهای بیگانه را در پی داشت و وضع مالیاتهای سنگین برای تامین بودجه دولت و پرداخت دیون خارجی، روستاییان محروم را محرومتر و اقتصاد کشاورزی مصر را ناکارآمدتر میکرد و بر شکاف طبقاتی میافزود. در سال ۱۸۸۰م دیون مصر به بانکهای اروپایی به حدود ۹ میلیون لیره استرلینگ بالغ میشد.(عنایت، ۱۳۷۶: ۱۴) | بنابراین نیمه نخست قرن نوزدهم را برای جامعه مصر که برخوردار از حکومتی خودمختار و وابسته به خلافت عثمانی بود، باید دوران تلاش و تکاپو برای شناخت و آشنایی با فرهنگ و مدنیت غرب و ارزشها و نهادهای اجتماعی اروپا به شمار آورد. اما از این زمان به بعد مصریان به تدریج میتوانستند آثار و نشانههای سیاستهای توسعهطلبانه استعمار اروپا را در کشور خود مشاهده کنند. الگوی غیربومی نوسازی و توسعه برونزای اقتصادی در دوران حکومت محمدعلی نمیتوانست از تناقضات و آثار منفی اقتصادی - اجتماعی ویژه چنین الگویی مصون بماند. افزایش قدرت محمدعلی نه برای دول اروپایی که بر سر تصاحب مصر با یکدیگر رقابت میکردند، مطلوب بود و نه برای سلطان عثمانی. بروز نشانههای منفی سیاستهای اقتصادی محمدعلی از یکسو و همکاری پادشاه عثمانی با اروپا در مهار قدرت محمدعلی از سویی دیگر، او را از دستیابی به اهداف بلندپروازانه خویش ناکام ساخت. این تحولات محمدعلی را در سالهای پایانی عمراز تعقیب برنامههای خویش ناامید و دلسرد کرد. پس از محمدعلی روابط اقتصادی باز و گسترده با اروپا، سلطه تدریجی اقتصاد قدرتمند اروپا را بر اقتصاد نوپای مصر در پی داشت. مصر به تدریج عرصه فعالیت پرسود تجار و بانکهای اروپایی و بازرگانان مسیحی و یهودی شد. کالاهای تولید اروپا به بازار این کشور سرازیر گشت و سودهای هنگفت فعالیت تجاری به جای گردش در اقتصاد کشور به خارج منتقل شد. اخذ وامهای کلان با بهرههای سنگین، بدهکاری مصر به بانکهای بیگانه را در پی داشت و وضع مالیاتهای سنگین برای تامین بودجه دولت و پرداخت دیون خارجی، روستاییان محروم را محرومتر و اقتصاد کشاورزی مصر را ناکارآمدتر میکرد و بر شکاف طبقاتی میافزود. در سال ۱۸۸۰م دیون مصر به بانکهای اروپایی به حدود ۹ میلیون لیره استرلینگ بالغ میشد.(عنایت، ۱۳۷۶: ۱۴) |