پرش به محتوا

ارزش‌ها و منافع، پایه روابط میان مسیحیان و مسلمانان (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می دانند' به ' می‌دانند'
جز (جایگزینی متن - ' می رسد' به ' می‌رسد')
جز (جایگزینی متن - ' می دانند' به ' می‌دانند')
خط ۲۶: خط ۲۶:
«اینک ما شاهد سومین مرحله از زدودن آثار استعمار هستیم. مرحله نخست جنبه سیاسی داشت و به صورت جنبش‌های استقلال طلبانه بود، مرحله دوم، اقتصادی بود (ملی کردن کانال سوئز در مصر و ملی کردن نفت در الجزائر) و سرانجام مرحله سوم که جنبه فرهنگی دارد. <ref>Paris: Editions La Decouverte. 1995), P 107.</ref> این گروه طرفدار سیاست برخورد سازنده هستند و خانم شیرین هانتر، آنان را "جهان سومی" <ref>شیرین هانتر، همان منبع، ص 98، (برگردان عربی)</ref> می‌خواند و من نام "اندیشمندان توافق" بر آنان می نهم; بسیاری از اندیشمندان اسلامی، در این گروه قرار می‌گیرند.
«اینک ما شاهد سومین مرحله از زدودن آثار استعمار هستیم. مرحله نخست جنبه سیاسی داشت و به صورت جنبش‌های استقلال طلبانه بود، مرحله دوم، اقتصادی بود (ملی کردن کانال سوئز در مصر و ملی کردن نفت در الجزائر) و سرانجام مرحله سوم که جنبه فرهنگی دارد. <ref>Paris: Editions La Decouverte. 1995), P 107.</ref> این گروه طرفدار سیاست برخورد سازنده هستند و خانم شیرین هانتر، آنان را "جهان سومی" <ref>شیرین هانتر، همان منبع، ص 98، (برگردان عربی)</ref> می‌خواند و من نام "اندیشمندان توافق" بر آنان می نهم; بسیاری از اندیشمندان اسلامی، در این گروه قرار می‌گیرند.


اگرچه گروه نخست را به خاطر فاصله ای که از فهم طبیعت انعطاف پذیر اسلام و نیز فهم حقیقت نبرد طولانی جهانی اسلام با جهان غرب ـ با همه کم و کاستی‌ها و جزر و مدهای آن ـ دارند، مورد سرزنش می‌دانم، طرز فکر طرفداران توافق یعنی گروه دوم را نیز آنجا که ارزش‌های تمدن غرب را اصل می دانند و توان اسلام در هماهنگ شدن با این ارزش‌ها را معیاری برای پویایی اسلام قلمداد می کنند، نمی‌توانم بپذیرم.
اگرچه گروه نخست را به خاطر فاصله ای که از فهم طبیعت انعطاف پذیر اسلام و نیز فهم حقیقت نبرد طولانی جهانی اسلام با جهان غرب ـ با همه کم و کاستی‌ها و جزر و مدهای آن ـ دارند، مورد سرزنش می‌دانم، طرز فکر طرفداران توافق یعنی گروه دوم را نیز آنجا که ارزش‌های تمدن غرب را اصل می‌دانند و توان اسلام در هماهنگ شدن با این ارزش‌ها را معیاری برای پویایی اسلام قلمداد می کنند، نمی‌توانم بپذیرم.


به عنوان مثال، "براهام برایان" را می بینیم که با سلسله مقالاتی در‌این‌باره در اکونومیست لندن (در سال 1994 م)، به نظر می‌رسد در شمار "اندیشمندان توافق" است و تا حدودی گرایش به معنویات دارد و جهان اسلام را به روی آوردن به همه ارزش‌های غرب فرامی خواند و بر آنست که امروزه جهان اسلام، قرن پانزدهم هجری خود را در همان شرایط و وضعی می گذراند که غرب، قرن پانزدهم میلادی خود را سپری می‌کرد و همانگونه که اسلام عامل خارجی پیدایش رنسانس در غرب بود امروزه نیز غرب باید نقش عامل خارجی مؤثر در نهضت و خیزش جهان اسلام را ایفا کند. و نیز خانم شیرین‌ هانتر که غرب را به اندکی دینداری و گرایش به تدیّن و جهان اسلام را به لائیسم فرامی خواند تا مشکل حل گردد. همان منبع.
به عنوان مثال، "براهام برایان" را می بینیم که با سلسله مقالاتی در‌این‌باره در اکونومیست لندن (در سال 1994 م)، به نظر می‌رسد در شمار "اندیشمندان توافق" است و تا حدودی گرایش به معنویات دارد و جهان اسلام را به روی آوردن به همه ارزش‌های غرب فرامی خواند و بر آنست که امروزه جهان اسلام، قرن پانزدهم هجری خود را در همان شرایط و وضعی می گذراند که غرب، قرن پانزدهم میلادی خود را سپری می‌کرد و همانگونه که اسلام عامل خارجی پیدایش رنسانس در غرب بود امروزه نیز غرب باید نقش عامل خارجی مؤثر در نهضت و خیزش جهان اسلام را ایفا کند. و نیز خانم شیرین‌ هانتر که غرب را به اندکی دینداری و گرایش به تدیّن و جهان اسلام را به لائیسم فرامی خواند تا مشکل حل گردد. همان منبع.
به نظر می‌رسد گویا ما تنها با دو حالت مواجه هستیم: یا باید اسلام از ارزش‌های خود عدول کند تا هر دو گروه (هم مأیوسان و هم توافقی‌ها) راضی شوند یا به عنوان دشمن همیشگی تمدن غرب بشمار خواهد رفت. می‌توان این سیاه و سفیدی را به شکل دیگری نیز به تصور درآورد: یا باید ملاک درگیری ارزش‌ها باشد که در اینصورت جای هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد و یا ملاک را مصلحت و منافع در نظر‌گیریم که چشم‌انداز خوبی از همزیستی و همکاری، پیدا خواهد شد.
به نظر می‌رسد گویا ما تنها با دو حالت مواجه هستیم: یا باید اسلام از ارزش‌های خود عدول کند تا هر دو گروه (هم مأیوسان و هم توافقی‌ها) راضی شوند یا به عنوان دشمن همیشگی تمدن غرب بشمار خواهد رفت. می‌توان این سیاه و سفیدی را به شکل دیگری نیز به تصور درآورد: یا باید ملاک درگیری ارزش‌ها باشد که در اینصورت جای هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد و یا ملاک را مصلحت و منافع در نظر‌گیریم که چشم‌انداز خوبی از همزیستی و همکاری، پیدا خواهد شد.
=رابطه اسلام با غرب (رابطه اسلام با مسیحیت)=
=رابطه اسلام با غرب (رابطه اسلام با مسیحیت)=
برای اینکه بحث را از رابطه "اسلام با غرب" به "اسلام با مسیحیت" بکشانیم که هم واقعیت امروزی است و هم کسانی هستند که جهان مسیحیت را معادل جهان غرب می دانند، به دو نکته مهم، اشاره می‌کنیم.
برای اینکه بحث را از رابطه "اسلام با غرب" به "اسلام با مسیحیت" بکشانیم که هم واقعیت امروزی است و هم کسانی هستند که جهان مسیحیت را معادل جهان غرب می‌دانند، به دو نکته مهم، اشاره می‌کنیم.
== اشاره به دو نکته مقدماتی ==
== اشاره به دو نکته مقدماتی ==
=== خلط میان اسلام به عنوان منظومه ای از ارزش‌ها و مسلمانان به مثابه امتی که اسلام آورده‌اند ===
=== خلط میان اسلام به عنوان منظومه ای از ارزش‌ها و مسلمانان به مثابه امتی که اسلام آورده‌اند ===
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش